به هنگام تعزیه خوانی در تکیه دولت اطراف سکو از زنها پر میشد. قریب شش هزار نفر. مرد‌ها راه نمی‌یافتند. گاهی زد و خوردی هم بین زنها واقع میشد و لنگه کفش در کار میآمد. در موقع روضه خوانی؛ کسی که قادر بود جمعیت را از صدا بیندازد سید ابوطالب صدر الذاکرین بود. او صدایی داشت که تکیه را پر میکرد. و دیگران آواز خوش داشتند و خلق الله را ساکت نمی‌توانستند کرد سید (یعنی آقای صدر الذاکرین) جن هم میگرفت و پیش زنها احترامی داشت. منتظم الحکما صلحی از دوستان من حکایت کرد که روزی به اتفاق ظهیر الدوله به دیدن سید رفتیم. وارد شدیم. نشستیم. ابدا اعتنا و خوش باشی نکرد. متوجه زنی بود که آمده بود آقا جن‌اش را بگیرند! چند نوبت دست در سینه آن زن کرد و گفت: جن تو خیلی حرامزاده است! در میرود. و مستمر تجدید میکرد (یعنی دستش را توی سینه زن میکرد). تا آخر جن را از بغل آن زن گرفت در شیشه‌ای کرد. درش را محکم بست. آن زن که پای درگاه حیاط ایستاده بود یک اشرفی روی آستانه گذارد و رفت. آنگاه آقا رو به ما کرد. بر خاست. تواضع کرد. خادمی را خواند و سفارش شربت و شیرینی داد. ظهیر الدوله گفت: این دیگر چه بازی است؟ گفت: این مردم جن دارند. بعضی‌ها را شما میگیرید بعضی‌ها را من. پس بگذارم همه جن‌ها را شما بگیرید؟

نقل از: خاطرات و خطرات. مهدیقلی خان هدایت (مخبر الدوله)

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)