۱۷ مرداد ۱۳۹۳
م
باز یک بار از گرانما تقاضا نمیکنم که صفحه اول خود را در اختیار این چند سطر نسبتاً کوتاه در مورد نسلکشی که در فلسطین صورت میگیرد، بگذارد. این چند سطر را سریع نوشتم تا مطالبی که باید به طور جامع مورد بررسی قرار گیرد، یادداشتبرداری شود. تصور میکنم که در این لحظه از زندگی بشر که بیش از ۷ میلیون نفر انسان در تنازع بقای خود به سر میبرند، نوع نوین و کثیفی از فاشیسم با نیروی قابل توجهی در حال پیدایش است. هیچیک از این وقایع در رابطه با ایجاد امپراتوری روم نیست که در ۲۴۰۰ سال پیش وجود داشت و یا ایجاد امپراتوری آمریکای شمالی در این منطقه از کره زمین در حدود ۲۰۰ سال پیش، که به قول سیمون بولیوار: «ایالات متحده آمریکا ظاهراً محکوم به اجرای این مسؤولیت است که به نام آزادی آمریکا را به بدبختی و فلاکت بکشد.» انگلیس اولین قدرت استعماری واقعی بود که در نیمه اول قرن بیستم بخشهای گستردهای از آفریقا، خاورمیانه، آسیا، استرالیا، آمریکای شمالی و بسیاری از جزایر آنتیل را زیر سلطه خود داشت. من در این جا از جنگها و جنایاتی که توسط امپراتوری ایالات متحده در طی بیش از ۱۰۰ سال صورت گرفته است، سخن نمیگویم. من میخواهم فقط نشان دهم که آنها میخواستند با کوبا چه کنند و با دیگر کشورهای جهان چه کردند. همه اینها به ما ثابت میکند که «یک ایده عادلانه از دور افتادهترین زاویه یک غار میتواند اثر بزرگتری به جای گذارد تا یک ارتش.» داستان از آنچه که گفته شد بسیار غامضتر است، ولی به طور اجمال، چیزی است که شهروندان فلسطینی آن را تجربه کردند و در عینحال منطقی است که این مسایل در اخبار روزانه رسانههای مدرن انعکاس مییابد. و در مورد این جنگ جنایتکارانه و شرمآور در نوار غزه هم همینطور بود. نوار غزه، تکه زمینی که مردم، آنچه که پس از نیم قرن از فلسطین مستقل باقی مانده، در آن زندگی میکنند. خبرگزاری فرانسوی AFP روز ۲ اوت خبر داد: «جنگ میان جنبش اسلامی- فلسطینی حماس و اسرائیل به قتل تقریباً ۱۸۰۰ فلسطینی (…)، خرابی هزاران خانه مسکونی و ویرانی اقتصاد به هرحال ضعیف فلسطین منجر شد» و طبیعی است که اصلاً اشارهای به این که کدام طرف این جنگ را آغاز کرد، نمیشود. پس از آن گفته شد: «تا ظهر شنبه حمله اسرائیل ۱۷۱۲ فلسطینی را کشت و ۸۹۰۰ نفر را زخمی نمود. سازمان ملل متحد توانست هویت ۱۱۱۷ نفر از مقتولین را مشخص کند که اغلب از مردمان غیرنظامی بودند. (…) یونیسف تعداد کودکان مقتول را بیش از ۲۹۶ نفر شماره کرد.» «سازمان ملل متحد تخمین میزند که بیش از ۵۸۹۰۰ نفر در نوار غزه خانه مسکونی خود را از دست داده اند.» «۱۰ بیمارستان از کل ۳۲ بیمارستان مجبور به تعطیل شده و ۱۱ بیمارستان به شدت آسیب دیده است.» «این تکه زمین فلسطینی که مساحتش ۳۶۲ کیلومتر مربع است دارای زیرساختهای لازم، به ویژه برق و آب برای زندگی ١٫۸ میلیون نفر جمعیت نیست.» بنابرگزارش صندوق بینالمللی پول نرخ بیکاری در نوار غزه که از سال ۲۰۰۶ تحت محاصره کامل اسرائیل قرار دارد، بیش از ۴۰ درصد است. نرخ بیکاری در سال ۲۰۰۰ قریب ۲۰ درصد و در سال ۲۰۱۱ به ۳۰ درصد رسید. بنا بر آمار Gisha بیش از ۷۰ درصد مردم این منطقه در شرایط طبیعی محتاج به کمکهای انساندوستانه اند.» دولت اسرائیل به دلایل انساندوستانه