وقتی نقض حقوق بشر در ایران اتفاق می افتد، وقتی زندانیان مورد آزار و اذیت قرار می گیرند، وقتی بازداشت ها روز به روز بیشتر می شوند، وقتی زلزله می آید، وقتی هواپیمایی سقوط می کند، انسانی اعدام می شود، معترضی در خیابان با گلوله کشته می شود همه ما چه در داخل و چه در خارج در تلاش هستیم توجه جامعه جهانی را به این موضوع جلب کنیم و از آنها بخواهیم که نه در قالب “جنگ و تحریم” بلکه حمایت های حقوق بشری مساله را از حالت “داخلی” خارج کرده و یه بحث و بحرانی بین المللی تبدیل کنند. بر اساس همین ارتباطات و نگرانی های بین المللی ست که کشورها در سراسر دنیا پناهنده می پذیرند، در هنگام بلایای طبیعی کمک های بشردوستانه ارسال می کنند و به طور کلی نهادهای حقوق بشری در جهان شکل گرفته اند.
و حال با خود می اندیشم که عجیب است ما ایرانی ها آنقدر خود را انسان می دانیم که دغدغه جهان باشیم ولی وقتی مساله غزه پیش می آید فریاد می زنیم که آنها مساله ما نیستند. مساله ما کودکان فقیر و زنان تن فروش است و … . اما این مسائل عمرشان حتی به پیش از جمهوری اسلامی بر می گردد و مربوط به امروز و دیروز نیستند. کودکان سیستانی و بلوچ که آن دور دست ها هستند و به ندرت کسی به یادشان است مگر در شعارهای مردم فریب انتخاباتی و غیره، همین کودک بی دفتر و قلم پامناری به اصطلاح پایتخت نشین، نسل به نسلش باربر، کارگر و فقیر بوده اند و ما هنوز هیچ تغییر ماندگاری در وضعیت زندگی شان نتوانسته ایم ایجاد کنیم، حتی آن روزها که دغدغه فلسطین و افغانستان و کشورهای دیگر را نداشتیم.
می خواهم بگویم پرداختن به نقض حقوق بشر در کشورهای دیگر دنیا، ما را اگر بخواهیم که کاری کنیم از پرداختن به وضعیت نابسامان کشورمان باز نمی دارد. این فقط بازی با کلمات است و به نظر می رسد وقتی نمی توانیم صریح بگوییم “فلسطین هر چه بر سرش می آید حقش است” و “اسرائیل اشغالگر نیست” از نردبان وضعیت نابسامان کودکان و زنان بالا می رویم تا بتوانیم حقانیتمان را اثبات کنیم. کسی که مدافع حقوق کودک است، نمی تواند مرگ کودکی را (چه فلسطینی و چه اسرائیلی ) ببیند و بگوید او مساله من نیست
این ویدئو را یک پژوهشگر امریکایی- یهودی به زبان انگلیسی تهیه کرده و در مورد وضعیت زندگی فلسطینیان است. حقایقی
شنیدنی را بیان می کند که قابل توجه هستند
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
دقیقا اگر ما در ایرانمان هنوز و هنوز باربر و گارگر و کودک کار، تن فروش دریوزه و بدبخت داریم از نظر من محصول تفکرات خوشفکرها و دانایانی چون شماست! (امیدوارم که این را فقط یک انتقاد تلقی کنی نه یک توهین) من خصوصا همیشه مخالف نظر شما بودم چون معتقدم افراد خوشفکر و فهمیده ای چون شما تنهایید. برای اینکه بتوانید تغییر در جامعه ی جهانی ایجاد کنید نیازمند به نیروهای خوشفکر دارید. برای اینکه به نیروهای خوشفکر بیشتری دست پیدا کنید باید از کشور خودمان شروع کنید. آموزش دهید برای رهایی از استبداد جمهوری اسلامی، ما که کودکان کار داریم، ما که بی سواد داریم ما که فقیر داریم، ما که روسپی داریم، اگر بتوانیم برای ایجاد زندگی بهتر در جامعه خودمان تمام هم و غم مان را بگذاریم و به پیروزی برسیم پسندیده تر است یا اینکه فریاد ضد سرمایه داری و ضد صهیونیستی سر بدهیم و فریادمان در جامعه هفت و نیم میلیاردی گم شود. ما که هنوز نتوانسته ایم از دست استبداد دینی یک گروه کوچک رهایی یابیم، چگونه می توانیم با یک گروه بزرگتر دست و پنچه نرم کنیم. ما در خانه پدری داریم که هر روز مادر را می زند، هر روز به من و تو و تمام کودکانش تجاوز می کند. هر روز ما را تحقیر می کند. ما از دستش رهایی نداریم. ولی همسایه ای داریم که توسط یک شخص ناشناس و بیگانه خانه اش غصب شده، هر روز می رویم بر بام و به او بد و بیراه می گوییم که ای غاصب ای دزد دست از سر همسایه ی ما بردار. خودت قضاوت کن! آیا رفتار ما نوعی فرافکنی و از روی ترس به خویش و سرنوشت خویش اندیشیدن نیست؟ آیا برای ما بهتر نیست که اول از همه به برادران و خواهرانمان در ایران آگاهی ببخشیم در رابطه با رفتار خشن و بیمار پدر! از قدرت آنها برای مهار قدرت پدر خانواده استفاده کنیم و بعد وقتی خانواده را از شر این دژخیم رها کردیم همگی بر بام برویم و با افشاگری در خصوص رفتار غاصب با همسایه امان بپردازیم؟ حالا خودت قضاوت کن دوست عزیز من آیا ما باید از این چراغ برای روشنی بخشی به خانه ی خودمان استفاده کنیم یا آن را وقف مسجد کنیم؟ تصمیم با شماست! زیاده عرضی نیست.
سه شنبه, ۲۴ام بهمن, ۱۳۹۱