آرش صادقی بیست مهر ماه ۹۲ پس از سپری کردن نوزده ماه انفرادی در بند ۲۰۹ اطلاعات آزاد گردید. بازداشت آرش بدون ارائه ی حکم و بدون تشکیل دادگاه به صورت غیر قانونی با ضرب و شتم در خیابان انجام گرفت. درحین بازجویی های پیشین بیشترین فشارجهت گرفتن اعتراف ویدئویی از وی در مورد مرگ مادرشان بوده است. آنچه به ایشان قصد تفهیم داشتند این بوده که اعتراف نماید مرگ مادربه دلیل بیماری های پیشین ایشان بوده است ودر ضمن قصد داشتند که آرش از طرح شکایت در مورد مرگ مادر صرف نظر کند. آرش تنها عضو خانواده است که بابت حمله به منزل شان و فوت مادر شکایت کرده بود.اما قصد داشتند در اعترافات ادعا کند ربط دادن مرگ مادر بیمارش به حمله ی مامورین به منزل شان تنها سیاه نمایی رسانه ها ی وابسته بوده و آرش هم دراین میان قصد داشته با مظلوم نمایی خود را به شهرت برساند. آرش تن به این اعتراف نداده بود و این دلیل طولانی شدن مدت بازداشت و تحت فشار قرار گرفتنش بود.
بنا برآخرین اخبار رسیده آرش صادقی ازتاریخ پانزدهم شهریورماه امسال مجددا دستگیر شده و در بند دو الف سپاه اوین در شرایط انفرادی نگهداری میشود وبابت گرفتن اعتراف تحت فشار میباشد.
همان طور که نزدیکان وی نیز تایید کرده اند آرش در طول مدت یازده ماه آزادی خود با هیچ حزب و گروهی ارتباطی نداشته و هیچگونه فعالیتی نمیکرده است. تنها فعالیت وی مربوط به تعدادی پست فیسبوکی انتقادی بدون هرگونه اهانتی بوده است. اما گویا حاکمیت همین حضورحداقلی از جانب این منتقد را نیز تاب نیاورده و امروز شاهد بازداشت طولانی مدت وی بدون توضیحی مبنی بر علت آن میباشیم.
بازداشت وی نیز در محل کارش صورت گرفته و پس از انتقال وی به منزل و تجسس خانه انجام گرفته است. همسر و تعدادی از دوستان وی نیز به همراه ایشان بدون داشتن حکم به زندان منتقل شدند که همه آنها پس از مدتی به قید وثیقه آزاد شدند.
همانطور که گفته شد ایشان را در بازداشت های قبلی تحت فشار گذاشته بودند تا علیه خود اعتراف نموده و مرگ مادر را که در پی حمله ی مامورین به منزل شان رخ داده بود را انکار نماید، دور از ذهن نیست که این بار نیز وی را به همان شکل مجبور به بازگو نمودن آنچه از وی درخواست میشود نمایند
بازداشت همسر وی که بدون ارایه حکم قضایی بوده نیز میتواند دلیل بر این باشد که قصد دارند تا وی را از طریق پرونده سازی برای همسرش تحت فشار گذاشته و مجبور به بازگو نمودن ادعای کذب علیه خود نمایند.
تمدید مجدد و طولانی شدن مدت بازداشت موقت و جوابگو نبودن در مورد علت بازداشت گواه بر بیگناهی وی و تلاش حاکمیت جهت پرونده سازی علیه وی میباشد.
در گذشته نیز شاهد بودیم این منتقد مستقل به دلیل نداشتن وابستگی به گروه های فعال صاحب رسانه در سکوت خبری رسانه ای در بازداشت غیر قانونی و طولانی مدت مورد آزار و اذیت بسیاری قرار گرفته بود
لذا از مجامع بین المللی حقوق بشری تقاضا مندیم جهت مشخص شدن علت بازداشت ایشان و درخواست آزادی این دانشجوی محروم از تحصیل رشته فلسفه دانشگاه علامه اقدامات لازم را به عمل آورند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
اعترافی که تحت فشار ویا مجبورکردن به امضای برگه سفید باشد وجهه قانونی ندارد .اینگونه اعمال ناشایست متاسفانه در مسایل غیر سیاسی هم باب شده است. بنده یکی از قربانیان آینگونه ظلمها هستم .
پنجشنبه, ۱۲ام آذر, ۱۳۹۴
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
به نظر شما بنده باید چکارکنم؟!
