برایان ویلیامز، انکرمن (مجری) شبکه تلویزیونی آمریکائی، حین مخاطب قراردادن شنوندگانش راجع به یک متن فانتزی از تجربه خود در مورد یک مأموریت خارجی به دام افتاد. او ناخواسته یا تقریباً نمونه کامل و داستان احتیاط کردن در مورد سبک روزنامه نگاری آمریکا و نقشی که آن در سیاست و امور خارجه بازی می کند را ارائه داد:

amrica

من به این واقعیت اشاره نمی کنم که تعدادی از آمریکائی های برجسته دقیقاً همان کاری را می کنند که ویلیامز انجام داده یعنی ادعاهای عمومی کاذبی را از اعمال مخاطره آمیز انجام می دهند. این وضعیت ساختگی نوع اختلال روانی به طرز شگفت آوری در میان سیاستمداران آمریکائی معمول است. هیلاری کلینتون، در کمپین انتخاباتی سال ۲۰۰۸ خود مدعی بود که اودر توزلا، بوسنی در سال ۱۹۹۶ ، زمانی که هواپیمای او فرود آمد، مورد حملات سخت قرار گرفت. فیلم واقعی از این رویداد دلخراش (طوری که او توضیح می دهد) نشان می دهد که او به طرز کاملاً مسالمت آمیزی توسط یک کودک خردسال با یک چکامه خوش آمد گوئی مورد استقبال قرار گرفت. جان کری، طی چهار ماه سریع« قاپیدن تعدادی عزت و جلال برای مقام سیاسی خود در آینده » به طوردنائت آمیزی در ویتنام، ادعا های اغراق آمیزی از خطر و شجاعت و قطعاً نجابت خود را نمود. زمانی که عملاً، بسیاری از فعالیت هایش درگیر در تیراندازی از قایق گشتی تا دندان مسلح در رودخانه به کشاورزان روستائی مشغول کار در مزرعه، بود که باعبور دادن قایقی آدمکش بی رحم نا هنجار برای پروژه عملیات هولناک و مخوف فنیکس، سازمان سیا، و کشتن انسان، به احتمال زیاد از ویت کونگ، صورت می گرفت که توسط شلیک گلوله از مسلسل قایق به طرز ناشایسته ای مجروح و غرق در خون بر روی زمین افتاده، بود. طبعا بسیار سخت است که دستاوردهای فرزندان ثروتمندان که مدال دریافت می کنند را درک کرد.

حقیقت افتضاح آمیز اینست که با توجه به وضعیت روزنامه نگاری در آمریکا، مثل شیرین کاری ای که برایان ویلیامز انجام داد، علی رغم نمادهای آنها، تقریباً بدون اهمیت واقعی و مرتبط بهم می باشند. از مجریان شبکه های آمریکائی مانند ویلیامز انتظار می رود در حالیکه متن را می خوانند یا گزارش می دهند دارای ظاهری خوب، صدائی خوب، و صادقانه، رفتاری محزون و آرام باشند. فراتر از آن، آنها تقریباً هیچ ارتباطی با آنچه که اکثر مردم به عنوان روزنامه نگار می فهمند ندارند. توسط شبکه های بزرگی از آمریکا تلاش عجیب و غریبی صورت می گیرد تا رئوس صحبت آنها در مرکز حوادث مطبوع به نظر برسد. خنده دار ترین آن در حافظه من، لباس پوشیدن مجری برنامه تلویزیونی سی بی اس، دَن راَدر درسبک لباس بلند و گشاد افغانستانی در حالت خزیدن بر روی زمین در جائی بود که تظاهربه گزارش مخفیانه چیزی را در مورد افغانستان، متخصص صدا، تکنسین روشنائی، فیلم بردار، و هنرمند آرایشگری که هرگزخود را ظاهر نمی ساخت، می داد. چنین مزخرفاتی، خصیصه در خور نمایش به اخبار آمریکائی عاریه تی می دهد و احتمالاً، به روزنامه نگاران میلیونر نا امید کمک می کند، که به سخنگوی مشاغل با تیتر بالا قدری احساس مفید بودن دست دهد، و شما ممکن است بگوئید که آنها متخصص درمان شناسی هستند اما، آنها ابداً هیچ کاری با روزنامه نگاری ندارند.

