روناک کاکه محمد درسال ۱۹۷۹ درمحلهی کانی عاشقان شهر حلبچه زاده شده و به علت بمباران شیمیایی حلبچه به شهر سلیمانیه کوچ میکند و در آن شهر در رشتهی مهندسی ادامهی تحصیل داد و درسال ۱۹۹۸ رشتهی مهندسی را به پایان رساند و الان به عنوان مهندس مسول راه وترابری است و ازهمان اوایل کودکی عاشق و شیفتهی نفاشی و مطالعهی شعر شاعران کرد زبان بوده و ازطریق پیج شخصیشان به نوشتن شعر پرداخت و شعرهایش نیز مخاطبان زیادی پیدا کرد و تا الان مجموعهای ازاین شاعربه چاپ نرسیده و به علت مشغلهی خانواده واداری و به تازگی هم الان در تبریز درمقطع فوق لینساس روانشناسی کودک میخواند شاعری پرکار است و محور پیام روناک کاکه محمد دوست داشتن و انسان دوستی است و درواقع شاعر متعهد و مضمون گرا است به امید روزی که مجموعه شعری از این شاعربه دست خوانندگان برسد اینک چند شعر از این شاعر را تقدیم خوانندگان فرهیخته فارسی زبان میکنم.
خالد بایزیدی (دلیر)
…………………. ………………………… ………………………… ..
ریزش برگها
همه اش صفحات شعر
عشق پائیز است
که به گاه زمستان
روانه ی شکوفه ی بهاری می کند
۲-
پائیز آه به هم نرسیدن
فصل تابستان و
زمستان است
۳-
رخسارت!
وشعرهایت نیز
به ماه می ماند
درروشنایی روز ام
رو سپید اند و
درتاریکی شب ام
رخ زرد می کنند
۴-
چکارکند
که موج گناهکاراست
هربار
به طرفی
درباریک راه
شن وماسه
درازکشیده
۵-
درشلوغ ترین مکان
که راه بروم
تنها جای پای حودرا
مشاهده می کنم
۶-
برای یک بار هم
که شده
به جای پایم
جاری شو
تاکه چنین پندارند
به جفت رفته ایم
۷-
درخیال هم
بیرون ات انداخته ام
این سنگین ترین
مجازات است
۸-
نوشته هایم
هرسطرشان
تفسیری دیگر دارد
سنگسارم مکن
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.