اینجانب مدت سه سال است که اسیر یک شبکه تارعنکبوتی و مخوف شده ام که با سوء استفاده از سادگی ، صداقت واعتماد بنده نسبت به دستگاه قضایی برای اینجانب پرونده سازی کرده اند . بنده را بادروغ وتقلب به شورای حل اختلاف ناحیه اکباتان کشانده اند و در انجا با تهدید و فریبکاری دربرگه سفید دادگاه امضا گرفته اند .پس از یک ماه ونیم نیز از سوی شورای حل اختلاف برگه صورت مجلسی به اینجانب داده شد که متاسفانه جعلی بوده وامضای بنده نیز ذیل آن جعل گردیده بود .از آن تاریخ به بعد مزاحمتهای شدیدی در محل زندگی ، محل کاروحتی در کوچه و خیابان برای اینجانب ایجاد شده است وبا وجود پیگیریهای زیاد وطرح شکایت دردادسرای ناحیه ۵ صادقیه تا کنون دست بنده به جایی نرسیده و متاسفانه در دادسرا نیز بجای رسیدگی به موضوع باز هم بنده را فریب داده اند ، ششصد هزار تومان بابت کارشناس ( تقلبی) از بنده پول گرفته اند . شخصی که به عنوان کارشناس به بنده معرفی کرده بودند بجای گرفتن نمونه خط و امضا از اینجانب در اوراق مخصوص کارشناسان دادگستری همراه خود برگه صورت مجلس دادسرا را اورده بود وبا فریبکاری وجلب اعتماد ، بنده را وادار به نوشتن لغات وعباراتی نموده که هیچ ربطی به موضوع نداشته است . بازپرس شعبه ۱۰ دادسرای ناحیه ۵ صادقیه حتی به بنده اجازه نداده است که شکایت خود را بطور کامل مطرح کنم . ایشان حتی از شنیدن سخنان بنده وحشت داشته است . ایشان در تمام این مدت وانمود کرده به شکایت بنده رسیدگی میکند اما بصورتی پنهانی و نامحسوس قانون را زیر پا گذاشته و با بنده همانند متهم رفتار کرده است که خلاف قانون و جرم محسوب میشود . یک بار بنده سعی کردم موضوع را با یک وکیل در میان بگزارم به یک دفتر وکالت در رودهن که نزدیک محل کار بنده بود مراجعه نمودم . منشی دفتر مقداری بنده را راهنمایی کرد همانجا متوجه شدم که کارشناسی که بازپرس به بنده معرفی نموده بود بنده را فریب داده است قرار شد روز بعد برای دیدار با وکیل به همانجا مراجعه کنم اما دفتر بسته بود و بر خلاف معمول ، چهار شماره تلفن مختلف برروی درب دفتر الصاق شده بود . بنده هم از همه جا بیخبر بایکی از آنها تماس گرفتم شخصی که بنظر صدای جوانی را داشت خود را وکیل معرفی کرد وبنده از وی خواستم که ایشان را ببینم و برای بنده دادخواستی جهت شکایت از قاضی متخلف و متقلب تنظیم کند . روز بعد که ایشان را دیدم با کمال تعجب شخصی مسن بود با صدایی متفاوت . از طرزصحبت متوجه شدم ایشان از پیش از همه چیز اطلاع دارد وتمام تلاش خود را بکار برد تا باز هم بنده را فریب بدهد . این به آن مفهوم است که بنده در تمام مدتی که شکایت را پیگیری میکردم خودم تحت تغقیب شدید بودم و تمام مکالمات تلفنی و رفت و آمدها تحت کنترل بوده است تا نتوانم متوجه حقیقت شوم .
با چنین وضعی دیگر امکان مشاوره با وکیل هم وجود نداشت چون با تعقیب شدید اینجانب میدانستند بنده کجا دنبال وکیل میروم ، از پیش باوی هماهنگ میکردند که بابنده همکاری نکند . به همین دلیل تصمیم گرفتم خودم کتابهای قانون ازجمله ( آیین دادرسی کیفری ، آیین دادرسی مدنی ، قانون نظارت بر رفتار قضات ، قانون مجازات اسلامی و….)را مطالعه کنم تادیگر نتوانند مرتکب فریبکاری گردند . از سوی دیگر به وکلای غیر متعهد نیز نیازی نداشته باشم . پس از مطالعه کتب حقوق تازه متوجه شدم در تمام این مدت هم در شوراوهم در دادسرا با پارتی بازی و فریبکاری مرتب بنده را فریب داده و پرونده سازیها را بیشتر کرده اند. بنده با این تصور که مملکت قانونمند است تصمیم به شکایت از قضات متخلفی گرفتم که کاری جز دروغگویی وتقلب انجام نداده اند .
