در خانه های تیمی بساط برای رقابت مردان برپاست، ده نفر، بیست نفر یا صد نفر برایشان فرق نمی کند تا آخرین نفر را نگاه نکنند به انتخاب رضایت نمی دهند…
به گزارش سایت زندگی سالم به نقل از آپام، حضور و ظهور زنان خیابانی در جامعه معضلی است که این روزها برای دیدن و پی بردن به وجود آن شاید لازم نباشد خیلی دقت کنیم، کافیست ۹شب به بعد در برخی از خیابان های کد دار حاضر شوی، ماراتون ماشین هایی را می بینی که سواره برای خرید تن یک زن به رقابت می پردازند، و پس از معامله غیر قانونی اما علنی این بازار، ماشین ها با دو، سه یا … سرنشین از جلوی چشمانت دور می شود.
در خانه های تیمی نیز بساط برای رقابت مردان برپاست، ده نفر، بیست نفر یا صد نفر برایشان فرق نمی کند تا آخرین نفر را نگاه نکنند به انتخاب رضایت نمی دهند.
در پس برخی خیابان ها موتورسورانی را می بینی که زیر لب با نجواهای مختلف نقش رابط را برای مشتریان زنان خیابانی ایفا می کنند، شکارشان را که پیدا کردند با خیال راحت مسافر را به مقصد می رسانند و دوباره به کار خود ادامه می دهند.
تمرکز و توجه این تعداد از مردان در مسیر ها و مکان های گوناگون قبل از هر چیز این سئوال را در ذهن ایجاد می کند که این مردان به دنبال چه سطحی از ارضای نیازهای جنسی خود هستند که با چنین حساسیتی وارد این بازی می شوند.
پاسخ این پرسش را باید از زبان زنانی پرسید که تن می فروشند تا زندگی کنند!
مردان متاهل تقاضاهای جنسی نامتعارف دارند
میترا بیست و یک سال دارد، اهل مازندران است، چشمانش به رنگ دریاست، پنج سال پیش از خانه فرار کرده، خودش می گوید: “کاش کتک های نامادریش را تحمل می کرد؛ اما به تهران نمی آمد”، مشتریان زیادی دارد، از پسر هفده ساله تا مرد هفتاد ساله.
دفترچه تلفنش را نشانم داد و گفت: من فقط با همین چند نفر در ارتباط هستم، اهل ایستادن کنار خیابان هم نیستم، از ارتباط با یک نفر به چند نفر رسیدم.
صرفنظر از تعداد شماره ها که به پنجاه نفر هم می رسید از او وضعیت تاهل این مردان را پرسیدم ، در جوابم گفت: پسران مجرد بیشتر هستند؛ اکثر آن ها در هفته یک بار با من تماس می گیرند و گاهی اوقات دوبار در هفته، پسران مجرد را راحت تر می توانم برای استفاده از کاندوم راضی کنم، مردان متاهل اغلب تقاضاهای جنسی نامتعارف دارند و من مجبور هستم در ازای پول پاسخگوی این تقاضا ها باشم، البته دیگر به این وضعیت عادت کرده ام.
میترا سومین سیگارش را روشن کرد و ادامه داد: پس از ورودم به تهران در یک تولیدی لباس مشغول به کار شدم؛ در آن روزها یکی از هم اتاقی هایم به شیشه اعتیاد داشت و مرا نیز آلوده کرد، وقتی مسئول تولیدی از اعتیادم با خبر شد عذرم را خواست، کار مناسبی برایم پیدا نشد و مجبور به تن فروشی شدم، حالا در روز چندین بار رابطه جنسی با افراد مختلف دارم.
ته سیگارش را روی زمین می اندازد و می گوید: بعد از ارتباط جنسی احساس خوبی ندارم، دلم می خواهد تمام پولهایم را آتش بزنم؛ هزینه های زندگیم را با همین پول ها تامین می کنم، ای کاش سرنوشت چیزی دیگری برایم داشت…
نگاه های مردان لحظه انتخاب برایم زجر آور است
آتوسا سی و پنج ساله است، ده سال پیش از شوهرش طلاق می گیرد و هفت سالی است که تن می فروشد، حالا عضو تیم”موسی” است.
به گفته آتوسا، موسی ۶۰ زن مثل او را در خانه اش ساماندهی می کند، قیمت هایشان هم از شصت هزار تومان به بالاست، تقاضا کنندگان توسط رابط های موتور سوار به خانه آورده می شوند.
