همیشه وقتی بحث مشارکت سیاسی و ایجاد فرصتها و زمینهها برای حضور زنان در پستهای مدیریتی و سیاسی میشود با این سوال مواجه میشویم؛ چرا باید برای ورود زنان به پستهای مدیریتی، قانونگذاری و سیاسی وقت و هزینه صرف کنیم؟ جُدا از اینکه مشارکت بیشتر زنان در امور سیاسی به دموکراسی کمک میکند و نشانهای از جامعه دموکراتیک است، حضور زنان در امر سیاست تاثیرات زیادی به همراه دارد؛ هرچند زنانِ سیاست، در انجام امور حرفهای خود با موانع و انتقادهایی مواجه میشوند که مردان همتای آنها با آن موانع روبرو نیستند.

فرخرو پارسا نخستین زن ایرانی بود که در دوران حکومت پهلوی به مقام وزارت رسید و نیز نخستین نماینده زن مجلس شورای ملی بود. وی در دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست صادق خلخالی محاکمه شد و به عنوان «مفسد فی الارض» در ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ برابر با ۸ مه سال ۱۹۸۰ اعدام گردید
شواهد مختلفی وجود دارد که ضرورت حضور زنان در عرصه قدرت، قانونگذاری و سیاست را با قوت زیاد تایید میکند. برای مثال در سال ۱۳۷۶ اعلامیه جهانی دموکراسی به تصویب رسید. اصل چهارم این اعلامیه بیان می کند: «دستیابی به دموکراسی مشارکت واقعی زنان و مردان را در انجام امور جامعه از پیش مفروض می گیرد، جامعه ای که در آن مردان و زنان در حالت برابر و مکمل کار می کنند و از تفاوت هایشان غنای متقابل کسب میکنند.» به این ترتیب برابری جنسیتی در سیاست و حضور زنان سیاستمدار در اداره کشور یکی از مسیرهای لازم برای دستیابی به دموکراسی است. همچنین اتحادیه بین المجالس مطالعهای روی ۲۰۰ زنِ سیاستمدار در ۶۵ کشور انجام داده است و در پایان این مطالعه مهم نتیجه گیری کرده است که:«هرجایی که تعداد مناسبی از زنان در سیاست وجود دارند تغییراتی را در محیط سیاسی اطراف خود و پروسه قانونگذاری به وجود میآورند، و بهاین ترتیب روی خروجی حاصل از فعالیت های سیاسی تاثیر مثبتی میگذارند.»
از طرف دیگر نگاهی به داستان زندگی زنان نشان میدهد که جهان سیاست، تقریبا در هیچ دورهای زنان را با روی باز نپذیرفتهاست. زنان سیاست برای به دست آوردن فرصتی اندک برای پیشبرد مقاصدشان باید به سختی بجنگند. تجربه بسیاری از زنانِ دنیای سیاست گویای انتظارات سخت و متناقضی است که نسبت به آنان وجود دارد. از زنان سیاستمدار انتظار میرود زبان مردانه غالب بر دنیای سیاست را فرا بگیرند و درچارچوب دنیای مردانِ سیاست قدم بردارند اما همزمان باید هویت زنانه خود را حفظ کنند و دائما در مورد زیرپا گذاشتن کلیشههای جنسیتی که از آنها انتظار میرود پاسخ دهند. نه تنها از آنها انتظار می رود تعادل بین دنیای مردانه سیاست و زنانگیشان را حفظ کنند، بلکه آنان دائما زیر ذرهبین همکاران خود و رسانهها برای برقراری تعادل در وظایف حرفهای و زندگی خانوادگی خود هستند. بسیاری هنوز بر این باورند که زنان سیاستمدار، فرزندان و خانواده خود را قربانی جاهطلبی سیاسیشان میکنند. درحالی که مردان همتای آنان از این پیچیدگیها و دوگانگیها در امان هستند.
برای مشخص شدن بیشتر موضوع و به عنوان نمونه به مصاحبهها و گفتگوهای مادلین آلبرایت به عنوان اولین زن وزیر امور خارجه آمریکا نگاهی میاندازیم. در گفتههای او بسیاری از این دوگانگیهای عرصه سیاست و موانعی که بر سر راه زنان قرار داده میشود به راحتی قابل لمس است.
زمانی که آلبرایت وزیر امور خارجه بود صحبتهای زیادی در مورد لباسهایی که میپوشید وجود داشت، چیزی که برای زنان در پستهای سیاسی همیشه وجود دارد. او در پاسخ به احساس و نظرش درباره این نظرات میگوید: «این کاملا آزاردهنده است چون هیچکس در مورد آنچه که مردها میپوشند نظر نمیدهد. ولی همیشه مردم به چیزی که من می پوشیدم توجه نشان میدادند. همیشه سوال این بود که آیا کلاه پوشیدهام؟ دامنم چقدر کوتاه است؟» آلبرایت همچنین به خاطرهای از کاندولیزا رایس اشاره میکند که از او به خاطر پوشیدن چکمه انتقادهای زیادی شد ولی هیچ مردی به این دلایل مورد انتقاد قرار نمیگیرد.