روزنامه نگاری، هم چنانکه در مدارس آموزش داده شده است، در مورد کشف وقایع می باشد، یا حد اقل پیشنهاد می دهد، از طریق یک سری تکنیک ها تعریف آنچه که در حوادث مورد علاقه اتفاق می افتد و گزارش کشفیات بصورت غیر مغرضانه، تقریباً با روش علمی. اما، شایان ذکر است، این چیزیست که عملاً هرگز در روزنامه نگاری آمریکا اتفاق نمی افتد. صداقت و اصول روزنامه نگاری به سادگی هیچ جائی در جومبتلا به شدت سیاسی در آمریکا ندارد، جائی که هیچ رویداد و هیچ سخن یا اظهاری بدون ابعاد سیاسی نیست.

در واقع، مدت زمانی طولانی این وضعیت بدین منوال بوده است اما، این وضعیت هیچ گاه به واضحی امروز نبوده است. همان داَن راَ دری که در بالا ذکر شد، خبرنگار استار درحال صعود و ترقی در سال ۱۹۶۳ ، مدت کوتاهی پس از ترور جان کندی، به مخاطبان میلیونی اش گفت که او فیلم افسانه ای زاپودر را دیده بود – فیلم گرفته شده هشت میلی متری توسط آماتوری به نام زاپودر که ناخواسته صحنه مرگ کندی را فیلم برداری کرده بود. داَن راَدر، در کلماتی تقریباً مکث دار و با چشمانی باز، اغلب به طرف پائین، عظمت آنچه که او ادعا می کرد که دیده است را اظهار می کرد، به میلیون ها مخاطب شرح داده شد که چگونه این فیلم به جلو افتادن کندی را پس از اصابت گلوله از « آشیانه تک تیرانداز» به پشت او، سپس با اصابت به فرماندار جان کانولی در حالیکه از دور به سمت رئیس جمهور چرخید، با کت گشوده، پیراهن باز سفیدش سینه او را در معرض نمایش گذارده بود، و سومین گلوله باعث شد رئیس جمهور« به شدت به سمت جلو حرکت کند »، هم چنانکه سر او متلاشی گردید، را نشان می دهد.

به جز اصابت سه گلوله به مسافران خود رو، توضیحات داَن راَدر، تقریباً کاملاً ساختگی بود. اما، مردم این دروغ را تا سال ۱۹۷۵ ، زمانی که این فیلم برای اولین بار پخش شد نمی دانستند. (در واقع آنجا حد اقل یک آماج دیگر وجود داشت، گلوله غیرمهلک به علاوه یک گلوله به خطا رفته، که به محدوده خیابان اصابت کرد، اما حتی سه گلوله داَن راَ در، قبل از اینکه مقامات امنیتی گزارش خود را طبقه بندی کنند نادیده گرفته شد که بعداً به ما گفته شد تنها دو گلوله و یک گلوله به خطا رفته شلیک شده بود که توسط وارن جز و کمیسیون متقلبانه جورشده بود.

حتی در فیلم تقریبا قسمتی تغییر داده شده، بلا فاصله بعد از ترور خریداری شده و طی سالها توسط مجله لایف نگهداری شد، یعنی یک منبع کاملاً شناخته شده در آن روزها که با سازمان سیا همکاری می کرد – فیلم، کندی را در پریشانی و اضطراب از زخم شدید گردن هم چنانکه او از پشت یک تابلوی بزرگراه بیرون می آمد را نشان می دهد، تقریباً بطور قطع با توجه به وضعیت بدن او و حرکات دست های او، گلوله از جلو به او اصابت کرده بود. جان کانولی می چرخد، اما کت او باز نبود که جلوی پیراهن او را نشان دهد، و برآورد توسط فاصله زمانی درگیر، او توسط گلوله جداگانه ای مورد اصابت قرار گرفت (چیزیکه خود او در تمام شهادت ها مدعی بود). این فیلم پس از آن نشان می دهد که کندی به عقب پرتاب شد هم چنانکه سر اومتلاشی می شد، اثباتی است مطلق توسط قوانین فیزیک از شلیک یک گلوله از جلو.

