پس از انتشار حرفهای محسن نامجو که به گفته خودش درد دلهای خصوصی بوده است و نباید منتشر می شد هجومی گسترده علیه محسن نامجو به راه افتاد و گروهی خواهان منع فعالیت های هنری او شدند. نکته قابل توجه در مورد نامجو این است که رسانه ها از چپ و راست او را مورد هجوم قرار داده اند.اینکه نامجو مرتکب جرمی شده است یا نه امری است حقوقی که باید دادگاه به آن رسیدگی کند و من نه دادستان هستم و نه قاضی دفاع من از نامجو دفاع از حق او به عنوان یک فرد در برابر قانون است. من نمیدانم چه کسی حرفهای خصوصی نامجو را منتشر کرده است و آیا آنها را با اجازه نامجو ضبط کرده است یا مخفیانه. آیا از او اجازه گرفته است که حرفهای او را منتشر کند؟اگر این حرفها بدون اجازه نامجو ضبط شده است و بدون اجازه او منتشر شده است جاسوسی است و حتک حرمت خصوصی زندگی نامجو و من حق ندارم حتک حرمت خصوصی افراد را به رسمیت بشناسم.اگر شنود توسط سازمانهای امنیتی حتک حرمت زندگی شهروندی است انتشار صحبتهای خصوصی نامجو هم شامل همین تجاوز به حق شهروندی او است. رسانه ها با انتشار حرفهای او ذوق زده شده اند و حرفهای او را گزینشی و جانبدارانه به نفع پیش داوری های خود نقل قول کرده اند و غیر مستقیم او را محکوم کرده اند. اگر گفته های او را به یک ویراستار بدهیم تا آنها را به فارسی صحیح و رسمی بنویسد میتوان متوجه شد که در حرفهای او جنبه های دیگری وجود دارد که علاقه ای به شنیدن آنها وجود نداشته و ندارد چرا که در جهت تائید محکومیت او نیست. در اینجا چند نمونه از ویراستاری حرفهای او را می آورم. ” مشکل امروز ما این است که همه تمرکز ما بر این است که چه وقت آن نقاش نمایشگاه می گذارد تا هیاهو به راه بیندازیم به خاطر تهمت هائی که هیچ مدرک و سندی در باره آن نداریم ولی دغدغه این را نداریم که راهی برای جلوگیری از بریده شدن سر دختر نوجوان توسط پدرش بیابیم” یا “خُب راه حل چیه، اگر من کنسرت ندهم تمام مشکلات زنان حل خواهد شد؟ حد اقل بگوئید چه می خواهید؟ اگر خطائی از من سر زده است حالا باید چه کار کنم؟ اگر لازم است عذر خواهی کنم بگوئید در چه موردی باید این کار را بکنم تا انجام بدهم” یا جمله دیگری را میتوان اینگونه بیان کرد”پخش زنده در اینستاگرام تبدیل شده به دادگاه که هر کسی به خود اجازه می دهد که هم زمان به عنوان شاکی،دادستان و قاضی نقش آفرینی کند و حکم صادر کند.محلی شده است برای تصفیه حسابهای شخصی، در مورد من این مساله کاملا واضح است. متاسفانه فراموش می کنند که کاری که انجام می دهند دقیقا شبیه کار مادر بزرگهایشان است که پنجاه شصت قبل در کوچه می نشستند و ضمن بادمجان پوست کندن غیبت دختر همسایه را می کردند. .. اصل مساله آنقدر ها پیچیده نیست که اگر رو در رو بیان شود در می یابیم در حد یک شوخی لفظی و یا یک بشگون است مساله این است که به جای بر قراری گفتگو حملاتی از روی خشم به من می شود که ریشه در مسائل فردی افراد دارد” می توان همه متن را ویراستاری کرد تا متوجه شد که نامجو نه به عنوان یک مرد بلکه به عنوان یک کارشناس استعداد بعضی ها را مورد تردید قرار می دهد و هم زمان ازهایده،گوگوش،لیلا فروهر و متانه تمجید می کند. چرا باید در برابر این تهاجم ایستاد؟ با برقراری جمهوری اسلامی و بر قراری سیاست تبعیض(بخوان آپارتاید) در همه موارد و به ویژه در مورد زنان روشنفکران متوجه شدند که در گذشته بهای لازم را به دفاع علنی از حقوق زنان نداده بودند و برای جبران این خطا دفاع از آزادی زنان به مساله مهم سیاسی تبدیل شد.