بخشی از سخنان رهبری در دیدار بهمن ماه با تبریزی ها، به دفاع از سپاه در مقابل فایل صوتی مرتبط به فساد سنگین در این نهاد اختصاص یافت. این دفاع ها از طرف فرمانده کل قوا یادآور سرنوشتی بود که آخرالأمر بزرگ ارتشتاران را مجبور کرد بگوید صدای انقلاب شما ملت ایران را شنیدم. او هم سیستم بازرسی ویژه شاهنشاهی داشت و مقابل دوربین های تلویزیون به محاکمه مسئولان و صاحبان شرکت های متخلف می پرداخت. با تمام این نظارت ها هنوز هم فرماندهان خارج نشین ارتش شاهنشاهی به فسادهای امثال طوفانیان در خریدهای نظامی اعتراض می کنند و آنها را به سهم خود مسبب شکل گیری انقلاب می دانند. نهایتاً هم در فایل گفتگوی تلفنی شاه و امینی می شنویم که شاه امیدوارانه می گوید در آنجا قول دادیم که فساد و بیعدالتی و اینها تکرار نخواهد شد یعنی خودش هم معترف است که فساد وجود دارد و به قدری هم وجود دارد که می تواند علت ایجاد نارضایی در حد انقلاب باشد. اعترافی که دیگر دیر بود و نتوانست به مردم بقبولاند که مبارزه ای ریشه ای خواهد توانست از سر تا ته رژیم پهلوی را گندزدایی کند. وقتی ارکان یک نظام درگیر فساد باشند، فسادستیزی مساوی سقوط نظام است و تنها بدست گرفتن حکومت توسط مردم میتواند فساد پیشین را به نحوی سیاسی و ریشه ای از اساس قدرت جدا سازد.  

آنچه که باعث شده رهبر انقلاب از سپاه دفاع کند و انتشار فایل صوتی را کار دشمن بداند تلاشی است که وی برای رسیدگی به فساد هلدینگ مذکور انجام داده و نهایتاً احکام سنگینی است که از سوی دادگاه برای مفسدین صادرشده و در سال ۹۶ به انحلال نهاد اقتصادی مزبور ختم گشته است. نکته ای که اساس فساد را در فایل صوتی برملا می کند نقش محوری قالیباف در ماستمالی کردن فساد و تلاش برای سرپوش گذاشتن بر وقایع شرم آور آن است. فساد قالیباف ازقضا فسادی برجسته تر است زیرا وی از یک ساختار سیاسی برای فساد بهره برده و علیرغم هرچه که رخ داده و هرکس که حکم گرفته، سیستم قضایی کشور و شاخه های آن یا نخواسته یا نتوانسته اند با استنباط از قوانین جاری و اصول فقهی به سوء استفاده قالیباف از قدرت در راستای گسترش فساد و سرپوش نهادن بر تخلفات و آسیب های مالی به بیت المال رسیدگی جدی و کامل نمایند. از سوی دیگر این فرآیند نشان میدهد قالیباف از یک ساختار مخوف و سازمان پیچیده برای پیشبرد جاه طلبی های شخصی خود در عالم سیاست بهره می برد. آنچه که برخی را به متهم کردن قاسم سلیمانی بواسطه این فایل صوتی کشانیده آنجاست که عزیزجعفری می گوید قاسم اینجا آمده بود میگفت من پیش آقا هم رفته ام و ناراحتم که چرا این برخوردها صورت گرفته است؟ منظور عزیزجعفری این است که قاسم فکر میکرده فرمانده سپاه دنبال مچ گیری از هلدینگ و قالیباف بوده  و میخواسته آنها را اذیت کند در حالیکه مظلومانه این مجموعه اقتصادی و شهرداری قالیباف با ارائه توان فنی و همکاری در دادن پروژه های شهرداری توانسته اند باری از دوش نیازهای مالی سپاه قدس بردارند و حالا فرماندهی سپاه جلوی آنها را گرفته است. عزیزجعفری میگوید به قاسم گفتم که بمن که نگو چون کوچکترین ظلمی در حق کسی بشود در این مجموعه من تا آخر آن را بررسی میکنم و پای آن می ایستم. حالا که سخن از ناکامی و نرسیدن پول ها به سپاه قدس می شود قاآنی بعنوان جانشین می آید و فریاد بر می آورد که چرا بودجه تعیین شده نیامد و این درحالیست که علیرغم رسیدن پولهای قبلی، سیستم اقتصادی مزبور هزار و هفتاد و یک میلیارد زیان و بدهی بالا آورده است و اینجاست که عزیزجعفری می گوید قاسم حالا می فهمد که چه کلاهی از طرف آنها بر سرش رفته و ما قصد سد کردن بودجه او را نداشته ایم. در حقیقت قالیباف چنان نقش بازی میکرده که حریف تمام استراتژیست ها و فرماندهان منطقه ای و فرامنطقه ای ایران یعنی قاسم سلیمانی هم گول درستکاری و دلسوزی او را خرده بوده است.  

