مسعود نقره‌کار

 

 

از دخترِ حاجی‌کلانتر چاله میدانی و پروین آژدان‌قزی گرفته تا زهرا خانوم و کبری سبزی‌فروش و گروه‌هائی از “خواهران زینب” و “فاطمه کُماندو”ها، نقش خویش بر تاریخ معاصر سرزمینمان نشانده‌اند. انکار و کوچک شمردن و خوارداشتِ این گروه از زنان مانعی بر تاثیرگذاری‌شان نبوده است

در باره نقش اجتماعی و سیاسی زنان در تاریخ میهنمان فراوان گفته شده است، از برابری زن و مرد دردوره هخامنشیان و سلطنت “پوراندخت ” نخستین شاهنشاه زن دردوران ساسانیان گرفته تا نقش تاثیر گذارِزنان در دوران غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان و حکایت عزل خواجه نظام الملکِ وزیر توسط ترکان خاتون همسر ملکشاه سلجوقی و…..با این احوال اما فراسوی آن همه روایت و حکایت و افسانه، انقلاب مشروطه سرفصل حرکت های اجتماعی و سیاسی زنان و خواست های آزادی خواهانه شان شد، حرکت های اجتماعی و سیاسی ای که همراه با آغاز دگرگونی‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، به ویژه دردوران تدارک و شکل گیری انقلاب مشروطه، شکلی جمعی وسامان یافته بخود گرفتند. انقلاب مشروطه و اصلاحات و دگرگونی ها ی متعاقب آن تغییرها و تحول ها در بافت و ساخت جامعه پدید آوردند، بهبود و رونق اقتصادی و بازرگانی و روابط تجاری و کسب و کار، رشد شهر نشینی، گسترش آموزش و پرورش، افزایش رسانه ها، طرح و تصویب قوانین مترقی مربوط به حقوق زنان در خانه و جامعه و…. نمونه هائی هستند که تغییر وضعیت وموقعیت اجتماعی زنان راسبب شدند وابعاد تازه ای به حضور شان در عرصه‌های مختلف زندگی اجتماعی دادند. این تغییرو تحول را عوامل گوناگون سبب شدند:
تاثیر پذیری ازفرهنگ و سیاست درغرب به ویژه ازافکار و آراء لیبرالیستی در باره جایگاه و نقش زنان در خانواده، جنبش های زنان در جهان به ویژه جنبش زنان در امریکا( جنبش زنان نیویورکی به سال ۱۸۵۷)، جنبش بابی و نقش زنانی مانند طاهره قره العین و مکتوبات آخوند زاده و طالبوف و میرزا آقا خان کرمانی و شیخ احمد روحی و برخی دیگر از روشنفکران آن عصر در باره آزادی زنان و موقعیت آنان در خانه و جامعه و پرداختن به مساله حجاب، انقلاب ۱۹۰۵ روسیه و تاثیر آن در شمال ایران، نقش اجتماعیون عامیون، رخدادها وحرکت های اجتماعی و سیاسی ای که زنان نیز در آن ها حضور فعال داشتند، مانندِ جنبش تنباکو، حمایت گروهی از زنان تهران از انقلابیون مشروطه، حضور زنان در “جنبش تشکیل بانک ملی” ، “تحریم محصولات وارداتی و مصرف پارچه های وطنی”، ایستادگیِ در برابر اولتیماتوم های دولت‌های خارجی و… در زمره ی عوامل بروز و بارقه‌های تغییرها و تحول ها و حضوردرعرصه های مختلف فعالیت اجتماعی و سیاسی بودند.
متاسفانه علیرغم نقش و تاثیر زنان در پیدائی و شکل گیری انقلاب مشروطه ،در اولین دوره‌ی مجلس شورای ملی، نه فقط هیچ عنایتی به حقوق زنان نشد بل که بار دیگر بساط تحقیر زنان پهن کردند:”…ماده‌ی ۱۰ و ماده‌ی ۱۳ قانون انتخابات مصوب ۱۲۸۷ شمسی ۹ گروه را از حق انتخاب کردن محروم کرد، اولین گروه نسوان بودند که در کنار “مرتکبین قتل و سرقت”، “متکدیان و اشخاصی که به وسایل بی‌شرفانه کسب معاش می‌نمایند” و “مجانین” و “کفار” از حق انتخاب کردن محروم شدند…” و ” در دوره‌ی دوم مجلس و اصلاحیه قانون انتخابات نیز با اظهار مخالفت جدی نمایندگان، از حق رای محروم ماندند.”
این بی عدالتی ها اما عزم زنان برای دستیابی به حقوق شان جزم تر کرد. آنان با برپائی تجمع های مختلف، به ویژه در تهران و گسترش فعالیت های جمعی در انجمن هائی همچون انجمن آزادی زن، اتحادیه غیبی نسوان، انجمن نسوان،انجمن مخدرات وطن و دیگر انجمن ها و کمیته ها، انتشار نشریه و خبرنامه و…. به تلاش و مبارزه ای سخت و طاقت فرسا در راه تحقق خواست های شان ادامه دادند. طاقت فرسائی و میزان سختی مبارزات زنان هنگامی قابل فهم تر می شود که دریافت زنان در چه شرایطی و با چه قوانین و موجوداتی درافتاده بودند. دو نمونه از این موجودات یکی سیدحسن مدرس و دیگری شیخ فضل الله نوری بودند، اولی باهمسان قرار دادن زنان با “سفها و دیوانه‌ها” تاکید داشت که :”خداوند در زنان قابلیت قرار نداده است که لیاقت حق انتخاب داشته باشند.” ، ودومی ” باز شدن مدارس دختران را در ردیف ترویج فاحشه خانه ها می دید”.
دوره رضا شاه علیرغم دشمنی رضا شاه با مشارکت سیاسی مردم و احزاب و سازمان های سیاسی ، زنان اما نفسی تازه کردند و مبارزه زنان و تشکل هاو انجمن های شان جان تازه ای گرفتند. اگرچه اکثرتشکل ها و سازمانده هان درارتباط با دربار بودند، اما نمونه هائی نیز وجود داشتند که مستقل عمل می کردند. در این دوره نقش درباردر کنترل و سازماندهی مبارزه زنان درحدی بود که حتی شخص رضا شاه بر برخی از این تشکل ها، سازمان ها و کنگره های مربوط به زنان نظارت داشت.” جمعیت نسوان وطنخواه” و” انجمن مخدرات وطن” به ریاست محترم اسکندری نیزدر زمره ی تشکل های فعال این دوره بودند.
