ترانه‌ی صلح – شعری از مجید نفیسی

سه شنبه, 24ام اسفند, 1400

اضافه شده توسط نویسنده مطلب: مجید نفیسی
 

مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز می‌توانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.

ای جنگ
تا چند دروازه‌های شهر مرا می‌کوبی؟
بگذار فریادی شوم
تا دیگر طنین کوبه‌های سنگین ترا نشنوم
فریادی بلندتر از غرش طیاره‌های جنگی
بر فراز شهر جنگزده
فریادی ژرفتر از ناله‌های مرگ
در دهان بی‌شرم خاک.

من مرد حماسه نیستم
تا در بوق دروغ پیشوایان تو بر‌دمم
رستم من سالهاست 
که در چاه تنهایی خود مرده است.
من مرد غزلواره‌ام:
ترانه‌سرای صلح.
بگذار چنگی را که تو از چنگ این مردم ربوده‌ای
دوباره برگیرم
و از زخمهای جانکاه تو بسرایم
بگذار ترانه‌ی صلحی بسازم
رساتر از حماسه‌های دروغینت.

سیزدهم آوریل هزار‌و‌نهصد‌و‌هشتاد‌و‌هشت
 

 

A Song for Peace

 

A Song for Peace

Majid Naficy

Oh, war!
How long do you knock
At the gates of my city?
Let me become a shouting voice
To silence the echo
Of your heavy fists.
A voice louder
Than the roar of the fighting planes
Over a city at war,
A voice deeper
Than the moaning of death
In the shameless mouth of earth.

I am not a man of epics
Who blows your lying leaders’ horn.
For years my Rostam* has died
In his well of loneliness.
I am a man of lyrics,
A bard for peace.
Let me take again the harp
That you have stolen from these people
And sing about their painful wounds.
Let me compose a song for peace
Beyond your phony epics.

    April 13, 1988

*-A hero in Iranian mythology comparable to Hercules, thrown by his half-brother Shaghad into a well, where he dies.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

مطلب را به بالاترین بفرستید

این مطلب خلاف آیین نامه تریبون است؟ آن را به ایمیل tribune@radiozamaneh.com گزارش کنید
Join

دسته‌بندی‌ها: تمام مطالب, فرهنگ

برچسب‌ها: |

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.