۲- دروغ دیگر این بود که دولت گناه افزایش سرانه مصرف سوخت در ایران را به دوش ارزانی قیمت سوخت و بیمبالاتی مردم میانداخت. هرچند که سهم اندک این مساله را نمیتوان نادیده گرفت، اما واقعیت این است که اولا هفتاد درصد انرژی کشور در بخشهای دولتی مصرف میشود و این هیچ ارتباطی به آزادسازی قیمتها ندارد. دولت اگر حسن نیت داشت میتوانست با صدور بخشنامه نسبت به بازسازی این سیستم فرسوده اقدام کند. در ثانی، مصرف سوخت نسبت به افزایش قیمت ضریب کاهش بسیار ناچیزی دارد. مصرف سوخت ما اگر بالا است به این دلیل است که خودروسازیهای ما توانایی تولید خودروی کممصرف را ندارند. بنزین کشور ما عدد اکتان پایینتری نسبت به همتایان خارجی دارد و ضعیفتر است و اکثر نیروگاههای ما سوخت گازی دارند. افزایش قیمت سوخت در این وضعیت صرفا به معنای وارد کردن یک فشار سنگین اقتصادی بر دوش مردم است.
۳- گفتند این طرح برای کاهش حجم دولت است. گفتند که دولت ایران بیش از اندازه بزرگ است و همچون یک دولت کمونیستی در امور اقتصادی دخالت میکند، اما به صورت موازی با طرح نه تنها هیچ گامی برای کوچکتر شدن دولت برداشته نشد، بلکه با هجمه نهادهای نظامی-امنیتی به دیگر مراکز اقتصادی (از بنادر و فرودگاهها و چاههای نفت و نیروگاهها گرفته تا مخابرات و سدها و جادهها…) عملا دست بخش خصوصی از هرگونه فعالیت مستقل، سالم و شفاف کوتاه شد. از تمام ادعای کوچکسازی دولت فقط بخش افزایش قیمتها برای مردم عملی شد.
۴- قرار بود خروج حجم بزرگی از گردش پولی دولت به شفافسازی مالی و افزایش سلامت اقتصادی منجر شود اما در عمل شکلگیری یک چرخش مالی نجومی جدید و انکان ایجاد فساد در آن (مثلا با جابجا کردن تاریخ پرداختها) یک کانون فساد جدید در دولت ایجاد کرد. فراموش نکنید ابرمیلیاردرهایی نظیر بابک زنجانی فقط چهار سال پیش به دلیل چکهای برگشتی در زندان بودند و تمام این ثروتهای افسانهای و بادآورده مربوط به همین دوران چهارساله است.
۵- قرار بود با این طرح یارانهها «هدفمند» شوند. از جیب اقشار پردرآمد کاسته شده و فشار از روی دوش اقشار کمدرآمد برداشته شود. بعد از سه سال دروغپردازی و آمارسازی، بالاخره امروز همه اذعان دارند که یارانهها نتوانست بهبودی در وضعیت دهکهای پایین جامعه ایجاد کند اما به شدت طبقه متوسط را تحت فشار قرار داد و به خط فقر نزدک کرد.
۶- قرار بود بخش عمدهای از پول حاصل از حذف یارانهها صرف تولید و بهداشت شود. این وعدهای است که هنوز هم تکرار میشود اما تا کنون هیچ گاه تحقق پیدا نکرده است. هزینههای درمانی و بهداشتی مردم به حد کمرشکنی رسیده و تولید کشور که قرار بود با آزادسازی قیمتها شکوفا و جهانی شود، زیر بار افزایش قیمت تولید عملا منهدم شد.
۷- و در نهایت، اگر قرار بود بنابر ادعاهای اقتصاددانانی چون نیلی، پول از دست دولت خارج شود و تمرکز دولتی کاهش پیدا کند، چطور شد که به سه سال نرسیده در و دیوار دارند به گوش مردم میخوانند از دریافت یارانه انصراف دهید که همچنان پول دست دولت بماند؟ آیا میدانید طراح و گرداننده این مرحله دوم از طرح هم همچنان جناب دکتر نیلی است؟ اگر قرار است این پول دست دولت بماند و اگر قرار نیست آن را به صورت یارانه شیر و نان و روغن به دست مردم باز گرداند میخواهد با آن چه کند؟ به نظر میرسد این اقتصاددانان، نگران «دخالت» دولت در اقتصاد نبودهاند و تنها هدفشان متوقف کردن «خدمات» دولتی بوده است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.