moma-cieslewicz_marek_copyright copyاز مبارزات علیه روسپی‌گری در قرن نوزدهم در انگلستان تا هرزه‌نگاری امروز در شبکه جهانی اینترنت، سکس به مثابه یک کالا موضوع اصلی اختلاف‌نظر در بین فمینیست‌ها و جنبش‌های فمینیستی در سرتاسر جهان بوده است. موضوع بحث فمینیست‌ها حول دو محور اصلی بوده است. اول، آیا فروش تن زنان و همچنین نمایش بدن آنها، نشانه بردگی زنان در نظام مردسالار است یا امکانی در اختیار زنان قرار می‌دهد تا از جنسیت خود مطابق میل‌شان بهره بگیرند؟ دوم، آیا در رسانه‌های منتشرکننده هرزه‌نگاری یا در مبادله سکس به ازای پول و کالا، ارزشی برای جامعه یا فرد وجود دارد؟

واژه‌های دوپهلو
حتی خود واژه‌های «روسپی‌گری» و «هرزه‌نگاری»، بیش از آنچه به نظر می‌آید، پیچیده‌اند. تعریف فرهنگ انگلیسی آکسفورد برای واژه روسپی‌گری بسیار گویاست. روسپی‌گری «عمل یا حرفه برقراری رابطه جنسی با شخصی به ازای دریافت دستمزد» است، اما درعین حال، این واژه، به‌طور استعاری، به معنی «علاقه‌ به و یا سعی در انجام یک عمل یا هدف بی‌ارزش و غیر اخلاقی . . . خفت یا فساد»۱ نیز آمده است.

یعنی فرض بر این است که عمل آمیزش جنسی در ازای پول کاری در ذات خود شرم‌آور است و معنی ضمنی آن نیز این است که نوع دیگری از آمیزش جنسی‌ هم وجود دارد که درست، ارزشمند و خوب است. اما بسیاری از فمینیست‌ها تاکید کرده‌اند که این تمایز بر اساس معیاری تحمیلی و ناروا به‌وجود آمده است. به عنوان نمونه، می‌توان استدلال کرد که زناشویی، که متضمن مبادله منابع بین شرکای جنسی است، بسیار شبیه کار جنسی است.

به همین سیاق، گو اینکه انسان‌ها بیش از بیست هزار سال است که تن برهنه زن را به صورت‌های مختلف نمایش داده‌اند و بازآفرینی کرده‌اند، برای تعریف «هرزه‌نگاری» نمی‌توان به‌سادگی گفت که این پدیده بخشی از فرهنگ کهن انسانی است که درکی جهان‌شمول از آن وجود دارد؛ گو اینکه به‌نظر می‌رسد معنای آن بسیار واضح است. پاتر استوارت، قاضی دادگاه عالی آمریکا،‌ در سال ۱۹۶۴ درباره «هرزه‌نگاری» چیزی گفت که بسیار مشهور شد: «وقتی ببینمش، تشخیصش می‌دهم.»۲ به همین ترتیب است که معیارهای حقوقی‌ای بر مبنای نظرات شخصی در بریتانیا تدوین شد. مری مکینتاش در ادامه به شرح آنها می‌پردازد.۳ اما در تفکیک بین اشکال مشروع ـ و حتی ارزشمند ـ بازآفرینی جنسی بدن زنان از اشکال نامشروع آن، دانش و نگرش چه کسی را می‌توان معیار قرار داد؟

واژه هرزه‌نگاری، به معنای لغوی «نوشتن در مورد روسپیان» تازه در اواسط قرن نوزدهم پدیدار شد و در ابتدا برای اشاره به کتاب‌هایی به‌کار می‌رفت که جنبه‌های منفی روسپی‌گری را شرح می‌داد و آن را نکوهش می‌کرد. (اندره‌آ دورکین با هرزه‌نگاری ـ به همین مفهوم شناخته‌شده ـ‌ مقاله خود را که در ادامه می‌آید، آغاز می‌کند.) اما آیا بررسی‌های جامعه‌شناسانه روسپی‌خانه‌ها، یا نمودارهای آناتومیک از اندام‌های جنسی، یا نقاشی‌های رنگ روغن از الهه‌های برهنه، همان تصوری است که ما ازهرزه‌نگاری داریم؟

وقتی این واژه‌ها خودشان تا این اندازه بار تاریخی و اخلاقی دارند، جای تعجب نیست که واکنش فمینیست‌ها به پدیده روسپی‌گری وهرزه‌نگاری تا این حد با یکدیگر متناقض باشد.

