چندسال پیش(۳۷)هفته جنگ(۳۱شهریور۱۳۵۹)کعب الاحبارزمین!
گزارشی از جنگ:
نباید تاریخ جنگ راکعب الاحبارهای زمین بنویسند!
«مسائل ومشکلات مردم منطقه چیزی نیست که بتوان آنرابرروی کاغذآورد.مصائب وابتلائاتی راکه براین مردم واردشده ومی شود،بسیارسنگین است.درتهران شاید یکصدم آن فشارراهم حس نمی کنیم.خانه های بمباران شده وویران وصدای توپخانه دشمن که نقاط مختلف شهرهای خونین خوزستان را به لرزه می آوردوسهمگین تر ازآن نگاه کودک عربی که به محل اصابت موشک می نگردوصدای گریه زن های بدبخت ومحرومی که هرلحظه انتظارفرودموشکی رادارند…سپاه منطقه خوزستان نیزامتحانات فراوانی دررابطه باجنگ دادوبامشکلات زیادی دست وپنجه نرم کرده ومی کند.اطلاعات مان ازارتش به علت کمی تماس باآنهادرحدبالایی نیست.ولی دراین مرحله کافی به نظرمی رسد…سوالی که درجبهه هاپیش می آیداین است که نقش سپاه درجنگ چیست؟اگریک نیروی رزمی است چرابه اومهمات وتسلیحات کافی نمی دهندوگرنه آیا پیاده نظام ارتش است؟…
عدم حضورمسئولین سپاه وفرماندهان درجبهه هاازمسائل مطروحه بودکه درصورت انجام آن باعث تقویت روحیه رزمندگان ونزدیکی بیشتر باجوجبهه هاخواهد بود…ارتش درجنگ بی تجربه است واین راازشکست هایی که درحملات خورده است می توان فهمید…ساخت فکری درارتش طوری است که فقط به اسلحه فکر می کنندو در عملیات فقط تعدادتانکهاوتفنگهادرنظرگرفته می شود،نه چیزدیگری.معیار«سه به یک»هم ناشی ازهمین دید ابزاری است…طولانی شدن جنگ،آنهم بدون تحرک و حمله باعث خستگی افرادارتش شده است وناراضایتبی وفسادرا در سنگرها بوجود آورده…ارتش سپاه رارقببی برای جانشینی خودمی داند.اورابی نظم می خواند(که درباره بی نظمی زیاد هم دروغ نگفته است).ولی مساله سپاه کاملا برای ارتش جا نیفتاده است…به بهانه جنگ ورعایت سلسله مراتب،قوانین طاغوتی (تبعیض بین افسروزیردست)درارتش تجدیدشده است وافکارانحرافی فردپرستی واطاعت کور کورانه تبلیغ می شود…ضعف ایمان وسستی اعتقادات درکل ارتش،بهای کافی به قدرت شهادت والله اکبرنمی دهدواین درعملیات ودرادامه جنگ(میزان صبر وتحمل) اثرقابل توجهی دارد…درعین حالیکه ارتشی ها به علل:۱-نزدیکی نسبی به ملت۲-عدم تثبیت اطاعت کورکورانه۳-دودوتاچهارتاکردن ارتش،قادر به کودتانیست. اما در هر حال اتش آسیب پذیراست وموضعش در قبال جریانات ضدانقلابی درآینده مبهم است….یکنوع پراکندگی وعدم ارتباطی بین نیروهای درحال جنگ به چشم می خورد. تفرقه بین سپاه وارتش عدم ارتباط بین نیروهای مستقردرمناطق مختلف،وجود نیروهای غیرقانونی ای چون گروه چمران(ستادجنگ های نامنظم)وفدائیان اسلام که عمدتا ازارتش تغذیه می شوند وجوابی هم برای فعالیت غیرقانونی شان ندارند… بعدازانقلاب به ارتش بی توجهی شده است وباتوجه به این مطلب که این نهاد یادگار رژیم سابق بوده ودرآن همه جورآدمی پیدا می شود(می توان گفت عمدتاافرادبی خط وبی طرفی هستند)وبادرنظرگرفتن اهمیت قابل توجه آن تاکنون روی ارتش کار نشده است.الان بهترین فرصت برای کارروی ارتش وشناخت افرادقابل اعتمادومومن آن است…ادامه جنگ به این طریق راه انقلاب ما نبوده ونیست…
…این جنگ یکی از بزرگترین افتخارات تاریخ تشیع می باشدونباید تاریخ آنرا کعب الاحبارهای زمین بنویسند…».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل-نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران-۲۵خرداد۱۳۶۰،ش۱۷)
احمدی مقدم(فرمانده سابق نیروی انتظامی):تردیدافکار عمومی در ادامه جنگ!
«ازنظراقتصادی ازسال۶۵جنگ نفتکشها شروع شدونفت تا۶دلارپایین آمدوقدرت اقتصادی مابشدت آسیب دید…ازسال۶۶هم جنگ شهرهاشروع شد…بعدجنگ موشکی شروع شد.به لحاظ اقتصادی شرایط ماگویای این بودکه نمی‌توانیم جنگ را ادامه بدهیم وپشتیبانی‌های اقتصادی ماجواب نمی‌دهد.یکی دوسال آخرجنگ قوت غالب جبهه‌هاکشمش،پلووعدس پلوبود.اگرکسی کنسروخاویاربادمجان پیدامی‌کرد، خیلی اعیان بود.ممکن بودشب عملیات مرغی یاچنین چیزی بدهند.درترازجنگ امکانات مامدام کم می‌شدوتجهیزات عراق درحال زیادشدن بود.به لحاظ اجتماعی افکارعمومی درنتیجه‌گیری راجع به جنگ تردیدپیداکرده بودکه حضوردرجبهه‌ها تضعیف شده است وکسی به جبهه نمی‌رود.