مادلین آلبرایت، با توجه به سفرهای مختلفش به عنوان یک دیپلمات زن به نقاط مختلف جهان، حضور زنان در رده های مختلفِ سیاست را بر توجه بیشتر به مشکلات زنان بسیار موثر می داند. او با توجه به تجربههای مختلفش به عنوان اولین زنی که وزیر خارجه آمریکا بود معتقد است زنانِ سیاستمدار توجه بیشتری به مسائل و مشکلات زنان دارند. او میگوید: «وقتی که من وزیر امور خارجه بودم تصمیم گرفتم که مسایل زنان را در مرکز سیاست خارجی آمریکا قرار دهم، نه فقط به خاطر اینکه من یک فمینیست هستم، بلکه چون معتقدم وقتی که زنان از نظر سیاسی و اقتصادی در قدرت باشند، جوامع در وضع بهتری قرار دارند… در این صورت شرایط کشور بهتر میشود، آموزش بهتر میشود و پیشرفت اقتصادی میسر میشود.»
در ادامه او میگوید برخی فکر میکردند که این موضوع اهمیتی ندارد و در مقابلِ این کار برای در مرکز قرار دادن مسائل زنان مقاومت میکردند. «اما کار بنیادی که من انجام دادم این بود که به آنها فهماندم که مسائل زنان جزء مسائل سخت و پیچیدهاست چرا که از بسیاری جهات از نوع موضوعاتی هستند که با مرگ و زندگی سر و کار دارند.» مادلین از جنگهایی که در زمان خودش اتفاق افتاد مثال میزند، جنگهایی که در آن زنان قربانیان اصلی بودند. به عنوان مثال در جنگ بوسنی زنان بوسنیایی مورد تجاوز قرار میگیرند و به این دلیل تصمیم بر این می شود که دادگاه جرایم جنگی که به طور اختصاصی به این موضوع می پردازد، تشکیل شود. پس از آن، آلبرایت به همراه فقط شش زن دیگر که در سازمان ملل حضور داشتند برای مسایل زنان و در حمایت از حقوق آنان در سازمان ملل لابی میکردند. در آن زمان از ۱۸۳ کشور عضو سازمان ملل فقط هفت کشور نماینده زن داشتند و ۱۷۶ نماینده دیگر مرد بودند. اما همین هفت عضو زن در سازمان ملل در حمایت از زنان و رفع مشکلاتشان تلاشهای زیادی کردند.
خانم آلبرایت میگوید: « ما موفق شدیم دو قاضی زن را برای دادگاه جرایم جنگی بفرستیم و آنچه اتفاق افتاد این بود که آنها توانستند “تجاوز” را بهعنوان سلاح جنگی معرفی کنند که علیه بشریت است.» لازم به تاکید است که دستاوردهای این هفت عضو زن دیپلمات در سازمان ملل برای زنان، دستاوردهای مهم و بزرگی بود. مادلین همچنین در مورد نقش زنان سیاستمدار در کاهش خشونت و افزایش صلح، سهم زیادی قائل است: « وقتی زنان سر میز مذاکره هستند، لحن مذاکرات و اهداف آن تغییر میکند… وقتی زنان بیشتری سر میز مذاکره هستند، تلاش بیشتری برای درک متقابل انجام میشود.»
این سیاستمدار کهنه کار معتقد است که برای برقراری تعادل بیشتر باید از کاندیداهای زن حمایت کنیم، به زنان کمک کنیم تا در پستهای سیاسی قرار بگیرند و به این ترتیب یاد بگیرند که چطور صدای خود را در مسائل سیاسی به گوش بقیه برسانند. همچنین وقتی زنان تجارتی را آغاز میکنند از آنها حمایت کنیم. وی با اشاره به سن خودش و تجربه ای که در این سالها آموخته تاکید میکند که: «زنان باید از یکدیگر حمایت کنند، در آن زمان انتقادهای زیادی از من میشد که بچه های تو از اینکه پیش آنها نیستی آسیب میبینند، آنها سعی میکردند احساس گناه را در من ایجاد کنند، در واقع به نظر من امروز “گناه” اسم مستعار هر زنی است».
آسیبهای اجتماعی، اقتصادی، جنگها و ناامنیهای منطقهای و جهانی که مردم جهان با آن دست و پنجه نرم میکنند ، گریبان زنان را بیشتر از مردان گرفته و غالبا زنان بیشتر از مردان تحت تأثیر این چالش ها قرار می گیرند. علاوه براین، باتوجه به مطالبی که در بالاگفته شد حضور زنان در پستهای مدیریتی عالیرتبه و در دنیای سیاست باعث می شود که توجه بیشتری به مسائل زنان شود و بسیاری از مشکلات زنان، آسیبها و تبعیضهای مهم ولی ناپیدا، بیشتر آشکار گردد. بنابراین بسیار ضروری است که زنان در فرآیند تصمیم گیری و قانونگذاری در تمامی جنبه ها با توان و تعداد برابر درگیر باشند. موانع در راه حضور زنان در عرصه قانونگذاری و سیاست باید برطرف شود تا صدای زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه شنیده شود.
منابع:
Madeleine Albright, TED.com
Politics: Women’s Insight, Inter-Parliamentary Union
Universal Declaration on Democracy
معرفی نویسنده: الهه ایمانیان فارغ التحصیل جامعهشناسی از دانشگاه تهران و فوق لیسانس مطالعات زنان و جنسیت از دانشگاه ایالتی نیویورک است. الهه ایمانیان، اکتیویست و فعال حقوق زنان در ایران است و در حال حاضر به عنوان پژوهشگر مسائل زنان با دانشگاه جورج واشنگتن همکاری میکند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.