سردرگمی نظام حاکم، نه جامعه؛ بنبست حاکمیت ملایان پس از جنگ ۱۲ روزه
پس از جنگ ۱۲ روزه اخیر میان اسرائیل و حاکمیت ایران، که از ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ آغاز شد و در تاریخ ۳ تیر ۱۴۰۴ با مداخله آمریکا و بمباران سایتهای هستهای ایران به پایان رسید، رسانههای حاکمیتی ایران به شکلی وسیع تبلیغ میکنند که جامعه ایران در وضعیت بلاتکلیفی و سردرگمی قرار دارد. این در حالی است که با ضربات شدید نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که حاکمیت ملایان دریافت کرده، این خود نظام است که به یک بنبست واقعی رسیده است.
جنگ ۱۲ روزه، که با حملات غافلگیرکننده به تأسیسات کلیدی نظامی و هستهای ایران در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ آغاز شد، آسیبهای بیسابقهای به ساختار دفاعی و امنیتی حاکمیت ملایان وارد کرد. در این حملات، تعداد زیادی از فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستهای ایران هدف قرار گرفتند و کشته شدند.
وزارت بهداشت حاکمیت ملایان نیز در ۳ تیر ۱۴۰۴، ساعاتی پس از اعلام آتشبس، از کشته شدن ۶۰۶ نفر خبر داد که ۱۰۷ مورد مربوط به آخرین شبانهروز حملات بود. این تعداد بعداً به ۶۲۷ نفر افزایش یافت. چنین تلفاتی، بهویژه در میان کادر فرماندهی ارشد و متخصصان هستهای، ضربهای جبرانناپذیر به تواناییهای نظامی و امنیتی نظام وارد کرده است.
علاوه بر تلفات جانی، حمله آمریکا در روز نهم جنگ به سه سایت هستهای ایران (فردو، نطنز و اصفهان) منجر به نابودی کامل یا وارد آمدن خسارات بسیار شدید به این تأسیسات شد.
«قدرت بازدارندگی و محور مقاومت» چه شد؟!
این حملات، که در تاریخ ۳ تیر ۱۴۰۴ با میانجیگری آمریکا و قطر به آتشبس ختم شد، نشاندهنده شکنندگی بیسابقه زیرساختهای نظامی و هستهای حاکمیت ملایان است.
حمله به تأسیسات سپاه پاسداران و حتی سردر ورودی زندان اوین، از جمله «زیرساختهای سرکوب ملایان»، از دیگر نشانههایی است که ابعاد این ضربه را مشخص میکند. این حملات عملاً توانایی نظام در اعمال کنترل و سرکوب را تضعیف کرده است.
پیامدهای جنگ ۱۲ روزه تنها به ابعاد نظامی محدود نمانده است. این جنگ، آسیبپذیری و ناتوانی نظام را در حفاظت از زیرساختهای حیاتی و فرماندهان خود آشکار ساخت.
این وقایع به بحران مشروعیت نظام دامن زده و درک عمومی از ادعای «قدرت بازدارندگی» پوشالی حاکمیت ملایان را به شدت تضعیف کرده است.
اما رسانههای حاکمیتی که پیشتر بر توان نظامی حکومت ایران مانور میدادند، اکنون با چالش توجیه این شکستها روبرو هستند. تبلیغ «سردرگمی جامعه» در واقع تلاشی برای انحراف افکار عمومی از بنبست خود نظام است.
حاکمیت ملایان در حال حاضر نه تنها در داخل با نارضایتیهای عمیق اجتماعی روبرو است، بلکه در سطح منطقهای نیز موقعیت «محور مقاومت» آن زیر سوال نابودی رفته است.
تضعیف حزبالله لبنان و دیگر گروههای نیابتی پس از حملات گسترده، فشار بیشتری بر تهران وارد میکند. این وضعیت، خامنهای و دیگر مقامات ارشد حاکمیت ملایان را در یک موقعیت دشوار استراتژیک قرار داده است. بنبست سیاسی نظام نه تنها در روابط خارجی، بلکه وجه داخلی نیز نمایان است.
افتراق کامل مردم از حکومت به دلیل دروغگویی
جنگ ۱۲ روزه پیامدهای اقتصادی سنگینی برای حاکمیت ملایان به همراه داشته است. اگرچه رسانههای حاکمیتی تلاش میکنند هزینههای جنگ را به اسرائیل نسبت دهند، اما واقعیت این است که حکومت ایران خسارات مستقیم کلانی در ابعاد نظامی متحمل شده است.
