shahnaz

شهناز غلامی

مقدمه

در این نوشتار به طور مختصر به موضوعات ذیل اشاره شده است :

v    تعریف فقر.

v    فقر مطلق.

v    فقرنسبی.

v    فقربه عنوان فقدان یا کمیابی منابع فردی.

v    فقر به عنوان پدیده ای مرتبط با بافت اجتماعی و نیروهای داخلی.

v    فقر به عنوان پدیده ای مرتبط با نیروهای خارجی و فقدان ساختار فرصت.

v    تعریف بردگی جنسی زنان.

v    تاریخچه بردگی جنسی درایران.

v    گروه های مختلف بردگان جنسی.

v    تفاوت خود فروشی و تن فروشی .

v    رابطه فقر و بردگی جنسی.

v    نظریات کارشناسان در رابطه با رابطه ی فقرو بردگی جنسی.

v    فاصله طبقاتی در جامعه و امکان استثمار جنسی از زنان.

v    سن پایین ازدواج و نقش آن در بردگی جنسی .

v    نقش آموزش در ازدواج زود هنگام.

v    پایین آمدن سن بردگی جنسی در ایران .

v    اظهارنظر کارگزاران رژیم  فاشیست اسلامی در رابطه با بردگی جنسی .

v    تجارت سکس و قاچاق زنان و دختران از کشور.

v    صدور قطعنامه علیه قاچاق گسترده ی انسان توسط کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد.

v    جسیکا ویلیامز” وکتاب”پنجاه واقعیت جهان” و فرار دختران.

v    به حرّاج گذاشته شدن زنان ایرانی درفجیره امارت متّحده عربی .

v    آمار رو به رشد بردگی جنسی زنان در ایران.

v    مافیای بردگی جنسی و سهم ویژه مراکز ساماندهی، بسیج وسپاه از آن.

v    علل بردگی جنسی زنان .

v    آسیب هایی که زنان برده جنسی را تهدید می کند .

v    برخورد تبعیض آمیز قانون با زنان  برده جنسی.

v    راهکار ها .

v    نتیجه گیری .

دامن زدن به بحران هویت درجامعه توسط رژیم فاشیست اسلامی حاکم که با شعارهای ایدئولوژیک راه هرگونه رشد و باروری را برای سایر فرهنگ ها و ارزش های معنوی مسدود می سازد و بر این گمان باطل سیر می کندکه کلّ هستی و همه پدیده های آن با محوریت و حکم ولایی آنان است که به حرکت در می آید. سرمنشا بسیاری از آسیب هایی است که جامعه را به سمت واپسگرایی و تحجّر محض سوق میدهد .

مستبدان اسلامی حاکم با این قبیل ایده های به غایت باطل موجب ایجاد وضعیت آنومی (بی هنجاری) در جامعه می شوند. به این مفهوم که ارزش های اخلاقی که سازمان اجتماعی را به طرز پایدار در می آورد در جامعه رنگ می بازد و این پدیده به نوبه خود منجر به ایجاد رفتارهایی می شودکه نمیتواند با عرف رایج اجتماعی همخوانی داشته باشد.در رابطه با موضوع گسترش و تعمیق روزافزون فقر وبردگی جنسی زنان نیز باید اذعان داشت که آبشخور این معضل اجتماعی – سیاسی در همین موضوع نهفته است.

آنچه مسلّم و معلوم است اگر چنانچه زنانی که به دام بردگی جنسی افتاده اند.قربانی، شرایط خانوادگی نابسامان ،فقر مزمن ،خشونت های رایج خانوادگی ،قتل های ناموسی ،آزارهای جنسی ،توهین و تحقیرهای بی پایان، ازدواج های تحمیلی ،قوانین تبعیض آمیز نبودند.یقیناً اگر این زنان از یک زندگی سالم که درآنجا حقوق انسان ها بدون تبعیض درجنسیت رعایت می شد و مناسبات اجتماعی به طرزی علمی و مدرن و انسانی اداره می شد.جامعه ما هرگز شاهد افزایش آمار رو به رشدبردگی جنسی و کاهش سن آن به ۱۳ سالگی نبود.

 

تعریف فقر مطلق

فقر”فقدان ضروریاتی همچون نیازهای اساسی انسان برای ادامه بقاء است.” این نیازها را به این ترتیب می توان طبقه بندی کرد: نیازهای غذایی ،‌آب نوشیدنی سالم ،سرپناه و سلامت جسمانی.این تعریف مطلق از ” فقر” است که به طورکلی در رابطه با ملّت هایی درحال توسعه یا جنوب مصداق دارد.

فقرنسبی

اگر فقیر بودن یا عدم فقیر بودن یک فرد نسبت به وضع آنهایی که در اطراف او هستند،سنجیده شود وبا سطح زندگی دیگران مقایسه گردد به چنین فقری”فقرنسبی” اطلاق می شود. فقر نسبی در واقع دلالت بر محرومیت از معیارهای زندگی غالب بر جامعه به علّت نداشتن منافع کافی و بویژه درآمد کافی اشاره دارد.

فقر را نمی توان به عنوان پدیده ای جدا از جامعه مورد توّجه قرار داد.فقر پدیده ای کاملاً پیچیده ای است و شناخت این پیچیدگی، شرط اساسی برای توسعه ی ابزارهای لازم جهت کاهش فقر است. برای ارائه تعریفی جامع و کامل از فقر و تاثیری که این پدیده برجامعه فقیرمی گذارد و نیز برای توصیف مجموعه فرآیندهای پویایی که به آن شکل می دهد و ادامه آن را ممکن می سازد.مجموعه ای کامل ازمتغیرهایی که درهم تاثیر می گذارد و از هم تاثیر می پذیرد، لازم است.

با این همه برای کسب مقاصد تحلیلی، ضروری است تا متغیر به متغیر مورد دقّت و باریک بینی قرار گیرد تا تاثیرآن بهتر درک شود.براساس آمار و شواهد موجود فقر یکی از اساسی ترین چالش ها در گذشته و در عصر حاضر می باشد و به طور تقریبی می توان مدّعی شد که ۵۰ درصد از مردم دنیا در فقر مطلق و یا با کمتر از ۱ دلار در روز مجبور به زندگی هستند.

معضل فقر و مردم فقیر رفته رفته به طرزی تزایدی درحال افزایش است.درعصرحاضر مردم فقیر در بیش از ۵۰ کشور جهان که سازمان ملل آنها را به عنوان کشورهای درحال توسعه معرفی میکند، تمرکز یافته اند و این درحالی است که همچنان بر تعداد کشورهای فقیر و درحال توسعه افزوده می شود.

« شناسایی فقیرمطلق درکشورها با تعریف حداقل استانداردها بیش از ۱۲ میلیون نفر است … آنچه در این میان باید به آن اشاره کرد. موقعیت زنان و دختران در میان اقشار فقیر جامعه است. به عبارت دیگر در چنین فضایی اوّلین کسانی که آسیب می بینند.این قشر از جامعه هستند.»۱

فقربه عنوان فقدان یا کمیابی منابع فردی

« در این طرز تفکّر فقر به عنوان نتیجه عدم دسترسی یا دسترسی اندک به منابعی تلّقی می گردد که برای فائق آمدن بر این پدیده اهمّیت حیاتی دارد.این منابع را می توان (الف) به عنوان ضروریات اوّلیه بقاء. (ب) به عنوان وسایل مادّی و غیر مادّی که می تواند منجر به ایجاد معیار بهتر زندگی شود.(ج) به عنوان دسترسی به منافع و مشارکت اجتماعی که به فرد کنترل بهتری را بر وضع زندگی خودش میدهد،تعریف کرد.

نمونه هایی ازاین قبیل منابع عبارتنداز: غذا، درآمد،آموزش و پرورش ، مسکن،‌ دسترسی به آب آشامیدنی سالم و تدابیر بهداشتی ،دسترسی به مشارکت درجامعه مدنی .این گونه منابع تنوع گسترده ای دارند، در این چارچوب فقر به عنوان فقدان یک یا چند منبع ازاین منابع تعریف می شود. به طوریکه برای مستحکم ساختن سرپل واقع در طرف مردم فقیر انتقال منابع به‌آن ضرورت می یابد.» ۲

به عبارت دیگر محرومیت مادّی باعث گسسته شدن رابطه فرد با ارتباطات و شبکه های اجتماعی می شود و سرمایه های اجتماعی را کاهش می دهد. مطرودیت اجتماعی راهی دیگر برای بیان فقر نسبی است ازاین رو فقر را نمی توان به طور کلی به عنوان پدیده ای جدا از جامعه مورد  توّجه قرار داد.اگر بنا باشد مردم فقیر در ایجاد جامعه مدنی مشارکت کنند، چالشی که وجود دارد. احداث پل هایی میان مردم فقیر و مردم غیر فقیر می باشد. بدون استقرار چنین پل هایی نمی توان فقررا ریشه کن کرد. و نه آن را کاهش داد.مردمی که درچنبره ی فقر گرفتار آمده اند.از متن جامعه مدنی به حاشیه رانده می شوند.ولی علل فقر و تجلّیات آن به شکل روش سازمان دهی ساختارهای اجتماعی و اقتصادی در دنیای مردم غیر فقیر درهم تنیده می شود.

