سینمای جهان، در ایرانِ پس از انقلاب هیچ گاه به طور رسمی جایگاهی نداشته است و انگار بر پیشانیاش نوشته بودهاند که باید در تمام این سالها به صورت زیرزمینی به حیات مخفیاش ادامه دهد. از دههی ۱۳۶۰ که دولت برای حمایت از سینماگران ایرانی، ورود فیلمهای خارجی را ممنوع کرد، بازی موش و گربه شروع شد؛ بین دولت و کسانی که خواهان فیلمهای خارجی بودند. این بازی با جابجا کردن نوارهای ویدئویی بتاماکس شروع شد و پس از مدت زمانی، رسالت سیراب کردن جماعت علاقهمند، به عهدهی نوارهای ویاچاس افتاد. در دههی ۷۰، دولت پس از حدود یک دهه بگیر و ببند، عاقبت به این نتیجه رسید که ویاچاس (VHS) مثل اچآیوی (HIV) نیست و سد جلوی سیل را گشود و آن را آزاد اعلام کرد.
اما آزاد شدن ویدئو در ایران زمانی رخ داد که جهان بر دروازهی عصر دیجیتال ایستاده بود و سینما هم آمادهی خیزشی بلند و تاریخی بود. در این دوره، مؤسسهی هنرهای تصویری با این هدف و امید تأسیس شد که با تولید و تکثیر فیلمهای داخلی و نمایش کنترلشدهی معدودی از فیلمهای خارجی، بتواند عطش میل به محصولات خارجی را کاهش دهد. اما چندی نگذشت که با ورود سیدی و دستگاههای پخش سیدی، که دولت از ممنوع کردنشان غافل مانده بود، این بار سیل عظیمی از فیلمهای خارجی به خانههای مردم راه یافت. در این دوران، نخستین باری بود که مردم فیلمهای خارجی را با زیرنویس فارسی میدیدند، اما چون هنوز تهیه و تکثیر آنها به امکانات حرفهای و نسبتاً گرانقیمت نیاز داشت، این دسته از فیلمها چندان همهگیر نشد. در همین زمان بود که شایع شد نهادهای دولتی و حتا امنیتی، برای کنترل بازار، خودشان فیلمها را سانسور و زیرنویس میکنند و به بازار میفرستند.
فیلمهای یک دلاری، زیرنویس های دوزاری
ظهور دیویدی اما، سد ترکخوردهیممنوعیت و محدودیت را شکست و به دلیل ساده و ارزان شدن فرایند زیرنویس و تکثیر، بسیاری از جوانان وارد این حوزهی پرسود شدند و همهی ممنوعیتها فرو ریخت. غیاب قانون کپیرایت و رونق یافتن بازار سریالهای خارجی هم به این جماعت کمک کرد و امروزه این شبکهی زیرزمینی عظیم، همزمان با بزرگترین استودیوهای سینمایی و شبکههای تلویزیونی، فیلمها و سریالهای روز جهان را به قیمتی کمتر از یک دلار روانهی پیادهروها و پستوی مغازههای شهرهای ایران میکند.
مسئولان فرهنگی، با ممنوع کردن ورود فیلمهای خارجی به ایران نتوانستند کمک مؤثری به سینمای ایران بکنند. در مقابل، بازار زیرزمینی تکثیر و توزیع فیلمهای خارجی، این امکان را برای اهالی سینما و علاقهمندان فیلم ایجاد کرد که از آنچه در جهان اتفاق میافتد بیاطلاع نباشند و «بهروز» بمانند. اما فرآیند ترجمه، تکثیر و توزیع دیویدیهای خارجی که امروزه به یک صنعت زیرزمینی پردامنه و در عین حال حرفهای تبدیل شده، وجوه دیگری هم برای بررسی دارد؛ مثل ایجاد شغل برای خیل جوانان بیکار و یا در دسترس قرار گرفتن فیلمهای طبقهبندی شدهی سنی (دارای صحنهی خشونت و سکس) برای کسانی که محدودیت سنی را رعایت نمی کنند. اما موضوعی که احتمالاً از همهی اینها بیشتر مغفول مانده، اثر احتمالی این فیلمها بر زبان فارسی ست.
مسلماً زبان، دغدغهی جوان بیکار بیست و چند سالهی عشقِ فیلمی نیست که محدودهی مطالعاتش به کتابهای درسیاش ختم میشود. مسألهی او کار و باری ست که بتواند با آن درآمدی کسب کند که نیازی به صرف هزینه و وقت زیادی هم نداشته باشد. او با نرمافزارهایی که به قیمتی کمتر از سه دلار خریده و با پشتگرمی به چند ترم محدود کلاس زبان و احتمالاً سرویسِ همیشه در دسترس مترجم گوگل، زیرنویس فیلمها و سریالها را از زبان (اکثراً) انگلیسی به فارسی برمیگرداند و برای هر فیلم حدود بیست تا سی دلار میگیرد. شیوهی کار او آزاد است، از هر جهت آزاد.
از استثنائات که بگذریم، آن چه از زیر دست این افراد، که هنوز نمیدانیم اسمشان را مترجم یا “زیرنویسکن” بگذاریم، معمولاً یک یا همهی این ویژگیها و صفات منفی را دارند:
۱ـ شلختگی: بسیاری از آنها قلمی (font) را برای زیرنویسشان انتخاب میکنند که یا زیبا نیست، یا خوانا نیست، یا زیادی درشت است، یا زیادی ریز است. بسیاری از آنها از نظر علامتگذاری ضعف اساسی دارند. در مجموع میتوان گفت که اغب زیرنویسها در شکل و شمایل از کمترین زیبایی و نظم و حساب هم بیبهرهاند.