از سوی دیگر همین درگیریها به افزایش نااطمینانی و بیثباتی اقتصادی در داخل کشور منجر شده است. کاهش ارزش پول ملی و افزایش تورم، که پیش از این نیز از چالشهای اصلی بود، اکنون تشدید شده است. تورم فزاینده و کاهش قدرت خرید مردم، بحران معیشت را عمیقتر کرده است.
هزینه بازسازی زیرساختهای آسیبدیده، بهویژه تأسیسات هستهای، بار سنگینی بر دوش حکومت ایران خواهد گذاشت. این وضعیت، در کنار بیکفایتی ملایان و عدم توانایی نظام در جذب سرمایهگذاری خارجی، چشمانداز تاریکی را برای آینده اقتصادی حاکمیت ملایان رقم میزند.
در سطح اجتماعی، تلاشهای رسانههای حاکمیتی برای ایجاد «وحدت ملی» پس از جنگ با اسرائیل، با چالشهای جدی روبرو است. بخش بزرگی از جامعه، بهویژه نسل جوان، دیگر به روایتهای رسمی اعتماد ندارد.
ناکارآمدی صداوسیما در مدیریت افکار عمومی در این مقطع حساس، نشان داد که نظام اطلاعرسانی و تبلیغاتی حاکمیت ملایان دچار مشکلات ساختاری است. رسانههای حاکمیت با اتکا بر الگوهای سنتی، تنها به ترویج پروپاگاندا میپردازند که نتیجه معکوس دارد.
این جنگ نه تنها به کاهش آسیبها کمکی نکرده، بلکه به دلیل تشدید فشار اقتصادی و ناامیدی عمومی، میتواند آنها را وخیمتر کند.
اذعان کارشناس حکومتی به بنبست حاکمیت
تلاش برای سرکوب اعتراضات و محدود کردن آزادیهای اجتماعی، که بخشی از «زیرساختهای سرکوب ملایان» محسوب میشوند، اکنون با توان کمتری ادامه خواهد یافت، اما این به معنای بهبود وضعیت اجتماعی نیست، بلکه نشانه ضعف حاکمیت است.
در نهایت، واقعیت این است که پس از جنگ ۱۲ روزه، این حاکمیت ملایان است که به بنبستی عمیق در ابعاد نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رسیده است.
در روی دیگر سکه تبلیغات گسترده رسانههای حاکمیتی برای القای «سردرگمی جامعه» تنها تلاشی ناکام برای پنهان کردن سردرگمی و ضعف خود نظام است.
جامعه ایران با وجود تمام فشارها و سختیها، درک درستی از وضعیت کنونی دارد و مسیر مطالبات خود را از نظام حاکم دنبال خواهد کرد.
تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس حکومتی، درباره وضعیت پس از جنگ اخیر اظهار نظر کرده است. وی پرسید: چرا پس از یک یا دو روز نخست، آسمان حکومت ایران بدون پوشش و تدبیر لازم باقی ماند؟
او معتقد است محدودیت دسترسی به فضای مجازی، مانع جابهجایی آزادانه افکار عمومی است. این موضوع باعث میشود نتوان نقلوانتقال افکار را بهوضوح مشاهده کرد
آزاد ارمکی تصریح کرد: اگر فضای مجازی آزاد شود، میتوان دیدگاه جامعه را نسبت به جنگ سنجید. از نظر سران حکومت، بیم آغاز مجدد جنگ وجود دارد. تصور آنها بر این است که «هر آن ممکن است آتشبس شکسته و جنگی تازه شعلهور شود.»
در تحلیل عملکرد رسانههای داخلی و خارجی، آزادارمکی به گسست میان صداوسیما و مردم اشاره صریح دارد. او افزوده است: این روند برای کشور خطرناک است. اکنون رد پای جاسوسها را نه در سپاه، بلکه باید در رسانه نیز دنبال کرد. این اظهارات نشاندهنده ابهام در افکار عمومی و بنبست رسانهای و در مقیاس بزرگتر حاکمیتی در حکومت ایران است.
[پشت پرده ادعای پیروزی خامنهای چیست؟]

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.