فقر به عنوان پدیده ای مرتبط با بافت اجتماعی و نیروهای داخلی

در این طرز تفکّر به سازمان اجتماعی مردم فقیر و چگونگی به وجود آمدن فقر و تداوم آن از سوی نیروهای داخلی توّجه می شود. پرسش های اصلی که در چارچوب این طرز تفکّر مطرح می شوند، عبارت است از اینکه آیا روش زندگی مردم فقیر،با توّجه به زیربنای ضعیف آنان و هنجارهای متفاوتی که حاکم بر زندگی شان است، به نحویی متفاوت با شیوه زندگی جامعه ی غیرفقیر سازمان دهی می شود دراین چارچوب پرسش به جایی که مطرح میشود این است که آیا سازمان مردم فقیر و خود این مردم از مشارکت شان در جامعه جلوگیری می کنند؟

فقر به عنوان پدیده ای مرتبط با نیروهای خارجی و فقدان ساختار فرصت

«این طرز تفکّر توّجه را به طور کلّی به سمت جامعه هدایت می کند. جامعه به عنوان مجموعه ای از ساختارهای فرصت، دیده می شود که اجازه می دهد. افراد در مسیر زندگی ایستگاه را تغییر دهند.نمونه های این قبیل ساختارها عبارت اند از: نظام آموزش و پروش، بازار کار، دسترسی به زمین و مالکیت،گشودگی شبکه های اجتماعی و دسترسی به مشارکت درجامعه مدنی .»۳

تعریف بردگی جنسی و برده جنسی

طبق تعریف بسیاری از پژوهشگران رشته های جامعه شناسی، اختلالات جنسی به تمامی رفتارهایی اطلاق می شود که افراد اعمّ از زن و مرد برای کسب درآمد به انجام آن مبادرت می ورزند و لذّت جنسی در مورد یکی از دو طرف وجود ندارد و تنها هدف از این کار کسب درآمد میباشد، بدان “بردگی جنسی” اطلاق می شود و افرادی که چنین رابطه ای را می پذیرند به آنها “برده جنسی”گفته می شود.گروه دیگری از مشکلات جنسی وجود دارد که به آن بی مبالاتی جنسی می گویند و آن رابطه جنسی است که میان دوهمجنس ویا غیر همجنس صورت میگیرد و در آن عرف اجتماعی رعایت نشده و مبنای آن کسب در آمد نمی باشد.

« بردگی جنسی در برگیرنده انواع آزار و اذّیت جنسی،تجاوز جنسی ، ضرب و شتم ، ناسزا ، فحش ، نوعی تبعیض ، تجاوز به حقوق بشر، سوء استفاده های جنسی از کودکان و در نهایت استیلا و چیرگی مرد بر زن با استفاده ابزاری است که امروزه به صورت صنعت و تجارتی در سراسر دنیا در آمده و انواع بردگی جنسی خانگی،کار در روسپی خانه ها ،ارائه خدماتی چون مکالمات تلفنی جنسی‌،هرزه پردازی کودکان و بزرگسالان، هرزه پردازی ویدئویی،اینترنتی،ماهواره ای و صنعت توریسم؛ بردگی جنسی را در بر می گیرد.طبق تحقیقات کارشناسی بردگان جنسی از اختلالات شخصیتی و درمواردی از بهره هوشی کمتری برخوردار هستند. “ ۴

یکی ازجنبه های اساسی بردگی جنسی امروزی این است که زنها و مشتریان معمولاً برای یکدیگر ناشناخته اند.اگرچه مردان ممکن است.مشتری دایمی شوند.اماّ رابطه درآغاز براساس آشنایی مخصوصی برقرار نمی شود.

تاریخچه بردگی جنسی درایران

بحث بردگی جنسی زنان در جامعه ایران پدیده نوینی نیست.در ادوار گذشته نیز شکل های رسمی و غیر رسمی از ارائه خدمات جنسی به قصد کسب درآمد وجود داشته است. بردگی جنسی زن به عنوان یک آسیب اجتماعی وجود داشته است و دارد و حتّی در جوامع بسیار ضابطه مند و اخلاقی نیز این پدیده رایج بوده و هست. منتها درمقیاس کم و نیزتقریباً به طرز نامرئی،ضمناً افراط درغرایز جنسی چه در زنان و چه در مردان اساس انواعی از بردگی جنسی ضابطه مند و متّکی برقدرت عرضه و تقاضا دارد.

« در نخستین دهه اوّل پس ازانقلاب به دلیل حساسیت ها و کنترل های شدیدی که صورت می گرفت.کمتر شکل های بارز و روشنی از بردگی جنسی مشاهده شد.حتّی در شهرستان ها نیز موردی که نشان دهنده این افراد باشند،دیده نمی شد و درواقع تا اواخر دهه هفتاد تن فروشی در خیابان ها به صورت مشخصی مشاهده نمی شد.

از اواخر دهه هفتاد تن فروشی در خیابان ها مشاهده شد. مطالعاتی که به تدریج درآن سالها انجام شد و نتایج آن تحقیقات تقریباً هیچ وقت منتشرنشد،یکی مربوط به مرکز تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران است که با همکاری نیروی انتظامی و قوه قضائیه صورت گرفته بود و فقط گزارش کوتاهی در مورد آن مطالعه انجام شده بود.

بر اساس این مطالعات سازمان بردگی جنسی در شهرهای بزرگ با الگو های گذشته بردگی جنسی تفاوت هایی دارد به طور مثال ازآغاز دهه هشتادخدمات فردی بردگی جنسی کم شد. و بیشتر شکل سازمانی به خود گرفت. زیرا در فعالیت های فردی ،نیروهای انتظامی با آن زنان برخورد میکرد و به این دلیل این زنان شکل پوشیده تر و سازمان یافته تری پیدا کردند. و باندهایی به وجود آمد که دختران جوان را جذب خود کرده و از لحاظ امکانات امنیتی آنها را پوشش می دهند.اتفاق دیگری که بعد از دهه هفتاد به تدریج در ارتباط با این پدیده افتاد ایجاد بازارهای جدید مانند بازار های کشو ر های عربی برای این زنان است.» ۵

گروه های مختلف بردگان جنسی

از نگاه “زیتمن ” (جامعه شناس) بردگان جنسی به گروه های مختلفی از قبیل :

الف – بردگان  جنسی جوان شامل دختران ۱۰ الی ۱۵ساله.

ب – بردگان جنسی بالقوه که حاضرند در ازای پول،خدمات جنسی بدهند،اما شرایط برایشان مهیا نیست.

ج – بردگان جنسی .غیرحرفه ای که در منزل خودشان خود فروشی می کنند.

د – بردگان جنسی پیر، ولگردان یا فواحش خیابانی،درماندگان ، معتادان و دختران تلفنی که همه به عنوان فاحشه مطرح هستند.

تفاوت خود فروشی و تن فروشی

در بحث هنجارهای جنسی دو طیف رفتار متفاوت جنسی مشاهده می شود:.

الف- رفتارهایی که مبتنی بر کسب درآمد است.

ب- رفتارهایی که مبتنی بر اختلالات خانوادگی – اجتماعی است.

تن فروشی و خودفروشی دو مقوله جدا ازهم هستند. تن فروشی  بردگی جنسی است برای استمرار حیات مادی زندگی؛در صورتی که فردخودفروش نیاز مالی برای اینکه این کار را انجام بدهد، ندارد و علّت رفتارش فرهنگی محسوب میشود.

رابطه فقر و بردگی جنسی

” سعید مدنی” کارشناس مسائل اجتماعی زنان در این باره می گوید:

“فقر فرهنگی به جای فقر اقتصادی برخورد صرف،مجرم مدار با پدیده ایی همچون بردگی جنسی به اعتقادبسیاری از کارشناسان نه تنها باعث کاهش تعداد زنان خیابانی در سطح شهرها نشده،بلکه به ابعاد گسترش فعالیت آنان نیز کمک کرده است.برخوردهای مقطعی با پدیده زنان خیابانی از سوی ارگان های مختلف درکوتاه مدّت و در اثر همان برخوردها شاید به حذف فیزیکی و ظاهری کوتاه مدّت برخی آسیب ها کمک کند امّا این امر به معنای حذف کامل این پدیده در جامعه نبوده است.

مخفی ماندن برخی از باندهای بردگی جنسی زنان می تواند دلیلی برای اثبات این مدّعا باشد.یکی از آسیب های جدّی که جامعه جوان کشور را تهدید می کند.گسترش پدیده مردان و زنان خیابانی است؛ زنانی که خارج از حدود قواعد اجتماعی ،قانونی و شرعی به این پدیده مبادرت می ورزند و مردانی که خواهان چنین رفتار و ارتباطی هستند.این موضوع از سوی برنامه ریزان،گاه با تساهل و گاه با رفتار قهرآمیز موّاجه شده است.کارشناسان مسائل اجتماعی معتقدندکه در مسائل زنان خیابانی فقر فرهنگی بیشتر به خیابانی شدن افراد کمک میکند،این در حالی است که سازمان بهزیستی کشور هم طی تحقیقی از مراکز بازپروری خود اعلام کرده است که بیش از ۷۰ درصد از زنان آسیب دیده که دراین مرکز نگهداری میشوند.در اثر مشکلات اقتصادی به سمت انحراف سوق داده شده اند. »۶

فقر در جوامع به عنوان عامل فساد اجتماعی عمل کرده در بین زنان باعث ایجاد تکدّی گری، دزدی ، اعتیاد و بردگی جنسی شده است.در اینجابردگی جنسی به معنای تن دادن زنان به رابطه جنسی برای کسب درآمد است. بردگی جنسی تنها متعلّق به طبقه خاصی نیست و زنان طبقات مرفه نیز به علل مختلف به انحرافات اجتماعی تن میدهند.اما تحقیقات انجام شده توسط کارشناسان نشان می دهد که عامل فقر و تنگناهای اقتصادی در شیوع ، استمرار و بازتولید آن نقش اساسی ایفاء می کند.و زنان طبقات زیر دست و پایین اغلب به دلیل فقر اقتصادی و به منظور امرار معاش به تن فروشی می پردازند.

بنا به گواهی آمار رسمی و مستندی که تاکنون اعلام گردیده است.۷۰ درصد از زنانی که به علّت بردگی جنسی گرفتار شده اند. در وضعیت بسیار نامطلوب اقتصادی و معیشتی قرار داشته اند.درکشور ما زنانی که شوهران شان فوت می کند.حقوقی از جمله حقوق بیکاری و بیمه های خاص خود را ندارند .این امر سبب می شود تا زنان خود سرپرست بیشتر از زنان دیگر دچار فقر شوند. و در مرحله بعدی به سمت تن فروشی سوق داده شوند.چندی پیش آماری از سازمان بهزیستی منتشرشد که یک میلیون و هفتصد هزارزن سرپرست خانوار،تحت هیچ نهاد و ارگانی قرار ندارند.

مسئله بردگی جنسی و تن فروشی به طرز آشکارو یا پنهان در همه کشورها وجود دارد و تمایل به افراط در شهوت رانی جنسی که ریشه اصلی بردگی جنسی محسوب می شود.در همه جوامع اعمّ از مرفه وغیر مرفه به چشم می خورد. اما فاجعه انسانی در این میان زمانی به وجود می آید که فقر و ناعدالتی اقتصادی و فرهنگی منجر به بروز این پدیده نامیمون شود.