“تبعید” رضا شاه و روی کارآمدن محمدرضا شاه با تغییر فضای سیاسی و فرهنگی در جامعه همراه بود ، در فاصله شهریور ۱۳۲۰ تا سال های ۳۲-۱۳۳۱ فضای سیاسی و اجتماعی نسبتا آزاد ومساعدی ایجاد شد. در چنان فضائی برتعداد تشکل ها و انجمن ها و نشریه های زنان افزوده شد. برخی از این تشکل ها از طریق نظارت و کمک دربار و” اشرف پهلوی” سرو سامان گرفتند. ” کانون بانوان” که در سال ۱۳۲۷ شکل گرفت و ریاست آن با هاجر تربیت بود از تشکل های مهم زنان این دوره بود. فاطمه سیاح و صفیه فیروز”حزب زنان ایران” را تاسیس کردند، این حزب در کنار خواست های متعدد روی حق رای زنان تاکید ویژه داشت. حزب توده ایران نیز خواستار تامین حقوق زنان بود و در نخستین کنگره‌‌اش در مردادماه ۱۳۲۳ مساله “حقوق زنان” را در برنامه خود مطرح کرد. در این دوره تشکل های بسیاری شکل گرفتند که هر کدام برنامه و وظایفی خاص پیش می بردند: انتشار نشریه و خبرنامه ،سوادآموزی ،ایجاد مدرسه برای دختران، برپائی ِ کلاس‌های اکابر، کلاسهای آموزش آشپزی وخیاطی، آرایش، قلاب‌بافی، آموزش نقاشی و… در کنار مبارزه برای دست یابی به حقوق اجتماعی و سیاسی همچون حق رای و حضورو مشارکت سیاسی در زمره ی فعالیت های تشکل ها و انجمن های زنان بودند: از این نوع انجمن ها می توان ازجمعیت پرورش کودک ،انجمن مبارزه با بی‌سوادی زنان ، جمعیت شیر و خورشید سرخ بانوان و…نام برد.
سال ۱۳۳۰ مصدق پیش‌نویس لایحه‌ی انتخاباتی ای را تدوین کرد که در آن حق رای زنان به رسمیت شناخته شده بود. لایحه با مخالفت گروه هائی از جبهه‌ی ملی مواجه شد، افرادی که حق رای به زنان را “محرک بی‌ثباتی سیاسی، انحراف از مذهب و هرج و مرج اجتماعی” می دانستند. آیت‌الله کاشانی،” فدائیان اسلام” و بسیاری از مراجع تقلید نیز از مخالفان حق رای زنان بودند، زنانی که تنها وظیفه شان را “سرپرستی خانواده و داشتن فرزند” می پنداشتند. درهمین دوران “حزب زنان ایران” نیز که به “شورای زنان ایران” تغییر نام داده بود، فعالیت‌های گسترده‌ای را برای تامین حق رای زنان آغاز کردد. مهرانگیز منوچهریان که بعد هابه سمت سناتور منصوب شد، در همکاری با این شورا تلاش‌های چشمگیری برای احقاق حق رای به زنان کرد. اما مخالفت ها واعتراض‌ها آن‌قدر بالا گرفت که دولت مصدق مجبور به عقب‌نشینی و حذف عبارت مربوط به حق رای زنان از لایحه‌ی قانون انتخابات شد. اقدامی که اعتراض سازمان‌ها و فعالان حقوق زنان به همراه داشت. صدیقه دولت آبادی در نامه‌ی ای به محمد مصدق نوشت:”حضرت مستطاب آقای دکتر مصدق، آیا عقیده‌ی شخصی حضرت‌عالی ایسنت که زنان امروز در مقابل قانون دوره‌ی اول مشروطیت پست‌تر و محدودتر در انظار بیگانگان باید معرفی شوند؟”.
سرکوب و تشدید اختناق گسترده‌ بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر فعالیت زنان آزادیخواه تاثیر گذاشت و باعث محدود شدن و کاهش فعالیت آنان شد.”سازمان زنان طرفدار اعلامیه‌ی حقوق بشر” ، “جمعیت راه نو” و “شورای زنان ایران” از تشکل های فعال این دوره بودند.در مهرماه ۱۳۳۵، “شورای همکاری جمعیت‌های بانوان ایران” به منظور “همکاری و تشریک مساعی میان جمعیت‌های مختلف زنان” تشکیل شد. فرخ رو پارسای از اعضای هیئت مدیره‌ی این شورا بود. یکی از اهداف اصلی این شورا “کسب حقوق سیاسی برای زنان” تعریف شد.”شورای عالی زنان” که اشرف پهلوی، ریاست آن را برعهده داشت و “اطلاعات بانوان” و سایر نشریه های دولتی از حق رای زنان حمایت کردند اما انتخابات مجلس بیستم در سال ۱۳۳۹ باز بدون حضور زنان برگزار شد. آحوندها، به ویژه آیت‌الله بروجردی دست از مخالفت با این خواسته‌ی زنان برنداشتند.
در سال ۱۳۳۹ گروهی از زنان جلوی ساختمان مجلس سنا تجمع کردند و خواستار حق رای برای زنان شدند. در سال ۱۳۴۰ “اتحادیه زنان حقوقدان ایران” خواستار “حقوق مساوی با مردان در همه‌ی شئون زندگی سیاسی و اجتماعی” شد.