متن شکواییه بنده که در تاریخ ۴/۵/۹۴ دردیوان عالی (دادسرای انتظامی قضات )ثبت شده است به قرار زیر میباشد:
بسمه تعالی
دادستان محترم دادسرای انتظامی قضات
نام شاکی: مهران زهراکار شماره ملی: ۴۰۷۲۲۴۴۷۲۴
ساکن :…….
قاضی متشکی عنه : دادستان محترم دادسرای ناحیه ۵ صادقیه
موارد تخلف : حتک حیثیت ، اغفال ، سلب امنیت ، عدم نظارت و عدم رعایت اصول دادرسی
سلام علیکم : احتراما اینجانب شاکی بر اساس ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی باستحضار میرساند دادستان محترم دادسرای ناحیه ۵ صادقیه ظرف سه سال گذشته با وجود علم به بیگناهی سه بار اینجانب را تحت تعقیب قرارداده اند اما دادرسان محترم دادسرای مربوطه بگونه ای رفتارکرده اند که حتی یکبار نیز اینجانب جهت تفهیم اتهام و دفاع نزد قاضی احضار نشده ام . حتی یک احضاریه نیز ظرف سه سال گذشته جهت حضور نزد قاضی به بنده ابلاغ نشده است .
بار اول مربوط به پرونده به شماره بایگانی ۹۱۱۸۰۱مورخه ۲/۱۲/۹۱ که شاکی پرونده شخصی خطرناک و سابقه دار بوده است .
بار دوم مربوط به پرونده به شماره بایگانی ۹۲۱۴۲۸ مورخه ؟ ؟ که خواهان پرونده فوق افرادی ناشناس هستند واینجانب افرادی با این اسامی رانمیشناسم .
بارسوم هنگامی بنده راتحت تعقیب قرارداده اند که اینجانب باطرح شکایت به شماره بایگانی ۹۳۰۳۹۵ مورخه ۱۹/۳/۹۳ دادستان محترم را از تخلفات صورت گرفته در پرونده های پیشین آگاه ساخته ام اما در دادسرای مربوطه با روشهایی خلاف شان قضایی امکان هر گونه دادخواهی را ازبنده سلب کرده اند . همچنین با اینکه تحت تعقیب بوده ام هیچ موضوع شکایتی به اینجانب ابلاغ نگردیده است .
این درحالیست که دردادسرای مربوطه به شکایتهای اینجانب به شماره های ۹۲۰۹۷۲۰مورخه ۹/۹/۹۲ و ۹۳۰۳۹۵ مورخه ۱۹/۳/۹۳ هیچ گونه توجهی نشده وباشیوه های اغفال کننده وآمیخته با غرض و تهدید با اینجانب رفتار شده است .
هم اکنون نیز اینجانب قانونی یا غیر قانونی توسط عده ای که اجیر شده اند تحت نظر هستم که دلیل آن مشخص نیست .افراد زیادی اجیر شده اند که در هر شرایطی ودر هرمکانی میتوانند بنده را پیدا کنند و با شیوه های غیر اخلاقی مزاحمت فراهم کنند . معلوم نیست این افراد از جان بنده چه میخواهند .
اینجانب از آن ریاست محترم استدعا دارد به داد بنده برسند تا مشخص گردد چرا دادستان دادسرای ناحیه ۵ صادقیه امنیت و آسایش اینجانب را سلب کرده است .
اینجانب با شرح عرایض فوق به محضر عالی تقاضای صدور اوامر شایسته مبنی بر پذیرش شکایت اینجانب ورسیدگی طبق ضوابط قضایی را دارد . دلایل و مستندات مربوط به پرونده های فوق به پیوست تقدیم حضور میگردد.