نظریات کارشناسان در رابطه با رابطه فقرو بردگی جنسی

« در جوامعی مثل ایران و بسیاری از کشورهای درحال توسعه در واقع فقر یک ساختار جنسیتی دارد.به این معنا که در زنان و دختران تاثیرات سوء بیشتری دارد که در مردان می توان از دو زاویه این مساله را مورد بررسی قرار داد. ساختار اجتماعی – اقتصادی نظام مردسالار اساساً سبب ایجاد پوشش حمایتی برای مردان جامعه می شود و در واقع حمایت ضعیفی از زنان درتصمیم گیری ها ی مردان به چشم می خورد. بنابراین به نوعی مردان به صورت ناخودآگاه زمینه هایی را برای حمایت از خود بوجود می آورند ودرمقابل؛ کم توجهی هایی فراوانی به مسائل زنان نشان می دهند.از سوی دیگر برخی ویژگی های شخصیتی و جسمی زنان و دختران همچنین نقشی که در محیط ایفاء میکنند به ادامه این وضعیت کمک می کند.امّا از زاویه خاصّ تر و محدودتر فقر به نوعی در بروز و ظهور بعضی از مشکلات اجتماعی اثرات مستقیم یا غیرمستقیم دارد.طبیعتاً آن بخشی از مشکلات اجتماعی که با تشدید فقرشدّت می یابد.تن دادن زنان به رابطه جنسی برای کسب درآمد است که معمولاً تنها یک آسیب زنانه به شمار می آید. از عمده موارد در این باره می توان به فرار دختران از خانه اشاره کرد که یک بعد آن به خانواده ناسالم مربوط می شود و بخش دیگر به عوامل موثر یا زمینه یا زمینه ساز این معضل مربوط است.

“سعید مدنی”،با اشاره به این مسائل تاکید میکند : فرار دختران دراثر فقر بیش از پسران است. تحقیقات نشان داده است. حدود۶۱ درصد از دختران فراری در روز اوّل ناچار می شوند.برای تامین معیشت خود،تن فروشی کنند.و حدود ۷۰ در صد آنان در هفته اوّل دست به تن فروشی می زنند.همانطور که آمار نشان می دهد.واکنش نسبت به شرایط نامطلوب خاصّ است که به شکل های گوناگون نظیر خودکشی،فرارازخانه یا حتّی بروز اختلالات روانی بروز می نماید.»۷

فاصله طبقاتی در جامعه و امکان استثمار جنسی از زنان

دکتر امیدعلی احمدی جامعه شناس و استاد دانشگاه درخصوص پدیده بردگی جنسی درایران می گوید:«این پدیده در جامعه ایران ابعاد گسترده تری به خود گرفته است به دلیل آنکه جامعه جوان ایران با یک بحران در این زمینه روبروست و پدیده زنان خیابانی از گستره ی بیشترِی برخوردار شده است.»

 وی با اشاره به اینکه مشکلات فرهنگی درجامعه اثر بسیاری بر روی پدیده زنان خیابانی می گذارد. می افزاید:

«تغییر نگاه فلسفی به زندگی ، لذّت جویی ، دنیا طلبی ، توّجه به امیال جنسی و مشکلات فرهنگی خانواده از علل گسترش زنان خیابانی است.وی با اشاره به اینکه فاصله طبقاتی در جامعه امکان بهره گیری و استثمار جنسی از زنان را مهیا می کند، می گوید: مشکلات مرتبط با اشتغال زنان ،شکست خانوادگی ، ضعف مناسبات عاطفی بین زوجین و تضعیف هنجارهای مرتبط با مناسبات جنسی در مقایسه با گذشته از دیگر عوامل گسترش پدیده زنان خیابانی در جامعه است.»

سن پایین ازدواج و نقش آن در بردگی جنسی

بیش از۸۰ % زنان خیابانی قبل از ۱۷سالگی و ۷/۴۳ % نیز قبل از۱۳ سالگی ازدواج می کنند و این درحالی است که این ازدواج با مردانی صورت می گیرد که ۶/۲۵%شان قبلاً یکبار و ۳/۸ % شان بیش از یکبار ازدواج کرده اند….میزان سواد ۲۳/۷۸% زنان خیابانی در حد  ّراهنمایی و پایینتر است واین زنان از ابتدایی ترین وسیله برای کسب درآمد مشروع یعنی سواد لازم بی بهره اند.

نقش آموزش در ازدواج زود هنگام

«با اینکه ۶/۴۰ % این زنان با رضایت خود ازدواج کرده اند. امّا از آنجا که زندگی قبل از ازدواج شان با معضلات فراوانی موّاجه بوده پس ازدواج آنها نوعی فرار محسوب می شود.اگرچه میزان سواد بردگان جنسی زن  به طور عادّی کمتر از زنان عادی است .امّا میان میزان سواد بردگان جنسی زن  و همسران آنها هماهنگی قابل توجهی وجود دارد به طوریکه تقریباً دو سوم همسران این زنان مانند خودشان در سطح راهنمایی و کمتر و در این میان ۲/۳درصد نیز دارای تحصیلات دانشگاهی هستند. »۷

به این ترتیب در سال هایی که بردگی جنسی و تن فروشی در جامعه؛لحظه به لحظه فربه می شد و در اندام پوسیده و بیمار آن نهادینه می شد.مردم می دیدندکه ابتدا درخانه ها و نهانخانه ها و سپس در کوچه و پس کوچه ها، و بعداً در خیابان ها و حتّی اماکن عمومی و غیره روسپیگری به طرزی عریان و بعضاً تحت نظارت نیروهای انتظامی و بسیج و …اتفاق می افتد و به صورت عملی متداول و معمول درمی آید.

 پایین آمدن سن بردگی جنسی در ایران

با توّجه به مباحث گفته شده در وضعیت کنونی پدیده بردگی جنسی زن از جمله موضوعاتی است که درجامعه ما به طرزی جدٌی و پر رنگی دارد،خودش را نشان می دهد و علی رغم اینکه به دلیل تابو بودن موضوع آن؛ آمار و ارقام رسمی از سوی ارگان ها و نهادهای دولتی به طرز ناچیز و غیر واقعی بینانه ای ارائه داده شده است.امّا با این حال آمارهای غیر رسمی نیز که از طرف منتقدان اجتماعی و فعّالان حوزه زنان منتشر شده است. گویای این واقعیت است که سن بردگی جنسی در ایران پایین آمده و این پدیده به طرزی سرطانی و غیرقابل کنترل درحال افزایش است.لازم به توضیح است که رشد پدیده بردگی جنسی در ایران ریشه در نابرابری های اقتصادی ، فرهنگی،اقتصادی ،تبعیض و ناعدالتی جنسیتی دارد.

بنابر اظهارات عالی ترین مقام قضایی استان تهران :«قاچاقچیان به دنبال فروش قربانیان در بازار بین المللی، فروش دختران بین ۱۷-۱۳ سال هستند.و حتّی گزارش هایی از فروش دختران بین ۱۰-۸ هم وجود دارد.»

دختران که اغلب مجبور به کارهایی پیش خدمتی هستند و اندکی بعد تاجران برده دار آنها را برای کار به متلها ،هتلها وکلوب های شبانه میبرند. نکته بسیار مهم در امر مبارزه با پدیده زنان خیابانی آن است که چه عواملی باعث پیدایش این پدیده در جامعه شده است؟

بردگی جنسی و تجارت وابسته به آن در ایران امروز رونق فراوانی دارد .آمار از کاهش سن بردگی جنسی به سیزده سال در جامعه ایران خبر می دهد. هیچ آمار دقیقی از تعداد زنان خیابانی و بردگان جنسی در دست نیست.

اظهارنظر کارگزاران ارتجاع جمهوری  اسلامی در رابطه با بردگی جنسی زنان

علی رغم ازدیاد و گسترش روز افزون بردگی جنسی در کشور مسئولان دولتی در این رابطه به اظهارنظرهای پر تناقض پرداخته اندکه از آن جمله می توان به این موارد اشاره داشت:

«مدیر کل استان بهزیستی تهران اعلام کرده است که سالانه به طور متوسط ۲هزار دخترفراری و آسیب دیده از سوی نیروی انتظامی یا به صورت خود معرف به بهزیستی ارجاع می گردد.»۹

دکتر معتمدی سرپرست معاونت اجتماعی ناجا در دوره آقای خاتمی اعلام داشته بود:«شمار زنان خیابانی جمع آوری شده در مراکز بهزیستی در سال ۸۳ را یک هزار و ۱۷۴ مورد در کل کشور عنوان کرد و گفت: درحالیکه این میزان در سال ۸۲ یکهزار و ۵۲۴ مورد و در سال ۸۱ یک هزار و ۸۹۱ مورد بود.وی با اعلام این که در ۹ ماهه اوّل سال ۸۳ یکهزار و ۸۷۳ دختر فراری جمع آوری شده اند،افزود.شمار دختران فراری از ۷۲۴ مورد در سال ۸۱ به ۲هزار و ۹۶۲ مورد در سال ۸۲ افزایش یافت؛اماّ رشد۴۰۰ درصدی جمع آوری دختران فراری یکی از دلایل کاهش ۳۰ تا ۴۰ درصدی زنان خیابانی است.