دولت اسدالله علم سرانجام تصویب‌نامه‌ی “انتخابات انجمن‌های ایالتی و ولایتی” را از مجلس گذراند، تصویب‌‌نامه ای که در آن حق انتخاب کردن و انتخاب شدن زنان به رسمیت شناخته شده بود. گروهی از آخوندها از جمله آیت‌الله خمینی مخالفت کردند، خمینی اعلام کرد:” وظیفه‌ی دینی همه ماست که بگوییم و بخواهیم قانون شرکت نسوان در انتخابات انجام نشود. اکثر مردم این مملکت از این امر بیزارند”
فشارامثال خمینی وگروهی از اصناف و بازاریان و مذهبی‌ها آنقدر ادامه یافت که اسدالله علم را واداشت لغو تصویب‌نامه‌ی انتخابات انجمن‌های ایالتی و ولایتی را اعلام کند. “شورای عالی جمعیت‌های زنان” و “اتحادیه زنان حقوقدان ایران” نیز با صدور بیانیه‌ای به عقب‌نشینی دولت در اثراعتراض مذهبی‌ها به شدت انتقاد کردند.
زنان اما سرانجام در” انقلاب سفید شاه و مردم” صاحب حق رای شدند و برای نخستین بار در انتخابات شرکت کردند. دراولین دوره‌‌ی انتخابات مجلس شورای ملی برای اولین‌بار بعد از مشروطه ۶ زن به مجلس شورای ملی راه یافته و ۲ زن از سوی شاه به عضویت در مجلس سنا منصوب شدند.ازاولین دوره مجلس شورای ملی بعد از مشروطه تا سال ۱۳۴۱، نیم قرن طول کشید تا بالاخره زنان ایرانی بعد از سال‌ها مبارزه به حق رای دست یابند.
در شورش ارتجاعی ۱۵ خرداد ۴۲ زنان حضوری چشمگیرو فعال نداشتند ، زنانی که یکی از دلائل این شورش ارتجاعی پایمال کردن حق شان بود به صحنه نیامدند. شاید رنگ مذهبی شورش سبب شده بود هر دو سو رعایت نوامیس خود کنند! با اینحال از سوی مذهبیون ادعا شده است که : ” قیام ۱۵ خرداد اولین قیام گسترده علیه استبداد بود که با حضور زنان مسلمان با پوشش اسلامی و شعارهای دینی همراه گشت . طلیعه این کار در شهر مقدس قم انجام گرفت و بسیاری از زنان مؤمن در این قیام به شهادت رسیدند .”
پس از” انقلاب سفید شاه و مردم ” زنان با حضورتاثیر گذارشان درعرصه های اقتصادی – تولیدی و خدماتی- آموزشی، علمی وفنی، توانائی های خود نشان دادند و به سرعت پست ها و مشاغل و موقعیت های مختلف سیاسی، علمی و فنی، فرهنگی و اداری و انتطامی و…. به دست آوردند وسبب تغییراتی جدی و چشمگیردر شخصیت و جایگاه اجتماعی زنان در جامعه شدند.
انقلاب بهمن وقدرت گیری حکومت اسلامی سرآغاز لطمه زدن به جنبش آزادی خواهانه ی زنان درجامعه شد. درآغاز تلاش ها و مقاومت هائی از سوی زنان آزادیخواه در برابر هجمه روحانیون و پیروان شان به حقوق زنان صورت گرفت اما سرکوب وحشیانه و خونین حکومت اسلامی قدرتمند تر از مقاومت زنان عمل کرد. حکومتیان تلاش کرده اند زنان را به قرن های گذشته بازگرداند. حکومت اسلامی در کنار سرکوب احزاب و سازمان ها و تشکل های مختلف ، که زنان نقش اساسی در آنها داشتند، هزاران زن آزاد اندیش و آزادیخواه را زندانی و شکنجه و اعدام ، ویا روانه تبعید کرد. زنان اما در تبعید ومهاجرت، و درداخل کشور به مبارزات خود برای دستیابی به حقوق شان ادامه داده اند.

زنان “جاهل و لات”
در کنار زنان روشنفکر، کوشنده‌ی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، تحصیلکرده، مرفه و نیمه مرفه، گروه ها و قشرهای دیگری از زنان نیزکه برخی برآمده از انقلاب مشروطه بودند فعالانه حضوری سیاسی و اجتماعی داشتند. گروه هائی از زنان کارگر و زحمتکش ، یا شاغل دربخش های مختلف خدماتی درحزب ها و سازمان های سیاسی مختلف و یا تشکل های صنفی و دموکراتیک وابسته به این احزاب و سازمان ها سازماندهی شده و فعالیت می کردند. در میان قشربندی ها و گروه ها ی مختلف گروهی اززنان، که غالبا” به عنوان ابزار پیشبرد سیاست ها و خواست های قدرت های سیاسی و دینی ازآنان استفاده می شد نیز بودند، زنانی اکثرا” بی سواد و قربانی ستمگری ها و بی عدالتی ها اجتماعی و فرهنگی و مذهبی که به دلیل ویژگی های شخصیتی و نیز شرایط خاص زندگی شان به مبارزه سیاسی و اجتماعی کشانده می شدند. این زنان به گروه اجتماعی لوطی ها و” جاهل ها و لات ها” تعلق داشتند. اسلاف گروه اجتماعی جاهل ها ولات ها، یعنی گروه های اجتماعی ای که با عناوین عیّاران و جوانمردان و فتوتیان و ملامتیان و شطاران و لوطی ها شناخته شده اند گروه هائی مردانه بودند و ویژگی مهم شان راجوانمردی می دانستند. گروه های زنانه با چنین ویژگی هائی تا پیش از انقلاب مشروطه، اگر هم وجود داشتند بسیار نادر و کم تاثیر بودند. در گروه های اجتماعی ذکر شده زنان تنها به عنوان پشتیبانان مردان گروه بودند نه به عنوان فردی از اعضای گروه، زنانی که دارای صفت جوانمردی ، یعنی جسارت و شهامت و بخشش ومردمداری و رازداری، که گوئی فقط از مردان و جنس مذکر سرمی زد، نبودند. تنها درحوزهی ادبیات ، به ویژه افسانه های فولکلوریک به زنان “جوانمرد” نیز اشاره شده است، که درداستان سمک عیار به نمونه ای از آن بر می خوریم: ” …سمک وقت سخن یافت. برخاست خدمت کرد و گفت:ای مادر دانی جوانمردی چیست و پیشه ی کیست؟ روح افزاگفت که جوانمردی از آن جوانمردان است و اگر زنی جوانمردی کند مرد آن است”.
