v23bccv111v

در گزارش امسال “مجمع جهانی اقتصاد” درباره شکاف جنسیتی در سطح جهان وضعیت برابری زنان و مردان در میان ۱۴۲ کشور، ایران در رده ۱۳۷ جدول رده‌ بندی کشورها قرار گرفته است. بر اساس این گزارش وضعیت شکاف جنسیتی در ایران در ۹ سال اخیر همواره این کشور را جزو آخرین کشورهای جدول رده‌بندی قرار داده است؛ بطوریکه هر سال تنزل جایگاه ایران در این رده بندی مشهود بوده است.

مهرداد درویش پور، استاد جامعه شناسی دانشگاه ملادالن سوئد علت سیر نزولی ایران را در سه عامل مهم می بیند. او به “راه دیگر” توضیح می دهد: “در سطح جهان مسئله نابرابری جنسیتی یکی از دشواری های جدی است که هر کشوری سعی می کند به فراخور طرز تلقی که نسبت به این موضوع و یا رابطه اش با جامعه جهانی دارد، در مورد چگونگی پر کردن شکاف های جنسیتی و کاهش آن توجه کند. بسیاری از کشورها در این خصوص سرمایه گذاری می کنند و سیاستمداران این کشورها یا مسئله نابرابری جنسیتی را مورد توجه قرار می دهند و یا اینکه توسعه صنعتی، اقتصادی و رشد اقتصادی که باعث اشتغال گسترده تر زنان می شود را مد نظر قرار می دهند اما در جامعه ایران در همه این زمینه ها مشکل وجود دارد.”

این جامعه شناس در ادامه به تشریح این مشکلات پرداخته و می گوید: “یک، ایران با توجه به نوع رابطه اش با جامعه جهانی اساسا چنین اجازه ای نمی دهد که کشورهای دیگر پروژه ای در جهت کاهش جنسیتی در ایران ارائه دهند و آن را پیگیری کنند.

دو، ایران با مشکل تحریم اقتصادی و سیاست های هشت ساله وحشتناک دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد که زمینه ساز گسترش بیکاری و کاهش اشتغال زنان در این یکسال اخیر بوده مواجه است. از همین رو، یکی از مهمترین مشخصاتی که به مسئله زنان برمی گردد جایگاه آنان در حوزه اشتغال است. از این منظر در کشورهای دیگر برای اشتغال زنان تلاش می شود اما در ایران بخاطر همان دلایلی که در ابتدا اشاره کردم موقعیت زنان بدتر شده است.

سوم هم مسئله سیاست رسمی دولت است. ایران تقریبا برخلاف تمامی کشورهای جهان نه تنها در سال گذشته یا سالیان گذشته هیچ نشانه ای از پروژه های رسمی برای کاهش فقر و برچیدن تبعیض جنسیتی، افزایش اشتغال زنان و بهبود و ارتقاء زنان وجود نداشته، بلکه تنها کشوری است که بطور سیستماتیک در جهت به عقب راندن موقعیت زنان تلاش می کند. از طریق طرح هایی تبعیض آمیز مانند “طرح تفکیک جنسیتی”، “آمران به معروف و ناهیان از منکر” و “طرح حجاب و عفاف” در فرآیند کاهش حقوق زنان تلاش می کند. و یا خشونت هایی که اخیرا در مورد زنان شاهد بودیم در به عقب راندن موقعیت زنان نقش ایفا کرده است. بنابراین، با کشوری روبرو هستیم که در این سه زمینه به اعتراضات جهانی در مورد نقض حقوق زنان توجهی نمی کند. از سوی دیگر شرایط نابسامان اقتصادی که با توسعه بیکاری و کاهش اشتغال اصلی ترین قربانیانش زنان هستند و مهمتر از آن سیاست رسمی حکومت در جهت اسلامیزه تر کردن هر چه بیشتر جامعه از طریق عقب راندن زنان، نتیجه ای جز وخیم تر شدن موقعیت زنان در کشور در برندارد. حتی در هیچ دوره ای به اندازه امسال شاهد سقوط موقعیت زنان در سطح بین المللی نبودیم؛ بطوریکه ایران در شش کشور پایین ترین رده جدول جهان قرار دارد.”

بر اساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۰۶، ایران در رتبه ۱۰۸ در شکاف جنسیتی قرار داشت در حالی که در گزارش امسال این مقام به ۱۳۷ تنزل کرده است. این در حالیست که بر اساس معیارهای جهانی ایران جزو کشورهای در حال توسعه محسوب می‌شود و باید در زمینه شاخص‌های توسعه از جمله برابری جنسیتی، سیری صعودی را طی کند.

نزول رتبه ایران در این رده بندی در حالیست که بر اساس برخی از داده های رسمی منتشر شده توسط دولت ایران، در برخی از شاخص‌های جنسیتی مانند سوادآموزی و تحصیل در مقاطع بالای علمی، زنان سیر صعودی داشته‌اند.