مدیر کل دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی درادامه یادآور شده بود؛ علی رغم تمام محاسن دولت خاتمی کوهی از ایردات و اشکالات باقیمانده از دولت های قبلی نیز وجود دارد که از آن جمله کمی بودجه،تربیت نیروی انسانی ناکافی،ناهماهنگی بین بخش های مختلف و انواع آسیب ها ی اجتماعی از جمله وجود بردگان جنسی در سطح خیابان ها ،آمار بالای دختران خیابانی است.»۱۰

دکتر اسماعیل اکبر معاون سابق سلامت وزارت بهداشت نیز در آن دوره به رغم همه پنهان کاری های متداول مجبور شد تا به گسترش روزافزون این پدیده اعتراف بکند:

« زنهای خیابانی غیر قابل کنترل هستند.تعداد شان بیشتر شده است.ثروتمندان هم تعدادشان بیشتر است ،یعنی کسانی که قادرند به دلیل وجود ثروت و عقل کم رفتار پرخطر در زمینه کثافتکاری های جنسی داشته باشند.»۱۱

سازمان بهزیستی کشور طی تحقیقی از مراکز بازپروری خود اعلام کرده است:

« که بیش از۷۰ درصد از زنان آسیب دیده دراین مراکز نگهداری می شوند.در اثر مشکلات خانوادگی به سمت انحراف سوق داده شده اند.بر اساس این آمار ۵۰ درصد زنان خیابانی دچار اختلالات روانی قابل کنترل با دارو هستند و حدود ۱۰ درصد آنان اعتیاد به مواد مخدر دارند .کمتر از ۵ درصد آنان آلوده به ایدز بوده و درصدی هم به هپاتیت مبتلا هستند.بد نیست اضافه کنیم که ۵۰ در صد زنان خیابانی شهرستانی هستند.که عمدتاً از ترمینال ها وارد تهران شده اند. »۱۲

 

تجارت سکس و قاچاق زنان و دختران از کشور

در حال حاضر خرید و فروش دختران و زنان به اوج خود رسیده است.آمار و ارقام ارائه شده از سوی کارشناسان و نیز خبرگزاری ها حاکی ازآن است که قاچاق زنان استان های مرزی به کشورهای حاشیه خلیج فارس نظیر امارات متحده عربی،عربستان ،دبی ،پاکستان،افغانستان و همچنین به کشورهای اروپایی و آسیایی در حال افزایش است. در سال ۱۳۴۰ نخستین قاچاق زن در ایران گزارش شد.سنین دختران و زنانی که قاچاق می شوند بین ۱۴تا ۲۵ سال می باشد.اغلب آنها ازخانواده های فقیر بوده و از نظر تحصیل درسطح دبستان ،راهنمایی و دبیرستان قرار دارند،گفته می شود که در سال ۶۵ هزار دختر ایرانی دزدیده و به تجارت سکس مجبور می شوند.۲۰ هزار نفر به طور روزانه از این طریق کار می کنند و از درآمد قابل توجهی برخوردار هستند.گروه های “مدافع زنان همچون کمیته ملّی برای ایران دموکراتیک” گزارش می دهد : «بسیاری از نوجوانان فراری و زنان فریب داده شده با وعده های شغلی خوب خارج از ایران،در واقع فراریانی هستندکه به علّت سخت گیری های محبوس کننده افراطی در کنار مسائل شخصی و یا خانوادگی مجبور به فرار می شوند.این دسته دختران درخانه مورد فشار توهین و محدویت های خانگی هستند و خانه برای آنان سر پناه امنی نیست.درغیر این صورت نیز محکوم به زندگی همراه با بهره کشی یا نوع دیگری از توهین ها هستند .»

مسئله ای که سایت”پیک ایران”با اشاره به آن می نویسد: «۹۰  درصد از این زنان را افرادی بین ۳۵- ۱۷سال تشکیل میدهند.چهره های متعددی از دانشگاهیان ،سیاستمداران و جامعه شناسان ایرانی اذعان دارندکه این معضل نتیجه غیر قابل انکار فقر گسترده و کمبود فرصت های آموزشی برای زنان است. شکاف بین فقیر و غنی در ایران در حال گسترش است. با نرخ ۴۳درصدی بیکاری زنان که ۵۳ درصد از کل جمعیت فقیر را تشکیل می دهند،بسیاری از زنان جوان تحت فشار برای پذیرش یک شغل یا ازدواج اجباری هستند.پاسخ حکومت ایران به این سرّی از معضلات جداً ناکافی است. هیچ ساختار حقوقی برای جلوگیری از این مشکلات خاص وجود ندارد و مشکلات فنی – حقوقی بسیاری از این گریزها ی قانونی به ویژه در عقدهای ازدواج موّقت (صیغه یا متعه) را تشدید می کند. بسیاری از ایرانیان طرح این مسائل را ،اتّهام یا شایعه و توهینی به شان ملّی یا افترایی به حکومت تلقی میکنند.»

” کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد” و صدور قطعنامه علیه قاچاق گسترده انسان

ارتجاع جمهور اسلامی  اعلام کرده است : هرگز اجازه چنین جابجایی‌‌(قاچاق) را نمی دهد.این در حالی است که اعضاء” کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد” بارها قطعنامه هایی را علیه آنچه قاچاق گسترده انسان خوانده می شود، صادر کرده اند. گزارش هایی نیز از تنبیه و مجازات این دسته از زنان رسیده است.قربانیانی که به واقع انتخابی جز بردگی جنسی نداشته اند.دراین میان گزارش هایی نیز وجود داردکه گویای بهره جویی خود حکومت از این تجارت ضد انسانی است.در این راستا ،حکومت از برخورد قانونی جدّی با فساد پلیس خودداری کرده و سوء استفاده از پناه گاه هایی که برای این دسته از زنان در نظر گرفته اند را پنهان کرده است و بهشت امنی را برای فراری ها به وجود آورده است.

این گروه از زنان با عناوین مختلف مورد فریب و خدعه واقع شده و به منظور سودجویی و استثمار جنسی در اختیار اعراب قرار داده می شوند. علاوه بر برده داری جنسی از نوع هزاره سوّم که در رابطه با آن توضیح داده شد.گفتنی است که زنان قاچاق شده به عنوان محملی برای حمل مواد اعتیادآور بکار گرفته می شوند و یا علاوه بر آن چه گفته شد در موقعیت هایی اعضاء بدن آنها برای فروش و پیوند اعضاء وغیره به سایر کشورهای اروپایی قاچاق می شود.

«جسیکا ویلیامز»  وکتاب”پنجاه واقعیت جهان”

جسیکا ویلیامز در کتاب”پنجاه واقعیت جهان” که به رشته تحریر درآورده است درتحقیقات علمی خود که از واقعیت های ملموس و عینی دنیا به انجام رسانده در باره معضلات گفته شده چنین می نویسد:

«هر ساله ۱۲۰ هزار زن و دختر جوان به خریدارانی در اروپایی غربی فروخته می شوند و طی بررسی ها و تحقیقات جامعه شناسان،علل فرار دختران از خانه را چنین میدانند.

۵۱درصد از دختران مورد اذیت و آزار جنسی قرار گرفته اند.

۳۲درصد از این دختران شاهد اختلافات و درگیری های شدید والدین و خانوادگی بوده اند.

۳۰درصد از والدین این دختران گرفتار اعتیاد به موادمخدر بوده اند..

۴۴درصد از این دختران مجبور به ترک تحصیل شده اند.»۱۳

 

به حراج گذاشته شدن زنان ایرانی درفجیره امارت متحده عربی

آگاهی و نگرانی در خصوص رشد فزاینده بازارجهانی برده داری جنسی درسراسر جهان درحال افزایش است.رسانه ها ی دیداری و شنیداری،اینترنت و مجلات زنان،در ایران و سراسر جهان درباره ی قاچاق انسان و بردگی جنسی اجباری درایران در۲۶ می ،خبرگزاری خبرنگاران جوان با برگزاری میزگردی درهمین رابطه، اعلام کردکه،۲۸۶ زن درفجیره امارت متحده عربی به حراج گذاشته شدند.در این نشست، یک خلبان ایرانی که در خطوط هوایی امارات متحده کار می کند،”مصطفی بن یحیی” اعلام کرد:

« به طورمتوسط ده تا پانزده دختر،هر روز از طریق نه پرواز منظم و بیست پرواز غیر منظم از ایران به دبی فرستاده میشوند.بعلاوه ،جسد سه تا پنج دختر به صورت ماهیانه به دولت ایران تحویل داده می شود.»۱۴

آمار رو به رشد بردگی جنسی زنان در ایران

پروفسور «دونام .هیوز» صاحب« کرسی کارلسون اندود برنامه مطالعات زنان در دانشگاه رود ایلند» گزارش می دهد:  با توّجه به اظهارات یک منبع رسمی درتهران، بردگی جنسی درمیان نوجوان های دختر دارای یک رشد ۶۳۵ درصد بوده است و تنها درتهران،شمارزنان و دختران مشغول به بردگی جنسی ۸۴۰۰۰ نفربر آورده شده است که تعداد زیادی از آنها در خیابان ها کار میکنند و در حدود ۲۵۰ فاحشه خانه در شهرفعّال است.از آنجایی که،برآورد دقیق آماری امکان پذیر نیست ،این اعداد نمی تواند گویای ابعاد واقعی مسئله باشد.با درنظر گرفتن این نکته که،این آمار حرفی از تعداد زنان فروخته شده در بازار برده داری جنسی در خارج از ایران نمی زند.این صورت مشمئز کننده بهره کشی فقط محدود به زنان بالغ نمی شود،بلکه نوجوانان رانیز درگیر کرده است.»

مافیای بردگی جنسی و سهم ویژه مراکز ساماندهی، بسیج ،سپاه از آن

در شرایطی که همه نهادهای حکومتی مرتبط با امنیت و ضابطان حفظ اصول و ارزش های اسلامی در صدد مقابله با پیشگیری (ولو ظاهری) از ایجاد و گسترش بردگی جنسی می باشند. و حضور آنها در خیابان ها و اماکن عمومی و نیز همه جا به چشم می خورد.اما عریانی در خرید و فروش تن درخیابان های پر تردد و اصلی ،بیش از هر چیز بر سازمان یافته بودن و تحت کنترل بودن فروش سکس در ایران صحهّ می گذارد.

دکتر پوریا که به تازگی مدرک دکتری جامعه شناسی خود را از دانشگاه تهران گرفته است در این باره می گوید:«دولت ،پلیس و قوه قضائیه هرگز نه توان مقابله بابردگی جنسی را دارند و نه علاقه ای به این کار دارند.ضمن آنکه عده زیادی از به اصطلاح خودی ها در تجارت سکس مشارکت دارند.آنها وجود این تجارت را برخلاف ادعاهای رسمی اجتناب ناپذیر می دانند و ترجیح می دهند.سود آن را به دست دیگران نسپارند .عملاً هیچگاه برخورد قاطعی با روسپیان نمی شود و بیشتر فشارها بر روی زنان عادی است که مثلا پوشش مورد پسند آقایان را ندارند.