آیا واقعاً تضعیف شده بود؟ یعنی نیروی انسانی کم داشتید؟
بله،نیروی انسانی خیلی کم بود.نیروی انسانی ما عمدتاً شب عملیات می‌آمدند که یک شب عملیات کنندوبروند…انگیزه‌هاکاهش پیداکرده ونیروهاکم شده بودند.بعد از کربلای۵دیگر هیچ وقت نتوانستندنیروی زیادی رابسیج کنند…مخصوصاًبعدازاینکه جنگ شهرهاشروع شد…«میگ ۲۵»اش بابردبلندطوری بودکه سلاح ضدهوایی ما به آن نمی‌رسید..درچنین شرایطی تقریباً پیروزی ممکن نیست…اگرفاونبود،حلبچه وفاو رامی‌دادیم که جاهایی راکه دستش هست خالی کندتاهدفی که پس ازعملیات خرمشهرداشتیم عملی کنیم که جایی دست‌مان باشدوبتوانیم متجاوزراتنبیه و خسارات رامشخص کنیم،ولی این‌طوری نشد.همانجادوستان می‌گفتندما اعلام خطر می‌کنیم…آقارشیدمی‌گفت به فاووفلان جاحمله می‌کنندوهمه می‌خندیدند…به لحاظ سیاسی درمسئولان تردیدایجادشده بودو کم کم علنن می‌گفتندپول وامکانات نداریم،چرابایدادامه بدهیم؟اینکه نمی‌توانیم بجنگیم برای همه روشن بود،منتهی به نظرمن مانده بودیم چه کسی مسئولیتش رابه عهده بگیرد!آنچه می‌گویم فکرمی‌کنم جایی نقل نشده است.آقا محسن اعلام کرددولت بایدپشتیبانی کامل کند.گفتم پشتیبانی کامل می‌کندوهرچه پول داردبه شمامی‌دهد.شمانیروندارید.گفت قرارشد امام حکمی مبتنی برجوب کفایی حضوردرمیدان جنگ بدهدوکفایتش دست آقا محسن وسپاه باشدکه هرموقع گفت کافی است،اعزام قطع شود،وگرنه واجب عینی می‌شود… در کرمانشاه در بیمارستان امام حسین(ع) در طاق‌بستان قرارگاهی بود که من، آقا رشید و آقا محسن حضور داشتیم. خاطرم نیست آقای شمخانی بود یا نبود.آقا محسن این نامه را از قبل تهیه کرده و یک ماه قبل به بعضی از دوستان- که نمی‌خواهم اسم بیاورم- داده که هر کسی خوانده و نظراتی داده و حواشی آن نوشته بود. آقای افشار با آقای هاشمی به کرمانشاه آمدند. آقای هاشمی گفت من به قرارگاه رمضان می‌روم. شاید به این دلیل که پوششی داشت و در مناطق مسکونی بود و جای شاخصی برای بمباران نبود. به هر دلیلی ایشان به آنجا می‌رفت.آقای افشار به بیمارستان امام حسین(ع) آمد و گفت با آقای هاشمی به اینجا آمده‌ایم و امروز اخبار ساعت دو بعد از ظهر حکمی را که امام دیشب امضا کردند،می‌خواند.حکم مبنی براعلام وجوب کفایی بود.آقا محسن برآشفت وگفت: «یک وقت نخوانند»آقای افشارمعاون نیروی انسانی ستادکل بود،گفت:«چرا نخوانند؟»
کو کفش؟کو پوتین؟کو غذا؟ کو لباس؟
گفت:«حالااگرنیرو هم بیاید،کو کفش؟کو پوتین؟کو غذا؟کو لباس؟بایداینهارا هم بسیج کنند».آقای افشار گفت:«دولت گفته است پول کفش ولباس‌شان رامی‌دهیم.»گفت: «نه! کفش ولباس که به تنهایی کافی نیست.نامه‌ای تهیه کرده‌ ونیازهایمان را در آن نوشته‌ایم.»آقامحسن به آقارشیدگفت:«نامه را بخوان»آقا رشید نامه را از رو خواند و بعدشرح دادشاه ۷۰میلیون دلار کل این تجهیزات را از امریکایی‌ها خریدوارتش راسامان داد.آنچه که مانوشتیم۲۰میلیارددلار است: ۳۰۰ فروندهواپیما،۳۰۰فروندهلی‌کوپتر،۲ هزاردستگاه نفربرو ۳-۲ هزارعراده تانک و… و پنج سال زمان…آقای رضایی چندی قبل نامه رادرتلویزیون خواند.آنجااولین بارآقارشیدنامه رابرای آقای افشارخواند.به شوخی گفتم:«آقا محسن!اینهایی که نوشتی یعنی دیگر نمی‌توانیم بجنگیم.»گفت: «یعنی چه؟»گفتم:«حکایت آن کسی شده است که می‌خواست مادرش را بفروشد، قیمتی گذاشته بود که کسی آن را نخرد.» گفت: «یعنی چه؟» شما که با مایید. این حرف‌ها چیست که می‌زنید؟ وای به حال بقیه.»نامه را به آقای افشاردادو گفت: «بدهید آقای هاشمی بخواند،بعد ما به جلسه می‌آییم.» وقتی نامه را داد، گفتند آقای هاشمی رفت تهران!(می خندد)آقای هاشمی دیگر نگفت بیاییدجلسه. نامه را گرفت که ببرد پیش امام.
نامه به چه کسی بود؟به آقای هاشمی،به عنوان فرمانده جنگ.این نامه درواقع اعترافی بود.یادم هست در نامه نوشته بود ۲۰۰ گردان برای دفاع پشت کرخه و کارون می‌خواهیم.آقای هاشمی به من گفت:«معلوم است منظور اینها چیست.» پرسیدم: «چطور؟»جواب داد:«اگر الان ۲۰۰ تا گردان داشتیم،می‌رفتیم بصره رامی‌گرفتیم.ما ۲۰۰ گردان درست کنیم بیاوریم پشت کرخه و کارون.الان که پشت مرزیم۲۰۰ تا گردان هم نداریم.همین جاآتش‌بس رامی‌پذیریم.نه اینکه۲۰۰تاگردان رابیاوریم وبگذاریم پشت کرخه وکارون،جایی که اول جنگ عراقی‌هاآمده بودند.بعدهم پنج سال بایستیم؟
هیچ میلیارددلار:اگر می‌توانستیم این سلاح‌هارادر طول جنگ بخریم پیروزشده بودیم.کی الان به مااین سلاح‌هارا می‌دهد؟»…اینها صحبت‌های خصوصی من و آقای هاشمی زمانی بودکه درکرمانشاه باآقای افشارپیش آقای هاشمی رفتیم.حرف آقای هاشمی درست بود.نامه به زبان دیپلماسی-نظامی نوشته شده بودکه باتوجه به موجودی‌مان ادامه جنگ شدنی نبود.درشرایطی که هیچ میلیارددلارنداریم،۲۰ میلیاردش راازکجابیاوریم؟…آقای هاشمی درجلسه‌ای به مریوان آمده بودوهمه فرماندهان لشکر بودند،آقای شمخانی هم بود.
گندم به اندازه دو ماه: آقای شمخانی گفت پشتیبانی نمی‌کنید،هواپیمایمان به لندن رفته است وبرای سوخت پول نداده‌ وهواپیمارا خوابانده‌اند.اوایل تیر به آقای هاشمی گفته شده بودالان سوخت به اندازه۲۴ ساعت وگندم به اندازه دو ماه بیشتر نداریم و نتوانستیم بخریم و جایگزین کنیم.اگرمردم قضیه سوخت را بفهمنددر پمپ بنزین‌هاصف می‌بندند.وضع‌مان این‌جوری است.چه می‌گوییدکه ندادیدونکردید و از این حرف‌ها.آقای هاشمی درحضورسایرفرماندهان لشکر به آقای شمخانی گفت شما و آقای باقری-عیدسال ۶۶-به خانه ما آمدیدو یک کاغذ آوردید،گفتیدپنج تا عملیات ۳۰۰ گردانه می‌کنیم و۳۰میلیاردتومان هم پول می‌خواهیم.یادداشتی نوشتم وبانک مرکزی مبلغ رابه شما داد.عملیات‌هایتان کو؟چرانشد؟شما که پول خواستید و ما هم دادیم.الان می‌گوییدامکانات،چراآن موقع نگفتید؟
وضعیت اقتصاد ما صفر است:درجلسه همه فرمانده لشکرهاهجوم آورده بودندوحرف می‌زدند.آقای شمخانی باصحبت آقای هاشمی یک خرده عقب نشست. درنامه امام به خبرگان هم کاملاً روشن است.وزیراقتصادورئیس بانک مرکزی می‌گویند وضعیت اقتصادما صفر است.با این اوصاف شرایط ادامه نبود و فقط مانده بودند گردن چه کسی بیفتد.
آقای هاشمی هم که نامه را برداشت و رفت؟آقای هاشمی زرنگی کرد و انداخت گردن آقا محسن. به نظر من یک سال قبل هم آقا محسن می‌توانست همین رابنویسدو بدهد و کار به اینجا نکشد.