دوره ی قاجاریه از زنانی نام برده شده است که “عمله طرب” و در سطحی پائین تر “مطرب” بودند و وپاره ای از ویژگی های مردان لوطی نیز بروز می دادند. از ” حاجی قم شاد” نام برده شده است که سرانجام به خاطر تصنیفی که در هجو مطفرالدین شاه خواند به فرمان شاه ” هر دو پای او را نعل کردند”، ودر روایتی دیگر” پیرزن نادان را نعل بر پا چندان گرد حیاط معروف به نارنجستان دوانیدند تا مرد” ، قدم شاد خوانده بود :
” آبجی مظفر اومده،بلگ چغندراومده، دودور، دودورشو به بین، امیر بهادرشو به بین، چادر و چاقچورش کنین، از شهر بیرونش کنین”
اخلاف ” زنان لوطی” ، یعنی زنان جاهل و لات گروهی از زنان ساکن محله های جنوب شهر تهران ، یا زنان شاغل در برخی “مشاغل پَست” پا به پای مردان در برخی فعالیت های اجتماعی شرکت داشتند و خواستارحق و حقوق شان بودند. بدیهی ست افکار و رفتار زنان این گروه اجتماعی با افکارو رفتار زنان روشنفکر و تحصیلکرده و مرفه و هنجارهای ارزشی آنان ، به ویژه از دوران رضا شاه به این سو،تفاوت ها داشت. این گروه از زنان درحد آگاهی و تجربه شان ، و با پیش گرفتن روش هائی که مناسب می دانستند، اعلام کردند که دیگر نمی خواهند در بندِ آن”نجابت” و ” عفاف” و ” پاکدامنی ” مذهبی و سنتی به معنا ی جنسی اش با معیارهای شرع مقدس بمانند، و هم موجودی” توسری خور” و “حرف شنو” و ” سربه زیر” ب و بنده ی رختخواب مردِ خانه ، باشند. اینان در برابر الگوی مورد پسند جامعه مردسالار و مذهب زده که نجیب بودن به معنای خفه شدن، ساکت و خاموش بودن و درد و رنج و مصیبت‌ را تحمل کردن و چون سنگ صبور بودن، ایستادند و نشان دادند که زیر بار چنین اراجیفی نخواهند رفت که : ” زن و اژدها هر دو درخاک به” یا ” زنان را تا توانی مرده انگار”.
این زنان ترجیح دادند آنان را به نسبت های “نکوهیده و مذموم” همچون ” سلطیه” و “پررو” و ” بدکاره” و” زبون دراز” خطاب کنند اما حق شان بگیرند، و دو سنگ آسیاب ستم خانگی و اجتماعی از روی خود پس زنند. گروهی از این زنان دربطن جامعه در مناطق و محله های جاهل خیز و لات پرور با القابی مثل فاطمه اره ( ارقه)، قمرخانوم ، زهرا پاچه ورمالیده، خدیج زبون درازو….زندگی کرده اند. این زنان شخصیت و رفتاری مشابه رفتار جاهل ها و لات ها داشتند، زنانی که دعواها و درگیری ها فیزیکی (گیس کشی ها و کفش کشی و…) به را می انداختند. ” زنانی زبان دراز و جنجال براه ‌اندازو هوچی و سلیطه”، که با زبان عریان مردمان محله های فقیر و مردان جاهل و لات سخن می گفتند. (زبانی که به شکل نوشتاری آن را بی بی خانم استرآبادی در معایب الرجال اش، به کار گرفت.)
این زنان یا از میان زنان خانه دار بودند( و بیشتر زنان بیوه)، یا برخی از زنان روستائیِ مهاجر که به دلیل فقر و ندانستن حرفه و فن برای امرار معاش تن به کارسخت و “پست” می سپردند، برخی از آن ها در مشاغلی همچون کُلفتی و رختشوری و آشپزی، دلاکی ، بنداندازی و آرایشگری، خیاطی، دستفروشی ، فال بینی، کارگری در کارگاه های نساجی و بافندگی و دوزندگی و گلیم و فرش بافی و تولیدی های کوچک ، کنسرو سازی ، دخانیات ، آجرپزی، دباغی ، و کارهای کشاورزی… شاغل بودند، و یا تکدی می کردند. اینان به ندرت توانائی حضور و فعالیت درتشکل ها و انجمن ها و جمعیت های زنان داشتند. مراکز تجمع شان غالبا”بساط سفره انداختن ها و عُمرکشون ها و روضه ها و تکیه ها و مسجدها و عروسی ها و عزاها وختم هاو پرده خوانی ها و معرکه ها ،و یا گوشه و کنار محله ها بودند. برخی نیز برای گذران زندگی اداره کننده شیره کشخانه های رسمی وغیر رسمی بودند ( شیره کشخانه ی بانو مهین در خیابان حاج عبدالمحمود یا بانو شاهزاده خیاط در کوچه قنات ) و یا تن فروشی می کردند، آن هنگام که روسپی ها در سطح شهر پراکنده بودند، وبا آویزان کردن چراغ فانوسی برسردرخانه ها کار و محل کارشان را مشخص می کردند. فقیران شان در”عیش خانه های چاله میدان و چاله سیلاب، و متوسط های شان در کوچه ی قجرها بودند”. همراه با اصلاحات و تغییرات اجتماعی و اقتصادی وبرپائی کافه های روزانه و شبانه، بارها، دانسینگ ها و”رقاص خانه” ها، کابارها، فاحشه خانه ها ، و نیزپیدائی سینما و تماشاخانه و تاتر در تهران و برخی از شهرهای بزرگ گروهی از زنان به کار در این مکان ها و حرفه ها روی آوردند.
