hegel-young.previewهگل جوان در تألیفات فرانکفورت، شدیداً علاقمند روابط دین و بیگانگی بود و تفکراتش به رغم گسیختگی و ناتمامی به همت متفکران مذهبی معاصر سرانجام یافت. هگل در دست نوشته های فرانکفورت خود که تحت عنوان «آثار الهیاتی متقدم»(۱) در انگلیس چاپ شد، در مقابل خداشناسی سنتی حول مفاهیم خدای ناشناخته، خدای مافوق تاریخ و خدای آنجهانی، ادبیات الهیاتی مدرن را مطرح کرد. هگل مرحله اول حیات فکری خود را در فرانکفورت پشت سر گذاشت، وی در این مرحله خرد(reason) را به مثابه ضابطه تاریخ انسان انکار کرد. به عقیده هگل فرانکفورت، مادامی که تفکر حیات را عینیت می بخشد، لاجرم زندگی آدمی مخدوش و بشر بیگانه می شود. تأمل ما را از منابع زندگی دور می سازد: زندگی را باید زیست، نه اینکه اندیشید. تفکر زندگی را انکار می کند. معمای زندگی و تناقضات آشکارش نه با مفاهیم و سنتز عقلانی بلکه تنها بواسطه تعهد و عمل گشوده می شود. زندگی بشری در عشق وحدت می یابد. این دوره فکری هگل چندان شناخته شده نیست چراکه او در سیستم فلسفی بعدی اش مجدداً به قدرت تفکر و نقش خرد در حل تناقضات حیات، ایمان آورد.

بطور اخص علاقه ما متوجه رساله «روح مسیحیت و سرنوشت آن» است. هگل در آنجا با تلاشی ابتکاری عهد قدیم را بعنوان نمونه ای از دین بیگانه کننده و عهد جدید را بعنوان دین انسانیت و عشق معرفی می کند. احتمالاً هگل رساله الهیاتی خود را تفسیر معتبر اناجیل نمی پنداشت. بلکه بیشتر یک فرم ادبی می دید که در قالب آن عناصر بیگانه کننده دین را آشکار کرده و آنها را در مقابل گرایشات دینی صلح آمیز و رهایی بخش قرار داده بود. با عطف توجه به «نقد هگل جوان از دین» ، به تبیین منفی و حماقت بار او از «دین یهود» کمتر می پردازیم و در عوض پیرو مطالعات معاصر درباره هگل فرانکفورت، بحث نظامندی درباب دین بعنوان منبع بیگانگی ارائه خواهیم داد(۲).

اجازه دهید بحثمان را با تحلیل هگل جوان از بیگانگی های چندگانه در زندگی بشر ادامه دهیم. به اعتقاد هگل، منبع نهایی تمام بیگانگی های انسان چیزی نیست جز مفهوم سازی امر مقدس در دین موروثی. تفکر و تأمل در باب رابطه متقابل وجود متناهی و وجود نامتنهاهی به اینجا منتهی شده است که آدمیان امر مقدس را عینیت بخشند. آنها نوعی “بی نهایت بد”(bad infinity) یعنی یک جهان نامتناهی مافوق جهان متناهی خلق کرده اند که بیرون و ورای تاریخ و حیات بشری است. هگل این نگاه را به دین عهد قدیم نسبت می دهد. در عهد قدیم خداوند مافوق تاریخ و رمزی قدسی در آسمانهاست که از بالا بر زمین و انسان حکومت می کند و تنها در لحظات خاصی در تاریخ بشر حضور می یابد. به عقیده هگل، این خداشناسی که مبتنی بر بیرونی(stranger) و عینی(object) بودن خداست در مسیحیت رسمی نیز رسوخ کرده است. خدایی که در کلیسا موعظه می شود ذاتی مطلق و متعال در ملکوت است که گرچه تعاملی با کائنات و تاریخ بشر ندارد ولی بواسطه رحمانیتش به یاری زنان و مردان مصیبت دیده می شتابد. با این اوصاف این خدا باز هم تماماً دیگری، رمزی بیرونی و بی نهایتی عینی باقی می ماند. در نظر هگل جوان این همان “بی نهایت بد” است که عامل بیگانگی های متعدد در زندگی بشر است. به نظر هگل منشأ گسستگی و پاره گی های حاکم بر جهان مدرن، آنگونه که وی پیش از وقوعش می دید، همانا دین موروثی است.

خدا چون یک امر عینی و بیرونی وجود ندارد. این راه حل هگل بود. بی نهایت بد باید طرد شود. با همه این احوال هگل در ورطه واژگان الحادی متکلمان معاصری که مرگ خدا را نهیب می زنند نیفتاد. نزد هگل اساساً بی نهایت خوب(good infinity) نیز وجود دارد. بی نهایتی که او تصدیق می کند نه مافوق و فراروی جهان متناهی بلکه در بطن این جهان، بنیان، انرژی و روشنی بخش آن است. بی نهایت خوب تاکنون مفهوم سازی نشده و هرگز ممکن نیست به عینیتِ ذهن درآید. میانجی گری بین امر متناهی و نامتناهی تنها در عشق، عمل و زندگی متعهد برای حل تناقضات جهان انسانی ممکن می شود. به نظر هگل جوان، عیسی مسیح اولین کسی بود که پی برد آسمان خالی است و ذات اقدس اله مافوق و ماورای او نیست که به تسلیمش وادارد. بلکه راز متعال در درون اوست چونان منبع زندگی، عشق و عملش. این راز هرگز ترجمان حقایق ذهن نیست. خدا در دوستی و فداکاری متجلی است. بواسطه عشق است که آدمی معمای زندگی را حل می کند و ورای تمام جدایی ها، غربت ها و تناقضات به وحدت می رسد. به زعم هگل برخلاف دین موروثی که منبع بیگانگی در جامعه است، شخص عیسی مسیح بارقه هایی از زندگی غیر بیگانه کننده کشف کرد و فهمی از دین عرضه کرد که نجات بخش آدمیان از گسستگی و تناقضات جامعه است.

پی نوشت ها:

۱- Early Theological Writings, trans. T.M. Knox and R.Kroner, Harper & Row, New York , 1948. Cf. Hegels Theologische Jugendschriften, edit. Hermann Nohl, J. C. B. Tubingen, 1907.

۲ – منابع ما در فصل حاضر برای تفسیر رساله متقدم هگل بدین شرح است:

P. Asveld, La pensee religieuse du jeune Hegel: liberte et alienation, Publ, universitaire de Louvain, Louvain, 1953, and B. Bourgeois, Hegel a Frankfort, J. Vris, Paris,1970.

منبع:

Gregory Baum, Religion and Alienation, A Theological Reading of Sociology. New York: Paulist Press, 1975

فاطمه حاجی میری:f.hajimiri@gmail.com

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com