با وجود اینکه در چهل سال گذشته زنان هر روز در صف اول مبارزه بوده اند ولی هنوز نمی توان از جنبش زنان سخن به میان آورد ولی می توان از زنان بسیاری نام برد که امروز با تلاشی وقفه ناپذیردر حوزه های مختلف برای احقاق حقوق زنان می جنگند. نسرین ستوده و نرگس محمدی برای همه ما نام هائی آشنا هستند. عدم شکل گیری جنبش زنان میدان را برای حرکتهای سطحی و نا پایدار باز گذاشته است تا هر از چند گاهی با طرح مساله ای به شکل هوچی گرانه نظر ها را از مشکل اصلی منحرف کند.مشکل زنان در ایران وجود نظام تبعیض است و تا زمانی که زنان موفق به تشکیل یک جبهه برای رفع تبغیض نشوند و با تشکیل کنفرانس ها، سمینار ها، وبینار ها مشکلات را بر رسی نکنند و برای خود سخنگو نداشته باشند هر از چند گاهی حر کتهای موقتی آنها را به خود سر گرم میکند و از بر رسی عمقی مصیبتی که بر آنها می رود دور می شوند. در مورد هیاهو در اطراف نامجو بیائید فرض را بر این بگذاریم که او تجاوز کرده است، اصلا فرض کنیم که با اسلحه خانمی را تهدید کرده است و به او تجاوز کرده است، رسیدگی به تجاوز کار دادگاه است و باید به دادگاه شکایت کرد. در هر کشوری هم طبق قانون جزا مجازاتی برای تجاوز در نظر گرفته شده است.طبق کدام قانون امضاء جمع می کنند که او را ممنوع التصویر کنند؟ شباهتی بین این هوچی گری ها در فضای مجازی و حزب اللهی هائی که در خیابانها نعره میزنند مرگ بی حجاب نمی بینید؟ چه تفاوتی است بین این هوچی گری ها و صدور احکام در دنیای مجازی و حرکت زنان حزب اللهی در ایران که هر روز خواهان اعدام این یا آن هستند؟ زمانی که روزهای اول انقلاب در دادگاه های کوتاه مدت سران رژیم سابق را اعدام میکردند کمتر کسی بود که جرات کند و از حق آنها برای برخورداری از یک محاکمه عادلانه دفاع کند چرا که امت حزب الله بلافاصله به خیاباها می ریخت و شعار مرگ بر لیبرال می داد.بعدا وقتی هر روز بهترین جوانهای کشور را به جوخه اعدام سپردند دیگر هیچ کس جرات نکرد اعتراض کند. هر خطائی که نامجو مرتکب شده باشد این حق شهروندی او است که بتواند به کارش ادامه دهد . به خلق اثر هنری بپر دازد. این وظیفه شهروندی من است که از حق او دفاع کنم. به یاد داشته باشیم که هنرمندان قبل از اینکه هنرمند باشند انسان هستند و مثل هر انسان دیگری در یک بستر فرهنگی رشد کرده اند و ویژگی های فردی خود را دارند. آنها ابر انسان نیستند. اینکه در زندگی خصوصی خود چگونه هستند مساله شخصی آنها است نه عموم مردم. باید هنر آنها را از زندگی خصوصی جدا کرد.نگرش پیکاسو به زنان با معیارهای امروز بدون شک مورد تائید کنشگران جنبش زنان نمی تواند باشد اما نمی توان به این دلیل خواهان جمع آوری تابلوهای او از موزه های جهان شد. نامجو هنرمندی است بزرگ که تحول بزرگی درهنر موسیقی معاصر ایران ایجاد کرده است. هنرمندی که جمهوری اسلامی متوجه خطر هنراو برای هنر رسمی شد و سر انجام موفق شد او را به تبعیدی نا خواسته بفرستد. نخبه کشی خواست جمهوری اسلامی است. هجوم گسترده و هم آهنگ رسانه ها این پرسش را به ذهن می آورد که شاید دستهائی غیبی در کار است تا او را از صحنه حذف کند. وقتی برای حذف رقیبان در داخل ایران از پرستو های دست آموز استفاده می کنند می توانند از پرستو های مهاجر در خارج از کشور نیز بهره ببرند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)