همین تاکید پرجنجال بر ازدواج موقّت انعطاف مسئولان درمقابل سکس های خارج از خانواده و خیابانی را نشان می دهد.اینکه در ایران شبکه ای سامان یافته و منسجم قاچاق و فروش سکس وجود دارد، قابل انکار نیست.اخباری که هر از چندی در رسانه ها منتشر می شود و حاکی از حراج دختران ایرانی در بازارهای عرب است. دلیلی بر این مدّعا است. همه ما هم می دانیم هر جا پول هنگفت باشد.دست غیر خودی از آن کوتاه است.در این میان سپاه و بسیج و نیروهای امنیتی که مدّعیان قدرت و مقابله با تعرض به کشور هستند.طبیعتاً خواهان سهم جدٌی این تجارت پر سود هستند.شاید بعد از نفت و قبل از واردات و صادرات انحصاری و پولشویی تجارت سکس پرسودترین عرصه اقتصادی است که جولانگاه خودی ها شده است.»

حامد که خود یکی از مشتریان سکس خیابانی است معتقد است:« این زنان از سوی تعدادی از بسیجی ها حمایت می شوند. او دلیل باور خود به این موضوع را شهادت بسیاری از زنان تن فروش که در خیابان های “تخت طاووس” و “عباس آباد” درآمد و شد می گذرانند، می داند و می گوید: اکثر این زنان را حداقل یک بار سوار ماشین خود کرده و با آنها درباره قیمت و کیفیت ارائه سرویس صحبت کرده ام و درنهایت با نیمی از آنها سکس داشته ام درارتباط زیادم با آنها بارها شنیده ام که نیمی از درآمد خود را به مردانی می دهند که تحت عنوان بسیج یا نیروی انتظامی وغیره  در مسیر همان خیابان ها در گردش هستند و بازار این زنان را کنترل می کنند.»

مهدی که محل زندگی او در خیابان” لارستان” است و معمولاً شبها در پیاده روهای خیابان “تخت طاووس” و “ولیعصر” قدم میزند دراظهار نظر مشابهی بیان می کند:”گروهی ازماموران پلیس و عوامل بسیج گردانندگان اصلی روسپیگری دراین مسیرها هستند.وی که از مشاهدات خود در این ارتباط استفاده می کندَ،می گوید:

«این حمایت دولتی بسیار واضح است،چرا که زنانی که تجارت سکس می کنند با ظاهری مشخص تا نیمه های شب بدون اینکه کسی مزاحم شان شود دراین مسیر پرسه می زنند.کافی است مثلا ًکسی آنها را به زور سوار ماشین خود کند.بالافاصله سر وکّله یک مامور پیدا می شود و کارشان به پایگاه بسیج یا ساختمان وزرا میکشد.هر چند همه راه فراررا هم بلدند و کافی است در طول مسیرازخیر وجه المعامله بگذری و این پول را به عنوان وجه المصالحه دو دستی تقدیم پاسداران حریم ارزش های اخلاقی کنی تا آزادشوی»

تجاوز و تهدید زنان خیابانی توسط مسئولین مراکز سازماندهی

« با این حال همین قدر می توان مطمئن بود که علی رغم کلیه تلاش هایی که جهت مهار این پدیده در کشور ما صورت گرفته است باز هم تعداد دختران خیابانی سازمان دهی نشده افزایش یافته است.علّت این قضیه در درجه اوّل ناامن بودن مراکزی است که برای سازماندهی زنان خیابانی درنظرگرفته شده است.بسیاری از دختران پس از انتقال به این مراکز توسط مسئولین مراکز سازماندهی مورد تجاوز و تهدید قرارمی گیرند و این اعتماد دختران فراری را به این مراکز کمتر و کمتر می کند.»۱۵

 

برخورد تبعیض آمیز قانون با بردگان جنسی زن

در وضعیت سیاسی – اجتماعی حاضر علاوه بر فشار رژیم فاشیست اسلامی حاکم که نسبت به کلّیه شهروندان ایرانی تحمیل می شود. زنان تنها به دلیل نوع جنسیتشان در شرایط کاملاً نابرابرانه ای قرار داده شده اند. به طوری که علاوه بر نگرش جنسیتی که از نظر فرهنگی بر اجتماع حاکم شده است.زنان در اینجا از نظر بهره مندی از حقوق نابرابر نیز در فشار مضاعف و چندین لایه به سر می برند.در چنین شرایط نابرابری حلقه های جرم خیز بردگی جنسی به جای اینکه دامنگیر مردان مشتری شود زنان برده جنسی را اسیر دایره تیره و تنگ خود می کند.قوانین زن ستیزانه حاضر برای زنانی که به دلیل شرایط نامطلوب اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در منجلاب بردگی جنسی درحال غرقه شدن و فلاکت هستند،بیشتر از مردان مشتری مجازات تعیین می کند.

این درحالی است که افرادی که برای نخستین بار محکوم به زندان و حبس میشوند؛جرم های بعدی زنجیروار اتفاق می افتد.زنان خیابانی زنانی هستند که در بزرگترین عرصه عمومی یعنی خیابان ها زندگی می کنند.امّا دیده نمی شوند.آنها به موجب قانون،بزه کار شناخته می شوند و از سوی عوامل و کارگزاران ارتجاع جمهوری اسلامی که خود از مهمترین عوامل ایجاد همه آسیب های اجتماعی هستند و ریشه همه فجایع تلخ جامعه بیمار و عفونی به دلیل سوء مدیریت آنها است. با ادّعای نجات اخلاق و شئونات جامعه فرمان شلاق و قتل این زنان را صادر می کنند.

زنان متاهلی که به دلیل اعتیاد و بیکاری و فقر خانواده های خود لابد از تن فروشی می شوند و یا حتّی بعضاً نیز توسط شوهران شان به تن فروشی مجبورمی شوند.در قوانین تبعیض آمیز ایران اسلامی حاضر، عمل آنها زنای محصنه عنوان می شود و در صورت دستگیری نیز به حکم سنگسار که – از جمله احکام وحشیانه قوانین اسلامی است- محکوم می شوند.

سعیدمدنی مدرس دانشگاه در این باره می گوید:  “قانون قبل و بعد از انقلاب مساله اساسی شان صرفاً مجازات زن  برده جنسی بوده و هیچ تمهیدی برای تجدید حیات و بازسازی وجدان و روحیات و شخصیت زن برده جنسی درنظرگرفته نشده با بازداشت زن برده جنسی و مجازات او مهر و انگی به او می خوردکه شاید به هیچ وجه دوباره نتواند به زندگی عادی برگردد.بنابراین راه اصلاح او بسته است.

در قانون مجازات اسلامی مواردی به روابط نامشروع اختصاص داده شده بود.در باب اوّل قانون مجازات اسلامی زنا تعریف شده و اشکال مختلفی از آن را مورد بحث قرار داده و هیچ تفکیکی در باره اینکه زنا به چه انگیزه و نیتی است، صورت نگرفته و شامل بردگان جنسی و سایر اشکال روابط نامشروع مثل لواط وغیره می شده است.

در باب چهارم هم قوٌادی یا واسطه گری مطرح شده. مجازات قوٌادی برای مرد ۷۵ تازیانه و تبعید از محل به مدّت سه ماه تا یکسال و برای زن ۷۵ تازیانه است. این درحالی بود که اگر زنامحصنه برای کسی که متاهل می باشد، ثابت شود به مرگ یا سنگسار محکوم می شود.

در فصل ۱۸ همین قانون مجدداً تحت عنوان جرایم ضدعفت و اخلاق عمومی موضوع بردگی جنسی به شکلی مطرح شده، ماده ۶۴۰ هم تکثیر و توزیع طرح و گرآور و نقاشی و فیلم که مغایرت با اخلاق و عفت عمومی داشته باشد را محکوم کرده است.این در حالی است که در قوانین قبل از انقلاب هم به طور مشخص عنوان زن برده جنسی مطرح نبوده، یعنی عدم تمایز بین بی مبالاتی جنسی و بردگی جنسی وجود ندارد.این قانون مثل بسیاری از قوانین به انگیزه و علّت وقوع جرم توّجه نمیکند،یعنی تفاوتی بین کسی که برای کسب معاش و تامین حداقل نیازهای اساسی خودش یا خانواده اش تن به رابطه نامشروع می دهد و کسی که صرفاً برای لذّت جنسی این کار را می کند ،قائل نمی شود.»۱۶

علل بردگی جنسی زنان

v    فاصله روز افزون طبقات ، رشد بی رویه توّرم و بیکاری و درنتیجه فقر شدید اکثریت مردم و نیز وجود مردان معتادی که برای خرید مواد مخدر وافیونی و نیز برای سیر کردن شکم خود حاضر می شوند تا زنان و دختران خود را درازای دریافت مبلغ ناچیزی پول به فروش برسانند. از جمله دلایلی است که منجر می شود تا دختران ازخانه فرار کرده و به بردگی جنسی  رو بیاورند.از نظرقوانین ضد زن حاکم بر ایران پدر تنها به دلیل نوع جنسیتش حتّی اگر معتاد هم باشد.اختیار آن را دارد تا دختران کم سن و سال خود را با عنوان گمراه کننده ازدواج دایم یا ازدواج موقّت با اخذ مقداری پول،به عقد مردان معتاد و یا مسن درآورد و این مردان به اصطلاح شوهر،با این داد و ستد شرعی و قانونی و رسمی مجاز می شوند تا دخترانی با سن های پایین را مورد آزار های جسمی و تجاوزات جنسی قرار دهند.

v     فقر و ریاضت های اقتصادی که خواه ناخواه به مردم تحمیل می شود.باعث می شود تا دختران نتوانند به تحصیل بپردازند.و در اثر عدم تحصیلات و آموزش های اوّلیه برای کسب مهارت های لازم جهت توانمند سازی،دختران به تن فروشی روی می آورند.