از آقای درویش پور در زمینه این تناقض می پرسم که آیا آمارهای داخل کشور با واقعیات امروز جامعه همخوانی دارد، وی پاسخ می دهد: “در حقیقت، ما با یک ناسازه و پارادوکس روبرو هستیم؛ بدین معنا که در زمینه آموزشی زنان ایران پیشرفت بسیار چشمگیری داشته اند و این بهبود موقعیت آموزشی زنان هم به رغم سیاست حکومت بوده است. دلیل آنهم این است که حوزه آموزش حوزه ای است که خانواده ها سعی کرده اند به دختران جوان خود یاری برسانند تا وارد دانشگاه شوند و ورود دختران به دانشگاه بعنوان یک شکلی از مقاومت در مقابل سیاست خانه نشین کردن زنان در جمهوری اسلامی درآمده است. اما در زمینه اشتغال همانگونه که اشاره کردم با کاهش اشتغال زنان روبرو هستیم که البته آمار رسمی خود دولت ایران این مسئله را تایید می کند و نه آمار سازمان های بین المللی. بنابراین به رغم افزایش سطح آموزش زنان اما از زاویه حقوق قانونی زنان موقعیتی بدتر پیدا کرده اند. یعنی قوانین روز بروز در جهت محدود کردن زنان در حوزه های مختلف بوده است. در زمینه حقوق خانوادگی تلاش شده تا حقوق و امتیازات مردان در چند همسری و صیغه کردن زنان گسترش داده شود. نتیجه چنین فرآیندی این است که زنان در کل کشور از موقعیت پایین تری برخوردار باشند و در این راستا عامل فقر که قربانیان اصلی آن زنان هستند را نباید نادیده گرفت.”

این استاد دانشگاه تصریح می کند: “ایران با بیکاری های گسترده، بحران های اقتصادی و شکاف فزاینده طبقاتی مواجه است، بطوریکه گسترش شکاف طبقاتی در طی سی و پنج سال اخیر بی سابقه بوده و این مسئله به فمینیزه شدن فقر منجر شده است. متاسفانه تصویر زن در جمهوری اسلامی بر پایه یک ایدئولوژی زن ستیزی است که القا می شود که خانه داری و بچه داری تنها وظیفه زن است. مهمترین گامی هم که حکومت در این زمینه برداشت این بود که تلاش کرد جلوی کاهش باروری را بگیرد و زنان را به بارداری بیشتر تشویق کند؛ امری که به معنای گسترش نقش مادری زنان و خانه نشین کردن آنان است و همین امر به افزایش ناسلامتی های اجتماعی و کاهش موقعیت و شان اجتماعی زنان و کاهش مشارکت زنان در جامعه منجر خواهد شد. در یک جمع بندی سیاست حکومت تاکید بر نقش سنتی زن همچون همسر، مادر و خانه داری است و این موقعیت زنان را بدتر از گذشته خواهد کرد.”

وی در ادامه در پاسخ به این سوال که در مقابل سیاست های ضدزن جمهوری اسلامی آیا زنان قادر خواهند بود عوامل ایجاد شکاف جنسیتی را از بین ببرند، بیان می کند: “این واقعیت دارد که حکومت ایران در به عقب راندن زنان توانسته گامهای جدی بردارد اما ظرفیت و توان عقب راندن زنان در جامعه ایران توسط بنیادگرایان اسلامی به نوع واکنش جامعه ایران بستگی دارد. در زمینه فرهنگی این جدال جدی است زیرا زنان سعی می کنند با نوع روابط جنسی، نوع تشکیل یا عدم تشکیل خانواده، نوع پوشش و آرایش خود مقاومت کنند و این مقاومت را نشان هم داده اند؛ بطوریکه در هیچ دوره ای به اندازه امروز شکاف بین ارزش های فرهنگی جامعه زنان با ارزش های حکومت را شاهد نبوده ایم. بنابراین مقاومت فرهنگی قدرتمند است و اسیدپاشی بر زنان و اقداماتی از این دست علیه زنان در زمینه شکستن این مقاومت و عقب راندن زنان است. اما اینکه این مقاومت فرهنگی تا چه حد بتواند مقاومت اجتماعی و سیاسی را با خود در هم بیامیزد و از این طریق جلوی پیشروی بنیادگرایان را در به عقب راندن زنان بگیرد به میزان مقاومت جامعه بستگی دارد. هرچه جامعه واکنش و اعتراضش گسترده تر باشد شانس اینکه حکومت را در این زمینه به عقب براند بیشتر است. اما در مقابل اگر با نوعی سکوت منفعلانه و یا مقاومت محدود روبرو باشیم این نگرانی وجود دارد که حکومت بتواند بیش از گذشته زنان را به عقب براند.”

این جامعه شناس در پایان تاکید می کند: “پدیده داعش در عراق که به فروش زنان در خیابانها کشیده شده الهام بخش این بنیادگرایان است؛ بدین معنا که اگرچه داعش تهدیدی برای جمهوری اسلامی ایران است اما روش های خشن داعش برای تحمیل خود بر جامعه الهام بخش بخشی از بنیادگرایان ایران شده تا با خشونت بیشتر و با اعمال فشار بیشتر بتوانند بیش از پیش در زمینه اسلامیزه تر کردن جامعه تلاش کنند.”

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com