من کارگرم نه هنرمند | گفتگو با گرگین زرگریان + ویدئو
دلبر توکلی
عکس و ویدئو از: ساسان توکلی
میگوید با آنکه وضعیت اقتصادی خانوادهمان چندان خوب نبود اما همیشه شادی در خانهٔ ما، موج میزد.
“گرگین زرگریان” ۴۰ سال از عمرش را در تعمیرگاه اتومبیل گذراند. وارد تعمیرگاهش در شهر “بربنک” در لسانجلس که میشوی ماشینها صف کشیدهاند و تعمیرکاران مشغول کار، اما دفتر کار او حال و هوای دیگری دارد. دیواری پر از تصاویر بریده شده از مصاحبههایی که روزنامههای مختلف با او انجام داده اند وهمین طور عکسهایی که با خوانندگان وهنرپیشههای ایرانی گرفته است. دو “ال. سی. دی” بزرگ و روی یکی از دیوارها هم لوح تقدیری به چشم میخورد که شهردار بعد از پخش موزیک ویدئوی “شیفت ایت” به او هدیه کرده است.
گرگین با آنکه پس از پخش موزیک ویدئوی “شیفت ایت” که به ابتکار دو جوان آمریکایی ساخته شد، به شهرت فراوانی رسید اما همچنان خودش را یک کارگر میداند تا هنرمند.
اهل کجای ایران هستید؟
قبل از اینکه پاسخ سؤالتان را بدهم باید بگویم که خوشحالم شما به اینجا آمدید. من سالهاست در این مکان کار میکنم. افتخار میکنم که از نقطۀ صفر شروع کردم وبعد از سالها تلاش، در بیشتر نقاط دنیا و بخصوص بین آمریکاییها راجع به کاری که من به عنوان یک ایرانی انجام دادم، صحبت شد. فکر میکنم هر کسی به هر شکلی بتواند (چه از نظر هنر و یا از نظر کار) اسم ایرانی رامطرح کند، افتخار بسیار بزرگی است و من از این بابت خوشحالم که توانستم کمی ایرانیها را به جهان بشناسانم.
اما در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که من ارمنی هستم و بچهٔ اصفهان. البته پدر و مادرم از اطراف اصفهان هستند ومن در اصل، درتهران بزرگ شدم و تا پیش از خروج از ایران در آنجا زندگی میکردم.
در ایران شغلتان چی بود؟
همین کاری که اینجا انجام میدهم. مکانیک بودم. البته در ایران در کارم احساس خوشحالی بیشتری داشتم چون اینجا بیشتر، قطعات را عوض میکنم اما در ایران حرفهٔ مکانیکی ماشین، متفاوت بود چون خودم قطعه را تولید میکردم. بدون لوازم، شکل ماشین را تغییر میدادم و ابتکارهایی به خرج میدادم که شاید واقعا کمپانی این کار را نمیکرد. “گیربکس” شورلت را میگذاشتم برای فورد. واقعا خوب هم کار میکرد اما خب ۳۵ سال قبل به اجبار به همراه خانوادهام (همسرم که باردار بود و دختر دو سالهام) به آمریکا مهاجرت کردم و برای ساختن زندگی جدید درمهاجرت تلاش کردیم و این تلاش، تا به امروز ادامه دارد.
این حرفه را کجا یاد گرفتید؟
پسر عمویم استاد من در ایران بود و پیش از اینکه خودم تعمیرگاه مکانیکی اتومبیل داشته باشم در ۲۲سالگی در تعمیرگاه او کارم را شروع کردم، اما آخرین تعمیرگاهی که خودم در ایران داشتم در حوالی میدان رسالتِ تهران، نزدیکیِ دانشگاه علم و صنعت بود.
رؤیای کودکیتان برای شغل آینده چی بود؟ مکانیک حرفهای یا خواننده شدن؟
من در خانوادۀ کارگری بزرگ شدم وهمیشه رؤیاهایم هم در مایۀ کارگری بود و از همان کودکی فکر کردم که اگر کارگر هستم، کاری را انتخاب کنم که هم برای من مفید و لذت بخش باشد و هم خدمتی برای مردم. در ایران، مکانیک “گیربکس” کم بود، این کار را انتخاب کردم و از این بابت خوشحالم. کار سخت و پر مسئولیتی بود اما ابتکار در این حرفه زیاد بود. من هرگز در حرفهام خیانت نکردم و الان نزدیک به ۴۰ سال است که در این حرفه مشغول هستم.