v    صیغه” یا “روسپیگری اسلامی”از دیگر دلایل گسترش بردگی جنسی محسوب می شود که با ماسک اسلام و تقدّس مابی؛ زنان را به عنوان کالای جنسی در مقابل دریافت مقداری وجه- که به جیب آخوندهایی که بابت قرائت چند جمله پیش پا افتاده عربی از مردان و زنان مشتری اخذ می شود.- عرضه می دارد.از نظر کسانی که برای برابری جنسیتی مبارزه می کنند.”صیغه” یا “متعه” یا “ازدواج موقّت”به نوعی تمکین کارگزاران حاکمیت اسلامی در برابر روابط جنسی خارج از محدوده خانواده محسوب می شود و در واقع توجیه ایدئولوژیک بردگی جنسی اسلامی است که برآن است تا این واقعیت تلخ و دردناک اجتماعی را به پدیده ای قابل دفاع تبدیل نماید.

v    کسانی که دچار اختلالات هویت فردی هستند به علّت داشتن هویت دوگانه جنسی و نیز برای اینکه از هویت جنسی خودشان نیز آگاه شوند.تلاش میکنند تا با کنجکاوی و نیز با کسب تجارب متعدد جنسی به هویت واقعی خود دست یابند.به عبارت دیگر اختلالات هویتی به دو گروه تقسیم می شود.یک گروه افراد دو هویتی هستند که هویت زنانه و مردانه برایشان مشخص نمی باشد و برای خارج شدن از تردید پیش آمده سعی میکنند.روابط جنسی مختلف را تجربه کنند.و گروه دیگر افرادی هستند که از بهره هوشی پایینی برخوردارند و به این دلیل مورد سوء استفاده جنسی دیگران قرار می گیرند،که تعداد این افراد نیز قابل ملاحظه می باشد.در بحث اختلالات جنسی گفتنی است کسانی که دچار افسردگی هستند به گمان اجتناب از افسردگی به امور جنسی نامتعارف می پردازند.

v      از دیگر عوامل ایجادبردگی جنسی که در سطح فرد می توان آن را مطرح کرد.اختلالات روانی افرادی است که شخصیت های ضد اجتماعی دارند به این معنا که وقتی آنها درون گروه قرارمی گیرند. ارزش های گروه را نمی پذیرند.

v    مردان به طور کلی در ایجاد و دوام بردگی جنسی به عنوان یک آسیب اجتماعی پر مخاطره بیشتر از زنان مقصرند.زیرا این آنان هستند که با توّجه به روحیه لذّت طلبی که دارند. باعث افزایش این مسئله می شوند.

v    وجود شوهران مجرم و معتاد و بیکاراز دیگر عوامل رویکرد زنان به بردگی جنسی محسوب می شود.ویژگی اصلی همسران این زنان عبارت از اعتیاد، بیکاری و گرایش به قاچاق و مواد مخدر و سایر انحرافات اجتماعی می باشدکه در این باره به اختصار می توان به آمار و ارقام زیر که از سوی کارشناسان ارائه شده، اشاره داشت:

v    ۱۵/۷۸ درصد از همسران این زنان بیکار هستند.

v    ۴/۶درصد همسرانی هستند که مرتکب اعمال غیر قانونی می شوند.

v    ۸/۴۲ درصد از همسران این زنان فاقد در‌آمد یا از طریق غیرقانونی برای خود درآمد کسب می کنند.

v    ۵/۱۰کارمندان دولت می باشند.

v     علاوه بر مردانی که تحت عنوان همسران رسمی و صیغه ای در گسترش و استمرار بردگی جنسی در جامعه موثرند.تعداد زیادی ازمردان متجاوز نیز وجود دارند که به منظورسود جویی های مالی و جنسی زنان را به باندهای قاچاق و تن فروشی و تجارت سکس می فروشند.

v    موضوع اساسی دیگر که از جمله علل تاثیرگذار در گسترش بردگی جنسی محسوب می شود. معضل فرار دختران از خانه می باشد. امّا موردی که به عنوان جزء موارد نابرابری جنسیتی در بین پسران و دختران وجود دارد. این است که این مسئله برای پسران و دختران هر دو به یک شکل اتفاق می افتد.اما تفاوتی که دراین میان وجود دارد .برخورد دوگانه خانواده و اجتماع با موضوع دختران فراری و پسران فراری است.به این معنا که اگر پسرها به مدّت طولانی نیز به خانه مراجعت نکنند.مورد طرد یا خشونت های خانگی متداول واقع نمی شوند.درصورتی که اگر دختران از خانه فرار کنند.امکان بازگشت دوباره برایشان فوق العاده سخت و ناممکن و بعضاً غیر ممکن است و آنها در صورت بازگشت به خانواده یا اجتماع با خشونت های خانگی و مطرودیت های اجتماعی و یا حتّی با قتل های ناموسی مواجه می شوند و به همین علّت نیز آنها مجبور می شوند تا در بیرون از خانه در محیط های مخاطره آمیز با ترس و دلهره و استرس های بی پایان زندگی کنند.

v    در رابطه با موضوع فرار دختران از خانه باید به توضیح این مسئله پرداخت که این دسته از دختران هنگامی از خانه فرارمی کنند.که هیچ ملجأ و پناهگاهی برای چاره جویی در مورد مشکلات خود نمی یابند.آنان با توّهم مبهم یافتن زندگی مرفه و توام با امید و نیز جهت کاهش نیازهای سرکوب شده شان وارد محیطی می شوندکه در آنجا قوانین زن ستیزانه وجود دارد و فرهنگ قیّم مآبانه نسبت به زنان به طرزبی رحمانه ای حاکم می باشد.نگرش هایی که به زنان؛ بویژه به زنان برده جنسی به عنوان وسیله ای برای لذّت جویی و ارضاء غرایز مردان نگاه می کند.و آنها را به عنوان وسیله ای برای کسب درآمد و سرمایه مادّی خود می داند.از سوی دیگر دختران فراری در یک موقعیت دردآور طوری قرارمیگیرند که برای کسب غذا و پوشاک و مسکن خود را مجبور از آن می دانند تا در باتلاق عفونی بردگی جنسی وارد تجارت سکس شوند.

v    از دیگر علل بروز این پدیده وجود خانواده های نابسامان است که سلامت پیکره آنها زیرسؤال است و در آن والدین بی اهمیت، بی سواد،بیکار ،فقیر می باشند. بی توجهی والدین ،کمبودهای عاطفی ،عدم صمیمت و احساس خوب و خوش همدلی دربین اعضاء خانواده باعث می شود تا خانوده های سالم به خانواده های نابسامان تبدیل شوند تا بدآنجا که دختران با توّهم گمراه کننده و کاذب یافتن محیط گرم و دوستانه از خانواده جداشده و به سمت مسیرهایی کشیده شوندکه آنها را دردام بردگی جنسی بیندازد.

v    وجود تبعیضات و نابرابری های جنسیتی بین کودکان پسر و دختر و درنتیجه در اوّلویت اوّل قرارگرفتن پسران.

v    تعصبات دگم مذهبی و سنّتی و نیز تحمیل رفتارها قیّم مآبانه نسبت به زنان.

v    در جوامع اسلامی که روابط جنسی باید براساس شرع باشد، بالا رفتن سن ازدواج به این مفهوم است که فاصله بلوغ جنسی و ازدواج و تشکیل خانواده مشروع زیاد می شود ومشکلاتی نظیر طلاق و فساد جنسی افزایش می یابد.این موضوع بنوبه خود می تواند درایجاد بردگی جنسی موثر باشد.

v    کاهش سن شکاف نسلی (به عنوان نسل سوم و چهارم انقلاب) از دیگر موضوعاتی است که باعث می شود تا جوانان و نوجوانان که از حساس ترین و شکننده ترین و آسیب پذیرترین اقشار اجتماعی محسوب شوند.دچار انحرافات اخلاقی و ضد ارزشی بشوند.

v    مشاهدات علمی و بررسی های دقیق کارشناسانه در مورد این موضوع نشان میدهد که زنان تن فروش اغلب از بهره هوشی پایینی برخوردار هستند.

v    اختلالات در کارکرد فردی و روانی.

v    افزایش اضطراب – هراس ،بحران هویت فردی و هویت اجتماعی.

v    کمبود تحصیلات و عدم آگاهی نسبت به موضوعات ضروری زندگی.

v    . معمولاً آن دسته از کودکانی که در دوران کودکی مورد آزار یا تجاوز جنسی قرار می گیرند.بیشتر از سایر کودکان در معرض آسیب های اجتماعی چون بردگی جنسی واقع می شوند.

v    گروه دیگر ازکسانی که قربانیان بردگی جنسی محسوب می شوند.دخترانی هستند که دارای نامادری یا ناپدری می باشند. در این مورد نیز والدین آنها در خانه با سلب اعتماد و ایجاد فضای ناامن برای فرزندان شان باعث می شوند تا آنان جزء قربانیان بردگی جنسی باشند.

v    نرخ شیوع طلاق بویژه در طی دهه گذشته نشان می دهدکه طلاق یکی ازمشکلات اساسی اجتماع حاضر است که به طرزی انفجاری دارد خودش را نشان می دهد.در رابطه با این موضوع باید گفته شود که علاوه بر زنانی که به دلیل طلاق به افرادی ضعیف و تحت سلطه تبدیل میشوند.کودکان طلاق نیز اعمال بزهکارانه و رفتارهای پرخاشگرایانه از خود نشان می دهند.

v    فروپاشی اجتماعات کوچک محلی ، توسعه شهرها ،حاشیه نشینی ،گستردگی روابط اجتماعی.

v    بسیاری از زنان به دلیل فقرتن به ازدواجی میدهند که جنبه تحمیلی دارد و چون در این گونه ازدواج ها دقّت لازم به عمل نمی آید و عشق و علاقه سطحی در میان است به زودی به طلاق می انجامد و در صورت نبودن شرایط مساعد برای زندگی به گسترش بردگی جنسی در جامعه کمک می شود.

v    -۵/۳۷ درصد این زنان دوران کودکی خود را بدون حضور تام پدر و مادر طی کرده اند.نزدیک به ۴۰درصد پدران زنان خیابانی و ۷/۱۳ مادران آنها جرایم و انحرافات اجتماعی مرتکب شده اند و این درحالی است که ۲۸ درصداز مادران در این خانواده ها با موادمخدر سر و کار نزدیکی داشته اند.»

v    تنهایی،عدم پذیرش از سوی اجتماع ،تعرض ارزش ها وعدم باور محکم به اخلاقیات و سوق دادن فرد به سمت ماده پرستی و بی توجهی به معنویات نیز در رشد و گسترش سرطانی این پدیده شوم قابل انکار نیست.

