متنی که دوستدار ارایه داده تا کنون متنی است که فرصت گفتگو را که مهم‌ترین ویژیگی فهم این دوران است از خود و‌دیگری در آن دریغ شده است.
ازاین روی جدا از کوشش هایی که در جهت نقد و برسی و به گفته ایشان امتناع تفکر داشته که قابل درک است اما نوع نگاه اش به تاریخ تفکر و فرایند تحولات فکری
نگاهی متفرعن و مستبدانه است که در طعمی ناسیو‌نالیستی مذهبی اغشته است.
دوم‌ اینکه برداشت اش از ساحت زبانی خود گونه ای در نفی شکل گیری زبان و نفهم سازی از آواهای پنهان زبانی است.

از این روی شیوه نگارش خود او ترکیب واژه بند ی هایش پنداری از آن امتناعی است که داعیه نقد اش را دا راست.
به عبارت دیگر متنی که در آن در نفی امتناع تفکر نوشته شده از همان ساخت و گردش زبانی بر خور داراست که امتناع تفکر ( به زعم ایشان ) را آفریده است.
هیچ نو آوری زبانی را متن ( ها) پی ریزی نمی کنند.
و نه حتی مانوری تازه از زبان را ، از این روی فرصت بنیاد فلسفه را که پرسشگری است مسدود می کند، علیرغم ادعای که نوشته هایش حول عدم پرسش در بافت فرهنگی ما را که “امتناع تفکر ٫..در خصلتی “دین خویی “ و فاقد پرسشگری است داوری می کند.

علی آشوری
جولای ۲۰۱۷

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)