دلایل و مستندات
(جهت رعایت امانت آنچه در پرانتز است توضیح تکمیلی جهت درک بهتر فاجعه میباشد )
۱- اعزام مامور به درب منزل بدون رعایت ماده ۵و۱۶۸و۱۶۹و۱۷۳ آیین دادرسی کیفری مربوط به پرونده به شماره بایگانی ۹۱۱۸۰۱مورخه ۲/۱۲/۹۱ آن هم با شروع تعطیلات نوروزو با گذشت پاسی از شب تا امکان پیگیری موضوع وجود نداشته باشد .(شاکی پرونده فوق شخصی خطرناک وسابقه دار بوده که متاسفانه از حمایت قاضی و دادستان وقت هم برخورداربوده است اما مدتی بعد به جرم دزدی و کلاهبرداری متواری گردید ).
۲- عدم رعایت ماذه ۲و۳ و۶و۹۳و۹۴و۹۵و۱۲ آیین دادرسی کیفری واصل ۳۴قانون اساسی توسط بازپرس محترم شعبه ۱۱ مربوط به پرونده به شماره بایگانی ۹۲۰۹۷۲۰مورخه ۹/۹/۹۲ (بنده دراین شکواییه از شهود پرونده قبلی به جرم شهادت دروغ شکایت کرده ام . در این تاریخ هنوز نمیدانستم که این افراد در شورا ودادسرا دارای پارتیهای بانفوذی هستند .شهادت دروغ آنها به نفع این شخص فاسد که وی رابانام جعلی به ما معرفی کرده بودند برای این بوده که مفاسد خودشان پنهان بماند).
۳- عدم رعایت اصول دادرسی مربوط به پرونده به شماره بایگانی ۹۲۱۴۲۸ مورخه ؟؟!! ( هیچ کدام از اسناد ومدارک به بنده نشان داده نشده است)که بشرح ذیل میباشد :
الف- عدم رعایت ماده ۸۲و۱۷۲ آیین دادرسی کیفری وماده ۸۲ آیین دادرسی مدنی مربوط به ابلاغیه به شماره ۱۹/۲۲۰۳۹۹/۶۱۲۱مورخه ۵/۱۱/۹۲صادره از کلانتری ۱۳۵ آزادی.(در این ابلاغیه نام ابلاغ کننده و مقام قضایی که دستور آن را داده درج نگردیده وبه دشمنان اینجانب داده شده که آنرا پشت درب آپارتمان انداخته بودند.با این روش غیر اخلاقی بنده را به شورای حل اختلاف ناحیه اکباتان اتاق ۲۷ کشانده اند تا بتوانند باسوءاستفاده از سادگی و اعتماد بنده نسبت به دستگاه قضایی بنده را فریب دهند ودر برگه سفید امضا بگیرند.حتی نام شاکیان درج نگردیده است)
ب- خواهان(شاکیان) پرونده فوق بگونه ای که بعدها بطور اتفاقی از طریق واحد رایانه دادسرا متوجه شدم افرادی ناشناس هستند تا در آینده مسئولیت این اقدامات غیر قانونی و غیر اخلاقی به گردن طرفهای واقعی دعوا نیافتد. به هر حال بجای این افراد ناشناس طرفهای دعوای اینجانب که قبلا به نفع آن شخص فاسد و خطرناک شهادت دروغ داده بودنددر شورای حل اختلاف به عنوان شاکی معرفی شدند. این کار مصداق بارز جعل و اغفال میباشد .
ج- در شورای محترم حل اختلاف ناحیه اکباتان با اغفال و ارعاب و سوء استفاده از سادگی و صداقت در برگه سفیدی از بنده امضا گرفته شد که برگه صورت مجلس شورای حل اختلاف نبود بلکه برگه سفید بدون تاریخ و بدون عنوان دادگاه بود(لازم به توضیح است که تااین تاریخ هیچ گاه پای بنده به دادگاه نخورده بود و تصور چنین مفاسدی هم در مخیله بنده نمیگنجید)
د- سپس جهت اغفال و سلب هرگونه دادخواهی ، امضای بنده در یک فقره صورت مجلس شورای محترم حل اختلاف جعل گردیده ضمن آنکه مضمون ونوشته آن هم تحریف گردیده بود و یکماه و نیم بعد به بنده داده شد تا مهلت قانونی پیگیری موضوع سپری گرددکه با این کار حقوق اینجانب در ماده ۳۰۶ و ۲۱۷ آیین دادرسی مدنی تضییع گردیده است و مغایر با اصل ۳۴ قانون اساسی است .
