به بهانهی ۲۳ بهمن، نهمین سالروز تأسیس اتحادیهی دانشجویان دمکرات کردستان ایران
عمل جمعی انسانها در دوران کنونی و در پسزمینهی سیاسی جامعه به عنوان جنبش اجتماعی تعریف میگردد و با متد جامعهشناسی سیاسی مورد تحلیل قرار میگیرد. دیدگاه آنتونی گیدنز دربارهی جنبش، تصویری ساختارمند از اعمال جمعی را نشان میدهد. از نظر این جامعهشناس، جنبش، تلاش و فعالیت جمعی تعداد افرادی است برای دستیابی به اهداف و منافعی مشترک که این عمل جمعی خارج از حوزهی سازمانهای رسمی درون جامعه به نتیجه میانجامد. یعنی کار و عمل جمعی بیش از آنکه جستجوی اهداف و آرزوهای افرادی معین و دارای منافع مشخص باشد، درماندگی در برابر اهداف و مطالبات است که خواست و ارادهی فردی در برابر تحقق آنها ناتوان مانده است.
برای آنکه هر حرکت وعمل جمعیای جنبش قلمداد نگردد، سه ویژگی اصلی و طبیعی جنبش توسط جامعهشناسان تعیین گردیده است که عبارتند از:
۱) نارضایتی نسبت به تبعیض و حتی ارزشها و هنجارهای جامعه ۲) وجود گفتمانی نسبت به اقلیت درون جامعه ۳) سازماندهی و رهبری بلند مدت
در میان اصلاح طلبانی ایرانی نیز، فراهم نمودن فضای سیاسی توسط دولت یکی دیگر از ویژگیهای جنبش اجتماعی قلمداد میگردد تا هزینهی آن کاهش یافته و مورد حمایت مردم قرار گیرد. در مقابل این دیدگاه، دکتر مجید محمدی از جنبش اصیل اجتماعی به صورت کلی و به ویژه ایران سخن میگوید که ماحصل مطالبات درون جامعه و انتقاد از قدرت سیاسی است. با استناد به این دیدگاه و ویژگیها، جنبش دانشجویی به دلیل اینکه با مرکز، تصمیمات و قوانین غیردمکراتیک مخالفت میورزد و حکومت سیاسی ایران نیز با تمام دستگاهها و نهادهایش در این چارچوب قرار میگیرد و همچنین با توجه به معیارهایی که مورد بحث قرار گرفت، شخصیت دانشجو، نهاد دانشگاه و جنبش دانشجویی هم در ذات خود با سیستم سیاسی _ اجتماعی ایران ناسازگارند و نگرانیهای آنها در حوزهی عمومی جامعه میباشد و نه در دالانهای قدرت و حکومت.
ماکس وبر، جامعهشناس سیاسی که موضوع دولت – ملت محور تحلیلها و استدلالهایش میباشد بر نقش سرنوشتساز قدرت سیاسی در جامعه تأکید نموده و ما را به این نقطه میرساند که قدرت سیاسی در ایران و جنبش دانشجویی آن چگونه باید باشد، یا جنبشهای اجتماعی و منجمله جنبش دانشجویی کردی چگونه باید باشد.
جنبش دانشجویی کردی همچون تمامی جنبش های اجتماعی نوین در گفتمان و هویت، دنبالهرو پارادایم فکری – سیاسی غالب درجامعه است. شرایط تاریخی، سیاسی و فرهنگی کردستان علتی شده است که هژمونی خواستها و مطالبات ملیگرایانه بر دیگر گفتمانها چیره شود و جنبشهای اجتماعی حول محوریت این گفتمان بچرخند. بدون این قانون کلی، جنبش و حرکت وجود خواهد داشت ولی رشد و نمو آن دشوار خواهد بود. به همین خاطر، جنبش دانشجویی در ایران و کردستان، تحت تأثیر پارادایم فکری و سیاسی جامعه رشد و گسترش مییابد.
چنانچه قبلاً بدان پرداخته شد، وجود فضای سیاسی باز در جامعه و رفتار قدرت سیاسی با جنبشهای اجتماعی فضا را برای پدیدار شدن جنبشهای اجتماعی فراهم خواهد ساخت و این بستر تنها توسط دولت مسدود نگردیده، بلکه نبود جامعهی مدنی خود یکی دیگر از علل عدم تشکیل و رشد جنبشهای اجتماعی است.
