حسن سربخشیان

kissing-sailor

در روز ۱۴ آگوست سال ۱۹۴۵ آلفرد آیزنشتات عکسی را گرفت که یک پرستار توسط یک ملوان بوسیده می شد، این عکس دقایقی بعد از انتشار خبر محاصره ژاپن توسط امریکا گرفته شد. دو هفته بعد که این عکس در مجله لایف به چاپ رسید، تبدیل به یکی از مهمترین نشانه های پایان جنگ جهانی دوم شد.

تتو اجرا شده از عکس

در قریب به دو قرنی که از زمان اختراع عکاسی می گذرد تعداد کمی از عکسها به چنین شهرتی رسیدند . عکس بوسه ملوان امریکایی و پرستار در میدان تایمز نیویورک یکی از این عکس های تاریخی است . این عکس که در زمان بعد از اتمام جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ میلادی در میدان تایمز نیویورک توسط آلفرد آیزنشتات گرفته شد، بصورت نمادین تبدیل به نمادی برای شعارهای ضد جنگ شد. این عکس همچنین توانست در تاریخ عکاسی امریکا جزو آثاری باشد که در گوشه وکنار کشور بصورتهای مختلف به نمایش گذاشته شود و مردم دلبستگی های خود را نسبت به آن نشان دهند. بعدها کتابی نیز توسط انستیتو نیروی دریایی امریکا در این باره بچاپ رسید و حتی مجسمه ای نیز از روی همین عکس در بندر سان دیگو در ایالت کالیفرنیا ساخته شد.

برای مدتهای طولانی هویت زن و مرد این عکس که همدیگر را نمی شناختند بر همگان پوشیده بود. این عکس بطور یقین از جذابیت کافی برای جذب مخاطب برخوردار است چرا که جنبه رمانتیک آن و مدل ایستادن زن و مرد در آن هر بیننده ای را جذب می کند.

برای مدتهای طولانی هویت زن و مرد این عکس که همدیگر را نمی شناختند بر همگان پوشیده بود. این عکس بطور یقین از جذابیت کافی برای جذب مخاطب برخوردار است چرا که جنبه رمانتیک آن و مدل ایستادن زن و مرد در آن هر بیننده ای را جذب می کند. انگار دو عاشق دلباخته هستند که بعد از مدتها همدیگر را دیده اند و این چنین همدیگر را به آغوش کشیده اند.

kissing-sailor 2

بی اختیاری پرستار و وانهادن خود در دستان مردی که نمی شناسد و بوسه ای که ملوان بر لبان وی می زند انگار زمانی طولانی ادامه داشته زیرا رهگذران متعجب به آن دو نگاه می کنند.

برای بیش از دو دهه هویت این دو زن و مرد در هاله ای ابهام بود تا این که در سال ۱۹۷۹ آیزنشتات توانست هویت زن پرستار را پیدا کند. در این سال زنی به نام ایدث شین مدعی شد که پرستار در عکس اوست . خانم شین در سال ۲۰۱۰ درگذشت. هر چند بعدها مشخص شد ادعای خانم «‌شین»‌دروغی بیش نبوده و او پرستار حاضر در عکس نیست

همزمان دو مرد بنامهای کارل ماسترودا و جورج مندنسا از اهالی ایالت رود آیلند نیز مدعی بودند ملوان مورد نظر آنها هستند. این مساله و یافتن ملوانی که بوسه اش جاودانه شد تا مدتها تبدیل به رازی وسوسه برانگیز برای عکاس و بسیاری از مردم شده بود.

ریدا همسر جورج مدعی شد که آن دو در آن روز با هم قرار داشتند و او در پشت عکس در حالی که جورج پرستار را می بوسید حضور داشته ولی جورج با بالا گرفتن احساسات اش نتوانسته خود را کنترل کند و پرستار را بوسیده است.

اما این ها همه داستان نبود!

جورج گلدروسی در تلاش برای پی بردن به این راز کتابی با نام “ملوان بوسنده” نوشت.

بعدها هویت پرستار واقعی حاضر در عکس مشخص شد؛ خانم گرتا زیمر فریدمن، پرستار اهل ایالت مریلند امریکا بود. خانم فریدمن در اظهار نظری عنوان کرد اصلا اختیاری برای اینکار از خود نداشته و ملوان او را وسط میدان گرفته و بوسیده است. او در مصاحبه ای می گوید: من او را نمی بوسیدم، او خیلی قوی بود و من را سخت گرفته بود.

برخی نیز با مطرح کردن این مساله که اقدام ملوان می تواند نوعی تجاوز آشکار در مراکز عمومی تلقی شود که بدون اختیار طرف مقابل صورت گرفته این عکس را و تمامی نتیجه بر جا مانده از آن را زیر سوال برده اند.

اما ملوان بوسنده این بار هم جورج نبود. ادعای جورج و حتی کتابی که نوشته بود دروغی از آب در آمد و دوباره تلاش برای یافتن ملوان واقعی داستان بوسه تاریخی میدان تایمز نیویورک ادامه پیدا کرد

ملوان بوسنده بالاخر پیدا شد . او کسی نبود جز گلن ادوارد مک آفی ساکن تگزاس که اذعان کرد اصلا پرستار را نمی شناخته . ملوانی که تصویر بوسه داغ تاریخی اش را ۲۰ سال بعد در یکی از نشریات امریکایی دید گفته بود که اصلا بین او و پرستار کلمه ای رد و بدل نشد. بوسه تنها کلمه بین آنها بود که ملوان بدون اجازه از زن پرستار گرفت. امروز دختر گلن به مطبوعات اعلام کرد پدرش روز یکشنبه در سن ۸۶ سالگی در کازینویی در تگزاس دچار حمله قلبی شده و پس از آن گذشته است.

آلفرد آیزنشتات در باره آن روز می گوید :‌من در میدان تایمز بودم. دیدم ملوانی در حال دویدن هر دختری اعم از پیر و جوان و حتی مادربزرگ ها را می گرفت و می بوسید. من در حالیکه لایکا در دست داشتم دنبالش می دویدم تا بتوانم چند فریم از بوسه های او بگیرم اما هیچ کدام از عکس هایم مرا راضی نکرد تا اینکه توجهم به پرستاری جلب شد که سراپا سپید پوشیده بود . آرزو کردم ای کاش ملوان او را ببوسد زیرا کنتراست لباس آن دو عکس مرا زیبا تر می کرد. ملوان به سمت او رفت و من توانستم آن بوسه تاریخی را در چند فریم ثبت کنم که فقط یکی از فریم ها خوب از آب در آمد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com