نکته ای که فساد مافیایی قالیباف را سیاه تر از قبل می سازد بهره گیری او از ساختار اطلاعات سپاه است. نام طائب مساوی است با رقیب وزارت اطلاعات که برای تحقیر آن کیلوکیلو سخنرانی رائفی پور و نوچه هایش را به فضای مجازی ریختند تا توجیه کنند که باید اطلاعات سپاه قدرت بگیرد چون وزارت اطلاعات یک نهاد قابل نفوذ بوده و چون توسط خسروتهرانی و حجاریان ساخته شده از اساس یک ساختار معیوب دارد و افرادی چون سعید امامی در آن ظهور کرده اند. در حالیکه بنا به تصریح فلاحیان اولین معاون امنیتی وزیر، بیشترین نیروهای وزارت از سپاه تأمین شد و اصلاً ریشه هر دو ساختار سپاه و اطلاعات در یک اشل کلی بر شانه های سازمان مجاهدین انقلاب سوار بوده تا ارتش انقلابی به دست انقلابی های التقاطی و مخالف روحانیت نیفتد. سازمانی مثل اطلاعات سپاه قطعا به نحو فراقانونی بر اساس بسط ید فقیه حیات یافته و به گسترش حیات خویش ادامه میدهد. اگر هم زمین بخورد قطعا آبروی ولی فقیه را میریزد. به نظرم سخیف ترین رخداد و کریه ترین اتفاق در این فایل صوتی مربوط به حمله ای است که طائب پشت سر ذوالقدرنیا ـ معاون اقتصادی سپاه ـ به زبان می آورده است. جالب اینکه ذوالقدرنیا قصه را از “خاموشی” هم نقل می کند که همه میدانند از نیروهای نزدیک به قالیباف است. آنچه که عزیز را ناراحت می کند تهمتی است که ظاهراً آگاهانه از جانب طائب به ذوالقدرنیا نسبت داده می شود. اتفاقا همین نشان میدهد برای اینکه گند کار بالا نزند و اموال به سپاه برگردد و کمتر گرفت و گیر رخ دهد عزیز میخواسته ذوالقدرنیا را به دیدار دکترنجفی بفرستد تا او را بقول خودشان کنترل کنند به این منظور که گند بدهی هلدینگ و نیز سرپوش گذاشتن قالیباف بر آن یکهو فضا را پرنکند. متاسفانه به نظر می رسد طائب آنقدر اشراف اطلاعاتی پایینی داشته که می پنداشته ذوالقدرنیا برای تحریک نجفی به شهرداری رفته تا علیه قالیباف دسیسه کنند. احتمال قوی این محمل سازی کار خود قالیباف بوده تا طائب را به جان ذوالقدرنیا بیندازد چون زورشان به عزیزجعفری نمی رسیده است. عزیزجعفری هم می گوید من خودم گفتم او به نزد نجفی برود حالا طائب می گوید ذوالقدرنیا چپی (اصلاح طلب) است؟ زشتی کار این جاست که چگونه ساختار فساد با سوء استفاده از فشارهای امنیتی به اتهام زنی می پردازد. از همین میتوان به عمق و وسعت نقشه های قالیباف در سایر عرصه های قدرت هم پی برد. چه کسی است که نداند نقش اطلاعات سپاه در دستگیری یاران احمدی نژاد و ضربه به حلقه دوستان او چیست؟ هرچند وزارت اطلاعات درگیری بیشتری با احمدی نژاد داشت ولی ضربه نهایتاً از طریق اطلاعات سپاه زده شد. منتها این بار بجای عزیزجعفری، ابراهیم رئیسی بود که با رسیدن به ریاست قوه قضائیه پرونده های مشایی و بقایی را فاقد دلالت کافی برای فساد یا انحراف دانست و هر دو را ضمن رعایت آبروی دوران لاریجانی و طبری ها، به مرخصی به جای آزادی فرستاد. آیا نمیتوان استمزاج کرد که قالیباف برای رسیدن به اهداف سیاسی خود از همان ساختار امنیتی بهره برده تا رقیب مهمی را از میدان به در کند که بسیار محبوب تر از اوست؟ محسن هاشمی رفسنجانی هم می گوید پافشاری پدرش بر تقلب در سال ۸۸ از طریق اخباری بود که به ایشان می رسید و محسن رسماً از لاریجانی و قالیباف به عنوان این کانال ها نام می برد. آیا قالیباف میخواسته با شعله کشیدن فتنه و تبعاً محصور و سرکوب شدن رئوس آن خود به استفاده از بدنه بی سر و بی حلقوم جنبش سبز بپردازد ولی در کمال بلاهت نتوانست در انتخابات ۹۲ پشیزی به جیب بزند؟ از سوی دیگر با بدنام کردن موفقیت احمدی نژاد خویش را گزاره اصلی بعد از او بخواند که تحلیلی واضح و بی نیاز از توضیح است.

چنین فساد بزرگی میتواند برای فرونشانده عطش قدرت حتی به کارهایی مثل کودتاهای مدرن ختم شود. قطعاً چنین مار خوش خط و خالی برای آچمز کردن دولت رئیسی نقشه ها داشته و در حال اجرا کردن است. آثار آن هم بکارگیری و نفوذ دادن اصلاح طلبان سرگردانی است که دخیل به دامن او بسته اند تا هرجا که میشود آنها را بچپاند و روز موعود بیرق بیداد به دستشان بدهد. اندیشه کردن حول این فساد سیاسی میتواند ما را به نتایج هولناکی از فساد قالیباف رهنمون سازد که اگر عزل عزیزجعفری بخاطر همین رخدادها صورت گرفته باشد و سلسله جنبانی فشارها علیه وی از جانب قالیباف بوده باید واقعاً بر ظهور همان رضاخانی که یک بار هم از دهن قالیباف بیرون آمد بیمناک بود. خدا آن روز را نیاورد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)