فساد و قربانی
از نظر بسیاری از متفکران فمینیست، آسیبی که تجارت جنسی ـ چه در شکل محصولات هرزه‌نگاری چه در اشکال متفاوت روسپی‌گری ـ ایجاد می‌کند، بسیار روشن و آشکار است. این شماره از مجله زن‌نگار در برگیرنده چند نمونه از این دست است. در دیدگاه اندره‌آ دورکین، به تصویر کشیده شدن بدن زنان در هرزه‌نگاری،‌ زنان را در معرض بهره‌کشی مردانی قرار می‌دهد که قادرند کتاب، فیلم یا عکس‌های حاوی آن تصاویر را بخرند. از این منظر پدیده روسپی‌گری و هرزه‌نگاری واقعا به هم شبیه‌اند. از نظر دایان باتروُرث، خرید این محصول‌ها «کنش معطوف به استیلا و بهره‌کشی جنسی است» که به واسطه قرار گرفتن در بازار تداوم می‌یابد.۴ حتی حکومت هم ممکن است از آن متنفع شود چرا که کارگران جنسی باعث جذب تجارت خارجی می‌شوند.۵

کسانی که روسپی‌گری وهرزه‌نگاری را در حکم یک عمل خفت‌آور می‌بینند، به تاثیرهای منفی سکس به مثابه یک کالا نظر دارند که با پیچیدگی‌های رو به تساعد سرمایه‌داری جهانی درآمیخته می‌شود؛ پیچیدگی‌هایی که بدرفتاری کردن با زنان را در راس دیگر مناسبات سلسله مراتبی نشانده است. تان – دان ترونگ و پاتریشیا هیل کالینز در مقاله‌شان درباره این نکته بحث می‌کنند که نابرابری چگونه می‌تواند چند لایه باشد. ترونگ درباره عرضه خدمات جنسی به گردشگران خارجی در آسیای جنوب شرقی توضیح می‌دهد، در حالی که کالینز ابژه‌شدن خاص زنان رنگین پوست در اروپا و ایالات متحده را نقد می‌کند.

جودیت والکوویتس و پریسیلا آلکساندر در مقاله‌هایشان به این امر اشاره می‌کنند که چگونه نسل قبلی زنان کنش‌گر که برای برابری اقتصادی و حقوق سیاسی مبارزه می‌کردند، دیگاه منفی مشابهی در مورد رابطه جنسی به مثابه کالا داشتند. مقاله والکوویتس بررسی دقیقی است از مبارزات زنان در بریتانیا و آمریکا برای «پاکی اجتماعی» در اواخر قرن نوزدهم که از تبلیغات جنجالی‌ درباره بردگی زنان جوان استفاده می‌کردند تا حمایت مردم را جلب کنند. وی خاطر نشان می‌کند که چنین روایت‌های هولناکی به‌راحتی می‌تواند مورد سوء‌استفاده کسانی قرار گیرد که با تکیه بر «دیدگاه طبقه متوسط در مورد وابستگی دختران نوجوان»۶ مایلند به بهانه «حمایت» از زنان، حرکت و ابراز نظر شخصی آنان را به طرز سخت‌گیرانه‌ای کنترل کنند. به عبارتی، روسپی‌گری مذموم است اما نه به این دلیل که به روح و جسم زن صدمه می‌زند بلکه بیشتر به این دلیل که زنان، خارج از چارچوب عرفی ازدواج و زاد و ولد، رابطه جنسی برقرار می‌کنند.