بسیاری اززنان این گروه تحت تاثیر جنبش زنان آگاه و روشنفکر بودند، اما در اکثر موارد و مواقع به عنوان ابزارسرکوب و پیشبرد سیاست های حکومت و یا روحانیت به شکل های مختلف مورد بهره برداری قرار می گرفتند . عبدالحسین ناهید در کتاب ” زنان ایران در جنبش مشروطه ” می نویسد: ” زنان اغلب عهده دار حفاظت از جان روحانیان مبارز بودند. منجمله زن بزن بهادری به نام زن حیدرخان تبریزی ازطرف زنان تهران وظیفه داشت تا بهمراه گروه دیگری از زنان چماق بدست از روحانیون طرفدار جنبش در پای منبر دفاع کند..”
واپسین سال های سلطنت رضا شاه و پس از شهریور۲۰ حضورزنان ” جاهل و لات” در جامعه علنی تر شد. رضا شاه به زمان سردار سپه ای برای زهر چشم گرفتن و قدرت نمائی ای چند جانبه دستور داد دو فاحشه ای(عزیز کاشی و امیرزاده خانم) را که میزبان دوعضو سفارت انگلیس بودند درملاء عام در میدان پوپخانه در برابر چشم حدود هزارتماشاچی ” حد شرعی” بزنند. دردرگیری ها ونزاع ها برسر قدرت میان رضا شاه و رقبای اش زنان جاهل و لات از همه سو مورد سوءاستفاده قرار گرفتند. در ” بلوای نان” و شایعه ی احتمال قحطی در شهریور ۱۳۰۴ هزاران زن از محله های جنوب شهر تهران، به ویژه از چاله میدان که شایع بود زنان متهور و شجاعی دارد ، به خیابان ریختند و با شعار” ما نان می خواهیم” به طرف مجلس رفتند.
زنان شیر دل با چوب و با مشت
هجوم آور به مجلس پشت در پشت.
” دختر حاجی کلانتر که نفوذ زیادی در آن محله داشت، چادرنماز خود را به کمر بسته با چوب نیم سوزی به جلو افتاده و چندین هزار زن پشت سرش به طرف مجلس روانه گردیدند.” به دنبال این جمعیت نیز عده زیادی کسبه ، بازاری، ماجراجو، لات و ولگرد به راه افتاده بودند به طوری که تعداد آنها در بهارستان به بیست و چند هزار رسید . انها به همراه زنان به مجلس هجوم برده و شروع به شکستن درو پنجره ها نمودند.”
در جریان فتح زنجان و آذربایجان نیز درآذر ماه ۱۳۲۵،از ” فواحشی” سخن گفته می شود که دولت مرکزی، “همراه با ارازل و اوباش برای غارت این شهرها” و ایجاد ارعاب و وحشت به زنجان و آذربایجان فرستاده بود.” فواحش با دایره و سروضعی زننده ، و حرکاتی شرم آور و همچنین ژاندارم ها یی با لباس مبدل وارد شهر شده بودند” . در تسویه حساب های خونین بعد از خروج پیشه وری از شهرهای آذربایجان نیز از حضور فعالانه “فواحشی ” سخن گفته شده است که: ” … مورد بی رحمی فرقه دموکرات و حکومت آذربایجان قرار گرفته بودند”.
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، گروهی از این زنان در سطحی وسیع و ابعادی متفاوت معرفی و مطرح کرد که تا آن روز به گونه ای پنهان و تا حدودی خاموش در جامعه حضور داشتند، زنانی که حتی سایه سنگین مردان همفکر و هم رفتارشان بر فعالیت های آنان نتوانست مانع از مطرح شدن شان در سطح جامعه شود. رقیه ازادپور( معروف به پروین آژادن قزی)، پری غفاری، الهه اعتضادی ، سکینه قاسمی (معروف به پری بلنده )شناخته شده ترین شان بودند. این زنان حتی از سوی مردانی که با آنان همکاری های اجتماعی و سیاسی داشتند و از این زنان به عنوان ابزار پیشبرد خواست های اجتماعی و سیاسی شان استفاده می کردند “چندتائی روسپی و فاحشه ” خوانده شدند و مورد توهین و تحقیر و تحمیق قرار گرفتند،” زنان بد کاره ای” که گفته می شد به تحریک شعبان جعفری و تعدادی لات و چاقوکش به خیابان آمده بودند وعربده کشی می کردند که شاه در کشور بماند و مصدق برکنار شود. نَقل است که برخی از این زنان با درباریان ارتباط داشتند و برای آن ها ” خانم” می بردند و دسته ای دیگر روسپیان شهر نو و خانم رئیس ها ئی بودند که ” محمود مسگر( باجناق حسین رمصون یخی) بسیج شان کرده و به خیابان آورده بودشان”.
مخالفان مذهبی و غیرمذهبی شاه این زنان را ” فواحش و بدکاره” خواندند، درحالیکه به نظر می رسد پیش از برخورد با نظر و دیدگاه های این زنان، سلاح فرهنگی ترور شخصیت بکار افتاده بود. “…. در دادگاه شعبان جعفری ” رقیه آزاد پور معروف به پروین آژدان قزی” را آورده بودند تا به گفته ی شعبان جعفری ” به مردم بفهمونن که طرفدارای شاه یه مشت چاقوکش و فاحشه ماحشه هستن”. شعبان جعفری دراعتراض به حضور این زن در دادگاه اش می گوید:” او می باید بیرون انداخته شود ” ، ” …پروین آژدان قزی را که بلوزی سفید و دامن سیاهی به تن داشت در حالی وارد سالن دادگاه کردند که دو سربازمسلح او را درمیان گرفته بودند. در جریان دادگاه شعبان از جا برخاست و با انگشت او را که در ردیف متهمین بود نشان داد و گفت این زن را جزو متهمین فرستادند تا بدین وسیله ما را لکه دار کنند. من الان کاغذ ثبتی به رئیس دادگاه می دهم که مجازات هر جرمی که او مرتکب شده قبول کنم و به جای او به زندان بروم تا او را قاطی ما نکنند…”،” آژدان قزی زن گردن کلفتی بود که پشت تشکیلات امنیه توپخانه با نخود فال می گرفت….”
