Mehrdad_Bashiri_2.jpgنوامبر سال ۲۰۲۱ مصادف است با یکصدمین سالروز درگذشت عباس افندی عبدالبهاء ، زعیم جامعه جهانی بهائی و فرزند ارشد و جانشین بنیانگذار آن آئین در شهر حیفا در ناحیه فلسطین.

زندگی و زمانه

عباس افندی عبدالبهاء در ۲۳ مه ۱۸۴۴ م در شهر تهران متولد گردید. پدر وی میرزا حسینعلی نوری مشهور به بهاءالله مؤسس آئین بهائی است که پس از درگذشت در سال ۱۸۹۲ م طبق وصیت نامه خود رسماً عباس افندی را به عنوان جانشین خویش تعیین و تثبیت نمود. او مسئولیّت اداره امور و کفالت جامعه جهانی بهائی را بین سالهای ۱۸۹۲ الی ۱۹۲۱ بر عهده داشت.

دوران طفولیت عبدالبهاء در تهران و در فضای خانواده ای مرفه سپری گردید تا آن که بغتتاً پدر را در تهران دستگیر و سپس به همراه خانواده در زمستان ۱۸۵۳ م به بغداد تبعید نمودند.

عباس افندی عبدالبهاء پس از گذراندن ۱۰ سال در بغداد و چند ماهی در استانبول و ۵ سال در شهر ادرنه عثمانی نهایتاً به همراه والد خویش و سایر اعضای خانواده و تابعین اولیه و نزدیک پدر به قلعه نظامی در شهر عکا در ناحیه فلسطین تبعید گردید. وی اگر چه زندانی دولت عثمانی بود به مرور در نظر افراد محلی و بزرگان حکومتی و مذهبی از احترام شایسته ای برخوردار گردید و نهایتاً در ژوئیه ۱۹۰۸ م و در پی اعلان مشروطه عثمانی در سن ۶۴ سالگی از زندان آزاد گردید.

 

عبدالبهاء به دعوت بهائیان غربی برای ۳ سال (۱۹۱۳ – ۱۹۱۰ م ) به مصر ، اروپا و آمریکای شمالی سفر نمود و در طی این اسفار چند صد سخنرانی در مجامع صلح ، معابد ، دانشگاهها ، کنفرانسها و مراکز اجتماعات ایراد نمود . به علاوه وی در طول این اسفار به ملاقات با بسیاری افراد از طبقات مختلف اجتماع چه فقیر و چه غنی و یا نفوس سرشناس غربی از قبیل سیاستمداران ، مخترعان ، روحانیون ، فلاسفه ، دانشمندان و صاحبان صنایع پرداخت. نهایتاً عباس افندی عبدالبهاء در بامداد ۲۸ نوامبر ۱۹۲۱ م در سن ۷۷ سالگی درگذشت.

آثار و نوشتجات

تعاملات قلمی عبدالبهاء منحصر به ارتباط و مکاتبه با پیروان آئین بهائی نبود، بلکه طیف وسیعی از نفوس شرقی و غربی را که تعلق به مذاهب و آراء متفاوتی داشتند را نیز تحت الشعاع خویش قرار می داد.

آثار و نوشتجات عبدالبهاء از نقطه نظر بهائیان، مجزاء از آثار بهاءالله است ، اما منزلت مخصوص در حیطه تأویل و توضیح و تشریح اصول بنیادین آئین بهائی و نوشتجات بهاءالله را دارا می باشد.

عبدالبهاء اگر چه از سن ۸ سالگی از ایران تبعید گردیده بود ، با آگاهی ادیبانه ، ذکاوت ادبی و اقتدار قلمی خویش بی اعتنا به قواعد نثر متکلف و پیچیده دوران معاصر خویش به سبک و اسلوبی منحصر به خود ، شیوا ، روان و موزون ترقیم می نمود . قسمت اعظمی از آثار وی که در مدتی متجاوز از ۶۰ سال ( ۱۹۲۱ –۱۸۶۰م ) تدوین گردیده به زبان فارسی است . همچنین به دو زبان دیگر عربی و ترکی عثمانی نیز آثاری تحریری و گفتاری از او بر جای مانده است .