نتیجه آن شد که روسپی‌ها، دوباره موضوعی شدند در مبارزه علیه «فساد»، اما این بار در قالب قربانیان بی‌چاره و زنانی که به ورطه «سقوط» افتاده‌اند و توجه چندانی معطوف به این امر نشد که کارگران جنسی ممکن است چه حسی درباره زندگی خود و تمایلات جنسی‌شان داشته باشند. بحث و گفت‌و‌گو بر ضد روسپی‌گری وهرزه‌نگاری این خطر را هم در بر دارد که با سوالاتی چون رابطه جنسی چیست؟ چه کسانی در آن دخیل هستند؟ و چگونه تصاویر مربوط به آن می‌تواند مورد مورد استفاده قرار می‌گیرد؟ بیش از حد ساده‌‌انگارانه برخورد شود.

از منظر کنش‌گران طرفدار«پاکی اجتماعی»، مردان همیشه بیشتر طالب سکس هستند و حتی حاضرند برای آن دست به آدم‌ربایی بزنند و زنانی را که «به‌طور طبیعی» منفعل هستند، برای کام‌جویی برگزینند. دورکین در بحث خود بر ضد هرزه‌نگاری، مردان را به مثابه مهاجم می‌نگرد، در حالی که زنان موجوداتی هستند که تمنای جنسی مردان به آنها القا شده و خودشان فاقد هر گونه تمنایی هستند. البته از دیدگاه دورکین، این دوگانگی میان مردان ستمگر و زنان قربانی حاصل زن‌ستیزی نظام‌یافته و استیلای مردان در جوامع انسانی بود؛ بحث اصلی نقد فمینیستی. با این همه، فمینیست‌های قرن بیستم و کارگزاران اخلاقیات مردسالارانه در قرن نوزدهم، دست آخر، به طرز نگران‌کننده‌ای، شبیه به یکدیگر به نظر می‌رسیدند.

افراد آزاد؟
دسته‌ای از استدلال‌های فمینیستی این نظر را مردود می‌شمارند که افراد درگیر در روسپی‌گری و هرزه‌نگاری صرفا قربانیانی ساده هستند. اگر به‌طور جدی بپذیریم که یک زن حق دارد درباره رابطه جنسی‌اش تصمیم‌گیری کند، آنگاه کارگر جنسی را می‌توان به عنوان فردی عاقل و آزاد دید که با تن ندادن به هنجارهای جنسی مربوط به زاد و ولد و زناشویی دگرجنس‌خواهانه، به ازای رابطه جنسی، کالای مادی یا پول دریافت می‌کند. مقاله آلکساندر، پژوهش سوفی دِی و هلن وارد در مورد ۱۰۰ روسپی در لندن، و مصاحبه‌های سیسیلی هویگارد و لیو فینستاد با ۲۶ روسپی نروژی، همگی واجد این ویژگی هستند که پژوهش‌گر مستقیما با زنان روسپی بالغ سخن می‌گوید و این زنان «استقلال» و «هیجان» را علاوه بر امرار معاش به عنوان انگیزه خود بیان می‌کنند.۷

و این بدان معناست که بین روایت مرد شهوت‌طلب/ زن قربانی‌شده، و این دیدگاه‌های زنان در مورد خودشان و مشتریانشان فاصله بسیار زیادی وجود دارد. از دید برخی کارگران جنسی، مردان به‌ندرت در هیئت ظالمان خشن ظاهر می‌شوند. آنها صرفا مردانی غیرجذاب، تنها، از ازدواج خود ناراضی‌، یا تهوع‌آور و مسخره‌ هستند. تحقیقی که در نروژ صورت گرفته، نشان می‌دهد که آنچه مردان بابتش پول می‌پردازند، بسیار متنوع است: برخلاف این نظر که در این رابطه مردان حریص و طماع با توسل به زور میل جنسی خود را تحمیل می‌کنند، برخی طالب یک همنشینی غیرجنسی هستند، دیگرانی هم هستند که دلشان می‌خواهد کتک بخورند و ناسزا بشنوند. از این رو، روسپیان ممکن است خود را، علاوه بر فروشنده خدمات جنسی، یک همنشین و مشاور نیز بدانند.