آنچه می‌گویم جزوناگفته‌هاست.وقتی امام اوایل سال ۶۷ستادکل راتشکیل داد. آقای هاشمی جانشین بود.البته ستادی نداشت.ستادقرارگاه خاتم طبقه اول مجلس قدیم بودکه هم پدافندوهم رئیس ستادآقای روحانی بود.آن موقع ستادی وجود نداشت.کارهابیشتر هیأتی بود.بعدتصمیم گرفته شدستاد تشکیل شود و آقای افشار مسئول نیروی انسانی،آقای شمخانی مسئول عملیات وآقای بهزادنبوی مسئول تدارکات ولجستیک شد.انتظاربرخی دوستان وآقا محسن این بودکه ایشان رابه عنوان رئیس ستادمنصوب کنند.اهوازبودم که خبررسیدامروزآقای میرحسین رابعنوان رئیس ستادگذاشتند.ایشان هم آقای فیروزآبادی راجانشین خودش معرفی کرد.آقا محسن وقتی دیداین ساختارشده وبهزادهم هست،خیلی برآشفت.یادم هست درگلف بودیم که گفت خود آقایان هم بیایند اداره کنند.در واقع یکسری ضدانگیزه‌ها و دلخوری‌هایی به وجود آمده بود.قبلاً به هم نزدیک بودندبعدازهم فاصله می‌گرفتند…آقا محسن،زن وبچه‌اش را هم به منطقه آورده بودوتهران نمی‌رفت…در این چند ماه اصلاً آقا محسن به تهران نمی‌آمد.حتی زن و بچه‌اش را به روستای سروآباد آورده و آنجا برایشان خانه گرفته بود.هرکس ازمرکزمی‌آمدبه آنهامی‌گفت مسئولان ماکه درجنگ نیستند، همه ‌شان تهران‌اند،تا وقتی درتهران و پیش زن وبچه باشندجنگ ما همین است.مااینجوری هستیم که زن و بچه رابه کول گرفتیم و به مریوان و سروآباد آوردیم. انصافاًهم شرایط سختی بود. دلخور بود از اینکه نمی‌آیند و بسیج نمی‌کنند. می‌توانید انگیزه‌هایش را از خود آقا محسن بپرسیدودرمصاحبه‌ای از ایشان بپرسید چرا آن ۶-۵ ماه زن و بچه رابرده بودید؟
به نظرمن آقای هاشمی به این رسیده بود که نمی‌شود،ولی گویا نمی‌توانست امام را قانع کند.درفرمایش‌های حضرت امام درنامه به خبرگان آمده بودکه حالا بقیه می‌گفتندوالان فرمانده سپاه هم می‌گوید،اگر بخواهید جنگ ادامه یابدبایداین چیزها رابه مابدهید،اگر هم ندهیدماجنگ عاشورایی می‌کنیم که این دیگرشعاری بیش نیست.این یعنی حجت برخودامام تمام شودکه تارزمندگان می‌گویندبجنگیم،پس ادامه بدهیم.این قضیه یک مقدارمسئولیت آقامحسن رازیادمی‌کند.اگر بعد از کربلای۸ می‌دیدیدنمی‌شدزودتربگوییدچرااین‌قدرطول دادید؟اینهامسائلی است که بازشدنش جززیادکردن تلخی‌هاعایددیگری ندارد…»
(نقل از:هفته نامه رمز عبور)
باآوارگان جنگی در اردوگاه ها:
مردم شهرهای آبادان،خونین شهر،اهوازآلوده به فرهنگ غربی ورفاه طلبی هستند!
«بطورکلی قسمت اعظم مشکلات برادران وخواهران جنگ زده بیکاری است که هنوز فکرمناسبی برایش نشده است…برخی ازمردم خوزستان کلمات انگلیسی رابراحتی درسخنان خوبکارمی برند.بدون شک می توان گفت عده زیادی ازمردم شهرهای آبادان،خونین شهر،اهواز آلوده به فرهنگ غربی ورفاه طلبی هستندویکی ازدلایل ترک سریع شهرهای خوزستان همین مساله بوده است.این مهاجرت درشهردزفول دیده نمی شود…اصولاعده ای ازجنگ زدگان خوزستان بهمان روابط اجتماعی قبل ازانقلاب خوگرفته اند.وخیلی کم به مسائل مذهبی توجه می کنند.البته خانواده های متعهد هم درمیان آنهاکم نیستند…دراردوگاه هاانحراف اذهان جنگ زدگان از جنگ کاملا مشهودبود.البته قسمتی ازاین مساله بخاطرعدم تفهیم موضوع جنگ به آنهاست. ولی مطلب عمده نداشتن انگیزه های مذهبی وغرق درمشکلات مادی بوده است که حتی بعضی ازآنهاعلت آواره شدن خودرادولت می دانستند…دراردوگاه ها نشریه ندای آواره متعلق به سازمان پیکارکه درآن ضمن فحاشی وتهمت زدن به مسئولین اردوگاه های اصفهان،جنگزدگان رابه قیام برعلیه مسئولین دعوت می کنند، کم وبیش شبانه بین مهاجرین توزیع می شود…هم چنین روزنامه مجاهدبین افراد معمولا (جوان)پخش می گردیده است…ازشعارهای مخالف وموافقی که برروی دیوارهای اردوگاه ها نوشته شده بودمی توان دریافت که گروه های پیکار،مجاهدین خلق،چریک های اکثریت وحزب توده هوادارانی درمیان آوارگان دارند…درمیان دانش آموزان خوزستانی بخصوص دختران چهره های فعال وابسته به گروه ها فراوان بچشم می خوردوگروه هایی مانندمجاهدین خلق،پیکاروفدایی(اقلیت واکثیریت)بابرنامه تنظیم شده وهماهنگ ازاین دانش آموزان برای ترویج خط مشی سیاسی خود استفاده می کنند… ».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل-نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران-۱۴مرداد۱۳۶۰،ش۲۱)
رشیدیان:۱۴روزروی آبادان آتش بود!
برادر«رشیدیان نماینده مردم آبادان درمجلس درموردچگونگی محاصره آبادان چنین می گوید:«۷شبانه روزروی آبادان آتش بود،ولی ماحتی یک شلیک هم بسوی عراقی ها نکردیم.چون آقایان بعدازسقوط خرمشهر،توپخانه راازآبادان خارج کرده وبه ماهشهر برده بودندومی گفتنداگرشهرسقوط کند،نبایدتوپخانه بدست دشمن بیافتد.وقتی پرسیده شدکه چراتوپخانه راازآبادان خارج کردیدوخرمشهرسقوط کردگفتنداشتباه کردیم.بطورکلی۱۴روزروی آبادان آتش بودتااینکه محاصره کامل شد.ماپیش امام رفتیم وحرف هایمان رازدیم وامام همه فرماندهان را خواستندوآنهادرخدمت امام قول دادند که…تااینکه امام دستور شکستن محاصره آبادان رادادندواین فرمان امام بودکه آبادان را نجات داد…».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل-نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران-۳آبان۱۳۶۰،ش۲۴و۲۵)
مسئول حقیقی کیست؟
«تجاوز،حمله وبمباران مناطق وشهرهای مسکونی که ازلحاظ اقتصادی نیزمناطق مهمی بودند،بدنبال خودحدودبیش از۵/۱میلیون نفرراآواره کرد.مردمی که علاوه برهزینه های سنگین تامین معاش آنان،فعالیت های تولیدی شان بانابودی مکان تولیدراکدماندواین نکته نیزضربه مهمی بود؛وهم چنین که بارسنگینی ازمخارج آوارگی را بردوش دولت گذاشت،احتیاجات روزمره آوارگان درماه،بالغ بر۵/۱میلیارد تومان است وخرج تامین بهداشت ومسائل درمانی،بخصوص درآینده،که هواروبه گرمی رفته و شیوع بیماری رانیزهمراه دارد.بی تردیدمشکلات سیاسیی ناشی ازآوارگی،فعالیت های ضدانقلاب،مشکلات آموزش،فرهنگی،حفاظت،درمان،مدیریت اردوگاه ها و صدهامساله دیگرهمه وهمه بی ربط بامسائل اقتصادی نخواهد بود.البته جای شک نیست که روحیه انقلابی جنگ زدگان وهمکاری امت مسلمان عواملی برای تقلیل هزینه ها می باشد…بااشغال مجهزترین بندرتجارتی یعنی خونین شهراولا مقادیر هنگفتی کالادرگمرکات وبندرخونین شهرازبین رفت که عامل مهمی درکمبودهای ارزاق عمومی ومواداولیه کارخانجات شدوخودجای تعمق داردکه مسئول حقیقی انباشته شدن این کالاهادربنادرچه کسانی بوده اند».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۳۰فروردین۱۳۶۰ ش۱۳)
وضعیت آبادان؛گزارش خبرنگارخبرگزاری پارس ازآبادان:فرماندارعصبی!
