فیلمِ کازابلانکا(Casablanca) را تنها یکبار در ایران دیدم،در آن اوقاتِ پیچیدهْ کودکی بیش نبودم و سَراپا دلباختهٔ سینما.آن زمان تنها جمعهها بود که سینما آستارا در شمیران ۳ فیلمِ خارجی پشتِ سَرِ هم با یک بلیت نمایش میداد.نامِ فیلمها را از قبل اِعلام نمیکردند،شاید هم این قبیل فیلمها چندان سوکسهای نداشتند و ما مبهوتِ قیصر و علی خوش دست بودیم،به یاد دارم زمانی که فیلم آغاز شد؛تعدادِ تماشاگران از ۵ ـ ۶ نفر تجاوز نمیکرد و نا گه فیلم آغاز شد و از همان ابتدا موسیقی مَکس اِشتاینر (Max Steiner) تمامِ وجودم را در خود گرفت و من غَرقْ در آن درامِ جنگی عاشقانه و دَران یک ساعت و نیم و اَندی که از فیلم گذشت؛چندان نکتهای خاّص از فیلم دستگیرم نَشد و دلخوش به فیلمِ بعدی با حضورِ راکل وِلش (Raquel Welch) و فیلمِ آخر با قهرمانِ دورانِ کودکیم؛ یول بِراینر(Yul Brynner) .
آن زمان که به خاطرِ شورش ۵۷ و دیگر اِجباراتِ زمانه به ایالات متحّده مهاجرت کردیم،تنها یکبار فرصتی شد تا این فیلم را آنجور که باید است تماشا کنم،اواسطِ سالهای ۸۰ میلادی بود و من دانشجویی در دانشگاه سَن فرانسیسکو…
خیلی زود مجذوبِ بازی بوگی و بِرگمن شدم،هر چند که نُکاتِ اصلی فیلم چندان رَدّی از رومانس و اِحساسات از خود بَر جای نمیگذاشتند و در بسیاری از سِکانسها مجبور میشدی خود را گول زَنی تا بلکه صحنه بعدی تو را راضی کند.دران سالهای جوانی و نا پُختگی من؛این تنها برداشتِ من از فیلم بود.صحنههای پُر مکالمه و گاهی پر کِششِ این فیلم چندان عاشقانهای نبود که مرا در آن سالها به خود وابسته کند،تقصیر از ایندیانا جونز بود و جنگی نا برابر در بینِ ستارگان !
به نظر میآید که خدا بیامرز مایکل کورتیس(Michael Curtiz) فیلمنامهای کامل نگاشته شده از فیلم را در اختیار نداشته است و تمامی مکالمات،برخوردها و دیگر جریاناتِ مربوط به این فیلم روز به روز نوشته میشده است (Julius J. Epstein, Philip G. Epstein, Howard Koch) .این به این معناست که هیچ کس از عاقبتِ فیلم خبر نداشت و شاید این تنها شایعه ایست که توسطِ خود کورتیس در بینِ همگان پخش شد تا راندمانِ کار بهتر از همیشه باشد .تنها کسی که از صحنه آخر فیلم با خبر بود؛خود همفری بوگارت(Humphrey Bogart) بود و آنهم به خاطر بود که در قرار دادش با استودیو این مورد را ذکر کرده بود.بوگی برای فیلم عالی بود،هم خوش نقش بود و هم موردِ علاقه زنانِ آن زمان که او را سکس سیمبول دههٔ چهل میلادی میدانستند.افرادی چو رونالد ریگان(Ronald Reagan) و جورج رفت (George Raft) نیز برای ایفای این نقش خوش اقبال بودند،با اینکه صدای بوگی چندان خوشایند به نظر نمیرسید؛ در آخر استودیو نقش ریکی را به او داد و حتی کفشهایی نیز برای بوگی سفارش دادند تا قّدِ کوتاهِ او چندان به نظر نیاید،اشکال درینجا بود که اینگرید ۱،۸۰ بود و بوگی ۱،۶۰ !
با این حال استودیو کمترین پول را به بوگی داد و حتی هنرپیشههای نقشهای منفی فیلم و اینگرید برگمن (Ingrid Bergman) بیشترین حقوق را استودیو دریافت کردند.کّلِ خَرج و خروجِ فیلم بالغ بر ۸۶۹.۴۰۰ $ شد.البته با پرداختِ چند جریمه و چند حسابِ دیگر این رقم به ۱.۰۳۹.۰۰۰ $ رسید.فروش فیلم نیز نزدیک به ۴ میلیون دلار بود،بی رقیب تا سالهای سال.
وقتی که فیلم در سینماها به اِتمام میرسید،مردم در انتهای فیلم در رابطه با قسمتِ دوّمِ کازابلانکا بحثها و صحبتهای زیادی میکردند،خبر به گوشِ دیوید سِلزنیک (David O. Selznick) تهیه کنندهٔ استودیو رسید،او با ساختِ قسمتِ دوّم مخالف بود و هرچند استودیو روی خوش نشان میداد.
کازابلانکا نامزدِ ۸ جایزه اسکار بود و تنها ۳ مجسمه بیشتر نصیبَش نشد.خیلیها برین عقیده بودند که اشکالِ کار به خاطرِ این است که برگمن از بوگی خوشش نمیآمد و تنها به خاطرِ فیلم رابطهای حرفهای ایجاد کرد و شاید این باعث شد که فیلم از لحاظ صحنههای حسّاسِ عاشقانه بی حس و سرد به نظر آید.نکته دیگر از اعتقادِ عدهای است که میگویند که این فیلم نکتهای در رابطه با دِگر باشان دارد،وقتی که در صحنه آخرِ فیلم ریک به لوئیس میگوید که من فکر میکنم که این آغازِ یک دوستی زیبا است،و یا دیگر حرکات و رفتارِ سرخورده ریک با مردانِ دیگرِ فیلم و گفتارهای خاّصِ دیگر.درین رابطه هر کس میتواند برداشتِ شخصی خود را داشته باشد،درینجا عقیده و نظرِ تمامِ تماشاگران محترم است.
با تمامِ این صحبتها عاشقانه به نامِ کازابلانکا ماجرایی بی نظیر را به تصویر میکشد که تا کنون در بینِ دیگر ساختههای هالیوود دیده نشده است،کازابلانکا یک اتفاقِ عاشقی همه گیرانه است،یک سونامی خواستهها و سرگردانیهای عاطفی که در زندگی واقعی همیشه آنرا در بینِ خود دیده و حس کردیم.
دیدهها و حرفهایم به پایان میرسند و ترانه این فیلم در ذهنم چه خوش مینشیند و به من یادآوری میکند که عاشقانهای به نامِ کازابلانکا برای همیشه جاودان باقی میماند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.