مرحوم پروفسور امین بنانی، استاد ممتاز کرسی ایران شناسی و فرهنگ و السنه شرق نزدیک در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در لس آنجلس در یک معرفی عمومی از آثار عبدالبهاء به دسته بندی آنها به ۱۲ قسم می پردازد .

بخش اعظمی از نوشتجات عبدالبهاء نامه ها و مکاتیب میان فردی است که شامل صراحت لحن و در قالب لحن مسجّع و مملو از صمیمیّت ، محبّت ، شوق و مزاح های شیرین که همگی منعکس کننده شخصیت نویسنده می باشند .

قسم دوم ، مکاتیبی که عموماً با محتوای مفصل تر و در عین حال با تمرکز بر مباحثی خاص، همچون نامه او به روانشناس برجسته سوئیسی پروفسور اگوست فورل که در سپتامبر ۱۹۲۱ و دو ماه قبل از درگذشت تحریر نموده است .

سوم ، نوشتجات و مکاتیبی خطاب که به جوامع بهائی کشور های مختلف شرق و غرب نوشته شده و عموماً در مسیر تشویق و ساماندهی امور اداری و روحانی این جوامع بهائی نوشته شده اند .

گروه چهارم ، مکاتیبی است خطاب به کنگره ها و گروه های مختلف جهانی که به امور عام المنفعه در مسیر بهزیستی بشر و آسایش نوع انسان قدم بر می داشتند. شاید معروفترین این مکاتیب ، نامه های عبدالبهاء به ارگان مرکزی کنگره لاهه در هلند است.

نوع پنجم ، مکاتیبی است که حاوی طرح اصول کلی نظامات اداری در جامعه جهانی بهائی پس از درگذشت اوست که این صرفاً محدود به ۳ قطعه وصیت نامه می باشد که مسئله وصایت فرزند زاده ایشان یعنی شوقی افندی ربانی و طرح نظامات اداری بهائی را مستند می سازد.

قسم ششم ، مجموعه های ادعیه و مناجات های عرفانی است که عموماً به دو زبان فارسی و عربی و قلیلی به ترکی عثمانی مرقوم گشته اند.

هفتم ، ادعیه و متون عرفانی که به مناسبت های خاص نوشته شده اند.

هشتم ، مکاتیب و متونی به لحن زیارتنامه هایی که کلاً به زبان عربی بوده و در ذکر قهرمانان و جانباختگان بهائی و در تمجید و بزرگداشت آنها صدور یافته اند.

اشعار و آثار منظوم و شعر گونه ، نوع دیگری از نوشتجات عبدالبهاء هستند که عموماً در قالب مثنوی سروده شده اند.

قسم دهم ، کتب و رسائلی هستند همچون رساله مدنیه ( نوشته شده به سال ۱۸۷۵ م ) یا مقاله شخصی سیاح ( ۱۸۸۶ م ) و رساله سیاسیه ( ۱۸۹۳ م ) . رساله مدنیه بالاخص در خاستگاه تاریخی خویش و در قیاس با مجموعه نوشتجات موجود در رابطه با تجدد و نوین سازی کشور ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است. پیشنهادات عبدالبهاء در این کتاب در رابطه با امر تعلیم و تربیت ، رفع جمیع تعصبات و دعوت از ملت در مشارکت اداره امور خویش از طریق و با تکیه به نظامی قانونمند و نهادگرایی عادلانه از اهمیت چندانی تا به امروز برخوردار هستند. عبدالبهاء در این اثر ، جمع آوری بی رویه تسلیحات و هزینه های مفرط نظامی را محکوم کرده و به ترویج اشتراک عادلانه ثروت ممالک می پردازد.

