مادر «باران» دختر ۱۸ ساله کرد ایزدی که توسط داعش ربوده و به عنوان کنیز برای فروش برده شد، عکس و مشخصات او را در برابر چشم خبرنگاران قرار میدهد. آیا این زجرها را پایانی هست؟
کشتار، قتلعام و آوارگی در طول تاریخ به بخشی از سرنوشت کردها تبدیل شده و قتلعام کردهای ایزیدی در شمال عراق توسط دولت اسلامی، در چند روز اخیر، تنها یکی از نمونههای آن است. ایزیدیها به عنوان بخشی از جامعه کرد، به تنهایی ٧٢ بار از سوی دولت عثمانی به منظور پاکسازی قومی و مذهبی مورد حملاتی به مراتب بدتر از تعرضهای اخیر داعش قرار گرفتند که ایزیدیها به آن ٧٢ فرمان میگویند.
تعریفی که سازمان ملل متحد در سال ١٩۴٨ در مورد نسلکشی ارایه کرد عبارت است از هرگونه اقدام و مبادرت جهت نابودی و حذف فیزیکی بخش یا کلیت گروهی نژادی، قومی، ملی، مذهبی، ایدئولوژیکی.
در بند دوم بیانیه سازمان ملل آمده است که هرگونه اقدام به نابودی کل یک گروه نژادی، ملی، مذهبی مانند کشتار دستهجمعی یک گروه خاص، ایجاد لطمات روانی و جسمانی بر یک گروه خاص، ضربه زدن تعمدی به افراد یک گروه خاص، تحمیل معیارهایی برای جلوگیری از تولد فرزندان آنها، جابهجایی اجباری فرزندان گروهها به یکدیگر، طرحریزی برای آسیب رساندن به گروهی خاص و… همه از مصداقهای بارز نسل کشی هستند. متاسفانه تمام این موارد در مورد کردها در طی این چند دهه اخیر روی داده که در اینجا به صورت خلاصه به چند مورد از آن میپردازیم.
در ترکیه دو در طی سالهای ١٩٣٧ تا ١٩٣٨ در منطقهای به نام درسیم که امروزه به آن استان تونجلی میگویند، در راستای ذوب کردن کردها در جامعه ترک، تعداد ۶۵ تا ٧٠ هزار نفر از کردهای علوی توسط نیروی هوایی و زمینی، ارتش ترکیه به قتل رسیدند، اما دولت ترکیه مدعی است که ١٢ هزار نفر در این جریان کشته شدهاند.
بعد از گذشت سالها از این نسلکشی و جنایت هولناک، صدای ضبط شده یک مقام پلیس وقت ترکیه بنام احسان صبری چاقلایانگیل منتشر شد که وی در این نوار ضبط شده میگوید: «در غارها پنهان شده بودند ولی ارتش با پرتاب نوعی گاز در داخل غارها آنها را مانند موش سمپاشی کرد. از بچههای ٧ ساله تا ٧٠ سالهها در درسیم سر بریده شدند.»
در برنامه کوچ اجباری کردهای زازا به منظور از میان بردن هویت آنها، توسط گروه ترکان که به درازای جنگ جهانی اول به طول انجامید، مجله تحقیقات نسلکشی، در رابطه با ژنوساید کردها در ترکیه مینویسد: «با رهبری گروه ترکان جوان برنامه از میان بردن هویت مردم زازا، بیرون راندن آنها از سرزمین اجدادیشان و جابهجایی آنها در گروهای کوچکتر انجام شده است، به دلیل راهپیماییهای مرگآور همانند آنچه که برای ارمنیها روی داد، از ۷۰۰ هزار کرد زازا که مجبور به جابهجایی اجباری شدند ۳۵۰ هزار نفر از آنان از میان رفتند.»
در ترکیه تا سال ۱۹۹۱ در تلاشی برای انکار هویت کردها آنها را جزو ترکهای کوهستانی ردهبندی میکرد.
در سوریه نیز وضعیت کردها همانند ترکیه بود با این تفاوت که اگر ترکیه آنها را ترک کوهی مینامید دولت سوریه حتی آنها را عرب هم به حساب نمیآورد و از دادن شناسنامه و تابعیت سوری به بسیاری از کردها خودداری میکرد.
آقای اولیویه دو شوته، بازرس ویژه سازمان ملل متحد، در سال ٢٠١٠ در گزارشی که پس از سفر به آن کشور تنظیم کرده بود، وضعیت این کشور را از لحاظ رعایت حقوق بشر، اضطراری توصیف کرد.
در گزارش آقای دو شوته آمده بود، ۳۰۰ هزار کرد در سوریه زندگی میکنند که فاقد ملیت هستند، یعنی دولت سوریه از اعطای تابعیت به آنان خودداری کرده و تابعیت دولت دیگری را هم ندارند و بنابراین از حقوق شهروندی محرومند؛ حق مالکیت اراضی، تحصیل رایگان، استفاده از خدمات بهداشت عمومی، داشتن گذرنامه برای سفر به خارج، استخدام در بخشهای دولتی و عمومی را ندارند.