او که از نگاه های مردان لحظه انتخابش متنفر است، می گوید: تحمل اینکه یک نفر به قصد لذت تمام اندامت را نگاه کند خیلی سخت است، اما با عضویت در این گروه کمی امنیت دارم؛ چراکه قبلا خیلی از افراد بعد از پایان رابطه پولم را نمی دادند، موسی نصف این پول را برای خودش بر می دارد؛ اما از چانه زنی در خیابان بهتر است.
او که حالا HIV مثبت است، ادامه می دهد: حدود یک سال پیش فهمیدم ایدز دارم، نمی دانم از چه زمانی و توسط چه کسی به این ویروس مبتلا شدم؛ اما تا پیش از این رابطه محافظت شده ای نداشتم و ممکن است افراد زیادی از من ایدز گرفته باشند.
آتوسا می گوید: خیلی وقت ها دلم برای همسر برخی از این مردان که بی گناه فقط برای لذت یک ساعته مرد زندگیشان مبتلا به ایدز می شوند، می سوزد تنها به این خاطر که نتوانسته اند برخی نیازهای جنسی شوهرشان را برآورده کنند.
به هر کاری که مردان بگویند تن می دهم
راحله سی و چهار سال دارد، مدت هاست که از همسر معتادش خبر ندارد، فرزندانش بزرگ می شوند بدون اینکه بدانند مادرشان با تن فروشی شکم آن ها را سیر می کند.
او هزینه های زندگیش را از همین راه تامین می کند، تنها با چند نفر ارتباط دارد و می گوید: به هر کاری که بگویند تن می دهم، از خواسته های غیر اصولی مردان متاهل گرفته تا خرده فرمایش های پسران جوان.
رابطه جنسی گروهی، فاجعه بار است
مینا بیست ساله است، بوی سیگارش تمام فضا را پر کرده، پاتوقش در یکی از خیابان های غرب تهران است، HIV مثبت است، از زمین و زمان گله می کند در میان حرف هایش می فهم که از این مدل زندگی خسته شده است؛ اما به اعتقاد خودش راهی برای بیرون آمدن از این باتلاق ندارد.
او می گوید: هر روز به تعداد زنانی که برای تن فروشی در این خیابان می ایستند اضافه می شود، خیلی از مردان چندین بار کل خیابان را بالا و پایین می روند تا بتوانندشخص مورد نظرشان را پیدا کنند، گاهی اوقات سوار ماشین یک نفر می شوی؛ اما وقتی وارد خانه می شوی با چندین نفر روبرو می شوی و برای من مثل فاجعه است؛ چراکه پس از ورود به این خانه ها راهی برای فرار باقی نمی ماند و مجبوری به خواسته چندین نفر در آن واحد تن بدهی.
پسران مجرد بعد از ازدواجشان باز به من مراجعه می کنند
سوسن با همه این زنان خیابانی فرق می کند، برای سیر کردن شکم پسر سیزده ساله اش به این کار رو نیاورده، عذاب وجدان هم ندارد و فقط با کسانی که مشتریانش معرفی می کنند ارتباط دارد.
او می گوید: مردان متاهل زیادی به من مراجعه می کنند و من همه تقاضاهایشان را جواب می دهم، حتی روابط جنسی سه نفره با حضور یک زن و شوهر هم، با تمایل این درخواست را قبول می کنم؛ چراکه پول خوبی نصیبم می شود.
سوسن ادامه می دهد: بسیاری از مشتریان مجردم حتی پس از ازدواجشان به من مراجعه می کنند و به این کارش به عنوان یک شغل نگاه می کند.
افزایش تقاضاهای جنسی به روسپیگری دامن می زند
زنان روسپی به دلایل مختلف اجتماعی و فرهنگی به این فضای آلوده روی آورده اند، روند رو به رشد تقاضاهای جنسی که متاثر از محیط و عوامل تحریک زا است، انگیزه زنان را برای بهره وری اقتصادی و جنسی افزایش می دهد.
