الان اینجا ( بند زندانیان سیاسی زن )، سی و سه نفر هستیم. ما سی و سه زندانی زن هستیم با عقاید و افکار مختلف و گاه مخالف یکدیگر. زندانی هایی از جنبش سبز، بهایی ها، سازمان مجاهدین خلق، نو مسیحی ها و…
اینجا روزها و شب ها شباهت زیادی با هم دارند و ورود هر زندانی جدید یک اتفاق مهم است و جنب و جوش زیادی را دربند ایجاد می کند. انگار روزنه و اتصالی است بین دنیای زندانی با دن
یکی از جذابیت های این زندان برای من همین است که افراد با افکار و عقاید متفاوت و حتی مخالف، زندگی مسالمت آمیزی را در کنار یکدیگر دارند. وقتی همه با هم در کنار هم می نشینیم، غذا می خوریم، حرف می زنیم، بحث و گفتگو می کنیم، و در یک کلام با هم زندگی می کنیم، عمیقا احساس خوبی پیدا می کنم. هر روز که آن زندگی مسالمت آمیز را تجربه می کنم، بیشتر آرزومند می شوم که چنین الگویی را روزی در گستره زندگی در جامعه مان شاهد باشیم یعنی با افکار عقاید مختلف سیاسی، مذهبی و عقیدتی کنار هم زندگی کنیم بدون تلاش برای حذف یکدیگر، بدون آنکه به خاطر تفاوت عقیده و مذهب و مرام سیاسی با هم دشمنی بورزیم.
اگر در زندان این زندگی مسالمت آمیز ممکن است، چرا در گستره جامعه ای به نام ایران ممکن نباشد؟ من به تحقق چنین جامعه ای امیدوارم. آن روز خوب خواهد آمد.
امروز سه شنبه – بخشی از نامه ژیلا بنی یعقوب به همسرش از زندان اوین
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.