۴- اینجانب با طرح شکایت به شماره بایگانی ۹۳۰۳۹۵ مورخه ۱۹/۳/۹۳ دادستان محترم دادسرای ناحیه ۵ صادقیه را از تخلفات صورت گرفته آگاه ساخته ام اما ایشان به شیوه های ذیل امکان هرگونه دادخواهی را از بنده سلب کرده اند که علاوه بر مغایرت با ماده ۶ آیین دادرسی کیفری حقوق اینجانب در ماده ۳۴۰ آیین دادرسی مدنی هم تضییع گردیده و خلاف اصل ۳۴ قانون اساسی میباشد :
الف- دادخواست مربوطه به شیوه ای اغفال کننده و غیر اخلاقی با برنامه ریزی قبلی مدیر دفتر دادسرا در دفتر شعبه دهم بازپرسی از بنده گرفته شد و دیگر هم پس داده نشد( تا در آینده بنده نتوانم بلاهایی را که از این پس سر بنده آوردند پیگیری نمایم ).
ب-بازپرس محترم شعبه دهم بازپرسی حتی اجازه طرح موضوع مزاحمتهای شدید علیه بنده در ساختمان محل سکونت را ندادند و اینجانب را بی دفاع در معرض مزاحمتهای شدید و گستاخانه قرار داده اند که حقوق اینجانب در اصل ۲۲ و اصل ۳۴قانون اساسی نقض گردیده است .
ج- بازپرس محترم شعبه ۱۰ با اغفال و ارعاب صورت مجلس مجعول صادره از شورا را به مدت شش ماه به بنده قانونی ودارای اصل جلوه داده و وانمود کرده اصل آن در شعبه ۱۱ میباشد .مدیر دفتر و بازپرس شعبه ۱۱ نیز آنرا تایید کرده بودند. مبلغ ششصد هزار تومان هم بابت کارشناس از بنده اخذ کرده اند .
د- از سوی دیگر بازپرس محترم شعبه ۱۰ اخطاریه ای تهدید کننده بدون مهر و امضا برای اینجانب فرستاده اند و اصل مدرک مجعول فوق را از خود بنده طلب کرده اند .
ر- بازپرس محترم با تبانی با کارشناس ، شخص مشکوکی را بعنوان کارشناس در نقطه ای خارج از محیط کار به بنده معرفی کرده اند. این شخص بنده را وادار نموده جهت رسیدگی به موضوع کلمات و عباراتی را بنویسم که هیچ ربطی به موضوع نداشته است آن هم نه در برگه مخصوص کارشناسان دادگستری بلکه در برگه صورت مجلس دادسرا . بازپرس محترم با این شیوه خلاف شان قضایی وانمود کرده به شکایت بنده رسیدگی میکند اما در حقیقت بصورتی نامحسوس و پنهانی با بنده همانند متهم رفتار کرده است .که این کار جرم میباشد.
ز- از سوی دیگر بازپرس محترم با ابلاغ یک فقره برگه منسوب به کارشناس به شیوه ای حیرت آور وانمود کرده برگه مجعول صادره از شورا قانونی بوده وامضا هم ازخود بنده است .( این در حالیست که کارشناس بنده را فریب داده و نمونه امضا را در برگه صورت مجلس دادسرا از بنده گرفته تا پنهانی و بدون اطلاع بنده وانمود کنند خود بنده برگه مجعول شورا را جعل کرده ام) .
س- تمامی موارد الف تا ز مصداق بند ۶ ماده ۱۷ قانون نظارت بررفتار قضات میباشد .
۵- دادستان محترم دادسرای ناحیه ۵ صادقیه طبق ماده ۲۲و ۲۸ و۳۲و۳۳و۷۳و۷۶و۱۰۵ آیین دادرسی کیفری در تخلفات صورت گرفته مسئول میباشد .
۶- اینجانب ظرف ۳سال گذشته سه بار تحت تعقیب بوده ام اما حتی یکبار نیز جهت دفاع و تفهیم اتهام نزد قاضی احضارنشده ام .
۷- دادستان محترم با سوء استفاده از سفید امضا که در شورا از بنده گرفته شده بود افراد ناشناسی را تشجیع کرده است با ایجاد مزاحمت زندگی بنده را با بحران مواجه کنند تاباگرفتن حق السکوت مانع پیگیری شوند که خلاف اصل ۲۲ قانون اساسی میباشد .
۸- حتی اگر یکی ازنیروهای تالی دادستان محترم امنیت اینجانب را با شیوه فوق سلب کرده باشد باز هم مسئولیت آن طبق بند ۵ ماده ۱۴ قانون نظارت بررفتار قضات با ایشان است.
