زن٬ مرد، و دیگر جنسیتها! گزینهی سوم هنوز به گوش بسیاری از مردم دنیا ناآشنا است. برای اغلب افراد٬ اندامهای جنسی بدن تنها میتوانند نمایانگر دو جنس زن و مرد باشند، و اگر چنین تشخیصی امکانپذیر نباشد٬ یا رفتار فرد با هنجارهای منسوب به جنسیتاش هماهنگی نداشته باشد (از جهت گرایش جنسی و هنجارهای اجتماعی رفتاری)٬ فرد دچار نقص و مشکل محسوب میشود و باید به شیوههای مختلف خود را وارد یکی از این دو دسته کند. گزینههایی که پیش روی چنین فردی گذاشته میشود شامل عمل جراحی و هورموندرمانی٬ تغییر نحوهی پوشش و آرایش مو و چهره٬ تغییر رفتار و گفتار و تعاملات اجتماعی٬ تغییر علایق و سلایق شخصی٬ و انتخاب شریک جنسی متناسب با هنجارهای دگرجنسگرایی است. هرقدر در جامعهای مدارا و پذیرش سبکهای مختلف زندگی و سکسوالیتهی افراد کمتر باشد و مرزهای دو اقلیم زن و مرد از هم مجزاتر باشند٬ تنوع و گونهگونی کمتری در افراد آن جامعه دیده میشود، و افراد هر اقلیم به هم شبیهتر شده و از دیگری دورتر میشوند؛ هرگونه تشابه و تناظری با دیدهی تحقیر و تمسخر نگریسته شده و نیازمند اصلاح و برگشت به حالت «نرمال» محسوب میشود.
اما در واقع٬ چه جنسیت و چه گرایش جنسی٬ و در مجموع سکسوالیتهی افراد، طیف گستردهای را شامل میشود؛ یعنی ابعاد مختلف هویت جنسی و جنسیتی یک فرد لزوماً و تماماً با هنجارهای دگرجنسگرامحور (که تمام مناسبات جنسیتها را مبتنی بر دوگانگی محض زن و مرد٬ و نرمال دانستن رابطهی دگرجنسگرایانهی زن و مرد میداند و جز آن را مردود اعلام می کند) و دوگانهمحور (دوگانهی زن / مرد و عدم اعتقاد به وجود جنسیتهای دیگر) مطابقت ندارد. یک فرد میتواند دارای اندام مردانه ولی هویت جنسیتی زنانه باشد، یک زن ممکن است در عین داشتن تمام ویژگیهای بیولوژیکی به اصطلاح «زنانه» علاقه به پوشش یا رفتار به اصطلاح «مردانه» داشته باشد٬ زنی ممکن است به جنس زن گرایش جنسی داشته باشد یا به جنس مرد٬ مردی ممکن است اندام مردانه داشته باشد و به جنس مخالف گرایش جنسی داشته باشد اما تمایل به پوشیدن لباس جنس مخالف خود داشته باشد، و دهها و صدها ترکیب دیگر که از فردی به فرد دیگر متفاوت است و در دستهبندی دوگانه نمیگنجد.
افراد تراجنسی گاه اذعان میکنند که در بدنی اشتباهی اسیر اند و تلقیای که از خودشان دارند با آنچه اصطلاحاً «در آینه» میبینند همخوانی ندارد.
افراد تراجنسی گاه اذعان میکنند که در بدنی اشتباهی اسیر اند و تلقیای که از خودشان دارند با آنچه اصطلاحاً «در آینه» میبینند همخوانی ندارد. این افراد گاه تمایل پیدا میکنند با دستکاریهای هورمونی و جراحی٬ تا جایی که مقدور است به تصویر بدن دلخواه خود نزدیک شوند. باید دقت داشت که، در مورد تراجنسیها، این گرایش جنسی نیست که آنها را به سوی تغییر فیزیک بدن خود سوق میدهد بلکه احساس تضادی درونی است که با تغییر ظاهر بیرونی قرار است برطرف شود. در واقع، همجنسگرا بودن یک فرد دلیلی برای تغییر جنسیت او نیست٬ چرا که جنسیت و گرایش جنسی دو مقولهی متفاوت هستند. افراد پس از تغییر جنسیت نیز میتوانند همجنسگرا باشند٬ گرچه این امر ممکن است با توجه به هنجارهای دگرجنسگرامحور جامعه عجیب و غیر قابل پذیرش به نظر برسد.