«…درجبهه های آبادان نهادهاوگروه های مختلفی درحال ستیزبانیروهای متجاوز عراقی هستند.نظیرارتش،سپاه،بسیج،فدائیان اسلام،کمیته۴۸…برادران سپاه در جبهه های مختلف وبدون هماهنگی(وباباهماهنگی درحدبسیارنازل)باسایررزمندگان به امرمبارزه اهتمام می ورزندویااینکه گروههاونهادهامدعی اندکه فلان نهادوفلان گروه پیروزی راصرفادرسلحشوری یاران خودارزیابی کرده وبخودانتصاب می دهند… مساله ورودوخروج افرادبه شهرازاهمیت خاصی برخورداراست که متاسفانه برخورد جدی وسازمان یافته دراین موردصورت نگرفته ولذامسئولان،شهری راکه درخط مقدم جبهه قرارداردبه امان خدارهاکرده وجالب اینکه دائماازستون پنجم دشمن سخن می گویندوگلایه هادارند…شهر۸۰۰هزارنفری آبادان بگفته یکی ازمسئولان فرمانداری اینک۳هزارنفرجمعیت دارد.بعدازانقلاب این شهروعلی الخصوص بعدازجنگ، فرماندارهای بسیاری داشته است که هرکدام چندصباحی درشهربوده وبه شرکت نفت ویاادارات دیگرانتقال پیداکرده اند…شهرفرماندارنداردوآقای جعفری سرپرستی فرمانداری رابعهده دارندکه باحفظ سمت وطایف شهرداری رانیزانجام می دهند. (شهرآبادان شهردارندارد)درصحبت هایی که درشهربااقشارمختلف داشتیم آنها آقای جعفری راشخصی عصبی ارزیابی می کردندکه براحتی به سرهرارباب رجوع فریادمی کشدواینکه وی به اداره شهرواردنیست…بقول مسئولان حداقل در۶۰ در صدمنازل سرقت صورت گرفته…»
(نقل از:رویدادهاوتحلیل-نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران-۱۰خرداد۱۳۶۰،ش۱۶)
خاطره جنگی:دوپای قطع شده!
«یکی ازبرادران که درجریان عملیات روی می رفته بودودوتاپایش قطع شده بودازانتقال یافتن به پشت جبهه امتناع کردوازبرادران دیگرخواست که سنگرکوچکی برای او در کنارحوزه مین درست کنندوتاساعت ۸صبح همانجاماندوفریادمی زدکه به اینجا نزدیک نشوید.اینجا حوزه مین است».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران، ۱۶بهمن۱۳۶۰،ش ۳۲)
خاطره جنگی:دیدن دستی بزرگ درآسمان!
برادری ازبسیج دزفول عضوگردان حمزه تیپ ولی عصر(عج)می گفت:«درمرحله اول فتح،روز۲فروردین درحال پیشروی دست بزرگی رادرآسمان دیدم که بالای سرماحرکت می کردوازآن نورمی باریدوبه ما جهت رانشان می داد.البته دیگربرادران هم این دست رامی دیدند».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۱۱اردیبهشت۱۳۶۱،ش ۳۶و۳۷)
محسن شمخانی(مسئول وقت سپاه خوزستان درسمینارسراسری):
مساله اصلی الان مرگ برلیبرال شده است،نه جنگ!
«مادرست است که ظرفیت برخوردمساله ای بنام جنگ رانداشتیم وجنگ برماتحمیل شد،اماازاین جنگ تحمیلی ماچقدردرجهت تجربه اندوزی استفاده کردیم؟کسی پاسخی ندارد.شمابعدازواقعه ۱۴اسفندوقتی پیام انقلاب رابازمی کنیدمساله اصلی مرگ برلیبرال است…برادران ازخودشان سوال کنندکه کدامیک دربرخوردبامساله جنگ یک برخوردجدی کرده اند،کدام شهرستان(منهای معدوی)توانسته اندقسمتی ازانرژی انسانی موردنیازمبرم جنگ راتامین کنندواین راجزومساله اصلی خودشان قرار دهند؟…سپاه پاسداران وفرماندهان باید مساله اساسی تمام شهرهاراجنگ قرار دهند،درگیری های گروهی بالیبرال ها وچپی هاوالتقاطی هاتمام اینها،روش های عکس العملی است که امپریالیسم آمریکامی خواهدبرماتحمیل کند…
این جنگ تحمیلی،صلح تحمیلی بدنبال خواهدداشت!
…آبادان پس از۶ماه که از پیام امام می گذرد،هنوزدرمحاصره است ویک زاویه ۴۵درجه که بیشترازطریق هواوآب است آبادان رابه سایرشهرهای ایران بزحمت متصل میکند. تااین ساعت هیچ طرح وبرنامه ای برای شکستن محاصره آبادان وجودندارد.روزانه ارتش عراق باتوپخانه وکاتیوشاشهرآبادان راموردهجوم قرارمی دهد…خونیین شهر قسم شرقی اش هنوز دردست عراقی هاست…اهواز نیروهای عراقی تقریبن در همان اوایل یورش به همانجایی که رسیده بودندهنوزهستندوماعقب نشینی قابل احتسابی رانتوانستیم به آنها تحمیل کنیم…سوسنگردنیروهای دشمن ازطرف غرب در۶کیلومتری سوسنگرد هستند…جبهه مالیکه درتیررس آتش دشمن است وروزانه آنجاشهید می دهیم.جبهه کرخه که بابازکردن آب این عمل رابیشتربه آن دامن زدندکه بقول برادران اصفهانی،شما این ورجوب،ما آنورجوب،باآتش توپخانه…دزفول و شوش دشمن درآن قسمت تپه واقع شده وباآتش توپخانه براحتی دزفول رامورد هدف قرارمی دهد…تازمانی که مامساله جنگ راسرلوحه تمام کارهایمان قرارندهیم جنگ تا۴سال دیگرهمینطورادامه خواهدداشت .هیچ هرجی هم برکسی نیست.اضافه حقوقهابقول آن برادرآنقدرجالب وقابل شمارش هستندکه جنگرابه این زودی تمام نکنندواگرهم بفکرادامه جنگ نباشیم یعنی ابزارادامه جنگ رافراهم نکنیم،آن«جنگ تحمیلی»،«مذاکره تحمیلی»راخودامضاکننده خواهیم بود…».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران۱۵،اردیبهشت۱۳۶۰،ش ۱۴)
کارنامه رئیس جمهور؛بنی صدر:
جنگ را فرعی نکنید!
«اگراین جنگ راعده ای بخواهندوسیله دست یابی به هدفهای گروهی خود بگردانند، این فرعی کردن جنگ است»
(روزنامه انقلاب اسلامی۱۹اردیبهشت۱۳۶۰)
هیجان وفشار دربهشت زهرا!
«دربهشت زهراهیجان وگرمی وفشارجمعیت مانع ازآن شدکه بتوانم برمزار شهیدان بروم.بیش ازدوسه قدم رفتن میسرنشد.ناچاربازبه اتومبیل بازگشتم.وشعارمردم همان شعاربود.می خواهند(بعنی این شعارهامی گفت که می خواهند)اداره جنگ دراختیارکسانی باشد که می دانندچه می کنند.وبرسراستقلال وموجودیت کشورنه معامله می کنندونه آنراوسیله قدرت جویی قرارمی دهند».
(روزنامه انقلاب اسلامی،۲۷فروردین۱۳۶۰)
حمایت از بنی صدراطاعت ازامام است!