۹- دادستان محترم حتی حق مشاوره با وکیل را با شیوه ای غیراخلاقی ازبنده سلب کرده است که خلاف اصل ۳۵ قانون اساسی وماده واحده قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی میباشد.
۱۰- دادستان محترم نتنها امکان دادخواهی را از اینجانب سلب کرده بلکه اتهاماتی که در برگه سفید مزبور به بنده وارد شده را از اینجانب پنهان نموده و بنده را در بی اطلاعی محض قرارداده که مغایر با اصل ۲۲ قانون اساسی و حقوق شهروندی اینجانب میباشد.
۱۱- دادستان محترم با شیوه های فوق آبرو و اعتبار دستگاه قضایی را خرج چند شخص خاطی و متقلب کرده وبا این کار بزرگترین ظلم را در حق دستگاه قضایی که باید سنبل پاکی و صداقت باشد مرتکب شده است
خواسته ها
اکنون با توجه به دلایل و مستندات فوق اینجانب از آن ریاست محترم استدعا دارد جهت رضای خدا و برقراری قسط و عدل نسبت به خواسته های ذیل عنایت لازم مبذول فرمایند :
۱- اینجانب طبق اصل ۱۷۱ قانون اساسی وماده ۱۴ آیین دادرسی کیفری تقاضای جبران خسارات مالی و بخصوص صدمات شدید روحی و روانی رادارم که طبق تبصره ماده ۴۳۶ آیین دادرسی مدنی موارد آن توام بادادخواست مربوطه میباشد .
۲- در صورت انکارهرکدام ازدلایل و مستندات فوق شرط اتیان سوگند طبق ماده ۲۷۰ آیین دادرسی مدنی برای دادستان محترم و نیروهای تالی محفوظ است .
۳- اینجانب استدعادارد شرایط لازم جهت دستیابی به مستندات پرونده های به شماره بایگانی ۹۱۱۸۰۱و۹۲۰۹۷۲۰و۹۲۱۴۲۸فراهم گردد تاتخلفات دیگر هم بررسی گردد .
۴- با توجه به اینکه اینجانب تا کنون مستندات پرونده به شماره بایگانی ۹۲۱۴۲۸ راندیده ام وتوضیحی هم به بنده داده نشده طبق بند الف و ت و تبصره ماده ۴۳۴ آیین دادرسی کیفری تقاضای فرجام خواهی نسبت به هر حکم یا قراری دارم که مربوط به پرونده مزبور میباشد .
۵- با توجه به عدم رسیدگی به شکایت بنده به شماره بایگانی ۹۲۰۹۷۲۰ تقاضای فرجام خواهی نسبت به هر حکم یا قراری دارم که مربوط به پرونده مزبور میباشد .
۶- همه دلایل و مستندات مطروحه فوق مصداق عذر موجه جهت طرح موضوع فرجام خواهی خارج از مهلت مقرر میباشد.
۷- هر پرونده دیگری علیه اینجانب در دادسرای ناحیه ۵ صادقیه وجود داشته باشد اینجانب از آن بی اطلاع هستم که مغایر با ماده ۵ آیین دادرسی کیفری میباشد.
ادامه داستان
پس از همه این فراز و نشیبها برخوردهایی که در دادسرای انتظامی قضات با افراد بی گناه میشود از همه شنیدنی تر است . ابتدا ازشما میپرسند که آیا اولین بار است که از یک قاضی شکایت میکنید ؟ وقتی مطمئن شدند که شماتجربه ای در این زمینه ندارید پرده بعدی نمایش آغاز میشود .