از چه زمانی به موسیقی و هنر علاقمند شدید؟ آیا در ایران هم کار هنری انجام میداید؟
با اینکه وضع مالی خانوادهمان خوب نبود اما همیشه خوشحالی در خانۀ ما روان و جاری بود. در ایران هم گروهی بودیم که هر ۱۵ روز دور هم جمع میشدیم و من آواز میخواندم و این خود مشوقی بود برای من که آهنگهای بیشتری را از خوانندهها حفظ کنم. همیشه شادی و پایکوبی داشتیم و این ادامه داشت. وقتی در ۳۵ سالگی به آمریکا مهاجرت کردم، با امکانات بیشتری مواجه شدم واطرافیان هم مراتشویق کردند و البته برخوردی که بهواسطۀ شغلم با هنرمندان پیدا کردم موجب شد تا جدیتر وارد کار هنری بشوم.
جالب است که در آن زمان نگران نتیجۀ کارنبودم واتفاقاً آهنگهای خوبی هم ازکار در میآمد و موجب شد تا تشویق بشوم و هر سه ماه یک بار آهنگی میخواندم. انتظار نداشتم از این راه درآمدی داشته باشم و این ماجرا ادامه پیدا کرد تا به امروز که ۴۵ آهنگ را در پنج آلبوم خواندهام. هیچ کدام تقلید از آهنگهای سایر خوانندگان نبوده است. همۀ اشعار را ترانه سراها نوشتند و آهنگساز، روی آن آهنگ را ساخت.
آیا خودتان هم شعر میگوئید؟
هیچ یک از اشعار این آهنگها از من نبود اما به نوعی این آهنگها را بهدنیا آوردیم. سعی کردم برای جوانان هم بخوانم اما چون خودم پا به سن هستم ۵۰ سال به بالاخواندم.
آیا فکر میکردید که روزی مشهور بشوید؟
فکر میکنم جوینده یابنده است. اما با توجه به واکنش و نظر شنوندگان آهنگهایم، فکر میکنم حداقل ۲۰ تا از آهنگهایی که خواندم، پر معنا و پر طرفدار بودهاند. اما در مورد ویدئو کلیپ “شیفت ایت” که تا اندازهای جهانی شد، اصلا فکر نمیکردم تا این اندازه موفق باشد و مورد توجه قرار بگیرد. من به عنوان آگهی تبلیغاتی برای کارم به آن نگاه کردم. البته میدانید که دوجوان آمریکایی این موزیک ویدئو را ساختند و آهنگی را که قبلا به فارسی خوانده بودم با تلفیق جملات انگلیسی دوباره اجرا کردیم. حضور دختران رقصنده هم موجب شد تا این کار جهانی شود. این ویدئو کلیپ بیشتر روح ایرانی دارد و من بسیار خوشحالم که مردم آن را پسندیدند.
چی شد که این گروه آمریکایی سراغ شما آمدند؟
این جوانان آمریکایی چند تا از کارهای مرا در اینترنت دیده بودند و گفتند که برای ساخت این آگهی تبلیغاتی پولی از من نمیخواهند که البته بعد از موفقیت کار، پول زیادی بدست آوردند. شاید اگر قرار بود من هزینۀ ساخت این ویدئو کلیپ تبلیغاتی را متحمل شوم، بیش از سه هزار دلار گیرشان نمیآمد اما با اقبالی که در یوتیوپ به آنان روی آورد و این کار بیش از یک میلیون بازدید کننده داشت، چیزی حدود ۵۰ هزار دلار نصیبشان شد.
آیا “شیفت ایت ۲” هم به بازار خواهد آمد؟
بله، الان در جریان است. قرار شده فرهنگ ایرانی را در داخل موسیقی بعدی داشته باشیم و دلم میخواهد باز هم بتوانم صدای ایرانی را در این موسیقی بگنجانم.
