اگر خوانندهی نوشتههایم بودهاید لابد از خود پرسیدهاید چرا دیگر نمینویسم. راستش خودم خیلی دوست داشتم بنویسم اما جنها روحم را تسخیر کرده بودند و اجازه نمیدادند که بنویسم. چرا میخندید؟ معلمهای بیسوادتان گفتهاند جن وجود ندارد؟ خب لابد عقلشان نمیرسد… وقتی این همه آیتالـله و حجتالاسلام که با خدا در تماس هستند و هر روز با او بستنی و فالوده میخورند میگویند، جن وجود دارد معلم شما لابد عقلش به این چیزها نمیرسد. اصلا آیتالـلهها به کنار، وقتی من می گویم جن وجود دارد دیگر نباید شک بکنید!
میخواهید بدانید جن چیست؟ اگر نمیترسید برایتان میگویم ولی قبلش باید روی کف اتاق دور تا دور خودتان جیش بکنید تا مبادا جنها به سراغتان بیایند. من این کار را نکردم و چند ماه بدبختی کشیدم تا از دستشان در رفتم. آفرین! حالا که جیش کردید برایتان میگویم جن چیست. جن موجودی است شبیه انسان اما بر عکس انسان دو تا چشم دارد و دو تا گوش و یک دهان و یک دماغ. از همه بدتر چیزهایی از بدنش آویزان است که به آن دست و پا میگویند! امیدوارم تا اینجا از جن نترسیده باشید ولی مواظب باشید چون دیگر ترسناک میشود! جن روی سرش دستمال بزرگی به رنگ سیاه یا سفید میپیچد و به وسیلهی همین دستمالها است که روح شما را تسخیر میکند. البته بعضی از جنها همین دستمال را هم ندارند که این گونه جنها بسیار بسیار خطرناک هستند و با جیش کردن هم نمیتوانید آنها را از خود دور کنید و باید یک انگشتتان را توی دماغتان بکنید و یازده بار با صدای بلند بگویید:» خر خودتی… خر خودتی…»!
لابد از خود میپرسید چرا جنها خطرناک هستند؟ هرگز این سوال را از خود نپرسید چون آنها بیشتر عصبانی میشوند و ممکن است شما را اذیت کنند اما برای این که کنجکاویتان را کم کنم برایتان توضیح میدهم. جنها به این دلیل خطرناک هستند که اگر گیرتان بیاورند از سوراخ دماغتان وارد مغزتان میشوند و شما را مجبور به کارهایی میکنند که در حالت عادی امکان نداشت آن کارها را انجام دهید. برای مثال من را محبور کردند باباکرم برقصم. تازه من شانس آوردم که این جنی که وارد مغزم شده بود یک کم قرتی تشریف داشت و زیاد اهل کشت و کشتار و خشونت نبود اما متاسفانه بیشتر این جنها علاقهی زیادی دارند که آدمها را به کشتن همدیگر تشویق کنند. برای مثال یکی از این جنها که همهتان او را میشناسید و عکسش را توی دفتر مدرسه هم به دیوار زدهاند اما اگر اسمش را بیاورم پدر و مادرتان اجازه نمیدهند دنباله نوشتهام را بخوانید مدام دستور کشتن یا کتک زدن مردم بیچاره را صادر میکند و آنهایی که او مغزشان را تسخیر کرده است با چوب و چماق و چاقو و تفنگ به خیابان میآیند و هر کس را که میبینند کتک میزنند یا به زندان میبرند. یکی دیگه از همین جنها که خوشبختانه چند وقت پیش از دستش راحت شدیم به قدری از آدمها بدش میآمد که چند تا هواپیما را به دو سه تا ساختمان کوبید و چند هزار آدم بی گناه را کشت!
ترسیدید؟ باید هم بترسید اما خوشبختانه جنها یک نقطهی ضعف دارند و آن این است که از کتاب خیلی میترسند به همین دلیل اگر یک روز دیدید یک جن میخواهد وارد مغزتان بشود به او بگویید که زیاد کتاب خواندهاید و اگر وارد مغزتان شود برایش خطرناک است. البته همهی جنها وانمود میکنند کتاب را دوست دارند ولی این حرفشان را باور نکنید و مدام دربارهی کتابهایی که خواندهاید با آنها حرف بزنید آن وقت است که میبینید دستمالش را از روی سرش باز میکند و دور گوشهایش میبندد تا صدای شما را نشنود.
چرا از این جنها نوشتم؟ دلیلش خیلی ساده است: یادتان هست که گفته بودم ما یک تیم هستیم؟ خب تیم جنها یکی از همین روزها با ما بازی دارد و شرایط جدول به گونهای است مساوی هم به ضرر ما است و حتما باید ببریم. لازم نیست کار خاصی هم بکنید سر موقع غذا بخورید و هر شب قبل از خواب نیم ساعت کتاب غیر درسی بخوانید… هر کتابی که دوست داشتید؛ روز بازی که رسید خودتان متوجه میشوید آمادهاید.
http://youngartahermes.wordpress.com/2012/09/23/%D8%AC%D9%86-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F-2/
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.