هر دو کتاب مقاله شخصی سیاح و رساله مدنیه بدون ذکر نام نویسنده و بیان تمایلات و کشش های مذهبی وی ترقیم گردیده است . این امر واضح می سازد که این دو کتاب به قصد جلب تمامی ایرانیان ترقیم گردیده و نیز نشانی محسوب می گردد از اینکه از انتشار آنها قصد و منفعت شخصی در کار نبوده است .

قسم یازدهم ، سخنرانی ها ، توضیحات و اجوبه ای است که در مسائل مختلف ایراد شده و همزمان به واسطه کاتب به ثبت رسیده اند.

و نهایتاً، قسم دوازدهم که پس از مکتوبات شخصی عبدالبهاء از حجم قابل ملاحظه ای برخوردار هستند، بیانات شفاهی و سخنرانی هایی که در مجامع عمومی و اجتماعات متنوع ایراد شده اند و در همان زمان به واسطه منشی تحریر گردیده اند و نهایتاً به صحه خود عبدالبهاء رسیده اند. نطق های عبدالبهاء در اروپا و آمریکای شمالی قسمت اعظمی از این گروه آثار را تشکیل میدهند .

دکتر شاپور راسخ، استاد برجسته و متقاعد ادبیات فارسی دانشگاه تهران در مقاله جامعی که در بررسی صنایع لفظی و بدیعی در آثار عباس افندی عبدالبهاء می نویسد اشاره به مسکوت نهادن عمدی و تأثر برانگیز محققین تاریخ ادب فارسی از اهمیت ادبی آن آثار می نماید . وی معتقد است که عبدالبهاء باب جدیدی در ادبیات فارسی گشوده است و “…غنای لفظ ، تنوع و علو معانی ، فصاحت و بلاغت ، آراستگی و زیبائی و در عین حال خوش آهنگی و موزونی را به حد کمال می رساند و در بسیار موارد از مرز ادب ساده فراتر می رود و یا چون نقاش ماهر تصویر سازی می کند و یا چون اصحاب موسیقی ، نثر را به حد شعر آهنگ می بخشد. کلام آن حضرت در عین انسجام و استحکام عذب و سلیس است و به دل می نشیند و شور می انگیزد .”

شایسته است که این یادداشت کوتاه در پاسداشت یکصدمین سالگرد درگذشت عباس افندی عبدالبهاء را با درج یکی از مکتوبات وی به یکی از دوستدارانش به نام میرزا مهدی یزدی در شهر عشق آباد روسیه تمام نماییم :

“… روز تمام شد و آفتاب دم غروب است و خامه [قلم] عبدالبهاء از بامداد تا بحال در رکوع و سجود. حال دیگر جواب می دهد و قسم می خورد که اگر اسب تازی بودم و یا سمند ترکمنی حال از پا افتاده بودم و سر از سجود بر نمی داشتم. من می گویم ای خامه ، این جناب میرزا مهدی یزدی است و خاطرش نزد عبدالبهاء بسیار عزیز است از خدا بترس ، فتور میار ، سر بسپار ، این ورق را رشک باغ ارم کن ، بیان اشتیاق کن ، رسم محبت آشکار نما ، قدری تحریر کن ، اندکی تقریر نما ، آنوقت هر چه می خواهی بکن والّا بضرب تازیانه چنان ترا جولان دهم که تا دم صبح ترکتازی کنی و گوشت و استخوان نذر جانبازی نمائی ! قلم چون سطوت خطاب را شنید با حال شکسته و خسته و بی تابی در تکاپو آمد و تا آخر ورق جولان نمود . این است سرگذشت عبدالبهاء دم غروب آفتاب از افق دنیا …ع ع”.

پی نوشت

برای مطالعه آثار عباس افندی عبدالبهاء به تارنمای ذیل مراجعه فرمایید :

https://reference.bahai.org/fa/t/ab/

نگارش : مهرداد بشیری

bashiri1915@gmail.com

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)