۲ـ نگاه غیرفرهنگی و کاسبکارانه: اغلب کسانی که این فیلمها و سریالها را زیرنویس میکنند، بیشتر به فکر درآمدی هستند که از تکثیر این فیلمها عایدشان میشود. قیمت عرضهی این محصولات ناچیز است، برای همین آنان مجبور اند با تولید بیشتر، کمی سود را جبران کنند. برای همین کار بنداز و برو است؛ فهرستِ (Menu) بسیاری از این فیلمها ناقص است یا حذف شده و برخی از صداها و حتا زیرنویسهای غیرفارسی و بخشهای اضافه بر فیلم اصلی (پشت صحنه ها و مصاحبه با دست اندرکاران) پاک شده است. از همه بدتر این که زیرنویسکن، در میانهی فیلم و هر جا که میلش بکشد، تبلیغ خود را در خلال زیرنویس میآورد و یادآوری میکند که این محصول «ارائهای از» فلان کس است.
۳ـ ترجمهی غلط: یکی از مهمترین چیزهایی که سبب میشود بیننده ارتباطش با فیلم مختل شود، ترجمههای ناقص و در بسیاری از موارد غلط است. این ترجمهها گاهی نامفهوم و یا سختفهم اند مثل: «میتونستم اونجای رمانتیک که در موردش شنیدم باشم» و گاهی به شکل وحشتناکی غلط اند، مثل: «به تغییرات ادامه بده» به جای «بقیه پول رو نگهدار / مال خودت» (Keep the changes) یا «میلیونر سگ اسلام» برای عنوان فیلم Slumdog Millionaire که باید ترجمه می شده به: «میلیونر زاغهنشین»!
۴ـ نگارش پردست انداز: همچنانکه در دنیای ترجمهی حرفهای، تسلط به زبان مبدأ فقط نیمی از ماجرا ست و یک ترجمهی درست به تسلط نسبی به زبان فارسی هم نیاز دارد، در این جا نیز این تناسب به شکل معکوس درآمده است. یعنی برخی زیرنویسکنها همان قدر که در ترجمه ضعیف اند، در نگارش درست فارسی نیز ناتوان اند. در بسیاری از این محصولات، بهخصوص وقتی پای دیالوگهای عادی روزمره در میان نباشد، تماشاگر با جملاتی روبرو میشود که مجبور است با اتکا به ذهن فارسیفهم خود آنها را بازسازی کند تا به مفهوم اصلی جمله در فیلم برسد.
۵ـ بیتوجهی به محتوای فیلم: با توجه به موارد پیشگفته، دیگر انتظار بیش از حد است که از مترجم انتظار داشته باشیم به حال و هوای فیلم توجه کند و آن را در ترجمهی گفتوگوها منعکس کند. نه، این انتظار را نمیشود داشت، اما میتوان توقع داشت حداقل شوخیهایش را برای جمع دوستانش بگذارد. گاهی میبینیم که زیرنویسکن، ذوقش گل انداخته و یک باره وسط یک صحنهی رمانتیک هوس کرده بنویسد: «ابوالفظل به همراهت.» (دقت کنید که ضاد را هم ظ نوشته است!)
۶ـ املای آشفته: آشفتگی در رسمالخط و غلطهای املایی عجیب و غریب از ویژگیهای شاخص زیرنویسهای انبوه فیلمها و سریالهای در دست مردم است. این چند مورد را حتماً دیدهاید: توریت شده (طوریات شده)، برایه او (برای او)، بلاخره (بالاخره)، بزار (بذار)، عضمت (عظمت)، مثل پادذره اس (مثل پادزهر است)، پیرن (پیرهن)، قافل (غافل)، ماله منه (مال منه) و…
این خوراک زبانی و نگارشی ارزان و پرمصرفی ست که جماعت زیرنویسکن/مترجم به خانهها میفرستند. خوشحال باشیم یا عصبانی، فیلمهای سینمایی نقش الگوسازی قویای برای جوانان و کودکان دارند، و چون تنها راه درک این فیلمها به زبان مادری همین زیرنویسهای دست و پا شکسته و آشفته و پر از غلط است، به نظرم هیچ عجیب نیست اگر در آیندهای نه چندان دور شاهد باشیم که رسمالخط و اصطلاحاتی که به کار میبریم پر از ترکیبهای بیاصل و نسبی باشد که از همین زیرنویسها به قلم و زبانمان راه پیدا کردهاند.
مسئولان سینمایی کشور، حدود سی سال پیش، راهِ ورود فیلمهای خارجی را بستند تا بتوانند تولید یک نوع کالای فرهنگی داخلی را تقویت کنند، اما سماجت بر این سیاست حکومتی در سه دههی گذشته، روی زبانِ همان فرهنگی تأثیر مخرب گذاشته و میگذارد که ادعای حفظش را داشتهاند و دارند. از این منظر، زیرنویسهای آشفته و غلط در این ماجرا نه علت که خود معلول فضای مهندسی فرهنگ و سانسور اند. این که این پافشاری تا چه زمانی طول میکشد، نمیدانم اما روزی که این اصرار تمام شود، شاید مردم حتا نتوانند بخش عمدهای از آثار مکتوب همین سالها را بدرستی بخوانند!
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.