دختری درجمعی ایستادوباهمان هیجان مطالبی راگفت ونامه ای راهم که نوشته بودبه من دادکه درراه آنراخواندم.جمله های نامه رابرای اینکه روحیه مردم آن اردوگاه رابدانیدبرای شما می خوانم»:«آقای بنی صدرسلام عرض می کنم.من…(اسم خود رانوشته است که من نمی آورم)من یکی از مهاجران جنگ تحمیلی مستقردراردوگاه میثم ملاوی مدت یکماه است که اینجاهستم.آقای بنی صدراینجاوضع ماخوب نیست. ولی اینهاهمه می گذرد.آقای بنی صدرقلب ماآرزده است نه از ستم صدام،بلکه از اهانتی که به شما فرمانده کل قوامی شود.قلب ما آزرده می شود.آقای بنی صدر چرادرجمهوری اسلامی نبایدما آزادانه شعار«حمایت از بنی صدراطاعت ازمام است» بدهیم؟چرا؟چرا؟چرادرجمهوری اسلامی رئیس جمهوری محبوب مردم باید احضار بشود؟چرا…؟دیگرنمی توانم حرف بزنم؛خواهرکوچکت…».
(روزنامه انقلاب اسلامی،۲خرداد۱۳۶۰)
پیروزی،پیروزی اسلام است!
«حالاعده ای هستندکه می خواهندمابهرقیمتی شکست بخوریم.چون فکر می کنند پیروزی،پیروزی رئیس جمهوری است واین چیزی است که برای آنهاغیرقابل تحمل است!اماتوجه ندارندکه پیروزی،پیروزی اسلام است.پیروزی ملت اسلام است.رئیس جمهوری هم منتخب این ملت اسلام وخودش هم سربازی ازسربازان اسلام است.به هرروعمده وتمام تلاش خودشان رابکارمی برندبرای اینکه جنگ باضعف ماادامه پیدا کند»
(روزنامه انقلاب اسلامی،۹خرداد۱۳۶۰)
بنی صدر:۲۹اسفند۱۳۶۰:ملاهای مستبد!
«نیروهای مسلح ایران!۱۸ماه ازجنگ می گذرد…(ما)باکارشبانه روزی وزیرضربات دشمن به تجدیدسازمان وآماده کردن تجهیزات نظامی ومتوقف کردن پیشروی دشمن موفق شدیم…وبه عقب زدن دشمن پرداختیم..آیافرماندهان شمانبودندکه می گفتند اگراخلال درکارنیروهای مسلح نشودتااول پائیز۶۰کاردشمن رامی سازیم؟پس چراکار جنگ به این صورت درآمده است؟آیا جزبه این دلیل است که ملاهای مستبدبیشتراز مهاجمان ازپیروزی شمامی ترسندودرکاراداره جنگ،شب و روز اخلال می کنند؟»
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۱۱اردیبهشت۱۳۶۱،ش ۳۶و۳۷)
هاشمی رفسنجانی:صبرمی کنیم تاموقعش!
«اگرمایک جلسه داشتیم،که توی آن جلسه مثلادوسه موضوع به نفع او(بنی صدر) بود،فرداهمین هاراتوی کارنامه می نوشت وبقیه رانمی نوشت ومی گفت من همه حرفهارابه مردم زدم.خدایامااگربخواهیم بگوئیم بقیه اش راهم بگو.خوب این که نمیشه ماهم می شویم مثل او.مانگویئم این هم نمی شودوصبرمی کردیم تاموقع خودش…».
(روزنامه جمهوری اسلامی،۱۳تیر۱۳۶۰،نمازجمعه)
آیت الله طاهری(امام جمعه اصفهان):نقشه جنگ به مبلغ ۲۰۰هزاردلار!
«مادرآغازجنگ تحمیلی مسائلی داشتیم ازجمله اینکه بنی صدرازحمله عراق اطلاع داشت ولی جلوی آنرا نگرفت ودراین رابطه سه ماه قبل ازجنگ نقل وانتقالات مرزی انجام می شد.وسپاه وارتش آنرابه اواطلاع داده بودندولی اوجلوگیری نکرده بودو ما درملاقاتی که به فرمان امام بابنی صدرداشتیم که اما فرموده بودندبروید ایشان را ببینیدومحکم هم صحبت کنیددرمعیت حضرت آیت الله منتظری رفتیم وسوال کردم مگربه شمااطلاع نداده بودندکه این نقل وانتقالات می شود؟گفت:فرض کنید داده بودند!ودرپاسخ این سوال که به عنوان فرمانده کل قواچرااقدام به پیشگیری نکردید؟ که بقول خودتان۸۰تا۹۰کیلوتردرخاک ماواردنشوند؟گفت:من نقشه جنگ راازیک سازمان جاسوسی به مبلغ ۲۰۰هزاردلارخریدم وپیش امام بردم،امام فرمودهیچ غلطی نمی توانندبکنندوچون این مساله رابامام درمیان گذاشتیم،فرمودند:این دروغ محض است وچنین چیزی نبوده است وهمین نشان دهنده این است که خیانتی از طرف بنی صدردرمساله جنگ بوده است».
(خبرگزاری پارس،۲۹شهریور۱۳۶۰)
ناخدایکم افضلی(فرمانده نیروی دریایی):نیروهای مکتبی!
اگررهبری جنگ،قبل ازشروع آن دردست نیروهای مکتبی ومتبحرانقلابی می بود، امروز شایدرژیم بعث وجودخارجی نمی داشت».
(روزنامه اطلاعات،۳۰شهریور۱۳۶۰)
*گفتنی است ایشان بدلیل همکاری باحزب توده توسط دادگاه انقلاب ج.ا.اعدام شد!
محسن رضایی(سخنرانی به مناسبت سالگرد جنگ)۲۰/۴/۱۶۱:
یک مشت آخوند دانشکده نرفته!
«چراجنگ ما تمام نشده؟معمولا بعضی این سوال رامی کنندکه آیا ورود مابخاک عراق تجاوزنیست؟آیامابااینکارمان به عراق،تجاوزنمی کنیم؟
درسطح منطقه من بیادم هست حدوددوماه پیش،سه ماه پیش همان موقعی که عملیات بیت المقدس راداشتیم طرح ریزی می کردیم،خدمت امام رفتیم.همه ما یکطرف می گفتیم که باید برویم،امام می گفت نه چه لزومی دارد؟خوب شمافرض کنیددشمن رابیرون کردیدخوب تامرزبیرون می کنید.باصحبت های دیگری که خدمت امام ارائه دادیم که مااگربخواهیم ازکشوردفاع کنیم ماباید درجایی پدافند ودفاع بکنیم که نیروهایمان همه روزدرنگرانی واضطراب نباشندکه به ماحمله کنندامام گفت خوب اگریک مطلب اینطوری هست این حرف درستی است……آمریکاشاید اشتباهات بزرگی که درمقابل انقلاب اسلامی کرده در طول تاریخ خودش اصلن نکرده.فکرمی کردالان یک مشت آخوندآمده اندسرکاراینهاکه دانشکده نرفته اند.علم سیاست و کشورداری هم که نخوانده اند.این ارتش وسپاه هم که بهم ریخته است،حالااین وسط موقعی است که ما صدام راتوی دستمان هست روکنیم…انصافا ما تاحالا کی بامجاهدین خلق درافتادیم؟آنهاآمدندبامادرافتادند…ماکی باصدام درافتادیم آنهاآمدند درافتادند…بنی صدرتوی این مملکت نونش نبودآبش نبودچقدرامام جلوی ماراگرفت بهرحال ایشان رئیس جمهورشد.شماچه تان است؟عجله می کنید بگذاریدکارش را بکند؟اگراین یک آدم پلیدی باشدخودش،خودش رارومی کند واقعا همینطور شد کسی باهاش کارداشت؟الان دیوانه شده،بارجوی بهم خورده کارش.توی یک اتاقی است خودش وسلامتیان مانده ودیگر هیچ کسی نیست.بقیه هم اختلاف نظرپیدا کرده اند.هی قدم می زندمی گوید:من چه غلطی کردم،بدبودفرمانده کل قوا بودم؟بد بودارتش وسپاه اینهمه آمده بود؟این اطلاعات است تحلیل وشوخی هم نیست، اطلاعاتی است که ماداریم وحالا بعداانشاالله مسائلی هست بگوئیم»
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۲۲شهریور۱۳۶۱، ش۴۴)
محسن رضایی:تافتح قدس چیزی نمانده!