پخش برنامه های خبری عمده آمریکا و روزنامه های آن تماماً تبدیل به مخلوطی از مواد پخش شده که برآن است هم سرگرمی و هم اطلاع رسانی باشد، مثل گذاشتن پیشنهاد در افکار*، درز دادن اطلاعات مورد نظر در افکار**، دادن اطلاعات دروغ و دیگر عملیات دستکاری شده. بسیاری از آنها مثل نیویورک تایمز یا اِن بی سی مدعی ظاهری، به ظاهر بی تردید ازاقتدار و عظمت می باشند، اما این کاملاً یک نمایش است، بسیار شبیه یک راه پیمائی بزرگ در حال نمایش، هم چنانکه لویی چهاردهم در یک اطاق پرسه می زد، حد اقل وقتیکه به هر مسئله مهم در مورد امور خارجی و حتی بحث انگیز ترین مسائل در امور داخلی، مثل قتل کندی، یا هزار مثال دیگر از تقلب در انتخابات تا رشوه خواری شرکتها. تثبیت فشرده و حجیم رسانه های شرکت های بزرگ (شش شرکت عظیم تقریباً تمام اخبار دریافتی آمریکائی ها را ارائه می دهند)، حذف بسیاری از خبرگزاریهای خارجی و تلاش روزنامه نگاری تحقیقی، تنها به دلیل اینکه هزینه های آن بالاست، موافقت دائمی و آماده تعدادی باقی مانده از صاحبان رسانه های خبری برای وفادار ماندن به خط دولت بدون توجه به اینکه تا چه اندازه قابل اعتراض می باشند، به علاوه، هم اکنون، دخالت بدون وقفه آمریکا در امور داخلی مردم کشورهای دیگر، تلویزیون و روزنامه های آمریکائی به نوعی مانند رسانه سرزمین عجایب برایان ویلیامز، شده اند که در آن هیچ مورد گزارش شده با نتیجه ای با ارزش نمی توان یافت.

صاحبان رسانه های خبری آمریکا همه دلایلی را برای مطابقت دادن با خواسته های دولت دارند. عدم انجام این کار بلافاصله آنها را از دسترسی به مقامات دولتی قطع می کند، یعنی از نوع نفوذهای آبداری که به روزنامه نگاران اینجا و آنجا شباهتی می دهد که مثل اینکه آنها کار خود را انجام می دهند (نا گفته نماند که در واقع این شرکتهای عظیم چند ملیتی هستند که کنترل تمام عیاربرکنگره، سنا و پرزیدنسی را دارند، یعنی قوه قضائیه، مقننه و اجرائیه – مترجم). این در بخش تبلیغاتی نیز پر هزینه خواهد بود جائی که فروش تبلیغات گران قیمت به دیگر شرکتهای عظیم چیزی است که صورت حساب ها را می پردازد. و این اخبار شرکتهای عظیم به سادگی نمی توانند با منافع مردم هیچ گونه هم خوانی داشته باشند. بعد از همه این توضیحات، یک آمریکائی به نام ای جی لیبلینگ بود که با دقت تمام گفت، « آزادی مطبوعات محدود به کسانیست که صاحب آن می باشند.»

توده وسیعی از آمریکائی ها، به سادگی نمی دانند که در سوریه، اوکراین و فلسطین یا در تعدادی از جاهای دیگرتحت تجاوز، توسط استقرار آمریکا، در حال انجام، دولت غیر منتخب دست نشانده چه می گذرد. البته اسم آن سرزمین ها ذکر می شود و به طور منظم، مصاحبه های مختلف انجام می شود، و نقشه ها و نمودارها نشان داده می شوند، اما شنونده یا خواننده دقیق حقیقت را می بیند که هیچ یک از آنچه که ارائه داده شده آموزنده نیست. تمام اینها در خدمت این است که ایده از پیش تعیین شده حوادث، بسیاری از کلماتی که شبیه نوع کلمات یک سیاستمدارمتعصب است، با تکرار مکررات عیناً کمپین های سیاسی بدون محتوا را بنا می کنند. ما بسیاری از ذرات و قطعات ظاهری اطلاعات را می بینیم، اما همه آنها تنها قطعاتی هستند که از جگ سا پازول*** گرفته شدند، که تنها قادرند در یک مجتمع قرار بگیرند.

آمریکائی ها ایده خیلی کمی از ماهیت مردانی دارند که نقش بازی می کنند و در جا های مختلف هستند . مطبوعات و شبکه های آمریکا هرگز خواهان اعطاء یا خواهان فهم از رهبران خارجی و نمایندگان آنها که قبلاً خط آمریکائی را دنبال نمی کردند، نیستند. رهبران خارجی متفکر به طور کلی فقط از طریق نشان دادن تصاویر کوتاه و تشریح بسیار تیره رنگی ازآنها دیده می شوند.