آسیب هایی که بردگان جنسی را تهدید می کند

v    بحث زنان خیابانی علاوه برعلل پیدایش بردگی جنسی ؛آسیب های مربوط به خود را نیز دارد.این زنان قربانیانی هستند که همواره در معرض انواع تحقیر ها ،اهانت ها ،آزارها و تهدید ها قرار دارند.آنان امنیت اجتماعی ندارند و بعلاوه به انواع بیماری ها واگیردار پوستی،آمیزشی،گوارشی و تنفسی مبتلا می شوند.خطر ایدز برای این زنان از طریق مردان بسیار شدید است.علاوه بر مشکلات نامبرده شده این زنان به آن علّت که از سطح سواد پایینی برخوردار هستند.دچار ناراحتی های اجتماعی و فرهنگی نیز می شوند.مشکلات هویتی ،افسردگی،خشونت های جسمی و جنسی ،نداشتن اعتماد به نفس کافی از جمله مشکلاتی است که به طور مدام و توقف ناپذیری با آن موّاجه می شوند.

v    در نگاه عرف بردگان جنسی مظهر نابهنجاری های اخلاقی – اجتماعی یک جامعه به شمار می روند و ویژگی های آنها تماماً منفی و درتضاد کامل با زن واقعی بازسای می شود.به آنان هویتی داده می شود که تماماً آنها را چنان وصف می کند که چه از نظر اخلاقی و چه از نظر اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی زنان برده جنسی  نتوانند به سوی خانواده های خود برگردند و مثل سایر زنان عادی به ایفای نقش مادری و همسری و غیره بپردازند.

v    در برابر همه خطرات و سوء استفاده ها و آزار و اذیت ها ؛اغلب بردگان جنسی برای یافتن التیامی برای زخم های مزمن و دردناک خود به موادمخدر متوّسل می شوند.گفتنی است که تنها یکبار استفاده از موادمخدر سنگینی همچون هروئین و کراک کافی است تا آنها را تا پایان عمرشان درگیر مشکلات سلامت کند.

v    در رابطه با ویروس ایدز نیز دختران بسیار آسیب پذیرند.به طور واضح مشکلات روانی ناشی از مصرف مواد مخدر باعث می شود تا تعداد زیادی از آنها به بیماری ایدز ، هپاتیت ،سوزاک ، سفلیس و غیره مبتلا شوند و درعین حال باعث شیوع آن در بین مردانی شوندکه با آنها درارتباط جنسی هستند.امروزه در سطح جهانی “اچ. آی. وی”(ایدز) هرچه بیشتر چهره ای زنانه و جوان به خود گرفته است.بنا به اظهار نظر کارشناسان از ۴۰ میلیون نفری که مشخص شده با ویروس ایدز زندگی می کنند.تقریبا ۵۰ درصد زن هستند(اچ . آی.وی‌‌) ایدز عامل اصلی مرگ و میر زنان و دختران در بین سنین ۱۵- ۴۴ سال محسوب میشود.در تمامی مناطق دنیا زنان بیش از مردان به این بیماری مبتلا می شوند.بدیهی است تا وقتی که نابرابری و بی عدالتی جنسیتی علیه زنان خاتمه نیابد.بیماری ایدز نیز نه تنها از بین نخواهد یافت.بلکه رفته رفته گسترش خواهد یافت.

v    «آیا کسی عواقب و دامنه فجایع و مصیبت هایی که از طریق همین دختران و زنان آسیب دیده و سرگردان در خیابان ها دامنگیر تمام جامعه می شود و خواهد شد را نمی داند؟زنان و دخترانی که هیچ حریمی از آنان حمایت نمیکند ‌سلامت و بلا برایشان یکسان شده است،تعرض و امنیت برایشان بی معنا شده است و این قربانیان ،‌خود قربانیان بیشمار را میتوانندطلب کننند.بی شک واقعیت ها عمیق تر،پنهان تر و وسیع تر از اینکه گفته شدنیز هست.” ۱۷

v    علاوه براینکه این زنان مورد سرزش و توهین های پایان ناپذیر و مستمّر واقع می شوند.زنانی که به دلیل تن فروشی در خیابان ها زندگی می کنند ، توسط افراد مختلف مورد آزار و اذّیت قرار می گیرند. رهگذران مرد از آنها سوء استفاده میکنند و دوستان خیابانی دیگرشان آنها را مورد تجاوز قرار می دهند.

v    در رابطه با زنان خیابانی و مشکلات بهداشت باروری لازم به توضیح است که همه ساله بیش از نیم میلیون زن از عوارض ناشی از حاملگی می میرند.و این درحالی است که این موضوع کاملاً قابل کنترل و پیشگیری است. بارداری های ناخواسته و متعدد و نیز ممنوعیت سقط جنین در کشور توسط قوانین جاری سبب می شود تا تعداد زیادی از این زنان بدون توّجه به وضعیت بهداشت و سلامت خود،علیرغم صرف مبالغ قابل توجهی پول که به پزشکان ماما می پردازند. فرزندان خود را سقط کنند.و در صورت عدم موفقیت در این کار با به دنیا آوردن کودکان بدون پدر و بی شناسنامه باعث افزایش بی رویه کودکان خیابانی و بی سرپرست در جامعه گردند. احساسات و عواطف آن ها له شده و آنان بعد از اینکه دیگر جذابیت های جوانی خود را از دست دادند به گوشه خیابان سوق داده می شوند.و در عین حال نیز مورد آزارها و تجاوزات جنسی و فیزیکی قرار می گیرندکه این موضوع به نوبه خود می تواند اثرات جبران ناپذیری برآنها وارد کند و منجر بدان شود که این زنان از شاخص سلامت بسیار پایینی برخوردار شوند.

v    آمار دقیق خودکشی ها در بین این زنان همچنان نامعلوم باقی مانده است. ولی می توان حدس زد که آمار واقعی به مراتب بالاتر از آنچه از سوی نهادهای دولتی و رسمی اعلام شده می باشد.

v    گروه های مدافع زنان همچون “کمیته ملّی برای ایران دموکراتیک”گزارش می دهد: بسیاری از نوجوانان فراری و زنان فریب داده شده با وعده های شغلی خوب خارج از ایران،در واقع فراریانی هستندکه به علّت سخت گیری های محبوس کننده افراطی در کنار مسائل شخصی و یا خانوادگی مجبور به فرار می شوند.این دسته دختران درخانه مورد فشار توهین و محدویت های خانگی هستند و خانه برای آنان سر پناه امنی نیست. درغیر این صورت نیز محکوم به زندگی همراه با بهره کشی یا نوع دیگری از توهین ها هستند.

v    دختران فراری ۲۴چند روز بعد از فرار از خانه به دلیل تجاوزات مکرر جنسی، و ارتباط مستمّر با افراد متعدد و نیز عدم رعایت مسایل بهداشتی لازم در اینگونه روابط بعد از مدّتی کوتاهی مبتلا به بیماری های مقاربتی می شوند و زندگی آنها مورد تهدید هولناکترین بیماری ها واقع میشود.

v     مرگ زنان خیابانی توسط افراد جنایتکار با توّجه به اینکه آنان مطمئن هستند.این زنان حتّی در صورت کشته شدن نیز شاکی خصوصی نخواهند داشت.از جمله آسیب ها و خطرات جدّی است که جان این قربانیان فقر و خشونت را به شدٌت تهدید می کند.این موضوع منجر بدان می شود تا افرادی چون “سعید حنایی” و”خفاش شب” و غیره این زنان را به طور گروهی مورد خشونت جسمی ،جنسی و روانی قرار داده در مواقع بسیار با توجیه شرعی اجرای احکام اسلامی آنها را به قتل برسانند.

راهکار ها

v    با توجه به اینکه بنا به گزارش برنامه توسعه ملل متحّدNation Development programm

v    «حدود یک چهارم از جمعیت کلّ جهان در فقر مطلق به سر می برند.حدود ۳/۱ میلیارد نفر با روزانه کمتر از یک دلار گذران می کنند و ۸۰۰ میلیون نفر غذای کافی برای خوردن ندارند. »۱۸

v “امروز این درخواست که کشورهای ثروتمند، ماشین جنگی خویش را تبدیل به برنامه ای برای توسعه جهان سوّم نمایند یک درخواست همگانی است.جمعیت مردم فقیرتر جهان که چهار پنجم جامعه بشری را تشکیل می دهندبه سادگی افزایش پیدا می کنند.حال آنکه مصرف سرانه اشان کاهش می یابد.” ۱۹

v    اگر قرار باشد مردم فقیر در جامعه ی مدنی مشارکت کنند،چالشی که وجود دارد.احداث پل هایی میان مردم فقیر و دنیای مردم غیر فقیر و تامین رفت و آمد دوطرفه در سرتاسر پل هاست. فقر را بدون استقرار چنین پل هایی نه می توان ریشه کن ساخت و نه کاهش داد.مردم فقیر از متن جامعه مدنی به حاشیه رانده می شوند.لیکن علل فقر و تجلّیات آن به شکل روش سازمان دهی ساختارهای اجتماعی و اقتصادی دنیای مردم غیر فقیر در هم تنیده است.

v    «با کمتر از ۲۰۰میلیارد در سال معادل ۵۰ سنت برای فقیرترین افراد در روز و بسیار کمتر از آن چیزی که هر یک از ما در یک جلسه صرف نوشیدن قهوه می کنیم.جهان را می توان تا سال ۲۰۱۵ از فقر رهانید.جهان می تواند به وعده های خود به حاشیه نشین ترین جمعیت جهان جامه عمل بپوشاند.این فقط بخشی از۱ تریلیون دلاری است که درحال حاضر همه ساله صرف هزینه های نظامی میکند و یا درفساد اداری از دست میرود.» ۲۰

v    نمایندگان وزرای زن کنفراس آسیا –اقیانوسیه که دراسترالیا برگزار شده بود.بیانیه ای را به امضاء رسانند و دراین بیانیه بر محو همه انواع خشونت علیه زنان تاکید کردند که خلاصه این بیانیه چنین می باشد:  «همه کشورها را به محو انواع استثمار ، سوء استفاده، آزار جنسی و خشونت هایی با ریشه های جنسیتی علیه زنان، دختران و نوجوانان که به صدمات یا ناراحتی های فیزیکی ، جنسی یا روانی علیه زنان می انجامد؛شامل انواع تهدید ،‌محرومیت اجباری یا اختیاری از آزادی چه در سطح اجتماع چه در زندگی خصوصی دعوت می نماییم.

