سه روز پیش آرامش دوستدار فیلسوف در نودسالگی در کلن درگذشت. در ایران با نامش آشنا بودم و پس از اینکه به تبعید آمدم سلسلهی مقالاتش در نقد “امتناع تفکر در فرهنگ دینی” ایرانیان بویژه مسلمانان را در مجلات ایرانیان خارج از کشور خواندم.
بردگی فکری یا بقول کانت “عدم بلوغ فکری” که از “عدم جرات به اندیشیدن” برمیخیزد، خصیصهی فکری بیشتر فرهنگسازان پیش از عصر روشنگری است و منحصر به مسلمانان یا دیگر دینداران نیست و شامل حال بسیاری
از دینناباوران عصر ما هم میشود که از مرامهای زمینی خود مذاهبی آسمانی ساختهاند.
پس منحصر کردن انتقاد به دین بویژه اسلام و فیلسوفان مسلمان از چیست؟ این است که میگویم نبرد آرامش دوستدار، نبرد من نبود. من با بردگی فکری در هر شکل آن مخالف هستم و اگر چه خود را خداناباور میدانم ولی لبهی انتقاد را متوجهی ادغام دین و دولت میکنم نه دینداری. نبرد من برای تفکیک دین از دولت و برقراری آزادی دینی و بیدینی است نه لغو دین که یک امر شخصیست. آرامش دوستدار از اهمیت تفرد میگفت ولی در عمل جانب بردباری با دینداران را نگاه نمیداشت. یادش گرامی باد که خود یکی از فرهنگسازان ما بود.
سیم اکتبر دوهزاروبیستویک
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.