نویسنده: هژار رحیمی
ترجمه: سلام اسماعیلپور
حزب دمکرات کردستان از هنگامی که به عنوان یک حزب سیاسی پا به عرصه سیاسی و اجتماعی کردستان نهاد، تمامی تلاشها، مبارزات و اقداماتش در راستای تعالی احساسات ملی و اتکا به خویشتن و رهایی ملت کرد از ستم حکومتهای مسلط بر کردستان بوده است. شاید بارزترین عواملی که در این رابطه قابل توجه بوده و میتوان از آن به عنوان معیاری برای تشخیص میزان اعتقاد افراد به برنامهی سیستم نام برد، رهبران و مدیران سیستم باشند. بدین معنا که با در نظر گرفتن شخصیت و رفتار رهبران میتوان گفت که تا چه حد برنامهی انسانی آن سیستم تبدیل به بخشی از ساختار شخصیتی افراد جامعه شده و تا چه حد میتوان به عملی ساختن آن امیدوار بود، زیرا چه بخواهیم، چه نخواهیم، تا زمانی که برنامهی یک سیستم با شخصیت رهبران و مدیران آن در هم آمیخته نشود و تعهد و التزام عملی اشخاص نشان داده نشود، نمیتوان به تحقق آیندهی روشن برای یک جامعه امیدوار بود، حتی اگر بهترین برنامهها و اندیشهها را نیز در خود داشته باشد.
برنامهی حزب دمکرات هر اندازه هم که سنجیده و مطلوب باشد، نخواهد توانست نویدبخش آیندهی روشن در برابر دیدگان ما باشد اگر چنین برنامهای نتواند تبدیل به بخشی از ساختار شخصیتی رهبران آن شود یا به تعبیر دیگر، اگر رهبران نتوانند به اقتضای شرایط مختلف، ضمن ایجاد تغییراتی در برنامهی اصلی، همچنان در مسیر انسانی و اخلاقی این برنامه و آرمانهای اولیهی آن گام بردارند.
اینجاست که آشکار خواهد شد رهبران و مدیران، افراد فرصت طلبی نبوده و مدام در تلاش برای حفظ شور و علاقهی میهنی افراد جامعەهای هستند که حزب از آن برخاسته است.
خوشبختانه رهبران حزب دمکرات در زمرهی کسانی قرار دارند که همواره کوشیدهاند تا با توجه به شرایط گوناگون، ضمن ایجاد تغییراتی در برنامه اصلی، همچنان به خاستگاه و منشأ اصلی حزب وفادار و متعهد بمانند که همین تعهد، احترام آحاد جامعهی کردستان را بر انگیخته است.
با نگاهی به جامعهشناسی احزاب و منشأ پیدایش و رشد آنان، خواهیم دید که حزب دمکرات به عنوان یک حزب سیاسی، محصول شکافی ساختاری در درون جامعهی ایران است. این شکاف، همانا ستم و استثمار ملی است. بنابراین، پیام اصلی حزب دمکرات، رفع و زدودن این استثمار بوده و تا زمان رفع آن، همچنان فلسفهی وجودی آن به قوت خود باقی خواهد ماند. از بدو پیدایش حزب دمکرات تاکنون مشاهده میکنیم که این حزب، رهبران و تمامی اعضای آن دلسوزانه کوشیدهاند تا تعهد خود به این پیام را نشان دهند و در حد ضرورت و امکان، از انجام هیچ خدمتی در این زمینه دریغ نورزیدهاند.
یکی از ویژگیهای والای دکتر قاسملو این بود که همواره و بیش از هر امر دیگری و هر فکر شخصیای که بخشی از زمینهی شخصیتی و پشتوانهی روشنفکری وی را تشکیل میداد، ناظر بر وضعیت مردم خویش و استثمار آنان از ناحیهی رژیمهای حاکم بر کردستان بود.