ساختار جمهوری اسلامی ایران، اصلاحاتی را که گشایش فضای سیاسی و چرخش قدرت را به دنبال داشته باشد، برنمیتابد و به جنبشهای اجتماعی این اجازه را نمیدهد که اهداف و منافع خاص خود را تحقق بخشند، به همین خاطر جنبشهای اجتماعی و از جمله جنبش دانشجویی به ناچار به صورت زیرزمینی نقش و کارکرد احزاب سیاسی را ایفا میکند و این جابجایی در جنبش دانشجویی کرد بارز و آشکار است.
جنبش دانشجویی کردی تمام خصوصیات جنبش اجتماعی همچون خاستگاه اجتماعی، قشر دانشجو که از تبعیض و استبداد سیاسی بیزار و همچنین گفتمان را داراست ولی به علت موضعگیری سیاسی و توسعهنیافتگی جامعه مدنی، رهبری جمعی ضعیفی را دارا بوده است که می توان این کمبود را در سرشت جنبش دانشجویی مشاهده نمود که جنبشی بلند مدت بوده و اعضاء آن خیلی سریع عوض میشوند.
جنبش دانشجویی کرد در کردستان ایران با تأسیس دانشگاه و پذیرش دانشجو آغاز گردید، ولی همچون جنبشی نوپا هنوز دو پایهی اساسی همچون گفتمان و رهبری در درون آن جنبش به چشم نمیخورد. در نخستین روزهای تحصیل دانشجویان کرد در دانشگاهها آرام آرام گفتمان دانشجویان بر پایهی نارضایتیها و تبعیضهایی که جامعهی کردستان از آن مینالید، بنیاد نهاده شد.
گفتمان جنبش دانشجویی کرد با شهادت اسماعیل شریفزاده خود را از گفتمان جنبش سراسری جدا ساخت. این گفتمان حامل گفتمانی ملی بود که دانشجوی کرد و جنبشش خارج از خواستهای صنفی، مطالبات سیاسی ـ ملی را در اولویت مطالبات خود قرار میدهد.
اگرچه دانشجویان کرد در نیمهی سالهای دههی ۲۰ خورشیدی به دانشگاه رفتند، ولی در اواخر دههی ۴۰ و اوایل دههی ۵۰ بود که دانشگاه در شهرهای ارومیه و کرماشان تأسیس گردید و تا نیمهی دههی ۷۰ جمعیت دانشجویان کرد رو به افزایش نهاد و در سال ۷۶ و با روی کار آمدن دولت اصلاحطلب، سیلی از دانشجویان کرد به دانشگاههای ایران و کردستان وارد شدند و خواست و هویت مشترک، به دینامیسم جنبش دانشجویی کرد تبدیل گردید.
بعد از روی کار آمدن دولت خاتمی و عدم پاسخگویی به مطالبات دانشجویان سراسری و سرخوردگی دانشجویان از دولت اصلاحات و ضرورت همبستگی و همصدایی بین دانشجویان ملیتهای تحت ستم در ایران و به ویژه دانشجویان کرد، در ۲۳ بهمن ماه سال ۱۳۸۳ جمعی از فعالان دانشجویی در داخل و خارج کشور پایههای سازمانی را بنیان نهادند و اتحادیهی دانشجویان دمکرات کردستان ایران برای تحقق مطالبات دانشجویان کردستان پا به میدان مبارزه نهاد.
با نگرشی به دوران تأسیس اتحادیهی دانشجویان، شرایط تأسیس در ایران و کردستان همزمان بود با ناامیدی مردم. ناامیدی کامل مردم و به ویژه دانشجویان از وعدههای اصلاحات و تشبیه رئیس این دولت به تدارکاتچی نظام .
نکتهی دیگری که برای جنبش دانشجویی و اتحادیهی دانشجویان مهم و سرنوشتساز بود، تأسیس دانشگاههای جدید در اکثر شهرها و مناطق کردستان بود که بحث بومیسازی را مطرح ساخت و تأثیرات مثبت و منفی بر پدیدهی روشنفکری و تحصیل در کردستان و بعداً جنبش دانشجویی کرد داشت.
اتحادیهی دانشجویان دمکرات کردستان ایران در مدت ۹ سال عمر خویش چهار کنگره را برگزار نموده و در راستای اهداف مشخص خویش، پشتیبانی و مشارکت فعالانهای در جنبش ملی ـ دمکراتیک ملت کرد داشته است و همچنین در تلاش برای تدوین تئوری جنبش دانشجویی به شیوه عقلانیتی انتقادی بوده است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.