«مادرحقیقت بادفع تجاوزعراق دقیقا۷۰الی۸۰درصدمقدمات آزادی قدس رافراهم ساختیم.ما الآن آمادگی کامل داریم تمام کشورهای اسلامی و عربی که قصد دارند با اسرائیل بجنگند،تجارب خودرابه آنان منتقل کنیم.سپاه زیز نظرولایت فقیه انجام وظیفه می کندولذاحضور نمایده ازسوی ولایت فقیه در این نهاد بسیار ضروری است».
(نقل از:روزنامه جمهوری اسلامی،۲دی۱۳۶۰)
فروش چاشنی بمب هسته ای به عراق توسط دو ایرانی:
برای خاتمه جنگ!
«خبرگزاری یونایتدپرس:دوایرانی وارددرکارقاچاق اسلحه تلاش کرده اند که بخاطر خاتمه جنگ پنجساله ایران وعراق،چاشنی بمب هسته ای به عراق بفروشند.یکی ازدلایل اساسی این طرح این بودکه بامجهزشدن یکی از دوکشوربه سلاح اتمی، کشوردیگربیمناک شده وجنگ را قطع می کند.یک باررس فدرال می گوید:این وسیله چاشنی یک دستگاه پیچیده است که مایه اصلی یک بمب اتم است واگر کشوری به آن دست یابد،ساختن یک بمب کارنسبتن آسانی است».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۲۲شهریور۱۳۶۴ش ۱۱)
نشریه فارین ریپورت:معامله مخفی(۷شهریور۱۳۶۴)!
«نشریه فارین ریپورت ش۲۴مردادنوشت:آمریکایی هاباایجادشرکت های معاملاتی جعلی اسلحه درسراسرجهان قصدکنترل تمام تلاش های ایران جهت دستیابی به تجهیزات آمریکایی راداشتند.باخنثی شدن تلاش های ایران درمعامله بادلالان اسلحه واذیت شدن این کشور،حتی باپرداخت قیمتی بالاتربه مقدار۲۰۰۰درصددرمعاملات محرمانه،ایرانی ها تصمیم به انجام امردیگری گرفتند.آنهاتصمیم گرفتندازیک روش مخفی وبامشارکت آمریکائیان موافق خودبدست آورند.دراین رابطه یک سرهنگ دوم و۵تن دیگردرماه ژوئیه واوت (تیرومرداد)به اتهام تلاش برای قاچاق موشک و دیگر تجهیزات آمریکایی به ارزش ۷۵میلیون دلاردستگیرشدند».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۲۰مهر۱۳۶۴ش۱۲)
هاشمی رفسنجانی(مصاحبه تلویزیونی)۵مرداد۱۳۶۷:
شفاعت برای آمریکا!
«ریگان اگرصادقانه صحبت می کندباآزادکردن اموال ما می توانددست خصمانه نگیرد. البته من همان موقع هم گفتم اگرآنهاچنین کاری بکنند،ماهم ازنفوذخودمان درلبنان استفاده می کنیم وبرای حل مشکلات آمریکا شفاعت خواهیم کرد».
(نقل از:روزنامه کیهان)
هاشمی رفسنجانی(مصاحبه با شبکه تلویزیونی ایتالیا،روزنامه لااستلمیا: مک فارلین وجنگ!
«درموردقضیه مک فارلین،مادنبال نیازهای تسلیحاتی مان بودیم وبرخوردکردیم با کسانی که حاضرشدندنیازهای تسلیحاتی مان رابفروشندوماهم ازآنهاخرید کردیم.ما فکرمی کنیم که روی اصول نبایدمعامله کرد.بشرضررمی کندازاینکه اصول خودرابخاطر ملاحظات مادی زیرپابگذاردودرمواردزیادی ماحاضریم انعطاف نشان دهیم اگراصولمان ازبین نرود».
(نقل از:روزنامه کیهان،۵اردیبشهت۱۳۶۷)
ریگان:(سخنان رئیس چمهوری آمریکاازشبکه های تلویزیونی آمریکا):
اگرخمینی باخبرمی شد…!؟
«بایدبگویم افردای که ازایران باماتماس گرفتندیعنی کسانی که ماباآنهامراوده داشتیم هرگاه رازآنهابرملامی شدواگرآیت الله خمینی باخبرمی شد،زندگی آنان تا قبل ازفرودآمدن شب نیز به طول نمی انجامید.این افرادعناصری بودندکه مایل بودند حکومتی داشته که مابانوعی از آن روزی روابط بسیار نزدیک داشتیم.وبه همین دلیل بودکه مامراوده خودرا با آنها آغاز کردیم».
(نشریه راه مجاهد،ش ۶۱سال ۱۳۶۹)
محسن رضایی:آن موقع ما راضی نمی شویم!
«…درحال حاضرمساله جنگ تحمیلی بگونه ای شده است که اکثریت روسای کشورهای خلیج فارس،اکثریت روزنامه نگاران دنیا،اکثریت باصطلاح روشنفکران دنیا، سروصدایشان درآمده که مگرآمریکایی هاوشوروی هاعاجزندکه نمی توانندمساله این جنگ راحل کنند؟واین تکه کلام امروزتحلیل گران دنیاست.واقعاآنهاعاجزند وباید بپذیرندکه آمریکاوشوروی ناتوانندازاینکه جنگ راآنطورکه می خواهند تمام کنند… اگرامروزدنیامرددشده برای اینکه صدام رانگه داردیاازمیان بردارد.این تردید آنهارابه تصمیم برسانید.آنهایک سیلی محکم می خواهندتابه تصمیم برسند.البته آن موقع دیگرماراضی نمی شویم.ماشایدالان راضی شویم.یعنی مااگررفتیم زحمت کشیدیم ویک چیزی بدست آوردیم همینطورادامه می دهیم وبه هدف های بالاترمان می رسیم.صدام که برای ماارزشی ندارد».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،آبان۱۳۶۳،ش۱)
سیدعلی خامنه ای(خطبه نماز جمعه):جنگ ادامه خواهدداشت!
«بگذریم ازاینکه تبلیغات جهانی درموردجمهوری اسلامی ایران خباثت بخرج می دهند.آنوقتی که نیروهای اسلام بابرنامه ریزی واردشوندهیچ دری نمی توانددرمقابل آنهامقاومت کنندوبایددرپاسخ به کسانی که ازسرنوشت جنگ سوال می کنند یک جمله بگوئیم که جنگ باروحیه ای که خرمشهرراپس گرفتیم ادامه خواهد یافت.»
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۱۶خرداد۱۳۶۴،ش۸)
هاشمی رفسنجانی دردیدارباوزیرخارجه عربستان:راه دیگری وجود ندارد!
«همانطورکه گفتیم بدون آنکه حزب بعث که مسئول این جنگ است کیفرببیندوحقوق حقّه مردم ایران داده شودراه دیگری وجودنداردوهرراه دیگری موردقبول مانمی باشد».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۱۶خرداد۱۳۶۴،ش۸)
شروط صدام برای صلح(۱اردیبهشت۱۳۶۴):
«خبرگزاری رسمی عراق به نقل از صدام چهارشرط برای پایان جنگ با ایران به ترتیب زیرارائه کرده است:۱-آتش بس۲-عقب نشینی نیروهابه مرزهای بین المللی۳-مبادله تمامی اسرا۴-انجام مذاکرات مستقیم یاغیرمستقیم بین دوکشور».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۱۶خرداد۱۳۶۴،ش۸)
هاشمی رفسنجانی(خطبه نمازجمعه،۱۱مرداد۱۳۶۴):پیش بینی!