ملکه اعتضادی که از او به عنوان ” فاحشه درباری ” نام برده شده است یکی ازرهبران ” حزب ذوالفقار” بود ، حزبی که در ۲۶ خرداد سال ۱۳۳۱” با همیاری و همکاری عده ای از کسبه و طوافان میدان بارفروشان ، در حدود خیابان مولوی تاسیس شد” و ” اکثرشان نیز از طرفداران طیب و شعبان جعفری بودند”. ” موسی صبری ، خبرنگار اخبار الیوم ، که در جریان کودتای ۲۸ مرداد در تهران بود، درمصاحبه ای با ملکه اعتضادی در باره او نوشت : “… این زن تحصیلات خود را در تهران به پایان رساند و بعد با خرج خود به امریکا رفت. هفت سال در رشته خیاطی و طراحی و مُد کار کرد و از دانشگاه سرکیون نیویورک مدرک گرفت. قبل از آمدن به تهران در نیویورک به عنوان ملکه هوش انتخاب شد. او توانست به ۲۸ سؤال در رشته های مختلف تاریخ ،سیاست و اجتماع در حضور ۱۵۰۰۰ نفر، بدون کمترین اشتباه پاسخ دهدو برای پاسخ به هر سؤال یک دقیقه بیشتر وقت نداشت. پس از آمدن به تهران یک سالن خیاطی و مد زنانه تاسیس کرد….پس انتشارخبر رفتن شاه مردم تهران نخستین بار زن جوانی را مشاهده کردند که اداره کننده تظاهرات تازه ای شده است و تظاهر کنندگان او را روی دست بلند کرده و او در حالی که قاب عکسی از شاه در دست دارد، روی دست مردان با صدای بلند جاوید شاه می گوید…او انقدر به تظاهرات خود ادامه داد تا شاه بر بالکن قصر طاهر شد و گفت از رفتن منصرف شده است …ملکه را شب هنگام در منزلش بازداشت کردند.خبر توقیف او که در تهران منتشر شد، جوانان طرفدار او مقابل زندان تجمع کردند و خواستار آزادی او شدند…ملکه در زندان نیز از دولت مصدق به شدت انتقاد کرد … چون با این کار نظم زندان را به هم ریخته بود، او را به بیمارستان شهربانی منتقل کردند. در آنجا دست به اعتصاب غذا و آب زد و بعد از دو روز به دستور مصدق آزاد شد. وی پس از خروج از زندان حزب ذوالفقار را تاسیس کرد….در ملاقات با کاشانی با چادر پیش او رفت. کاشانی به او گفت : دخترم من به تو فرصت می دهم که در کار خود پیروز بشوی. ملکه گفته بود: آیا انتطار دارید که من از دریا بگذرم و پاهایم خیس نشود؟”
پروین غفاری، هنرپیشه و آواز خوان ، و معروف به ” موطلائی شهر ما” بود، زنی هنرمند وزیبا که به گفته خودش با شاه و درباریان ارتباط داشت و ادعا شده است که مدتی “معشوقه شاه بود”. او نیزاز مدافعان رژیم پهلوی بود و در واقعه کودتای ۲۸ مرداد علیه مصدق فعالیت کرد. سکینه قاسمی ( پری بلنده) از زنان تن فروشِ شهرنو، که درمحله قلعه صاحب نفوذ بود نیزعلیه مصدق وارد میدان شده بود. این زن همراه با رقیه آزادپور، ملکه اعتضادی و پروین غفاری درسازمان دادن تظاهرات های خیابانی علیه دولت ملی دکتر مصدق و پیروزی کودتا ی ۲۸ مرداد نقش داشتند.
در دهه پنجاه اگر چه بخشی از زنان “جاهل و لات” حول و حوش کافه ها وبارها و کاباره ها، فاحشه خانه ها و بساط متمولین شهری و روستائی ( به ویژه خان های مدرن!) ، سینما و…. به کار مشغول بودند، بخشی را رژیم در ارگان های امنیتی و زندان ها و شهربانی به کار گرفت ، و پاره ای از این زنان نیز درمحله ها جذب محافل مذهبی شدند. (اهالی بی سیم نجف آباد و تیر دوقلو یکی از چهره های شاخص زنان جاهل و لات را باید به یاد داشته باشند. مرحومه صنم بر سیاه ( نام مستعار!) ، زنی دعوائی، نترس و زیبارو که گاه کتابی و به قول خودش ” درس خونده گی” حرف می زد و گاه که آنسوی شخصیت جاهلی اش گُل می کرد ناب ترین فحش های ناشنیده می داد و از پستان های اش به عنوان عضو نرینه برای کم کردن روی مردن استفاده می کرد و حواله شان می داد و یا ازحواله ی میوه جات مشابه بهره می برد. صنم براما به قول زنان محله درعین حال ” دنیای محبت” نیز بود، در عروسی و عزا، دردوران بیماری و نیاز یارو یاوراهالی محله بود و دراین عرصه ” ابریشم وجودش به تن همه ی اهل محل خورده بود”. بعد از انقلاب مدتی از فعالین مسجد فروتن میدان خراسان شد. صنم بر سیاه درجنوب شهر تنها نبود، “کبری سبزی فروشِ پاخط و میدان شوش نمونه ی دیگراست، و یا ازقدیمی ترها” حاجی ربابه” نامی که ” مسجد حاج ربابه” ، حدود چهارراه مختاری تهران به نام اوست و…
رژیم شاه دراین دهه ، و حتی در مقطع انقلاب بهمن نیازی به بهره گیری از زنان جاهل و لات به عنوان ابزار سرکوب و پیشبرد سیاست های اش حس نمی کرد. بهمین خاطرتوجهی به زنان گروه اجتماعی جاهل ها و لات ها نداشت.