مصاحبه های پیش رو حکایت از آن دارد که ذائقه های جنسی افراد متاثر از عوامل تحریک کننده تغییر کرده و مردان را برای ارضای امیال جنسی خود به مکانی خارج از حریم خانواده هدایت می کند؛ تماشای فیلمهای پورنو که به تغییر ذائقه جنسی همسران و افزایش مطالبات جنسی آنان می انجامد، در درازمدت روابط جنسی متعارف میان همسران را تحت تاثیر قرار داده و روابط جنسی خارج از محدوده خانواده را افزایش میدهد، پس با نادیده گرفتن این مسئله هر روز به تعداد این زنان، دختران و همینطور مردانی که در خیابان ها به دنبال کالای مطلوبشان هستند اضافه می شود.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
motaesefaneh ma farhange sohbat kardan dar rabeteh ba moshkelate jensi ra nadarim. agar dar in rabeteh baz sohbat shavad besyari az moshkelat kamtar khahad shod.
link zir be nazaram jaleb amad
http://najvahayeman.blogspot.dk/2010/02/blog-post_04.html
چهارشنبه, ۹ام بهمن, ۱۳۹۲
وقتی بزرگترین تابوی کشور مسائل جنسی است و همه این اطلاعات در کوچه و خیابان رد و بدل میشه و مادر و پدر ترجیح میدهند به بچه هاشون چیزی یاد ندهند تا از بیرون یاد بگیرند و یا از دیدن ماهواره و اینترنت و با فیلم های پورن یاد بگیرند اینگونه خواهد شد .
همواره وا پس زدگی میل جنسی ولی البته نه به شکل داروین گونه ! این مشکل رو ایجاد خواهد کرد . خانه بی دستشویی کثافت های عیان دارد باز وضع ما خوب است که شهر بی دستشویی ظاهر کثیف پنهان دارد و نه عیان !
چهارشنبه, ۹ام بهمن, ۱۳۹۲
شما که صبح تا شب از رابطه جنسی آزاد دفاع و حمایت میکنید حالا مشکلتون چیه؟ خیلی وقتا عاقبت اون انسان کم سنی که تحت تاثیر امثال شماها دنبال آزادی جنسیه میرسه به همین روش دیگه یکی میشه خریدار و یکی میشه فروشنده
چهارشنبه, ۹ام بهمن, ۱۳۹۲
ممنونم برای این مقالات آگاه کنند….تابو شکنی شما ستودنیست.
پنجشنبه, ۱۰ام بهمن, ۱۳۹۲
چقدر تهوع آور که عده ای زن رو باید در جایی جمع کرد تا یه عده مرد کثیف خودشون رو تو اون ها خالی کنند و اسمش رو هم گذاشتند دستشویی . بعضی از این مردها تهوع آورند . البته اگه واقعن بعضی باشند !!!
پنجشنبه, ۱۰ام بهمن, ۱۳۹۲
سلام:
انسانها اعم اززن ومرد پسرودختر پیروجوان تاوقتی هویت ,شخصیت ,فرهنگ ,اداب ومعاشرت,حتی فرهنگ معاشقت یا جنسی رانیاموزند,مثالهایی چون کثافت ودستشویی وwucو…حرفی بیش نیست ,بایدپذیرفت که فرهنگ هرفردی ابتدا به فرهنگ اعتقادی ودرانتهافرنگ مدنی واجتماعی ان ختم می شود؛ بنابراین بزرگترین اشتباهای مابرگرفته ازبی هویتی وتقلید وسرسپاری فرهنگهای ناشناخته ماست مثال ازماهواره یاسایت های اینترنتی میبینیم فلان هنرمندیا هنرپیشه و…المانی ,امریکایی, فرانسوی و…باشکل وارایش ولباس وو… درپارتی های انچنانی رفته وماهم بدون توجه به فرهنگ واعتقادو منش وهویت خودرابه شکل وشمایل ان درمیاریم وبجای جلب نظر کردن جلب نظرشده و… ودرادامه راه سرازیری ونیستی ونابودی راهموارساخته بعدهم ازآدم وعالم گله می کنیم ؛بیاییم قبل انتخاب کورکورانه ابتدا خودمان وهویت وفرهنگ وشخصیت خودرا پیدا,بعدباعقل ومنطق صحیح وبا باوردرست وعمیق تقلیدکنیم ازطرفی حتی انتخاب وباورهای اعتقادی نیز باید ازباورهای هویتی وشخصیتی وفرهنگی وباتوجه به اصل ازادی وازاداندیشی باشد وانهم درغالب فرهنگ هرجامعه وبارعایت حقون مدنی واجتماعی وارزشهای انسانی باعلم به اطلاع وباور و یقین آن وقت است می توانیم راه را از چاه تشخیص وبه باورهای درست ومنطقی پی ببریم:بااحترام ؛حمید”مسئول دیروز و امروز وفردایت خودتی”(خودرا دریاب وبه خودآ که خدا درتوست)
جمعه, ۱۱ام بهمن, ۱۳۹۲
سلام باعث شرمندگی ما و آقایون باید باشه که مملکت ما به این روز افتاده۱!!!