«ازمسائل مهم دیگری که این روزهاداریم تحولی است که درجنگ پیش آمدوآن این است که نیروهای رزمنده ی عراقی خودشان مسئولیت آزادکردن عراق رادرنقطه شمالی وجنوبی به عهده گرفتندوموقعیتی که نیروهای عراقی درتیپ بدردرام التعاج بدست آوردندبرای دنیاهم غیرقابل تصوربود…این تحولی است که درجنگ بوجودآمده است وما پیش بینی می کنیم که انشاالله درآینده باحمایت ما،مردم عراق ونیروهای رزمنده عراقی راه خودشان رابروندکه عراق بادست خودشان ازادشودوماهم پشتوانه آنهاباشیم».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۲۲شهریور۱۳۶۴ش ۱۱)
۲۵میلیارددلارپرداخت خسارت جنگ:(۱۰خرداد۱۳۶۴):می دهیم!
«وزیران خارجه ۶کشورعضوصورای همکاری خلیج فارس دیرروزپس ازپایان کنفرانس خوددرریاض اعلام کردندبرای برقراری صلح بین ایران وعراق تصمیماتی اتخاذکرده اند…آنهاحاضرند۲۵میلیارددلاربه ایران خسارت جنگی بپردازند».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۱۵تیر۱۳۶۴،ش۹)
سید علی خامنه ای:خوشبین نیستم!
«من شخصابه هیات های صلح هیچگاه خوشبین نبوده ام.وهرگزفکرنکرده ام که اینها واقعابرای اینکه صلح به عنوان یک ارزش درمنطقه مستقرشودمی آیند.وهمیشه برای کوشش ها واصرارهای اینهاانگیزه های استکباری مشاهده کرده ایم»
(نقل از:روزنامه جمهوری اسلامی،۲مهر۱۳۶۰)
مقاله نشریه انگلیسی میدل ایست(به نقل از بولتن وزارت خارجه):
عراق برای خاتمه جنگ درتنگناست!
«رئیس جمهورعراق(صدام حسین)درخفاباچنین طرحی موافقت کرد…اظهارات وی درموردطرح پیشنهادی هیات اعزامی که ازرادیو بغداد۲مارس۱۹۸۱پخش گرید بیانگر این واقعیت بودکه وی اصول قرارداد۱۹۷۵راپذیرفته است.وی به هیات اعزامی گفته است که عراق آتش بس را درصورتیکه ایران بپذیردقبول خواهدنمود.واضافه کرد عراق هرگزبه کسی اجازه نخواهدکه سرزمین هایش راموردتجاوزقراردهد…برطبق خبرهای گزارش شده ازکویت،عربستان سعودی تضمین کرده است که خسارات وارده به ایران رادرمقابل صلح جبران نماید».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل-نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران-۲۵خرداد۱۳۶۰،ش۱۷)
پیشنهادهیات پایان دادن به جنگ:موردموافقت ایران قرارنگرفت ورد شد!
«هیات پایان دهنده جنگ،دردوراول مذاکراتی که باسران جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی داشتند،نقطه نظرهای آنهارابدست آوردندوبعدبه عراق رفتندوباآنهانیز مذاکره کردندودرجمع بندی این مذاکرات طرح خودرابشکل اصول زیرپیشنهادکردند: الف:اصول:۱-احترام کامل ایران وعراق به حق حاکمیت ملی وتمامیت ارضی یکدیگر.
۲-عراق وایران هریک بایدغیرقابل قبول بودن مصادره اراضی بااعمال زورراتضمین نمایند.۳-ایران وعراق تضمین کننددرامورداخلی یکدیدگرمداخله ننمایند.۴-ایران وعراق اصل اختلافات بین المللی ازراه های صلح آمیزراضمانت کنند.۵-توافق عراق وایران درموردآزادی کشتیرانی درشط العرب بعدازااعمال آتش بس وبارسیدن به یک راه حل کلی صلح آمیز.ب-اصول یک راه حل کلی وجامع:۱-آتش بس میان ایران وعراق ازنیمه شب۱۳مارس ۱۹۸۱اعمال گردد.۲-نیروهای عراقی بایداز۲۰مارس۱۹۸۱شروع به عقب نشینی از قلمروایران کنندوعملیات عقب نشینی باید ظرف چهارهفته بپایان برسد.۳-آتش بس وعقب نشینی نیروهای عراقی زیرنظرناظران نظامی متعلق به کشورهای عضوسازمان کنفرانس اسلامی صورت خواهدگرفت ودوکشوردرموردترکیب نیروهای ناظرموافقت خواهندکرد.۴-مساله آبراه شط العرب دراختیارکمیته ای متشکل از اعضای سازمان کنفرانس اسلامی قرارمی گیرد.ترکیب کمیته مورد توافق دوکشور واقع خواهدشد.۵-مذاکرات پیرامون یافتن راه حل صلح آمیز.برای سایراختلافات بعداز زمانی که نیروهای عراقی از قلمروایران عقب نشینی کردند،آغازخواهدشد.۶-مبادله بیانیه هایی توسط عراق وایران دال برعدم دخالت در امورداخلی یکدیگر.۷-اعضای سازمان کنفرانس اسلامی احترام دوکشوررابه تعهداتشان درقبال راه حلی کلی صلح آمیز تضمیین کرده درصورت لزوم ناظرانی برای مدتی محدود برمرزهای بین دو کشور خواهدگمارد.ج-اقدامات موقتی برای آزادی کشتیرانی درشط العرب:۱-آتش بس اعمال شودتارسیدن به توافق نهایی درموردشط العرب کشتیرانی دراین آبراه زیر نظرکمیسیون ویژه ای به سرپرستی کنفرانس اسلامی صورت خواهدگرفت.۲-به کمیسیون ویژه مزبوراختیارداده خواهدشدتاازسازمان کنفرانس اسلامی نیرویی جهت پاسداری ازصلح وکمک به کمیسیون درضمانت آزادی کشتیرانی درشط العرب درخلال مدت درخواست کند.۳-کمیسیون اسلامی صلح کمیته ای فرعی تشکیل خواهدداد تابه دو کشوردراجرای راه حلی کلی صلح آمیزکمک کند.چنانکه دیده می شود دراین پیشنهاداصولابه مساله تجاوزومتجاوزکه خواست اصلی امام وامت می باشد کوچکترین اشاره ای نشده ودرضمن آتش بس بدون تضمین مرزهای دقیق خطرناک است…پیشنهادات هیات پایان دادن به جنگ،مورد موافقت ایران قرار نگرفت وردشد».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۳۰فروردین۱۳۶۰،ش ۱۳)
صلح تحمیلی:
«به عقیده ناظران سیاسی غرب،درصورتی که ایران به یک صلح تحمیلی تن ندهد، آینده جنگ به دلیل اینکه منافع آمریکارادرمنطقه باخطرجدی مواجه خواهدکرد،ضروری است تاواشنگتن بادرک شرایط سیاسی منطقه وشناخت ازدوپدیده جنگ وصلح و وجودانقلاب اسلامی درمنطقه،ابتداایران رابه عدم صدورانقلاب خویش وادار سازد و در این راه نیزازهرگونه تلاش دریع نورزد.بزعم این تحلیلگران چنین برخوردی سبب خواهدشدتاایران تدریجابسوی یک صلح تحمیلی نزدیک شود.بااین وجودملاجظه نمودیم که مجموعه تلاش های آمریکا درسال گذشته (خصوصن قبل از عملیات فاوکه امیدمحافل سیاسی غرب بیش ازشرایط فعلی بود)به نقطه روشنی منتهی نشد.( ازمقاله دیپلماسی قدرت های جهانی درششمین سال جنگ).
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۲۵شهریور۱۳۶۵ش ۲۳)
هاشمی رفسنجانی(درمصاحبه مطبوعاتی):عقب نشینی ازشروط!