دخترانی که در این ویدئو کلیپ بودند چطور انتخاب شدند؟
انتخاب همان گروه آمریکایی بود و در این خصوص، در انتخابشان آزاد بودند. یکی از آنان به شهرت خوبی هم رسیده است.
آهنگ مورد علاقۀ خودتان چیست؟ آهنگی که بیشتر وقتها با خودتان زمزمه میکنید؟
من آهنگهای زیادی دارم که برایم جالب هستند و اگر جالب نباشد خب، نمیخوانمشان. اما یک آهنگ به نام “پا طلایی” برای دخترم خواندم که آن را خیلی دوست دارم. دخترم “پاتیناژ” انجام میدهد و من آرزوی قهرمان شدنش را دارم. هر موقع که خودم به این ویدئو کلیپ نگاه میکنم، حال متفاوتی پیدا میکنم شاید چون همه چیز در آن واقعی است و از صمیم قلب آرزوی قهرمانی او را در این آهنگ داشتم.
ماشینهای قدیمی را خیلی دوست دارم چون با آنها بزرگ شدم. نزدیک به ۱۸ سال است که یک “فولکس” مدل ۱۹۷۲ دارم.
آیا هنوز خودتان هم کار تعمیرات انجام میدهید یا اینکه فقط بر کار کارگرانتان نظارت دارید؟
اگر خودم حضور فیزیکی در تعمیرگاه نداشته باشم، چرخش نمیچرخد. نگهداشتن یک تعمیرگاه درآمریکا، بسیار دشوار است و من ۲۵ سال است که این تعمیرگاه را سرپا نگهداشته ام. ماهانه ۲۵ هزار دلار هزینه دارد. اگر کار نکنم تعمیرگاهم از دست میرود. برای من مهم است که سقوط نکردم و هنوز وقتی صبحها چشمهایم را باز میکنم میدانم که باید کجا بروم و میدانم که وقتی وارد تعمیرگاه میشوم مشتری ایرانی زیاد دارم و نمیخواهم آنها را از دست بدهم.
احساس میکنم، دین خود را ادا کردم. ۴۰ سال است که زیر ماشین هستم. اگر موزیک و هنر نبود شاید در این شغل سخت، دوام نمیآوردم. آمریکاییها بیش از ۱۰ سال در این شغل دوام نمیآورند. البته طی پنج سال اخیر بیشتر نظارت بر کار همکارانم درتعمیرگاه داشته ام، اما احساس میکنم کارم بیشتر شده است.
اگر قرار باشد که ماشین یکی از مشهورترین افراد جهان را برای تعمیر یا چک کردن انتخاب کنید سراغ چه کسی میروید؟
فکر میکنم کسی که این همه مشهور باشد ماشین خود را اینجا نمیآورد. اما جدای از شوخی باید بگویم که فرقی به حال من نمیکند. هر کسی که بیاید اینجا من وظیفه دارم که کارش را انجام بدهم. اگر میخواهید حرف دلم را بشنوید باید بگویم که هرچه ضعیفتر باشد من بیشتر به او خدمت خواهم کرد. بیشتر هوای آنها رادارم. کارگر، عظمت خودش را دارد. درست است که بعضی افراد بنا به شرایط یا با امکاناتی که دارند چهره میشوند، اما بسیاری از افراد هم هستند که از هوش و استعداد زیادی برخوردارند اما به دلیل نبود امکانات “گم” هستند.
در این چند سال شناخته شدهتر شدهاید و شهرتی به هم زده اید؛ این تغییر و تحولات در زندگی خصوصی و اقتصادی شما چه تاًثیری داشت؟
زندگی خصوصی من دیگر عمومی شده است. از طرفی اصلاً تغییر و تحولی در درون خودم نمیبینم. خب خوشحالم از این اتفاق، اما مرا آنقدر دگرگون نکرد که در هوا پرواز بکنم. اما نزد خانواده و فرزندانم و دوستانم سربلندم و این برای من بزرگترین لذت است. با هیچ پولی نمیتوانستم کاری را که انجام شد بخرم. البته تعمیرگاهم پر طرفدارتر شده است. اما برای کارم حد وحدودی دارم و نمیخواهم آن را خیلی وسعت بدهم چون احساس میکنم کمی هم باید زندگی کنم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.