آمریکائی ها نیز به ندرت از عواقب اعمال دولت خود، از حقایق نامطبوع و ارقامی مثل تعداد تلفات یا زخمی ها و میزان تخریب، آگاهی دارند. مطبوعات آمریکا حقا یق بی شماری مثل تعداد کشته شدگان در جنگ اول خلیج فارس درعراق را تحت پوشش کامل قرار دادند، تعداد کودکان عراقی که تحت تحریم آمریکا بی رحمانه تلف شدند توسط مادلین آلبرایت بیان شدند، یا اینکه تعداد عراقی هایی که در جنگ توسط تجاوز جورج بوش (پدر) رژیم کشته و فلج شدند خبری ندارند. آمریکائی ها هرگز تصویری از زنان و کودکانی که توسط بمب های خوشه ای تیکه و پاره شده اند را ند ید ند، مگر اینکه آنهابخواهند در جستجوی این اطلاعات در اینترنیت باشند. وقتی به آمریکائی ها ارقامی مثل تعداد تلفا ت و پناهندگان داده می شود، آن طورکه کشمکشی در داخل سوریه توسط آمریکا دامن زده شد، این تنها به این گونه است که مسئولیت تعداد تلفات دولت اسد است، بدون این که هیچ اشاره ای به باندهای مزدور خارجی و اراذل و اوباشی که، مزدور و مسلح شده توسط آمریکا، یا هم کارانش در منطقه هستند، بشود.

درمورد اوکراین، هر گونه ارقام و حقایقی را که آمریکائی ها دریافت می کنند، آن چنان شکل داده می شود تا درخور یک روسیه هیولا باشد، توسط تزار جدیدی حکومت می شود که تصمیم گرفته توازن اروپا را برهم زند، و در حال حاضر با دولت دمکراتیک و آزاد کیف مخالفت می کند: شما تقریباً می توانید تصور کنید لبخندها و پوزخندهای بچه های خوب قدیمی در جلسات برنامه ریزی شده در لانگلی که چند سال پیش جمع شده بودند، زمانی که آنها متوجه شدند چگونه طرحشان می تواند هم اوکراین را به چنگ آورد و هم پوتین را بی اعتبار سازد، تنها بازی گر معقول در تمام زدو بندهای کثیف. بدون هیچ گونه تصاویری از شبه نظامیان اوکراین و اراذل و اوباش که با نمایش صلیب های شکسته آلمان نازی و دیگر علامت های نئو ناری ها در خیابانها، راه پیمائی می کردند، هیچ گزارش یا بحثی در مورد اقدامات سرکوب گرانه توسط گروه ها و دسته جات جدید در کیف که برعلیه روسی زبانها داده نشدند، هیچ بحثی در مورد اینکه کشوری جنگ را بر علیه مردم خود که به خاطر حقوق خود ایستادگی کردند، و هیچ بحثی در مورد سرنگون کردن بی شرمانه یک هواپیمای مسافربری با ۲۹۸ مسافر غیر نظامی در اوکراین مطرح نشد.

من نمی دانم که برایان ویلیامز منصفانه در طول سالهائی که کار انتشار توهمات را انجام می داد که به سادگی در مورد اضافه کردن داستان اغراق آمیز شخص خود رشد کرد و یا اینکه او ممکن است از بعضی ناتوانی های ناشی ار بدبختی رنج ببرد، اما مطالب مسخره او به ما دلیلی می دهد تا در مورد عملکرد واقعی روزنامه نگاری آمریکا تمرکز دهیم، که همه چیز می تواند باشد به غیر از روزنامه نگاری. من فکر می کنم که به احتمال زیاد دلیل پریدن مدیران اخبار شرکتهای عظیم از روی مطلب، با دادن شش ماه تعلیق به ویلیامز، نگرانی وسواسی برای حقیقت نیست – چنین چیزی در چنین سازمانی نمی تواند وجود داشته باشد – اما ترس داشتن از یکی از مجریان اصلی ازطرف بسیاری دیگر از مجریان دروغ پرداز، همگان را به خنده وا می دارد.

Suggestion-planting*

Leak-planting**

***نوعی بازی معمایی که بازی کنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه را به هم جفت کرده و شکل مخصوص با آن بسازند. jig-saw puzzle

مطلب : منتشر شده در رنجبر

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com