درانقلاب بهمن درکنار قشرها و گروه های اجتماعی مختلف زنان، زنان جاهل و لات نیزحضوری فعال داشتند . رژیم شاه قصد استفاده ابزاری از این زنان را نداشت اما روحانیون پاره هائی از آنان را به کار گرفتند و استفاده ها کردند، برخی را نیزبه قتل رساندند. هنوز انقلاب بهمن سراز منابرو مساجد بر نکشیده بود که برای برهم زدنِ تجمع ها و تظاهرات های نیروهای غیرمذهبی و دموکرات سرو کله خواهران حزب الهی در کنار برادران شان پیدا شد، خواهرانی که رفتار و زبان شان ، رفتار و زبان ” فاطمه اّره” ای بود، و نشانه های این که آخوندها به دنبال سازمان دادن زنان ” جاهل و لات” هستند. ظهورزهرا خانوم و دستیاران اش، و گروه زنان مسجد الهادی به زعامت ” هادی غفاری” یاد آور رخدادهای ۲۸ مرداد و نقش زنان طرفدار کودتا درآن هنگام شدند. بتدریج حضور این زنان درسطوح مختلف حکومتی به ویژه در حوزه ی زندان ها، دادستانی ها و حتی مجلس پررنگ ترشد. گروه هائی ازدارو دسته های که ” خواهران زینب” یا گشت های ” فاطمه کماندو” ها از میان زنان جاهل و لاتِ متدین دستچین شده اند.
بر مبنای شواهد و تجارب موجود، زنان جاهل ولات در حکومت اسلامی عمدتا” در۴ گروه تقسیم شده اند:
۱- برخی به شغل تن فروشی و دیگر”مشاغل پست” مشغول اند. اکثر”تن فروشان” تحت نظارت و کنترل دولت و یا باندهای مافیائی حکومتی هستند.
۲- در ارگان های حکومتی شاغلند، درزندان ها، وزارت اطلاعات، گشت های خیابانی به ویژه گشت های امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با بد حجابی.
۳- در گروه های فشار و کشتار حکومتی سازماندهی شده اند.
۴- برخی در محله ها به همان شکل سنتی زندگی و فعالیت می کنند.
امروزه گروه هائی ازنسل جوان نیز در واکنش به اختناق و سرکوب و تحقیر، نوعی زبان و رفتار جاهلی و لاتی را با تغییراتی متناسب با شرایط امروزین بکار گرفته اند، و الگوی ربانی و رفتاری خود کرده اند. زبان “آرگو” و گویش کوچه بازاری مدرنیزه و کامپیوترایزشده، قهوه خانه نشینی، قلیان کشی، جاهل بازی ، دعوا کردن در میان دختران و زنان جوان یاد آور جاهل بازی های گذشته ی نه چندان دوراست. حکومت اسلامی در برابر چنین رفتار و گفتاری واکنش سرکوبگرانه نشان داده است، و با تفریح زنان در پارک ها و کوه ها، قلیان کشیدن ها و کاربُرد زبان ” آرگو” و…. به عنوان مظاهر” بی بندو باری اخلاقی” مبارزه می کند.
اینکه احزاب و سازمان های سیاسی نیز از زنان جاهل و لات استفاده کرده اند ویا در میان اعضای خود از این دست زنان داشته اند، چه قبل و چه بعد از انقلاب گزارش و شواهد قابل اتکا وجود ندارد (لااقل من ندیدم و نخواندم)، اما بعد از انقلاب در خارج کشور نمونه هائی از رفتار جاهلی و لاتی دیده شده است. زنانی وابسته به برخی از گروه های سیاسی بودند که در محیط های دانشجوئی که گروه های سیاسی میز کتاب و نشریات خود را بر پا می کردند، به افراد برخی از گروه های سیاسی حمله ور می شدند، زد و خورد راه می انداختند و میز کتاب و نشریه آنان بهم می ریختند، این زنان با همان کلام و رفتار جاهل ها و لات ها عربده جوئی و کتک کاری می کردند. منزای دانشگاه فرانکفورت و برلین در آلمان، و “سیته ی پاریس” بیش از نقاط دیگرشاهد این نوع ” جاهل بازی” ها و کتک کاری ها و بهم ریختن میزکتاب و نشریه برخی از جریان های سیاسی بودند.

ویژگی های شخصیتی زنان جاهل و لات

زنان” جاهل و لات” ازخانواده ها و محله های فقیر و سنتی شهری و یا روستائی می آیند. منشاء طبقاتی آن ها را شاید بتوان با تعبیری طبقاتی خرده بورژوائی پائین دانست که در تقسیم کار اجتماعی در خرده فروشی ها و تولید ی های کوچک و کارهای غیرتولیدی به کار اشتغال داشتنه اند. گسترش مهاجرت روستائیان به شهرها، گروه هائی از زنان روستائی حاشیه نشین را نیزبه دلیل ناتوانی در ایفای نقش اجتماعی و اقتصادی ، فقراقتصادی و بیگانه با فرهنگ شهر نشینی جذب محافل و یا مشاغلی که در بروز ویژگی های جاهلی و لاتی نقش داشته اند، کرده است. اکثر این زنان بی سواد بوده اند واز کانال مذهب و قدرت سیاسی تغذیه سیاسی و فکری شده اند. بستر و زمینه های فرهنگی- روانی ِ شخصیتی شان سنت وفرهنگ ماقبل سرمایه داری و فرهنگ اسلامی بوده است. این زنان در عینِ حال تحت تاثیر مردان زندگی شان نیز بوده اند، پدر، شوهرو برادربیشترین تاثیررا داشته اند و به همین دلیل گاه ناهنجارهای مرد سالارانه از خود بروز داده اند. شخصیت این نوع زنان با تفاوت هائی همان شخصیت مردان جاهل و لات است، شخصیت هائی ناپایدار و شناور و نیازمند تکیه گاه، که گرایش به قدرت های سیاسی و مذهبی، و مردان ( مردان قدرتمند) از بارقه های آن است. بسیاری از ویژگی های زنان جاهل و لات را می باید در متن جامعه وبا رویکردی جامعه شناسانه و روانشناسانه و رفتار شناسانه مورد توجه و بررسی قرار داد چرا که رویکردهای طبیعت گرایانه و ذات گرایانه پاسخگو نیستند.
شغل هائی همچون روسپیگری و کار در فاحشه خانه ها، کافه ها و رستوران ها ، مشاعل خرده پا و…و یا زنان خانه داری که بربستر فرهنگ و مناسباتی جاهلی و لاتی بزرگ شده اند، بروز صفات و رفتار ناهنجارانه مردانه ای که محیط کار وزندگی شان به آنان تحمیل کرده را پیامد خواهد داشت. این گروه اززنان زورگوئی، پرخاشگری ، سلطه جوئی را نشانهِ ی قدرتمندی و استقلال نیز تلقی کرده اند.
