شرح واقعه
شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۲ روز اول دهه فجر، دهه گرامیداشت انقلاب اسلامی و برقرار نظام جمهوری ولایت فقیه، وبسایت سامانه اطلاع رسانی سبد کالای حمایتی زیر نظر وزارت صنعت، معدن و تجارت اعلام داشت:
سرپرستان خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره)
سرپرستان خانوارهای تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور
سرپرستان خانوارهای مستمریبگیران تأمین اجتماعی (با حقوق مستمری زیر پنج میلیون ریال)
سرپرستان خانوارهای کارگران مشمول قانون کار و تأمین اجتماعی (با حقوق زیر پنج میلیون ریال)
سرپرستان خانوارهای کارکنان شاغل و بازنشسته نیروهای دولتی
سرپرستان خانوارهای طلاب، خبرنگاران، دانشجویان مـتأهل
میتوانند سبد کالای مرحله اول خود را شامل ۱۰ کیلوگرم برنج، ۴ کیلوگرم مرغ، ۲ بطری روغن مایع، ۲ بسته پنیر بستهبندی شده، ۱ شانه تخم مرغ یا ۲۴ عدد بستهبندی شده، از تاریخ یکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۲ طی ۱۵ روز بتدریج به صورت رایگان از مراکز توزیع ذیل دریافت نمایند.
به محض شروع توزیع کالاهای فوق، تجربه سیساله صف در جمهوری اسلامی تکرار شد. صفهای طویل مردم مستاصل و فقیر در تقلا برای زنده ماندن.
مشاهدات شخصی از ملامت مردم
از فردای روز توزیع کالا مثل همیشه شاهد یک سناریوی تکراری بودم: در اتوبوس، مترو و تاکسی افرادی بدون مقدمه با فرد کناری گفتگویی را شروع میکردند از مشاهداتشان از به دست و پا افتادن برخی مردم و پذیرش خود خواسته تحقیر برای دریافت این کالاها و اینکه همه مشکلات و بدبختیهای زندگی در جمهوری اسلامی تقصیر خود مردمه و اینکه ما مردم ایران لایق همه چیزهایی که به سرمان میآیند هستیم. من اسم این افراد را گذاشتهام مبلغان لباس شخصی. جملات آنها همهجا مثل همست: «همه ما مقصریم. لیاقتمون همینه. همه ما از کارمون میدزدیم. حقمون همینه. خودمون مردم بدی هستیم که حکومت با ما بد میکنه. باید اول ببینیم خودمون برای کشورمون چکار کردیم بعد از حکومت ایراد بگیریم. هرکسی باید بدرون خودش توجه کنه…».
فرهنگ مردم
قبلا در این مطلب که ترجمه مطلبی از سایت دانشگاه امآیتی با عنوان همه اختلافات در دنیا هست مشخص کردهام که معتقدم مقصر در وضع بد زندگی در کشورهای عقب افتاده تنها و تنها حکومتگران هستند. نه مردم نه موقعیت جغرافیایی و نه منابع طبیعی. مقایسه کشورهای کرهشمالی و کره جنوبی، آلمان شرقی و غربی سابق و بسیاری موارد از این دست نشان میدهد چطور یک ملت، یک فرهنگ یک موقعیت جغرافیایی به دو نیم تقسیم میشوند با دو دولت متفاوت و یکی به عرش میرسد و دیگری به قعر میرود.
در هر کشوری مردم از بدبخت تا خوشبخت طیف گوناگونی از وضعیتهای اقتصادی را به نمایش میگذارند و همیشه عدهای بشدت نیازمند هم وجود دارند و آنزمان که انسان درمانده میشود به سوی غرایض اولیه خود میرود. مشاهده صحنه کتک کاری و همهمه عدهای مردم گرسنه و عاصی دلیل نمیشود تا آنها را لایق دیکتاتوری بدانیم.
بازهم شباهت با اتحاد شوروی
امیرعباس فخرآور در وبلاگ شخصیاش مدعی شده به مدارکی دست یافته که نشان میدهد خامنهای سالها پیش در شوروی برای اداره ایران دورهای بخصوص دیده است! جای تعجب نیست که حکومت جمهوری اسلامی با مردم به اسارت گرفته ایرانی رفتاری مانند حکومت شوروی دارد و انسانهای اسیر هم واکنشی مانند مردم شوروی. از مردم روسیه با پس زمینه مسیحی تا مردم ایران با پس زمینه اسلامی، از حکومتی نافی مذهب تا حکومتی سوءاستفادهکننده از مذهب، واکنش انسانی به کمونیسم، این شیوه مدرن گروگانگیری در ابعاد ملیونی همواره یکیست.
اگر عکس بالا صفی نسبتا منظم در شوروی را نشان میدهد بد نیست این یکی راهم ببینید:
تبرعه مردم اسیر
ویکیپدیا سندروم استکهلم را چنین توضیح میدهد:
سندرم استکهلم پدیده ایست روانی که در آن گروگان حس یکدلی و همدردی و احساس مثبت نسبت به گروگان گیر پیدا کرده، و در مواقعی این حس وفاداری تا حدیست که از کسی که جان/مال/آزادیش را تهدید میکند، دفاع نموده و به صورت اختیاری و با علاقه خود را تسلیمش میکند.
آنچه در این سی سال شاهد آن هستیم، از صفهای نان، یارانه، کالای رایگان، مترو و غیره تا آدمفروشی و چاپلوسی در بازار بسیار راکد و کمدرآمد شغل همه و همه عوارض روانی سیستماتیک و مدیریت شدهای هستند که قربانیان آن کنترلی بر رفتار خود ندارند و بر اساس غرایض اولیه عمل میکنند. جامعه ایرانیان موفق در خارج از کشور نشان میدهد مردم ماهم مثل سایر ملل دنیا در صورت اقامت در محیطی قانونمند و عادلانه میتوانند بخوبی پیشرفت کنند و با جامعه همکاری داشته باشند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.