در همین حال، بعضی‌ها از منظر «کنش‌گرانه» ازهرزه‌نگاری دفاع می‌کنند؛ یعنی آنها معتقدند که فمینیست‌ها به جای آنکه بر هرزه‌نگاری به مثابه بازتاب و تداوم سلطه مردسالاری تاکید کنند، شاید بتوانند از این ژانر ویرانگر علیه عرف‌های مربوط به جنسیت و تمایلات جنسی بهره بگیرند تا آنگاه بتوانیم خودمان را آزادانه «موجوداتی جنسی معرفی کنیم.»۸ بر اساس آنچه دبورا کامرون و الیزابت فریزر مطرح می‌کنند، ۹ دقیقا از آن رو که هرزه‌نگاری برای مصرف‌کنندگان یومیه‌اش حکم راهنمای کارکرد اصلی رابطه جنسی را دارد، رسانه‌های سکسیِ بی‌پروا می‌تواند به گونه‌ای مورد مصرف قرار گیرد که «جایگزینی باشند برای … هیجانات ناشی از خلافکاری/ تجاوز» که تجسم خشونت جنسی است.

طبق آنچه جدول زمانی مربوط به شکل‌گیری فمینیسم مدرن نشان می‌دهد، دیدگاه‌های منفی سرسختانه درباره سکسی که به کالا تبدیل شده، به مثابه ابزاری بالقوه برای اهداف فمینیستی در«موج اول» و نیز «موج دوم» بارز بوده است. در اوایل دهه ۱۹۸۰، دورکین و حقوقدان فمینیست و همفکرش، کاترین مک‌کینون، قانون حقوق مدنی علیه هرزه‌نگاری را تدوین کردند که به زنان اجازه می‌داد تولیدکنندگان رسانه‌های پورنوگرافیک را به اتهام آسیب‌رسانی تحت تعقیب قرار دهند. اما با خیزش «موج سوم»، توجه‌ها بیشتر بر عاملیت کارگران جنسی و آزادی انتخاب و نیز امکان سیاسی نهفته در پورنوگرافی معطوف شد. فمینیست‌های «موافق سکس» تلاش‌های دورکین و مک‌کینون را شبیه به سانسور ارزیابی می‌کردند؛ تقریبا در همان دوران که آنها در حال رایزنی برای تصویب قانون ضد هرزه‌نگاری خود بودند، زنانی که فمینیست شناخته می‌شدند ـ مانند آنی اسپرینکل و کاندیدا رویال ـ‌ دست به ساخت هرزه‌نگاری در حوزه فیلم، نمایش‌های هنری و انتشار کتاب‌ زدند.
نظرات بیان‌شده
دیدگاه‌های متعارض در مورد روسپی‌گری وهرزه‌نگاری، در جهان امروزیِ اینترنت پرسرعت و شرکت‌های چندملیتی، ما را به‌کجا رسانده است؟ از یک طرف، غیرقانونی اعلام کردن روسپی‌گری و هرزه‌نگاری ممکن است خطرناک باشد. چندان روشن نیست که چه نوع سکس و بازآفرینی جنسی‌ای را باید غیرقانونی محسوب کرد. اعمال معیارها برای اندازه‌گیری تفاوت‌ها نیاز به اقتدار دارد؛ همان‌گونه که مری مکینتاش مطرح کرده، «هرزه‌نگاری و عیب‌جویی جفت جداناشدنی هستند»۱۰. و همان طور که تاریخ و رویدادهای دوران معاصر به‌روشنی نشان داده است، قدرت و اقتدار به‌راحتی مورد سوء‌استفاده قرار می‌گیرند.

از طرف دیگر، روسپی‌گری وهرزه‌نگاری می‌توانند به افراد آسیب برسانند و درواقع می‌رسانند. آلکساندر نشان می‌دهد که زنان به اجبار به روسپی‌گری کشیده می‌شوند، به‌ویژه در کشورهای فقیری که سطح سواد پایین است و امکان کار محدود. بخش وسیعی از زنان روسپی گزارش کرده‌اند که در کودکی مورد سوء‌استفاده قرار گرفته‌اند و عموما در هنگام کار در معرض توهین، سوء‌استفاده،‌ بیماری‌های عفونی مقاربتی، و حتی خطر قتل قرار دارند.