از منظرروانشناسی فردی پیدائی ویژگی های جاهلی و لاتی درزنان به مانند برخی دیگر از ناهنجاری ها، علاوه بر عوامل محیطی ( خانواده ، محله،جامعه ، اقتصاد، مذهب، فرهنگ و…) به اختلال های روانی وعصبی و دگرگونی های بیوشیمیائی بدن نیز ارتباط پیدا می کند. روانشناسی خانواده ، بستر فرهنگ پدرسالارانه و مرد سالارانه و تاثیر ویژگی های سنتی خانواده، محیط کارو زندگی، و دوستان نیزعوامل تاثیر گذاراند. تن ندادن به تفکری مرد سالارانه که مردان در زمینه های مختلف قوی ترند به ویژه به لحاظ قدرت بدنی، گاه برای برخی از این زنان امری واکنشی شده اند تا با رفتار و گفتاری مشابه مردان جاهل و لات نه فقط نوعی تساوی طلبی ، که برتری طلبی و تسلط نشان دهند. چنین واکنشی را در زمینه کلیشه‌های جنسیتی فرهنگ سنتی و سرکوب های جنسی و جنسیتی می توان دید.
روانشناسی اجتماعی نیزکه نشانگرسلطه جوئی و سلطه پذیری درگستره ی زندگی اجتماعی ست، زمینه سازی و تسریع کننده گی پیدائی شخصیت جاهلی و لاتی در زنان را تحت تاثیر ویژگی های گفته شده تائید می کند، ویژگی هائی که چنین الگوهائی ناهنجار برجای گذاشته اند:
” مرد باش /حتی اگر زنی / در زنیت ات هم مرد باش/ آقا باش / لوطی باش/ حتی اگر زنی.”

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
برخی از منابع:

* این مقاله خلاصه شده ی فصلی از کتاب “نقش سیاسی و اجتماعی جاهل ها و لات ها در تاریخ معاصر ایران” است، که به زودی منتشر خواهد شد.
۱- زن در دوره قاجار و انقلاب مشروطه، به کوشش ژانت آفازی( پیر نظر) ، نشریه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی زنان ”
نیمه دیگر”، شماره ۱۷، زمستان ۱۳۷۱
۲- نونگاری زن و زنانگی در عصر قاجار، نیمه دیگر، ویراستار: افسانه نجم آبادی، دوره دوم ،شماره سوم، زمستان سال ۱۳۷۵
۳- مهرانگیز کار، ایمان به خون آلوده، مجموعه خاطرات،نشرگردون، سال ۲۰۱۲/ بهار ۱۳۹۱
۴- بازبینی تجربه ” اتحاد ملی ایران”( ۱۳۶۰-۱۳۵۷)، گرد آورنده و ویراستار مهناز متین، نشر نقطه، امریکا، سال ۱۳۷۸
۵- مجتبی زاده محمدی، لومپن ها در سیاست عصر پهلوی(۱۳۴۲-۱۳۰۴)، نشر مرکز، سال۱۳۸۵
۶- هما سرشار، شعبان جعفری، نشر ناب، لُس آنجلس، چاپ دوم، بهار ۱۳۸۱
۷- فرهنگ رجایی، مشکله ی هویت ایرانیان امروز، ایفای نقش در عصر یک تمدن و چند فرهنگ،نشر نی ( تهران) ، ۱۳۸۲
۸- سمک عیّار، به تصحیح خانلری، انتشارات آگاه، چاپ اول ۱۳۳۸، جلد اول
۹- علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج ۴، تهران، بنیاد فرهنگی امام رضا
۱۰- سیروس طبرستانی، زن ستیزی در فرهنگ ایران، نشریه پویش ( سوئد) و هفته نامه ایران تایمز( واشنگتن دی.سی) ، دی و بهمن سال ۱۳۷۴
۱۱- جلال ستاری، سیمای زن درفرهنگ ایران، نشر مرکز، چاپ دوم ، سال ۱۳۷۵( تهران)
۱۲- فهرست شیره کشخانه های تهران و شهرری و شمیرانات، کیهان ( چاپ لندن) شماره ۸۶۳آ تیرماه ۱۳۸۰، ص ۱۰
۱۳- احمد شاملو، علی بونه گیر و فاطمه اره، داستان عامیانه
۱۴- در باره نجیب و سلیطه
۱۵- موسیقی شناسان ایران
۱۶- پروین غفاری
http://www.madomeh.com/1392/04/11/56789-2/
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%DB%8CC
۱۷- پری بلنده
https://secure.wikimedia.org/wikiped
http://friendfeed.com/pluralit/5a628ba4/28-57?embed
۱۸ – در باره روابط جنسی شاه
۱۹- تاریخچه روسپیگری مدرن در ایران
۲۰- روسپیگری وسکوت سنگین قانون / فلاحتی، علی
۲۱- ۵۶ سال تلاش زنان ایرانی برای به دست آوردن حق رای
۲۲- مخالفان حق رای زنان؛ از آیت‌الله خمینی تا احزاب سیاسی
۲۳- کودتای ۲۸ مرداد، طیب، شعبان بی مخ و حسین رمضان یخی و …در گفتوگو با نصرالله حدادی
۲۴- از کودتای نا فرجام بیست و پنجم, تا کودتای بیست و هشت امرداد ۱۳۳۲/ دکتر هوشنگ طالع
۲۵- کودتای ۲۸ مرداد و فاحشه‌های درباری!
۲۶- زنان قلعه
۲۷- زن و حدیث نفس نویسی درایران/ فرزانه میلانی
۲۸- کلیاتی درباره تشکل زنان در دوران محمدرضا پهلوی/ حمیرا رنجبر عمرانی
۲۹- حاجی ربابه
http://dlib.ical.ir/site/catalogue/646060
http://mashruteh.org/wiki/index.php?title=%D
۳۰- مسعود نقره کار: جاهل‌ها و لات‌ها، روحانیون و سلاطین (بخش پایانی)

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com