اشاره: گونتر گراس اندکی پیش از آغاز حملهی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ در مقالهی خود با عنوان «میان جنگها» برای خبرگزاری آلمان، د پ آ، از سیاست دوگانهی آمریکا و متحدانش در قبال خاور میانه سخت انتقاد کرده بود. او جنگ آمریکا با عراق را مغرضانه ارزیابی میکرد و هدف آن را تنها دستیابی به نفت میدانست. هفتهنامهی «اشپیگل» این مقالهی گراس، برنده جایزهی نوبل در ادبیات را منتشر کرده بود. ویرانی و عدم تعادلی که عراق درگیر آن بوده٬ با وجود دورههای کوتاه آرامش هنوز پایان نیافته و کشورهای همسایه از جمله ایران را نیز درگیر کرده است. مناسبت انتشار این متن درگذشت گونتر گراس در روز دوشنبه، ۱۳ آوریل، برای بازتاب موضع سیاسی این نویسنده در قبال بعضی مسائل خاور میانه و لشکرکشی آمریکا به عراق است. این مطلب پیش از شعر جنجالبرانگیز گراس، در مورد سیاستهای اسرائیل، از نقد استراتژی منطقهای قدرتهای بزرگ کوتاهی نمیکند و در آن به جنگ هشتسالهی عراق با ایران هم اشاره شده است.
-میان جنگها-
هشدارهای بیهوده در قبال خطر جنگ کمکم به روزمرگی کشیده میشوند و با وجود این، آنچه ماتیاس کلاودیوس٬ شاعر آلمانی قرن هجدهم و نوزدهم٬ در زمان خود سروده بود، همچنان صادق است:
«جنگ در پیش است! جنگ در پیش است! ای فرشتهی الاهی ما را محفوظ بدار و بگو چه کنیم!
شوربختانه باز هم جنگ در پیش است و من خوش ندارم در آن سهیم باشم.
نخستین بند این شعر حاوی چند علامت تعجب است که بر تداوم بیهودگی هشدار موجود در بطن شعر تأیید کرده است. به این خاطر که جنگها تا این حد و تا این برهه از تاریخ به طول انجامیدهاند، این جمله را در ابتدای این مقالهی حاوی هشدار خود گنجاندهام چون میترسم آنچه میگویم نوعی مداخلهگری محسوب شود و به گوش کسی نرسد.
جنگی در پیش است. بار دیگر جنگ ما را تهدید میکند. شاید هم این فقط تهدید به جنگ، تنها با هدف جلوگیری از وقوع آن باشد. آیا عبارت محدودکننده «فقط» بدین معناست که صفآرایی ناوگان دریایی و نیروهای نظامی آمریکا و بریتانیا که از هفتهها قبل در شبه جزیرهی عربستان و دریای احمر حضور یافتهاند و رسانههای خبری را با تصویرهایی حاکی از اقتدار نظامی خود تغذیه میکنند، تنها نوعی حرکت تهدیدآمیز است که در نهایت ـ تا زمانی که نیمی از دیکتاتورهای حاکم در سراسر جهان٬ تبعید شوند یا در حالت مطلوبتر از بین بروند ـ باید به عنوان نمایش قدرت برای تأمین صلح به ثبت برسد و بعد از دور خارج شود؟
این امر به سختی قابل پذیرش است. جنگی که تهدید آن وجود دارد، کاملاً مغرضانه و ازپیشتعیینشده است. این جنگ قبلاً در مغزهای برنامهریز سناریوهایی از این دست، در بازارهای بورس جهانی و همچنین در برنامههای تلویزیونی پیشبینی شده و اتفاق افتاده است. همین دشمن حاضر در آن هم با عنوان هدف شناخته و نامیده میشود و برای تأیید وجود خطری که هر گونه تردیدی را از بین میبرد، به صف سایر کشورهایی میپیوندد که باید با عنوان دشمن شناخته و نامیده شوند. ما بهخوبی روشی را که با توسل به آن میتوان دشمن را بهوجود آورد٬ می شناسیم٬ هر چند در واقعیت امر٬ دشمنی وجود نداشته باشد. به همین ترتیب نحوهی ادارهی جنگ از راه تغذیهی تصویری رسانهها نیز کاملاً شناخته شده است٬ روشهایی که بهواسطه آنها دقیقاً میتوان به اهداف خود دست یافت. همچنین با کلمههای رایج برای بیان زیانها و تلفات مالی و جانی بهبارآمده که اجتنابناپذیر به شمار میروند، آشنا هستیم. نوع اطلاعرسانی آمریکا که طی آن کشتههای ابرقدرت جهانی حاکم، تنها تعداد نسبتاً کمی اعلام و برای آنها سوگواری میکنند، برای ما عادی شده است. این در حالی است که تعداد انبوه کشتههای دشمن آنها همراه با زنان و کودکانشان مجهول میماند و این عده ارزش مراسم سوگواری را ندارند.