ساده‌انگارانه است که بگوییم «هرزه‌نگاری در حکم نظریه است و تجاوز جنسی در حکم تمرین آن»، اما این یک واقعیت است که بخش بزرگی از این صنعت در سلطه تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان مرد است و این یک واقعیت است که در هرزه‌نگاری‌ها از کلیشه‌های زننده‌‌ای استفاده ‌می‌کند که بر سکس به عنوان ابزاری برای اعمال قدرت تأکید دارد.۱۱ هرزه‌نگاری یک صنعت بین‌المللی چندین میلیون دلاری است و بدین ترتیب، به بازارهای سرمایه‌داری و منافع مالی دولت‌ مرتبط است. علاوه بر این، فناوری‌های جدیدی مانند واقعیت مجازی، بیشتر به این وسیله تولید می‌شوند؛ «پیامدهای فناوری‌های جدید برای زنان هنوز به‌درستی بررسی نشده است.»۱۲ در بیشتر جوامع جهان،‌ مردان در مقایسه با زنان، کماکان،‌ دارای امتیازات بی‌چون و چرایی هستند و سکس به مثابه کالا، به عنوان بخشی از این جوامع، بازتابی از این واقعیت است که «سوژه مردسالار به واسطه گفتمان آن فرهنگ، برساخته می‌شود.»۱۳ آن گونه که سوزان کاپلر استدلال می‌کند، معکوس کردن صرف این معادله، یعنی مردان را هم «به همان اندازه» ابژه کردن،‌ مشکل اساسی را حل نمی‌کند؛ مشکل سوژه ساختن خود به واسطه ابژه قرار دادن دیگری.

پس فمینیست‌ها امروز چه می‌توانند بکنند؟
چه در کشورهای توسعه‌یافته و چه در کشورهای در حال توسعه، باید به اصل بنیادی فمینیسم بازگردیم: اینکه تمام افراد، صرف‌نظر از جنس و جنسیت‌شان، حق دارند قدرت انتخاب‌ داشته باشند و نظراتشان باید به یک اندازه مورد احترام باشد. در جوامعی که ما در آن زندگی می‌کنیم، موانع بی شماری در راه دستیابی به عدالت وجود دارد. از دسترسی نابرابر به آموزش – که طبق نظر باتروث، شاید دلیل غیبت زنان در توسعه فناوری باشد – تا قوانینی که علیه روسپیان اعمال می‌شود -که بیشتر کارگران جنسی را مجازات می‌کند نه مشتری‌هایشان راـ‌ یعنی آنهایی که دست‌کم به دلیل انجام معامله مسئولیت دارند. زنان، مانند هر فرد دیگری،‌ «حق برخورداری از یک حیات کامل انسانی را دارند.»۱۴

  • ۱.“prostitution, n.”. OED Online. June 2013. Oxford University Press
    http://www.oed.com/view/Entry/153086?rskey=q8Ft61&result=1&isAdvanced=false (accessed August 05, 2013)
  • ۲.Jacobellis v. Ohio, (1964) Stewart’s concurring opinion, qtd. in Coughlin, 2154
  • ۳.“Liberalism and the Contradiction of Oppression,” 338-339
  • ۴.“Wanking in Cyberspace,” 314
  • ۵.“Serving the Tourist Market,” 377
  • ۶.“The Politics of Prostitution,” 290
  • ۷.“Prostitution: A Difficult Issue for Feminists,” 344
  • ۸.“Liberalism and the Contradiction of Oppression,” 340
  • ۹.“On the Question of Pornography and Sexual Violence,” 331
  • ۱۰.“Liberalism and the Contradiction of Oppression,” 339
  • ۱۱.Morgan, Robin. “Theory and Practice: Pornography and Rape” (1974) in Going Too Far: The Personal Chronicle of a Feminist (1977), 169
  • ۱۲.“Wanking in Cyberspace,” 320
  • ۱۳.“Subjects, Objects, and Equal Opportunities,” 305
  • ۱۴.“Prostitution: A Difficult Issue for Feminists,” 356

Wang, Y. Yvon. “Commercial Sex Introduction” (written specifically for Zannegaar Journal)

Y. Yvon Wang is a PhD candidate in Stanford University’s Department of History. She is currently completing a dissertation on the emergence of pornography as concept and commodity in China across the turn of the twentieth century, with a focus on Beijing.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com