th.jpg

در سال‌های اخیر به موازات فراگیری اعتراضات مدنی در سراسر جهان، شاهد تغییر و تحول شگفت‌انگیزی در کنش‌های مرتبط با اعتراضات شهری بوده‌ایم. به‌طور خاص رویدادهای اعتراضی در لندن نمونه‌ای از این تغییرات چشمگیر و بنیادین بودند.

»ریک‌ هازان» در کتاب اختراع پاریس (۲۰۰۲)، شورش‌های توده‌ای پاریسی‌های قرن نوزدهم را بستری مناسب برای شکل‌گیری نقشه‌ای اجتماعی – سیاسی از شهری در حال تغییر در قالب جهانی در حال تغییر می‌داند؛ بازتابی از انقلاب صنعتی، مناسبات جدید میان کارگر و کارفرما، مهاجرت توده‌های کارگری و غالبا خطرناک شهری به مناطق پیرامونی و اعمال تغییرات بنیادین بر مشاغل عمده و «آرایش استراتژیک» شهر از نو.

هازان بر این باور است که سنگرها ـ که هم نشانه‌هایی‌اند از وجوه رمانتیک و عملگرایانه اعتراض پاریسی‌ها و هم نمادی ماندگار از ناآرامی‌های مدنی ـ در تمام شئون اجتماعی، سیاسی و تکنولوژیکی‌شان، محصول زمان خود بوده‌اند. ظهور سنگرها و امتداد حضور و کارکردشان در بافت شهری عملا به انقلابی ارتجاعی در برنامه‌ریزی شهری و معماری منجر شده است، انقلابی که امروزه بسیاری از شهرهای مدرن ما را تعریف می‌کند.

«اوسمَــنیزاسیون» یک برنامه نوسازی شهری‌ بود که در میانه قرن نوزدهم و توسط «بارون ژرژ اوژن اوسمان» در پاریس اجرا شد. این برنامه در وجه سیاسی، هدف خود را بر سخت یا ناممکن‌سازی تسلط انقلابیون و معترضان بر خیابان‌ها، به وسیله سنگربندی، متمرکز ساخت.

کوچه‌های تنگ و خیابان‌هایی با عرض معبر کم، نقل و انتقال نیروهای نظامی ‌را به شدت محدود می‌کرد، اما تعریف خیابان‌های عریض، انتقال سریع نیروهای نظامی‌ و پلیس را در پاریس و پیرامون آن تسهیل می‌کرد. اوسمَــنیزاسیون نزدیک به ۱۰۰ سال در تمامی ‌نقاط دنیا به کار گرفته شد؛ از کلان‌شهرهای مدرن گرفته تا محوطه‌های دانشگاهی دانشگاه‌های آمریکا در سپیده‌دمان جنبش‌های اعتراضی دهه ۱۹۶۰.

وقایع اعتراضی لندن نشان ‌داد، براساس تغییرات متنوع ایدئولوژیک و تکنولوژیک پیش آمده، روزهای خیابان‌های شهرهای هوسمنیزه‌شده به شماره افتاده است. سنگرهای شهری به نفع فلش‌ماب‏ها۱ کنار رفته‌اند و جَنگ موش و گربه میان پلیس و معترضان به همان میزان که بعدی کالبدی دارد، در فضای مجازی نیز پیگیری می‌شود.

«یو کِی آن کانت»، یک گروه معترض مرتبط با جنبش‌های دانشجویی است که هدفش را بر تدقیق رابطه میان فرار مالیاتی و قطع بودجه‌های عمومی‌ معطوف کرده و منطق حاکم بر موانع را با یک موقعیت جدید و بسیار سیال تطبیق داده است. در شورش‌های اخیر، زمانی که پلیس در حال تشکیل کمربندی حائل به دور یک مجتمع تجاری بود، معترضین با تقسیم شدن به گروه‌های کوچک، به سادگی کمربند حائل را شکسته و خود را به مجتمعی دیگر می‌رساندند تا در آنجا دوباره به یک اجتماع وسیع انسانی تبدیل شوند.

در چنین شرایطی فقط زمانی احتمال بازداشت معترضین بالا می‌رود که با شهر همچون مکانیسم سنگربندی پاریس قدیم برخورد کنیم. البته این وضعیت کمتر پیش خواهد آمد، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت ما از مفهوم سنگرهای شهری عمیقا دور شده‌ایم و به همین دلیل است که این اپیوزدهای بی‌نظمی، به جای آنکه بر یک هدف از پیش برنامه‌ریزی شده و مشخص متمرکز باشند، از منطقی فلاونری۲ تبعیت می‌کنند؛ به این معنی که معترضان یا آشوبگران در قامت پرسه‌زنانِ بی‌تفاوتی ظاهر می‌شوند که از فرصت‌ها، آن‌گونه که برایشان پیش می‌آید، استفاده می‌کنند، نه بر اساس یک هدفگذاری متقن و قطعی.

تکنولوژی شبکه‌های اجتماعی، نقشی عمده در این تغییر و تحول ایفا کرده است. گروهی از دانشجویان، اپلیکیشنی برای آی‌فون طراحی کردند به نام سوکی. این اپلیکیشن به‌طور تخصصی برای ارسال اطلاعات مرتبط با وضعیت اعتراضات و موقعیت و واکنش پلیس در زمان واقعی به کنشگران طراحی شده بود.