گرایش جنسی نیز انواع گوناگونی را در بر میگیرد٬ از دگرجنسگرایی صددرصدی تا همجنسگرایی صددرصدی٬ دوجنسگرایی٬ همهجنسگرایی، و غیره. جامعهپذیری دگرجنسگرامحور٬ شدت و درجهی این دگرجنسگرامحوری٬ تأثیر مستقیمی روی زمان و نحوهی آشکارسازی گرایش جنسی افراد دارد؛ یعنی هرچه تابوی همجنسگرایی شدیدتر باشد و تبعات خروج از جعبهی دگرجنسگرایی و ورود به جعبهی همجنسگرایی سنگینتر و پرخطرتر باشد٬ افراد کمتر و دیرتر گرایش جنسی خود را آشکار میکنند. بسیاری از همجنسگرایان و افراد مایل به دیگر گرایشهای جنسی هرگز آشکارسازی نمیکنند و حتا مطابق با هنجارهای جامعهی دگرجنسگرا زندگی٬ ازدواج، و رفتار میکنند.
یک فرد میتواند در بخشی از زندگی خود دگرجنسگرا بوده باشد و با آشکارسازی همجنسگرا شود٬ و این با دوجنسگرایی و همهجنسگرایی متفاوت است. دوجنسگرایی و همهجنسگرایی یعنی که فرد به جنسیتهای مختلف گرایش جنسی دارد، نه به این دلیل که که تحت تأثیر هنجارهای دگرجنسگرایی قرار گرفته٬ بلکه به انتخاب خود. فرد چندجنسگرا در دورههای مختلف زندگی به جنسهای مختلف گرایش و با آنها رابطهی جنسی دارد.
با این که اکثریت آماری افراد در جایی میان طیف جنسیت و یا طیف گرایش جنسی میایستند٬ افراد زیادی هم هستند که در طول زندگی خود بین همجنسگرایی و دگرجنسگرایی و چندجنسگرایی در نوسان اند٬ یا بین هویت جنسیتی زن و مرد.
اما سکسوالیتهی انسانها از این هم میتواند پیچیدهتر باشد. جنسیت و گرایش جنسی نه تنها طیف وسیعی را شامل میشود٬ بلکه افراد میتوانند روی این طیف حرکت کنند و از سویی به سوی دیگر بروند و برگردند و اصطلاحاً سیال باشند. با این که اکثریت آماری افراد در جایی میان طیف جنسیت و یا طیف گرایش جنسی میایستند٬ افراد زیادی هم هستند که در طول زندگی خود بین همجنسگرایی و دگرجنسگرایی و چندجنسگرایی در نوسان اند٬ یا بین هویت جنسیتی زن و مرد. این بدان معنا نیست که آنها در «گذار» اند یا هنوز دربارهی گرایش جنسی یا هویت جنسیتی خود به قطعیت نرسیدهاند٬ بلکه این سیالیت ویژگیِ سکسوالیتهی آنها است و نه نشانی از سرگشتگی یا ناشی از فشارهای اجتماعی دگرجنسگرایانه و دوگانهمحور. آنها معمولاً در هر مرحلهای از زندگی جنسی و جنسیتی خود با اطمینان از گرایش جنسی یا هویت جنسیتی خود حرف میزنند و شکی دربارهی آن ندارند٬ نه به عمل جراحی میاندیشند نه به آشکارسازی به عنوان همجنسگرا یا چندجنسگرا، چون از فردا خبر ندارند!
افرادی نیز هستند که گاه تا پایان عمر نمیتوانند با اطمینان و قطعیت اعلام کنند که جنسیت یا گرایش جنسیشان چیست. بحثهای اخیر در حوزهی دگرباشی جنسی به این سو رفته است که، شاید لزومی هم نداشته باشد که افراد خود را در دستهبندی و قالب خاصی جای دهند، حتا اگر طیف وسیعی از انتخابها پیش روی آنها باشد. تنها کافی است فشارهای اجتماعی و قواعد دستوپاگیر اداری برداشته شود تا این دغدغهی ذهنی و عینی برطرف شود و افراد، بدون نیاز به در نظر گرفتن جنسیت و گرایش جنسی خود، سبک و شیوهی زندگی خود را برگزینند. در بسیاری از نقاط جهان، تغییرات قانونی و اصلاحات حقوقی فراوانی در حوزهی سکسوالیته صورت گرفته و یا در حال انجام است که در آیندهای نزدیک زندگی انسانها را سادهتر و خوشآیندتر میکند. افزوده شدن گرینههای جنسیتی بیشتر در فیسبوک٬ امکان گرفتن شناسنامه با جنسیت سوم٬ امکان ازدواج٬ بچهدار شدن، و فرزندخوانده داشتن برای زوجهای دگرباش، و تغییراتی از این دست که نتیجهی پیشرفت تکنولوژی و نیز پذیرش سکسوالیتههای مختلف است، نویدبخش آیندهای روشنتر برای جامعهی بشری است.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.