از همین روست که میبینیم از زوایای مختلف، همواره و در مراکز سیاسی، اجتماعی و آکادمیک گوشهی چشمی به کردستان و مسألهی ملی کرد داشته است. از زمانی نیز که به طور جدی وارد عرصهی سیاست شده و از تریبون یک حزب مشخص، برای تأمین حقوق ملت کرد به تلاش و مبارزه پرداخت، تعهد و اشتیاق وی در این زمینه فزونی یافته و میکوشد تا آنجا که برایش مقدور باشد، خود را از قیود دست و پاگیر ایدئولوژیک رها ساخته و آنها را با اوضاع و شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعهی کردستان تطبیق دهد.
یکی از ویژگیهای بارز یک جنبش ملیگرایانه آن است که بیش از هر امر دیگری، بایستی بر ویژگیهای اخلاقی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعهی خود تأکید بورزد. برای هر جنبش ملیگرایانهی عقلانی، ایدئولوژیها و افکار زیبای گوشه و کنار جهان سیاست هر اندازه هم که زیبا و پر معنا باشد، اگر نتوانند به پیشبرد جنبش کمک کنند، کارایی و اهمیت خود را از دست میدهند. زیرا از این منظر، وظیفهی اصلی هر جنبش ملیگرایانهای، پی ریزی مجدد ساختارهای جامعه بر اساس ذهنیت و اخلاقی خاص است که نشأت گرفته از رفتارها، آداب و سلوک، تاریخ، سیاست و فرهنگ آن جامعه نیست. این در حالیست که مطرح شدن و ظهور هر ایدئولوژیای، نتیجهی شرایط محیطی، فکری و ذهنی خاص خویش است که از بسیاری جهات میتواند با سنتها، افکار و عقاید جامعهی دیگر مغایر و متضاد باشد. دکتر قاسملو از معدود رهبرانی بود که این مسأله را به خوبی بررسی نموده و معتقد بود که این افکار و اندیشهها بایستی با ویژگیها و شرایط جامعهی ما تطبیق داده شوند تا بتوانند به بهترین نحو ممکن تأثیرگذار باشند، به ویژه اگر هویت اصلی حزبمان، ملیگرایی و تعالی اندیشه و ارادهی ملی باشد. از همین رو، ایشان با وجود پشتوانهی فکری متفاوت، با در نظر گرفتن رسالت اصلی حزب دمکرات و مانیفیست آن، توانست این ایدهی خود را با شرایط جنبش ملی دمکراتیک کرد در کردستان ایران تطبیق داده و به گواهی تاریخ، بیشترین تأثیرات را بر جای گذاشت. مطرح نمودن سوسیالیسم دمکراتیک در چنان شرایطی و نقد عقلانی سمت و سوی سیاستهای جنبش کرد در سایر بخشهای کردستان (در کتابچهی مختصری در باب سوسیالیسم دمکراتیک) و پیامدهای آن، نشان داد که دکتر قاسملو به دنبال تحقق تزی است که حتی اگر وارداتی باشد، با جامعهی کردستان نامأنوس نباشد. ایشان با این کار خود، هم توانست پیوندهای خود با جهان بشریت را مستحکم نگه دارد و هم جنبش ملی دمکراتیک کردستان را از دام ایدئولوژیک مهلکی رهایی بخشید.
به طور خلاصه میتوان گفت، دکتر قاسملو میدانست که تبلیغ برای یک زندگی انسانی سعادتمندانه و سرشار از عدالت و برابری نباید به عنوان یک ایدئولوژی به مردم تحمیل شود، زیرا اگر چنین شود، خود تبدیل به سرآغازی برای استثمار و بیعدالتی خواهد شد، زیرا یکی از ویژگیهای بارز هر ایدئولوژیای مرزبندی کردن میان اندیشهها و عدم مدارا و سازش میان آنهاست و بدینگونه خود سبب شکلگیری استثمار و بیعدالتی دیگری میشود. به طور کلی، آموزهی اصلی در ایدئولوژی آن است که “هر کس با من نیست، علیه من است یا نمیتوانم با آن مدارا کنم”.