البته در آشوب‌های ماه اگوست، پلیس تلاش کرده بود بر فعل و انفعال فضای رسانه‌های اجتماعی نظارت کند اما یک گام عقب بود زیرا تقریبا تمام کنشگران درگیر با پلیس، خود را ملزم به استفاده از پلتفرم‌های رایجی همچون فیس‌بوک یا توییتر ندیده بودند بلکه به استفاده از پلتفرم‌های دیگری روی آورده بودند یعنی مسنجر بِلـَـک بـِـری، زیرا می‌دانستند نفوذ به آن به مراتب سخت‌تر از نفوذ به دیگر شیوه‌های ارتباطی است.

در الگوی جدید اعتراضات خیابانی، پهنا و عرض معبر خیابان‌هایی همچون آکسفورد، کینگزوِی و استرند، دیگر همچون گذشته نقش عاملی بازدارنده را ایفا نمی‌کنند و برای اعتراض‌های خیابانی مناسب نیستند. در بزرگ‌ترین تجمع ضد سیاست‌های ریاضتی، پلیس برای کنترل تجمع‌کنندگان در خیابان پیکادلی با مشکل مواجه شد، عرض معبر وسیع خیابان و راه‌های خروجی متعدد و همچنین کمبود تعداد نفرات، عملا، امکان استفاده از تکنیک محصور کردن تظاهرکنندگان از طریق دیواره انسانی و اجبار آنها به ترک محل اشغال‌شده را اگر نگوییم محال، بی‌نهایت سخت کرده بود.

کنش کسانی که در این اعتراضات مقطعی در لندن شرکت می‌کنند، پاسخی است به اصلاحات عمیقا نئولیبرالی که در حال اجراست. اگر قلب اقتصادی جهان توسعه‌یافته در دست بخش‌های خدماتی و خدمات ارتباط راه دور و شرکت‌های رسانه‌ای می‌تپد، جای تعجب نیست اگر همین فضاها در حال حاضر به میدان جنگ بدل شوند.

آن‌طور که پیداست، الگوهای سازمان‌نیافته مقاومت همچنان بر الگوهای حکومتی برتری دارند اما آنچه آرام‌آرام در حال شکل‌گیری است و احتمالا تداوم خواهد یافت، هوسمنیزاسیون جدیدی است که از سوی حکومت‌ها بر مجراهای ارتباطی نوین و مجازی ما حاکم خواهد شد. فیس‌بوک و توییتر به شبکه‌های زیرزمینی و تودرتوی نوین اعتراض‌های شهری تبدیل شده‌اند؛ مسیرهایی که می‌توان در آ‌نها سنگرهایی مجازی ساخت، گره‌گاه‌های تجمعی تعریف کرد و برای آخرین مقاومت۳ برنامه ریخت و حتی آن را به انجام رساند. پلیس و نیروهای حکومتی، آرام‌آرام در حال درک این واقعیت هستند.

نباید این نکته مهم را از یاد برد که علی‌رغم تغییرات عمیقی که در ساختار اعتراض‌ها و شورش‌های نوین پدید آمده، بسیاری از مسائل بنیادین همچنان بر سیاق گذشته باقی مانده‌اند. در واقع همان‌گونه که اریک ‌هازان تاکید می‌کند، سنگرهای پاریس قرن نوزدهم «هیچ‌گاه صرفا به مثابه یک زیرساخت و ابزار مبارزه عمل نکردند».

به گمان او سنگرهای پاریس فراتر از اختراع و ابداع راه‌هایی نو برای تحت تملک در آوردن خیابان بودند و «از همان آغاز، نقشی دوگانه را بازی کردند» و نقش دیگر آنها را می‌توان «در قامت فراخونی برای کنش در کل اروپا، به دنبال تحقق مدل‌ها و استدلال‌های تئوریک برای امید» نیز تفسیر کرد. برای رسیدن به شناختی عمیق‌تر از جنبش‌های نوینی که در ادامه قرن پیشِ رو ظهور خواهند کرد، آنچه باید از شکل اعتراض‌ها و آشوب‌ها در لندن و سایر نقاط جهان بیاموزیم، تدقیق مدل‌ها و منطق به روزرسانی‌ این اعتراضات است.

پانوشت:

۱- یک پدیده اجتماعی و جدید در رابطه با یک «قرار دسته‌جمعی هدفمند» به اصطلاح خودجوش است. فلش ماب به گروه شهروندانی گفته می‌شود که از طریق رسانه‌های دنیای مجازی یا تلفن همراه و یا نامه زنجیره‌ای همدیگر را خبردار کرده و در زمان معینی در مکان‌های عمومی ‌برای انجام کار‌های شگفتی‌آور تجمع می‌کنند.

۲- والتر بنیامین به روابط متقابل میان شهر به عنوان یک فضای معنی‌دار چندلایه و آگاهی یافتن به این لایه‌های معنایی علاقه‌مند بود. او اصطلاح ادبی فلاونر را رایج ساخت که در واقع منظور از آن یک شاعر، هنرمند، کارآگاه خیابانی آماتور و مهم‌تر از همه یک دوره‌گرد است که محل گشت و گذار او پاساژهای خرید یعنی اصلی‌ترین انگاره ذهنی بنیامین بود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com