یکشنبه, ۱۳ام بهمن, ۱۳۹۲
ابوبرق مجانی میکنیم دنیا شسمارا اباد میکنیم اخرت را اباد میکنیم
دوشنبه, ۱۴ام بهمن, ۱۳۹۲
باید کی جواب اینارو بده ؟؟؟؟؟؟؟
چهارشنبه, ۱۶ام بهمن, ۱۳۹۲
واقعا این زنان بی سرپناه باید به کجا شکایت ببرن! ببرن پیش اون مامور یا قاضی چشم هیز که از صد متجاوز بدترن؟؟
چهارشنبه, ۱۶ام بهمن, ۱۳۹۲
واقعا متاسفم .واقعا این زنا که این راه را انتخاب کردن .نمیدانند که این راه به بن بست میخورد .
پنجشنبه, ۱۷ام بهمن, ۱۳۹۲
اگر مردی زنش نتونه یا نخواد ج خواسته های جنسی شوهرش رو بده باید کجا بره یا چکار کنه؟
جمعه, ۱۸ام بهمن, ۱۳۹۲
Ba arze salam.mikhasam, j mr arash ra bedam va begam in sharmandegi ra kasaee bayad bekeshan ke pule abo barghe majaniye mara be keshwarhaye hamsaye mifrestan ta hemayat az rahbar yadeshon nare.badesh on khanom rahele bayad tan foroshi kone.
شنبه, ۱۹ام بهمن, ۱۳۹۲
همینو بگم که خلایق هرچه لایق!
وقتی یارو داره واسه تراشیدن ریشت تصمیم میگیره دیگه چی بهتر از خلایق هرچه لایق
شنبه, ۱۹ام بهمن, ۱۳۹۲
همه دنیا اوضاع همین است این اختصاص به ایران نداره همه کشورها بامعضل تن فروشی و روسپگرى و بیماریهای مختلف مقاربتی وایدز مواجهند متاسفانه سر منشا این بیماریها کشورهای هستند که تن فروشی در انجا قانونی است افرادی هم که به این وادی گرفتار میشوند کیفر اعمال خود را میکشند چه آن زن ودخترانی که از خانه فرار می کنند و چه اون زن ومردهای که کانون زندگی زناشویی ارضاعشان نمیکند انسان موجودی است که در ورته شهوات سیری وپایانی برای خود قائل نیست مگر صبر و تقوا پیشه کند و عقل ومنطق را بر هوا و هوس حاکم گرداند ( واستعینوا باصبر والصلوه)
شنبه, ۱۹ام بهمن, ۱۳۹۲
روزگار غریبی است نازنین…
سه شنبه, ۲۲ام بهمن, ۱۳۹۲
من به عنوان یه شهروند دلم خیلی میسوزه.واقعا اعصابم ریخت بهم..نمیشه کسی رو مقصر دونست..خودشون باید به خودشون کمک کنن..امیدوارم خدا همه رو به راه راست هدایت کنه..در جواب یکی از فرستننده باید بگم تمسخر کردن کسی کار جالبی نیست..