بنا بر این منتظر تکرار این اعمال میمانیم. این بار سامانههای جدید موشکی باید دقیقتر مرتکب خطا شوند! جنگی در پیش است که ما آن را با نام جنگ تصاویر گزینشی میشناسیم. چون ما با سیل تصاویر گزینش و پالایششده از جزئیات مخوف جنگ که فقط گاهی بخاطر پخش آگهیهای تبلیغاتی برای مصرفکنندگان صلحطلب آمریکایی قطع میشوند و همچنین با قوانین تلویزیونی شبکهی نامآشنای سه حرفی آمریکا (سی ان ان ) آشنا هستیم، منتظر ادامهی سریال سرگرمکنندهی جنگ میمانیم. در حال حاضر شاید موضوع حاشیهای این باشد که چه کسانی در جنگ آینده قاطعانه، با تردید یا به میزان بسیار کم شرکت خواهند کرد. برای مثال آلمانیها را میتوان نام برد که ناخواسته شرکت در جنگ از آنها گذشته یا از شرکت در آن معذورند.
این جنگ که تنها نوعی تهدید به نظر میرسد، علیه چه کسی صورت می گیرد؟ میگویند: علیه یک دیکتاتور. اما صدام حسین نیز مانند سایر دیکتاتورها، زمانی همپیمان نظامی ابرقدرت دموکراتمأب، یعنی آمریکا و متحدانش بود و به نمایندگی غرب و با کمک تسلیحات نظامی پیشرفته آنها هشت سال با ایران٬ کشور همسایهی خود٬ جنگید، چون در کشور همسایهی این دیکتاتور، دیکتاتور دیگری حکومت میکرد که زمانی دشمن شمارهی یک عراق بود.
اما علاوه بر اینها٬ میگویند که صدام حسین در این فاصله به سلاحهای کشتار جمعی دست یافته است. این ادعای کشورهای غربی است که خود سلاحهای کشتار جمعی در اختیار دارند و این امر را میتوان ثابت کرد. علاوه بر این٬ آمریکا قول داده پس از پیروزی بر دیکتاتور عراق و از بین بردن حکومت وی در آن کشور دموکراسی حاکم خواهد شد. اما عربستان سعودی و کویت دو کشور همسایهی عراق که با غرب همپیمان هستند و خاک خود را به عنوان پایگاه نظامی در اختیار آمریکا قرار میدهند هم حکومت دیکتاتوری دارند. آیا این کشورها هدف جنگهای آزادیبخش آمریکا در آینده خواهند بود؟
من نمیدانم آیا سازمان ملل متحد برای مقاومت در برابر خواستههای قدرتطلبانه و انبوه ایالات متحدهی آمریکا به قدر کافی قاطع هست یا نه. اما تجربههایم به من میگویند که این جنگ مغرضانه، جنگهای مشابه دیگری با انگیزهی مشابه به دنبال خواهد داشت. امیدوارم که شهروندان و دولت کشورم بتوانند ثابت کنند که ما آلمانیها از جنگهایی که خود در به وجود آمدنشان مقصر بودیم، درس گرفتهایم و به همین خاطر با جنون فزاینده و مداوم جنگطلبی ایالات متحده مخالفت کنند.
باید چه کنم اگر در خواب ارواح کشتگان جنگ
با اندوه و چهرهای درهمکشیده، خونمرده و رنگ پریده
به سویم بیایند و در برابرم بگریند؟ باید چه کنم؟
این پرسشیست که ماتیاس کلاودیوس در بند دوم شعر«سرود جنگ» مطرح میکند. پرسشی که با نگاهی به جنگهای ما در گذشته و کشتگان آنها تا به امروز کسی پاسخ درستی به آن نداده است. جنگی که در حال حاضر رخ میدهد و هرگز به پایان نخواهد رسید، بار دیگر پرسش کلاودیوس را برای ما مطرح میکند.
«شوربختانه جنگ در پیش است و من خوش ندارم
در آن سهیم باشم.»
منبع: هفتهنامه اشپیگل
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.