به بنده بصورت مکتوب در رسید ثبت شکواییه ابلاغ شد که باید از سه ماه دیگر موضوع را تلفنی پیگیری کنم واز مراجعه حضوری خودداری کنم .بنده هم بخاطر احترام به دستگاه قضایی با تصور اینکه دادسرای انتظامی قضات یک واحد نظارتی و کار آن جلوگیری از پارتی بازی میباشد با خیالی آسوده سه ماه صبر کردم وپس از آن بدون مراجعه حضوری از طریق تلفن خواستم موضوع را پیگیری کنم .از اوایل آبان به مدت دو هفته جوابی که به بنده بصورت تلفنی داده شد عینا این بود : <> والسلام آخر ظاهرا به این معنا بود که دیگر حرف و سوالی نباشد . روز ۱۶ آبان بر خلاف معمول به بنده گفته شد که برای شما اخطار فرستا ده ایم آیا بدست شما نرسیده است ؟ بنده هم از همه جا بیخبر اظهار بی اطلاعی کردم سپس گفتند فردا باید جهت رسیدگی به موضوع به دادسرای انتظامی قضات بروم . روز بعد با فراغ بال به دادسرای مربوطه و اتاق بایگانی مراجعه نمودم و با سادگی تمام برگه اخطاریه را از آنها طلب کردم .به بنده گفته شد چیزی نزد ماموجود نیست و پرونده را نزد قاضی فرستاده اند . قاضی که بانام قاضی الهی معرفی شده بود به بنده عرض کردند که ما برای شما روز ۱۸/۶/۹۴ جهت حضور اخطار فرستاده ایم که برگشت خورده است . بنده یک نسخه از اخطاریه را از ایشان طلب کردم که حضوری به بنده ابلاغ گردد اماایشان بااین استدلال که پرونده محرمانه است از دادن برگه مزبور خودداری نمودند .
البته ایشان توضیح ندادند که اگر اخطار فوق محرمانه است چگونه ادعا دارند که آنرا روز ۱۸/۶/۹۴ برای بنده ارسال کرده اند !!! اصلا این چگونه اخطاریست که بنده نباید از مضمون آن مطلع گردم ؟ درثانی در ابتدا هنگام ثبت شکایت در تاریخ ۴/۵/۹۴ تاکید شده بود که باید از سه ماه دیگر موضوع را پیگیری کنم اما معلوم نیست چگونه به این زودی اخطار فرستاده اند در حالی که دو ماه بعد باید موضوع پیگیری شود .
قاضی محترم تاکید کردند چند روز بیشتر به مهلت این پرونده باقی نمانده سپس بصورتی مبهم فرمودند شماره پرونده هایی که بنده در شکواییه خود از دادسرای ناحیه ۵ صادقیه مطرح کرده ام در این دادسرا موجود نیست . پس از آن ایشان تاکید کردند که چون نام بازپرس و دادستان رابطور دقیق مشخص نکرده ام باید ظرف همین چند روز به دادسرای ناحیه ۵ صادقیه مراجعه کنم ونام آنها را از شعبه های مربوطه بگیرم . ظاهرا ایشان میخواستند بنده را با پای خود بدون هیچ گونه هزینه ای نزد همان قضاتی بفرستد که مدتها بنده راتهدید کرده و بنده از آنها شکایت کرده و پرده از روی تخلفات آنها برداشته ام؟! در هر حال ایشان حاضر نشدند چیزی را بصورت دقیق ومکتوب به بنده ابلاغ کنند .
هنگامی که به منزل مراجعه نمودم تازه متوجه شدم که هدف از کشاندن بنده به دادسرای انتظامی قضات چه بوده است . در همان چند ساعتی که بنده را از منزل دور کرده اند بگونه ای حرفه ای عده ای ناشناس آن هم در روز روشن با پیچ گوشتی درب اتومبیل بنده را که نزدیک منزل پارک بوده است از بالا کج کرده و باز کرده بودند ، کاپوت آنرا بالا زده وماشین را دستکاری کرده بودند . البته ظرف ماههای گذشته چندین بار از اینگونه اعمال غیر اخلاقی مشاهده شده که تعریف کردن آن به درازا میکشد .
حال بحث بر سر این است که چرا ارزشهای اخلاقی ، انسانی ، وشرعی این همه در جامعه ما افول کرده است ؟جالب است که این همه دروغ ، تقلب ، فریبکاری ومتلاشی کردن زندگی افراد بیگناه از جانب کسانی صورت میگبرد که ظاهری آراسته ومتدین دارند . انسان با نگاه کردن به آنها تصور میکند اسوه تقوی ودرستکاری هستند اما در حقیقت در اعماق وجودشان هیچ ترسی از خداوند مشاهده نمیشود . گویی اخلاق ، وجدان و عواطف انسانی در آنها وجود ندارد . اگر شما بصورت ناخواسته اسیر یکی از این افراد شوید ، اگر جرات کنید حقوق تضییع شده خود را مطالبه نمایید با یک شبکه درهم تنیده ، سازمان یافته ومخوف مواجه میشوید که بسیار آرام و نامحسوس بدون اینکه کسی مسئولیتی به عهده بگیرد زندگی شما را متلاشی میکنند . شمایاباید ظلم وستم سازمان یافته را بپذیرید یا درصورت داشتن کمی جرات اگر حقوق خودرامطالبه نمایید تمام درها بروی شمابسته است . این افراد ظاهرا هیچ ارزشی هم برای آبرو و اعتبار دستگاه محترم قضایی قایل نیستند . این افراد هنوز متوجه نشده اند که بااینگونه رفتارهای غیر قانونی وغیر اخلاقی چهره دستگاه محترم قضایی را مخدوش میکنند . اگر دستگاه عزیزقضایی بی اعتبار گردد دیگر هیچ کس دراین مملکت امنیت نخواهد داشت .