v    کشورها را به توسعه برنامه هایی در جهت نجات و آموزش زنان که در تن فروشی گرفتار آمده اند، فرا می خوانیم.کشورها را دعوت می کنیم مشارکت برابر زنان و مردان را در محو همه انواع خشونت و استثمار ارتقاء بخشند.

v    عده ای با منتفی دانستن اصلاح سیاست های کلان؛ راه حلّهایی برای انجام اصلاحات در سطح خرد را می پذیرند.یعنی با تاکید بر پذیرش بردگی جنسی و جرم زدایی از آن تشکیل مکان هایی برای موضوع را توصیه می کنند. مساله اساسی این است که آنان برخلاف ادعایشان،جرم زدایی را به معنی به رسمیت شناختن زمینه های بازتولید این مشکل می دانند.ضمناً این کار قبح اجتماعی را کاهش میدهد و باعث می شود بازار جدیدی برای وقوع بردگی جنسی درست شود.گروه دیگری هم با بازماندن از توّجه به زمینه های بازتولید بردگی جنسی بردگان جنسی را مورد توّجه قرار می دهند.این افراد بیشتر نگاه امنیتی دارند و تصوّرشان این است که با برخورد فیزیکی همه جانبه می شود. همه چیز را حل ّکرد. رویکردی که بیش از ۲۰ سال بر نظام اجرایی و تصمیم گیری ایران خصوصاً در زمینه مسائل اجتماعی حاکم بوده و عدم کارآمدی خود را نشان داده. مثل آن خانم نماینده (عشرت شایق) که گفت با اعدام چند برده جنسی می شود. مساله را حلّ کرد یا کسانی که از نیروی انتظامی انتظار دارند، اینها را جمع کنند.اینها توّجه خود را به جای علل و زمینه های اصلی بردگی جنسی درگیر مسائلی کرده اند که نقش قابل توجهی در بردگی جنسی ندارند. »۲۱

v    باید شرایطی برای آنها تامین شودکه برای تامین منابع مالی ،نیاز به چنین رابطه ای نداشته باشند.تعمیم نگاه مبتنی بر حذف شرایط و زمینه ها دردرون اجتماع است که می تواند مانع هر گونه بروز و ظهور و شیوع این رفتار گردد.

v    عدم نگاه جنسیتی نسبت به زنان؛ این پدیده چه در جهان وچه در ایران و اقدامات پیشگیری کننده از آن مسئله ای است که باید از طرف گروه های مدافع حقوق بشری مورد توّجه خاص قرار بگیرد در این زمینه راهکارهای کلان که به اصلاح ساختارهای اجتماعی معطوف می شود.از اهمیت ویژه ای برخورد است.

v    شناسایی گروه هایی که در آسیب های اجتماعی هستند.

v    آموزش آنها برای پیشگیری از بیماری ها و انتقال آن به دیگران.

v    راهکارهای دیگر درسطح خود افراد است که می تواند با شناسایی درسطح فرد به ارائه سبک های گوناگون زندگی برای زنانی که قربانیان فقر و بردگی جنسی میباشند؛بپردازد و به آنها آموزش دهدکه چگونه بتوانند مهارت کنترل اضطراب ،نگرانی را در خود تجربه کنند.

v    گسترش مراکز مشاوره و ایجاد فضاهای سالم و شاد نیز به نوبه خود در کاهش این آسیب اجتماعی می تواند موثر باشد.

v    دلایل روانی متعددی وجود دارد که سبب می شوند تا افرادی که دچار اختلالات روانی هستند به افرادی تبدیل شوندکه به راحتی تن به بی مبالاتی جنسی بدهند.اگر افراد در معرض مشاوره و درمان قرار بگیرند. دچار مشکلاتی اینگونه نخواهندشد.مشاوره روانی به موقع میتواند با آموزش مهارت ها، مانع ناهنجاری های جنسی گردد.ولی از آنجایی که معمولا ًخدمات در ایران به طور سریع و به موقع دسترس پذیر نیست. مشکلاتی از این دست نیز به طرز مضاعفی درمی آید و حلّ آنرا دچار مشکل می سازد.

نتیجه گیری

بردگی جنسی که یکی از اصلی ترین شاخص های سنجش شرایط اقتصادی – اجتماعی و اخلاقی در جوامع به شمار می رود، ‌در کشورما رو به رشد است. زنان از بحران های سیاسی – اجتماعی حاضرکه به دلیل حاکمیت فاشیست اسلامی درمیهن مان به وجود آمده است .همچون سایر گروه های اجتماعی مصون نیستند و زندگی سرشار از درد و سراسر از فشار و محدودیت و اسارت چند لایه آنها را دستخوش نابسامانی می گرداند.آنان به دلیل جنسیتشان همیشه اوّلین وآخرین مقصر شناخته می شوند.امّا به معضلات مربوط به زنان به علّت محظورات و قیود ناشی از فرهنگ جوامع سنتّی ومردسالارانه چنانکه باید و شاید پرداخته نشده است درنتیجه این قسم از موضوعات در مقایسه با سایر مسائل اجتماعی اهمّیت کمتری یافته است.

براین اساس یک راه صحیح و منطقی برای مبارزه با معضل بردگی جنسی  تغییر نگرش نسبت به این پدیده است، لازم است تا تک تک ما دردیدگاه خود نسبت به این قضیه تجدیدنظر به کلّی کنیم و افراد خودفروش را نه به -عنوان انسان هایی که از دست رفته است.بلکه بسان افرادی ببینیم که هنوزمی توانند به دلیل انسان بودنشان ، مراحل شدن را طی نمایند و دیگری باشند و دگرگونه زندگی کنند.

یقیناً  تنفر ، زندان ، شلاق ،سنگسار ، مرگ ، مطرودیت از خانواده و اجتماع راه حلّ این پدیده نیست.چرا که آنان قربانیان نابرابری های جنسیتی ،فرهنگی ، اقتصادی و نیز خشم و خشونت و بی قانونی حاکم بر اجتماع بیمار و عفونی هستند.انحرافات اجتماعی سبب می شود تا سلامت ، امنیت روانی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جامعه دچار بحران های جدٌی شود.به همین علّت نیز جامعه باید تدابیر کارشناسانه و قانونمندی که مبتنی بر اصول علمی خاص باشد را به منظور ممانعت از انحرافات اجتماعی و نیز تدابیری را جهت بازپروری این زنان در نظر بگیرد.بدون شک ضروری است تا عوامل زمینه ساز و تشدیدکننده این معضل اجتماعی شناسایی شود و با توجه به آن اقدامات موثر و کارآمدی تعبیه گردد.

منابع

۱-  فقر و مشارکت در جامعه مدنی نویسنده: یوکش اتان؛الس اوین مترجم: ایرج پاد صفحه۱۳۶.

۲-  فقر و مشارکت در جامعه مدنی نویسنده: یوکش اتان؛الس اوین مترجم: ایرج پاد صفحه۱۳۹

۳– کتاب فقر و مشارکت در جامعه مدنی نویسنده: یوکش اتان؛ الس اوین. مترجم: ایرج پاد صفحه ۱۷۶

۴www.shafighi.com

۵ –  زنان ویژه معلول فقر مادی زهرا بیگدلی صاحب قلم ۲/۱۰۲/۸۴.

۵ –  زنان ویژه معلول فقر مادی زهرا بیگدلی صاحب قلم ۲/۱۰۲/۸۴

۶- زنان بیشتر از مردان در دایره فقر گرفتارند- سعید مدنی ( کارشناس مسائل اجتماعی) روزنامه صدای عدالت ۲۷/۱۰/۸۳.

۶- زنان بیشتر از مردان در دایره فقر گرفتارند-” سعید مدنی”( کارشناس مسائل اجتماعی) روزنامه صدای عدالت ۲۷/۱۰/۸۳.

۷- زنان بیشتر از مردان در دایره فقر گرفتارند-” سعید مدنی”( کارشناس مسائل اجتماعی) روزنامه صدای عدالت ۲۷/۱۰/۸۳.

۸- عنوان ؟- نویسنده : کاترین تولیائو-  ترجمه : محبوبه بیات‌.

۹-  نگاهی به ریشه ها و علل پیدایش پدیده زنان خیابانی نویسنده ؟-  روزنامه مردم سالاری.

. ۱۰ -دایره بسته فقر،ایدز و سوء استفاده جنسی- آزاده اکبری اعتماد ملّی -۷ /۱۲/۸۴ .

۱۱-زندانبان ها هم فهمیدند، ریشه فحشاء در فقر است نویسنده ؟-  نشریه ؟

۱۲-www.shafighi.com.

۱۳ – کتاب”پنجاه واقعیت جهان”-جسیکا ویلیامز

۱۴ – میزگردی در رابطه با رشد فزاینده بازارجهانی برده داری جنسی درسراسر جهان-خبرگزاری خبرنگاران جوان – ۲۶ می برگزاری.

 ۱۵-بسیج و مافیای فحشاء‌ – سایت آذربایجان روز www.azarbaijanroz.blognot.com

۱۶- سعیدمدنی مدرس دانشگاهwww.ceerang.com

۱۷- دختران فقر پشت چراغ قرمز؛ ویترین اقتصاد نابسامان اجتماع مولف رابعه موحد اعتماد ۳/۲/۸۳.

۱۸ -کاهش فقر و حذف خشونت – عصر اقتصاد – ۳/۵/۸۳ .

۱۹–  کتاب سیاست اجتماعی چیست؟مولف: تونی فیتز پتریک ترجمه: هرمز همایون پور صفحه ۱۸۱.

۲۰– رهایی زنان از فقر و تبعیض ثریا عبید ۲۶ / ۷/۸۴ .

۲۱- سعید مدنی مدرس دانشگاه .www.ceerang.com .

شهناز غلامی

فرانسه پاریس

۲۰۱۴/۰۴/۲۲

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com