حرف زدن در فیسبوک مثل گفتگو در فضایی است که از قیر پر شده است. کلمات روی هوا هک میشوند
آیا ما در فیسبوک گفتگو میکنیم؟ در این جمله سه کلمهای کلیدی وجود دارد. «ما»، «فیسبوک » و «گفتگو». مراد از «فیسبوک » در این جمله دقیقا و صرفا facebook. com نیست. فیسبوک را نمونه میگیرم از یک شبکه اجتماعی اینترنتی شناخته شده. از سر این نکته هم میگذرم که این «ما» دقیقا چه کسی است. اینجا تمرکزم روی «گفتگو» ست. آیا ما در فیسبوک گفتگو میکنیم؟
شاید ابتدا لازم است سوال بهتر پرسیده شود.
همه ما بهطور روزمره با دیگران از طریق ابزارهای مبتنی بر اینترنت حرف میزنیم. این رفتار گاهی دونفره است و گاهی چند نفره، گاهی خصوصی و گاهی در معرض دیدگان دیگران است. آیا ما در حال گفتگو هستیم؟ این رفتارِ چند ده ساله چه تفاوتها و چه شباهتهایی با رفتاری دارد که انسانها در چند ده هزار سال گذشته کردهاند؟
واضح است که این سوال از جنس کیفیت ِ رفتار است. وضعیت ِ اجتماعی و سیاسی کشور ایران و فاصلههای جغرافیایی، که به تفاوت در زمان روز و شب منتهی شدهاند، موقعیتی را ایجاد کردهاند که گاهی چارهای جز استفاده از ابزارهای الکترونیکی برای برقراری ارتباط وجود ندارد. با این وصف، رویکرد ِ این نوشته از جنس تخطئه نیست. تلاش برای بیرون راندن فیسبوک از زندگی شخصی و جمعی اقدامی شکست خورده است. اما سوال مرکزی همچنان باقی است. آیا ما در فیسبوک گفت وگو میکنیم؟
مخاطب در فیسبوک موجودیتی اثیری دارد، دیده نمیشود. حتی اگر عمل گفت وگو بصورت خصوصی اتفاق بیافتد، مثلا chat گروهی در فیسبوک ، چهره همه شنوندگان جلوی چشم گوینده نیست. جز اینکه گوینده همه اسامی را به خاطر داشته باشد، روشی وجود ندارد که بدانی که نفرِ شماره بیست و هشتم از ابتدای گفتگو در جمع بوده است. هرکس تنها خودش را میبیند و هرکسی را که در چند دقیقه گذشته حرفی زده است. بعد از آن، حرفها و چهرهها از پنجره بیرون میروند.
در فیسبوک مخاطب چهرهای پلاستیکی دارد. گوشههای لباش تکان نمیخورد. دستش را از کنار بدنش روی سینهاش جمع نمیکند. نفساش را قبل از زدن ِ حرف باصدا بیرون نمیدهد. رنگ چهرهاش تغییر نمیکند. حالت چهره و بدن ِ گوینده و شنونده را باید از کلام فهمید. نویسنده میتواند وضعیت ذهنیاش را مخفی کند. او میتواند بنویسد و دلش گرفته باشد. حرف زدن در فیسبوک مثل گفتگو در فضایی است که از قیر پر شده است. کلمات روی هوا هک میشوند. هر حرفی که زده شدهاست، برای همیشه میماند. همیشه میشود برگشت و حرف را دوباره خواند. فیسبوک فرض میکند آدمیزاد تغییر نمیکند. فرض میکند آدم نمیشود که حرفی را بزند و خودش که شنید بخواهد حرف را را تصحیح کند. در فیسبوک هر کلمه در جان ِ صفحه جا میگیرد و دیگر پاک نمیشود. در فیسبوک میشود با Ctrl+C و Ctrl+V دیگران را دفن کرد. در دنیای حقیقی نظیر این کار داد زدن است. نکته این است که وقتی داد میزنی، گلو درد میگیرد اما میشود چندین هزار بار Ctrl+V زد و انگشت-درد نگرفت. آدم ِ عصبانی، اگر کمی با فضا آشناتر باشد، میتواند با یک کد Python عصبانیتاش را به اطلاع جهان برساند.
نکته مهمتر این است که فیسبوک نامتقارن است. like دارد اما dislike ندارد. میشود کسی را به chat دعوت کرد، اما کسی را که دعوت شده است نمیشود بیرون انداخت. در دنیای فیزیکی اعمال مثبت با اعمال منفی متوازن میشوند. در فیسبوک اما، کسی را که به یک گفتگو دعوت شده است باید به مدد دنیای حقیقی از جمع کنار گذاشت (مثلا با تلفن زدن و توضیح دادن که اشتباهی اتفاق افتاده است). فیسبوک باینری است. یا دوست داری یا نداری. فیسبوک تعیین میکند که تو چه واکنشهایی به یک موضوع میتوانی نشان بدهی. این یعنی فیسبوک تصمیم گرفته است که من و تو نسبت به چیزی احساس dislike یا ashamed یا excited نداریم. ما یا از کنار چیزها میگذریم و یا like میزنیم. گاهی هم نظری مینویسیم. اما فیسبوک تصمیم گرفته است که لازم نیست کسی بتواند نظرات نفری را که به هردلیلی برای او خاص است زیر همه نوشتهها دنبال کند. آدمها برای فیسبوک مهم نیستند. مهم این است که رشته مطالبی که در فیسبوک میآید like بخورد و همخوان بشود و زیرش شلوغ باشد.
ما در فیسبوک گفتگو نمیکنیم. مشغول کار دیگری هستیم که هنوز اسمی ندارد. آدمیزاد، که حاصل چند میلیارد سال فرگشت است، حالا بخش مهمی از روزش را در ساختاری میگذارند که خدایگان دارد. روشهای ارتباطی و چهارچوبش را شرکتی به نام Facebook Inc تعریف میکند و هیچ قصدی هم برای از دست دادن کنترل ِ کامل بر این فضا ندارد. درتضاد ِ عینی با جمله مشهور پروتاگوراس، که دوهزار پانصد سال پیش گفت «انسان معیار همه چیز است»، در ابتدای قرن ۲۱ام، یک و یک دهم میلیارد انسان در ساختاری نفس میکشند که در آن معیار رفتار و گفتگو از دفتر Facebook Inc بیرون میآید نه از تلاش انسان برای بقا. به عبارت دیگر، از زمان آمدن ِ فیسبوک ، فرگشت ِ انسان متوقف شده است و این فیسبوک است که دارد متحول میشود تا هرچه بیشتر آدمی را در خودش حل کند. به عبارتی، حالا فیسبوک اشرف مخلوقات است.
اگر داروین فیسبوک را میدید چه میگفت؟
جمعه, ۲۳ام اسفند, ۱۳۹۲
منبع این مطلب تابلو
نویسنده مطلب:مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.