«وقتی که به مااطمینان دادندکه ترکیب کمیته تعیین متجاوزبه گونه ای خواهد بودکه واقعابه حق مارسیدگی می کند،ماازشرط قبلی خودصرف نظرکردیم.مافکرکردیم که دراین پذیرفتن چیزی راازدست نداده ایم،بلکه چیزهایی رانیزبدست آورده ایم»
سوال:چراپس ازگذشت یکسال ازصدورقطعنامه امروز ایران آنراپذیرفته است؟
هاشمی رفسنجانی:ماقطعنامه راردنکردیم.مایک شرطی گذشته بودیم که اول کمیته تعیین متجاوزتشکیل شودولی این اواخرروشن شدکه ممکن است حوادث بسیارتلخی درمنطقه رخ دهد که نقطه عطف آن سقوط هواپیمای مسافربری مابودکه باهرمحاسبه ای این مساله راعادی نمی دانیم.یعنی آمریکاعملااعلام کردکه اگر جمهوری اسلامی درتداوم راهی که دارداصرارورزدجنایت عظیمی راببارخواهدآورد».
(نقل از:روزنامه کیهان،۲۸تیر۱۳۶۷)
هاشمی رفسنجانی:چندنفرعاقل منصف!
«اگراین جنگ توسعه پیداکند،ملت شاهدتحویل گرفتن جنازه های کشته شده های آمریکایی ازسراسردنیاخواهدشد.ماازچنین وضعی مایل نیستیم استقبال کنیم. ما نمی خواهیم کار به آنجا بکشد.ماراه روشنی پیش پای شما گذاشتیم.اینکه دارید اعتراف می کنیدبطوررسمی دراحکام شورای امنیت بیائیدعراق رابه عنوان متجاوز معرفی کنند،بعدیبگویندچندنفرعاقل منصف(نه مثل آنهایی که درباره حلبچه قضاوت کردند)بنشینندوبحث کنند که حالا بامتجاوزچکاربایدکنیم،راه به این آسانی رابشما پیشنهادکرده ایم».
(نقل از:روزنامه کیهان،۲۱اردیبهشت۱۳۶۷)
هاشمی رفسنجانی(مصاحبه درموردقطعنامه جنگ):محاسبه مصلحت!
سوال:شرایط جدیدی که منجربه پذیرفتن این قطعنامه شده است،چیست؟
پاسخ:هم عملاوهم اطلاعات خاصی که داریم برای مان روشن کردکه کفرجهانی و استکباردراین مقطع تصمیم گرفته بطورجدی از پیروزی سریع ما جلوگیری کنندو پا فشاری مادراین مقطع ممکن است منجربه خسارات فوق العاده ای برای مردم ما و مردم عراق شودکه مادرمحاسبه این گونه چیزهارامصلحت نمی دانیم.
(نقل از:روزنامه کیهان،۲۸تیر۱۳۶۷)
تحلیل سپاه ازبیانیه نهضت آزادی:زبان صدام درکام بازرگان!
«مدتی قبل ازشروع عملیات پیروزمندانه والفجر۸ودقیقادراوج عزیمت کاروان راهیان کربلابه جبهه های جنگ،نهضت آزادی طی جزوه ای با عنوان«پایان عادلانه جنگ بی پایان»که در۳۳صفحه تنظیم وچاپ شده بود،ادامه جنگ راضدیت بااسلام ومخالف تاریخ ملی ایران اعلام کرده وباصطلاح شدیداآنرامحکوم کرد.نهضتی هادراین بیانیه شعار«جنگ جنگ تارفع فته در عالم»راگسترده ترین ورژفترین مفهوم تجاوزنامیده وآنرا ازجمله اعتقادات مارکسیستی دانسته اند»(قمستی پاسخ سپاه پاسداران به بیانیه نهضت آزادی ایران).
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۲۲اردیبهشت۱۳۶۵ش ۱۹)
نهضت آزادی ایران:جنگ را توسعه ندهید!
«آیاپس ازفتح خرمشهروشکست وهزیمت عراق درجبهه واحساس ضرورت تخلیه ایران ورسیدن پیشنهادصلح ازطرف عراق،ادامه جنگ وتبدیل موضع دفاعی ایران به موضع تعرضی ضروری واجباری وبسود اسلام وایران بوده است؟…اثرات سیاسی روانی فتح خرمشهروهزیمت ارتش عراق ازایران دردنیاومنطقه آنچنان بودکه کشورهای عربی پیشنهادصلح وپرداخت غرامت رادادندامادولتمردان نه تنهااین پیشنهادرانپذیرفتندبلکه برنامه تعرض وتوسعه جنگ رادرپیش گرفتند».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۱۵تیر۱۳۶۴،ش۹)
آیت الله منتظری:۲۱بهمن۱۳۷۱:نامه به امام برای خاتمه جنگ!
«من یادم است که یک نامه ۵صفحه ای راجع به جنگ به مرحوم امام(ره)نوشتم-که آقایان شایدنامه مرادیده اند-یک روزآیت الله مشکینی آمدند به خانه ماوشروع کردندبه اشکال که آقادارندموشک بارانمی کنندتهران را،کجارا،شمااینجانشسته ایدبه داد مردم برسید؛مردم زده شدند،توی صف هافحش می دهندو…گفتم بروید تذکربدهید؛ گفت:آقاشماچراهیچ چیزنمی گویی؟منهم نامه ای راکه راجع به جنگ نوشته بودم برای ایشان خواندم.خداشاهداست چندمرتبه گفت:الحمدلله!آنچه رامی خواستیم شماگفته اید!گفتم:نه خیر!تکلیف شماساقط نشده است!»
(نقل از:نشریه راه مجاهد،ش۷۲،سال۱۳۷۳،سخنان آیت الله منتظری دردرس خارج فقه)
خمینی۲۱آذر۱۳۶۳:جنگ جنک تا رفع فتنه درجهان!
«جنگ های رسول اکرم،رحمتش کمترازنصایح ایشان نبوده است.اینهایی که گمان می کنندکه اسلام نگفته است جنگ جنگ تاپیروزی،اگرمقصودشان این است که در قرآن این عبارت نیست،درست می گویندواگرمقصودشان این است که بالاترازاین، بازبان خدانیست،اشتباه می کنند.قرآن می فرماید:قاتلوهم حتی لاتکون فتنه همه بشررادعوت می کندبه مقابله برای رفع فتنه.یعنی جنگ جنگ تارفع فتنه درعالم.این غیرازآن است که مامی گوئیم.مایک جزکوچکش راگرفتیم برای اینکه خوب مادریک دایره خیلی کوچک ازاین دایره عظیم واقع هستیم ومی گوئیم که جنگ جنگ تا پیروزی.مقصودمان هم پیروزی برکفرصدامی است یاپیروزی برفرض کنیدبالاتراز آن.آنچه قرآن می گویداین نیست.قرآن می گویدجنگ جنگ تارفع فتنه درعالم. یعنی کسانی که تبعیت ازقرآن می کنیددرنظرداشته باشدکه بایدتاآنجایی که قدرت دارند ادامه به نبردهاشان بدهندتااینکه فتنه ازعالم برداشته شود».
(نقل از:رویدادهاوتحلیل،نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران،۱۸دی۱۳۶۳،ش۳)
خمینی:نوشبدن جام زهر!
«…وامادرموردقطعنامه که حقیقتاً مسأله بسیارتلخ و ناگواری برای همه وخصوصاًبرای من بوداین است که من تاچندروز قبل معتقد به همان شیوۀ دفاع ومواضع اعلام شده درجنگ بودم ومصلحت نظام وکشوروانقلاب رادراجرای آن می‌دیدم ولی به واسطۀ حوادث وعواملی که ازذکر آن فعلاًخودداری می‌کنم و به امیدخداونددرآینده روشن خواهدشد،باقبول قطعنامه وآتش بس موافقت نمودم».
(نقل از:صحیفه نورج ۲۰ ص ۲۳۸)
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
شهریور۱۳۹۴

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com