در اینجا باید وارد مبحث دیگری شویم که برای هر جنبش ملیگرایانهای مهم است و در اندیشه و عمل دکتر قاسملو نیز به خوبی انعکاس یافته و وی با تلاشها و مبارزات خود و همفکرانش توانست آن را تبدیل به بخش مهمی از رفتار سیاسی و اجتماعی حزبش نماید.
در یک جنبش ملی، میزان مشارکت گستردهی اقشار و طبقات گوناگون اجتماعی از اهمیت اساسی برخوردار است، زیرا هر اندازه که میزان مشارکت بیشتر باشد، هم امکان موفقیت و پیشرفت بیشتر و محتملتر است و هم چشمانداز همزیستی مسالمتآمیز روشنتر شده و صلح و امنیت اجتماعی و سیاسی بیشتر تثبیت خواهد شد. علاوه بر اینها، هویت جنبش نیز به عنوان یک جنبش ملی زیر سؤال نخواهد رفت. این رسالت نیز در صورتی محقق خواهد شد که آحاد جامعهی کردستان خود را بخشی از جنبش بدانند و فضایی برای افراد مهیا شود که در آن احساس ازخود بیگانگی نکنند. این امر هم منوط به عدم ایدئولوژیک بودن و هم به میزانی از دمکراسی است که برقرار میگردد. در رابطه با مسألهی نخست پیشتر توضیح دادیم و مسألهی دوم را نیز در عملکرد و اندیشهی دکتر قاسملو به وضوح میتوان مشاهده نمود. ایشان همواره از تمرین دمکراسی میگفت و معتقد بود که بایستی دمکراسی را در میان خود نهادینه کنیم تا هم مردم را امیدوار کنیم که میتوانیم جامعهای دمکراتیک را بنیان نهیم و هم کاری کنیم که شمار بیشتری از مردم با هر عقیده، دین و مذهبی جایگاه خود را در میان ما پیدا کنند. این نیز به نوبهی خود سبب تقویت دمکراسی خواهد شد زیرا ادعای وجود دمکراسی و همزیستی مسالمتآمیز، زمانی به اثبات میرسد که مجالی برای بروز و در کنار یکدیگر بودن تنوعات، وجود داشته باشد. باور به دمکراسی در اندیشهی قاسملو تا آنجا پیش میرود که از آن به عنوان مبارزهای مستقل، جداگانه و آزاد یاد میکند. در همین رابطه میگوید: “مبارزه برای دمکراسی نباید تحتالشعاع مبارزهی ملی یا طبقاتی قرار گیرد.”
همین نگرش به دمکراسی و اعتقاد به تجلَی و بروز تنوعات بود که در مدت بسیار کوتاهی، شمار انبوهی از مردم را حول محور حزب دمکرات گرد آورد و همین حزب تبدیل به نمایندهی جنبش رهاییبخش ملی دمکراتیک ملت کرد در کردستان ایران گردید. بدیهی است که جنبهها و موضوعات متعددی وجود دارند که میتوان از آنها به عنوان ویژگی بارز یک جنبش ملی یاد کرد و نگرش و دیدگاه دکتر قاسملو را دربارهی آنها بیان نمود. لیکن مهمتر از همه، برای یک جنبش ملیگرانه، نخست، تجلَی رفتار و اخلاق یک ملت در برنامههای یک جنبش و دیگری، ایجاد تعهد و التزام در میان آحاد آن ملت و سرزمین برای گرد آمدن در زیر پرچم جنبش است که در هر دو حالت آشکار شد که دکتر قاسملو چگونه توانسته این توازن را رعایت و برقرار نماید که یک رهبر یا مدنظر قرار دادن پیام و رسالت نخست حزب دمکرات و تغییرات بعدی در آن، هم حزب دمکرات را از محبوبیت و اعتبار بیشتری برخوردار و آنرا در راه دستیابی به اهدافش پیشگیرتر نماید و هم چشمانداز موفقیت را روشنتر نماید.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.