سه شنبه, ۲۲ام بهمن, ۱۳۹۲
کاش مرجعی بود وپاسخ گو بود که چرا…
پنجشنبه, ۲۴ام بهمن, ۱۳۹۲
Salam.. dustan golam behtare be in masael negahe tazei dashte bashim …az nazare man vojude chenin makan haee dar har jameeye pishrafte elzamie… bayad jahaee baraye erza shodane na motearefe zanan va mardan vojud dashte bashe ta negahe kasif az zanan va dokhtarane pake jamee bardashte beshe… behtare negahe aghelane tari be masale dashte bashim… behtare chenin markazi zire nazare dolat va marakeze behdasht vojud dashte bashe ta vaziat besyar najure farhangie jame be samte pishraft haye mosbat bere…. .say konid az gozashtane nazarate ehsasi va bedune taàghol khoddari konid
یکشنبه, ۲۷ام بهمن, ۱۳۹۲
KHODA KHEYRESHAN BDE
LAZEME HAMCHO AFRADI BE NIYAZ MA PASOKH BEDAN
B-)
دوشنبه, ۵ام اسفند, ۱۳۹۲
اکثریت مردم ایران دچار بدبختی و فلاکت شدن این مشت نمونه ایه از خروارها درد و رنج ما ملت بیچاره منم جوون سی ساله ام ده ساله که به علت افسردگی شدید روحی خونه نشین شدم و از طرفی پانزده ساله زیر نطر سآزمان ریشه کن کردن جوانهای دچار مشکل اعتیاد هم هستم و با این فقری که گریبان همه رو گرفته هرگز امیدی به درمان ندارم چه برسه به زندگی و ازدواج پس با این وجود اگه زنی خیابانی سر رام سبز شد ایا امکان داره بی اعتنا رد شد افرادی چون من نیز بسیارند ای دریغا که ملایان ندانند ل
چهارشنبه, ۷ام اسفند, ۱۳۹۲
تا وقتی دموکراسی وجود نداره و حرف حرفه شاه و وزیره اوضاع همینه.مردم فعلا خوابن
جمعه, ۲۲ام فروردین, ۱۳۹۳
با سلام خدمت تمامی دوستان.هرچند از سایفون شکایت دارم و هیچ تغییری نکرده ولی درسته همچین چیزای متاسفانه بدی در ایران داره رواج پیدا میکنه و این به خاطر اینه که خود دولت فکری نمیکنه.با زور و حجاب اجباری و این چیزا هم درست نمیشه.بهترین چیز اینه که خودشون یه فکری کنن.تا وقتی هم که جای مشخص و نفرات مشخصی و هماهنگ نکنن این جامعه به کثافت بیشتری کشیده میشه.من خودم۲۳ ساله هستم ولی وقتی نه gf دارم نه وسیله مجبورم همین روال رو پیش بگیرم.هرچند که اینجوری نیستم ولی ۸۰درصد جوونای الان همینن و چون دخترها رو پر رو کردن دیگه نه میتونن کسی رو برای خودشون پیدا کنن نه میتونن ازدواج موفقی داشته باشن.ممنون از بحصی که
گذاشتید
سه شنبه, ۳۰ام اردیبهشت, ۱۳۹۳
) شهوّت( از مجموعه کابوس – فرهاد صادقی / پنجشنبه ۲۲ / ۱ / ۹۲
شهوّت
آن دورترها کودکی
شاداب و خرم ، می دوید
صبح قشنگ زندگی
بر جان پاکش می دمید
…
آن جان پاک
آن روح شاد
آن کودک افسانه ها
امروز در این زندگیست
اما به سانِ سایه ها
…
امروز در فصلِ شباب
احساس و شوق و التهاب
اینترنت و وبسایت ها
گسترده از آن دام ها
امیال را افسون نمود
بوی خوشِ اندام ها
خویِ رذالت می گرفت
در شهرِ فرهنگِ کبود
شهری نوین – آراسته
شهوّت در آن آکنده بود
ازهر نگاه میلی فزون
این دخترانِ ماهگون
رنگین کمانِ عقده ها
غفلت، هوس، شهوت، جنون
انگار اینجا نیست کس!
یا هر کسی با صد نفس…
درّنده گی، چشمان هیز
خوی و مرامِ کار شد
شهوت ، شهِ اغراض هاست
این شاهِ شاهانِ جنون
در اشتها بی انتهاست
از ابتدا آخر کنون
لهو و تمنّا جسم را
آمیختن در خواب کرد
شهوّت جلای روح را
در حسرِ خویش ، بیمار کرد
اندوهگین بودم شبی
اندوهگین از وسوسه
هر قطره اشک از چشمِ خیس
بر گونه هایم می چکید
آنقدر اشک از چشم رفت
بارانِ اندوه و سکوت
حُجبی که آن کودک نهفت
دیوِ پلید می درید
…
شب بود و تاریک و سیاه
ظلمت زمین را در گرفت
گلخانه های عشق را
بومی به چنگ بر گرفت.
جمعه, ۲ام خرداد, ۱۳۹۳