در عراق به جز بمباران شیمیایی حلبچه که به مرگ ۵ هزار انسان بیگناه و غیرنظامی انجامید، در طی سالهای ١٩٨٨ تا ١٩٨٩ بیش از ١٨٢ هزار نفر از کردها را که بیشتر آنها کودکان، زنان و سالخوردگان بودند، در عملیاتی با نام انفال (یکی از سورههای قرآن) که کردها آن را انفال بدنام میخوانند، زنده به گور کرد، که تاکنون بسیاری از آن گورهای دستهجمعی پیدا شدهاند.
در طی عملیات هفت ماهه انفال از فوریه تا سپتامبر ۱۹۸۸، بیش از ۳۰۰۰ روستای مناطق کردنشین عراق نابود و در همین راستا نیز شهرهای حلبچه، طویلا، خورمال، سید صادق، پینجوین، قلعه دیزه، سنگ سر، جوارتا، قلاچولان و ماوهت به تمامی ویران و از سکنه خالی گردیدند.
در کردستان ایران اما به غیر از اعدام بیگناهان در اوایل انقلاب سال ۵٧ و به ویژه اعدامهای فرودگاه سنندج به دستور خلخالی که دارای اختیار تام از سوی آیتاله خمینی بود، در قارنا روستای کوچکی در نزدیکی نقده، چنان جنایتی را حکومت اسلامی مرتکب شد، که بیشک جز جنایت علیه بشریت نامی دیگر نمیتوان بر آن نهاد.
در روز ۱۱ شهریور ماه سال ١٣۵٨ شمسی، قارنا، روستایی کردنشین از توابع شهرستان نقده در استان آذربایجان غربی که در هفت کیلومتری جنوب غربی نقده واقع شدهاست، توسط سپاه پاسداران محاصره و در حدود ساعت یک بعد از ظهر، نزدیک به صد نفر ملبس به یونیفورمهای سپاه، با اسلحههای ژ۳ و قمه وارد روستا میشوند. محمود مستورزاده روحانی روستا که متوجه نیت عوامل مسلح شده بود قرآن را بر میدارد و از آنها میخواهد تا شفاعت قرآن را قبول کنند و از کشتار مردم صرف نظر کنند، اما افراد مسلح وی را کشته و سپس سرش را میبرند. کسانی که موفق شدند خود را پنهان کنند و یا بگریزند جان سالم بهدر میبرند و بقیه ساکنان روستا که ۶۸ نفر بودند، در عرض سه ساعت قتلعام شدند.
و اکنون در قرن بیست و یکم که گفته میشود علم انسان در طول پنجاه سال اخیر به اندازه کل تاریخ بشریت پیشرفت کرده است، ٧١ کودک ایزیدی که از ترس داعش به کوههای شنگال فرار کرده بودند، از تشنگی میمیرند، هشتاد نفر از اهالی یک روستا در اطراف شنگال به صورت دستهجمعی فقط به این دلیل که مسلمان نیستند گردن زده میشوند و ٧٠٠ زن ایزیدی را برای فروش به بازار موصل میبرند و آنها را به مزایده علنی میگذارند. از همه اینها زجرآورتر اینکه این زنان به فروش میرسند، یعنی کسانی هستند که برای خرید این انسانهای به بردگی گرفته شده در قرن ٢١ اعلام آمادگی کرده و در مزایده شرکت میکنند.
با اطمینان میتوان گفت در هیچ بخشی از کردستان در همین قرن اخیر نمیتوان جایی را یافت که در آن جنایتی علیه آنها روی نداده باشد. چه توسط خلفای عثمانی و دولت برآمده از آن، چه به دست حکومتهای دیگر منطقه و چه با سلاحهای سرگردان خلیفه داعش که حکومتش را دولت اسلامی مینامد. آیا این جنایات را نقطه پایانی هست؟
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
حمله داعش هیچ ارتباطی به کرد بودن این مردم ندارد . چنان که برخی کردهای سنی وهابی هم از این جماعت طرفداری کرده اند . عده بسیاری از داعشی ها غیر عرب هستند . داعش به همه کسانی که با شیوه مسلمانی آنها مخالف باشند رحم نمی کند . پیش از کردها اعراب بسیاری را کشته اند. ویدیو های کشتارهای فله ای و وحشیانه شان هم در اینترنت در دسترس است . پروپاگاندای کردها بیشتر نوعی نژادپرستی و قبیله گرایی را به اذهان متبادر می کند . ورنه خون ایزدی های کرد رنگین تر از شیعیان و مسیحیان عرب نیست . کشتار انسان ها را محکوم کنیم و دست از قبیله گرایی بر داریم . همه مصایب خاورمیانه به همین روحیات قبیله ای مرتبط است .
پنجشنبه, ۳۰ام مرداد, ۱۳۹۳