هموطنان گرامی اگر امروز بنده گرفتار چنین مفاسدی شده ام مطمئنا در گذشته افراد زیادی باچنین مشکلاتی روبرو بوده اند ودر آینده نیز افراد بیگناه زیادی در معرض چنین مصیبتهایی هستند ممکن است نفربعدی بصورتی ناخواسته خودشماباشید. نباید از مقابل چنین مفاسدی به سادگی گذشت . زیرا چنین مسائلی تیشه به ریشه جامعه مامیزند ونتیجه ای جز اشاعه فرهنگ بی مسئولیتی ودروغگویی و فریبکاری ندارد . این یک مسئله سیاسی یا امنیتی نیست بلکه بحث بر سر قانون شکنی وسوء استفاده از مقام و موقعیت است که برای افرادی که در این مملکت پارتی ندارند بسیار زیان آورو خطرناک است. این بدان مفهوم است که برخی خود را فراتر از قانون میدانند . برادر یکی از این افراد خاطی و متقلب به بنده گفته بود چون برادرش در فلان سازمان کار میکند دارای مصونیت قضایی است ، معلوم نیست چه کسی به این شخص متقلب مصونیت قضایی داده است ؟
سخنی کوتاه با رئیس محترم دستگاه قضایی :
اینجانب از دست برخی قضات متخلف در دادسرای ناحیه ۵ صادقیه امنیت ندارم . حیثیت ، امنیت ، شغل و جان اینجانب متاسفانه باروشهای غیراخلاقی و غیر قانونی در معرض خطر جدی قرار گرفته است . این افراد برای اینکه مفاسدشان پنهان بماند ظرف یکسال گذشته سه بار سعی در وارد کردن آسیبهای شدید جانی به اینجانب داشته اند آن هم بگونه ای که هیچ کس مسئولیتی برعهده نگیرد وحادثه را تصادف جلوه دهند .
بنده دیگر چیزی برای ازدست دادن ندارم پس مجبور هستم مطابق وظیفه اخلاقی ، انسانی و شرعی خود از هر طریق ممکن زندگی خودرا از دست برخی افراد قانون شکن که مقام و موقعیت خود را وسیله ای جهت رسیدن به مطامع خود قرار داده اند نجات دهم . اینجانب هیچ راه دیگری جهت مطلع ساختن شما از این تخلفات سازمان یافته نداشتم . اینجانب از محضر عالی استدعا دارد اجازه ندهند برخی افراد با رفتارهای ناروای خود چهره دستگاه محترم قضایی را مخدوش کنند . متاسفانه عمق فاجعه به حدی است که دستگاههای نظارتی نیز به وظیفه خود عمل نمیکنند . بنده ظرف یکسال گذشته مجبور بوده ام با موبایل خاموش در نقاط مختلف تردد کنم تا این افراد به آسانی نتوانند بنده را پیداکنند . از این پس هر آسیبی به بنده برسد مسئولیت آن با قضات متخلفی است که در این مدت زندگی اینجانب را متلاشی ساخته اند و هیچ کس هم عزمی برای مقابله با آنها ندارد . همه این رفتارهای غیر قانونی وخلاف اخلاق بخاطر فراری دادن چند شخص خاطی و متقلب از زیر بار مجازات بوده که قضات محترم نیز از آنها اطلاع دارند . حتی حاضرنیستند حکم یا قراری راکه صادر شده است به بنده نشان دهند . مفاسد را اشخاص دیگری مرتکب شده اند بجای آن افراد بیگناه با این شیوه های غیراخلاقی و مخوف مجازات میشوند . خود شما بگویید بنده باید با این افراد متخلفی که حتی حاضر به پذیرش مسئولیت اعمال ظالمانه خود نیستند باید چکار کنم ؟
پنجشنبه, ۱۲ام آذر, ۱۳۹۴