از صبح دوشنبه ساعت ۷ صبح برای نوار غزه آتشبس اعلام کرد. ولی چند ساعت بعد، این آتشبس را شکست و به خانهای حمله برد که ۳۰ نفر در آن حضور داشتند، عمدتاً زنان و کودکان، از جمله یک کودک ۸ ساله که چند ساعت بعد مرد. صبح زود همان روز به دنبال حمله اسرائیل ۱۰ نفر در منطقه غزه به قتل رسیدند و در نتیجه تعداد مقتولین این جنگ به ۲۰۰۰ نفر رسید. این حمام خون ابعادی به خود گرفت که حتا وزیر امور خارجه فرانسه لوران فابیوس روز دوشنبه گفت که حق اسرائیل در داشتن و حفظ امنیت خود، این «کشتار مردمان عیرنظامی» را که در حال حاضر رخ میدهد، توجیه نمیکند. کشتار یهودیان توسط نازیها، نفرت کلیه خلقهای جهان را به دنبال داشت. چرا دولت این کشور (اسرائیل) تصور میکند که جهان بی هیچ احساسی این نسلکشی هولناک را که در مورد خلق فلسطین صورت میگیرد، تحمل خواهد کرد؟ آیا آنها تصور میکنند که به خاطر همدستی امپراتوری ایالات متحده این کشتار بیشرمانه پنهان خواهد ماند؟ تیره بشری دورانی را پشت سر می گذارد که در تاریخ بینظیر است. برخورد هواپیماهای نظامی و یا کشتیهای جنگی که در کمین یکدیگر نشسته اند و یا اقداماتی نظیر آن میتواند به جنگی با مدرنترین و کاملترین سلاحها منجر گردد و به آخرین ماجراجویی انسان اندیشهورز مبدل شود. واقعیتهایی وجود دارد که در رابطه با برخورد با مشکلات کنونی جهان، ناتوانی تقریباً کامل ایالات متحده آمریکا را برجسته میکند. میتوان مشخص کرد که در این کشور دولتی- کنگره، سازمان سیا و پنتاگون- وجود ندارد که در مورد پایان درام تصمیم گیرد. واقعاً تاسفآور است که درست در این لحظه از تاریخ که خطرات- و البته همینطور امکانات- بیش از همیشه رشد یافته، ما با این واقعیت روبهرو باشیم. طی جنگ بزرگ میهنی شهروندان روسیه مانند اسپارتها از کشور خود دفاع کردند. به آنها کم بها دادن، بزرگترین اشتباه آمریکا و اروپا بود. نزدیکترین همپیمانان آنان، یعنی چینیها به شیوه مشابهی چون روسها به پیروزی نایل آمدند و امروز پرتحرکترین قدرت اقتصادی جهان را تشکیل میدهند. کشورها برای تهیه کالا و تکنولوژی و توسعه تجارت خود خواستار یوآن هستند و نه دلار. نیروهای جدید و غیرقابل اغماضی پدید آمده اند. برزیل، روسیه، هندوستان، چین و آفریقای جنوبی و ارتباطات آنها با آمریکای لاتین و اکثر کشورهای آفریقایی و دریای کارائیب که برای رشد و توسعه خود مبارزه میکنند، نیروهایی را تشکیل میدهند که در دوران ما حاضر به همکاری با کلیه کشورهای جهان هستند، بدون آنکه ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپایی و یا ژاپن را استثناء کنند. متهم کردن فدراسیون روسیه به سرنگونی هواپیمای مالزی بیعقلی محض است. نه ولادیمیر پوتین و نه وزیر امور خارجه فدراسیون روسیه سرگئی لاوروف و شخصیتهای دیگر این دولت، حاضر به انجام یک چنین حماقتی هستند. ۲۶ میلیون شهروند روسیه در دفاع از میهن خود در مقابل نازیسم جان باختند. مبارزین چینی، زنان، مردان و کودکان این فرهنگ هزار ساله، مردمان هوشمندی هستند و از روح مبارزهجویانه شکستناپذیری برخوردارند و سی ینپینگ مقاومترین و تواناترین رهبر انقلابی است، که من تاکنون شناخته ام.
۴ اوت ۲۰۱۴
|
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.