جامعه، سیاست و کارکرد دولت روحانی
شباهنگ راد
قرار بر این بود که دولت “اعتدال و امید”، در چند ماههی اوّل زمامداریاش به معیشت و به مشکلات مردم پاسخ دهد؛ قرار بر این بود که این دولتِ حامی جوانان، کار ایجاد نماید و جوانان کمتر با مشکل بیکاری و سرگردانی روبرو گردنند؛ قرار بر این بود که از زندان و زندانی، و از اعدام خبری نهباشد و جامعه نفسی تازه کشد؛ و بالاخره، قرار بر این بود تا کارگران، در بدر بهدنبال حقوق معوقهیشان نهباشند و علیرغم دستمزدهای ناچیز، قادر به تهیهی ابتدائیترین نیازهای زندگیشان باشند!!!
همهی اینها قرار بود تا روحانیِ نماینده و عنصر “معتدل و میانهرو” نظام، به جامعه و به میلیونها انسان دردمند “هدیه” دهد. امّا بیلان کار نزدیک به چهار ماههی دولت، نه تنها در خلاف آنچه را که وعده داده بود، دارد نشان میدهد بلکه بر این واقعیات صحه میگذارد که دامنهی بیکاریها و ناامنیهای شغلی و آمار اعدام قربانیان نظام امپریالیستی شدت بیشتری یافته و جامعه در مدتی کوتاه، شاهد پیگیری خط و خطوط دولتهای قبلی توسط “دولت اعتدال و امیدِ” روحانی میباشد. البته پیشاپیش و بهمنظور جلوگیری از اعتراضات مردمی، ترتیبات نظام را اینگونه چیدهاند تا مبادا روز و روزگاری، جامعه یکبار دیگر و بهمانند گذشته، شاهد در هم ریختهگی نظام گردد. به همین دلیل روحانی را آوردهاند تا بهعنوان سوپاپ اطمینان نظام، حوزههای سیاسی – اقتصادی را در مسیر اصلیاش رهنمون سازد؛ وی را آوردهاند تا با مراوده و با برقراری ارتباطات گستردهتر و علنیتر با قدرتمداران بزرگ جهانی و بویژه دولت امریکا را پی گیرد و زندگی و معیشت تودهها را در معرض خطر هر چه بیشتری قرار دهد. بی دلیل نیست که پاشنهی در، رفتار و کردار سیاسی – اقتصادی دولت “تدبیر و امید” هم دارد در همان مسیری میچرخد که تاکنون سردمداران متفاوت رژیم جمهوری اسلامی مجری و مدافعی آن بودهاند. در حقیقت و آنچه اینروزها پیداست، آن استکه کار و بار دولت روحانی همان کار و بار دولتهای پیشین نظام میباشد و بر خلاف درکهای رایج و ادعاها، روحانی فاقد پائینترین پتانسیل، بهمنظور تغییر مناسبات کنونی به سمت منافعی میلیونها تودهی رنجدیده و بالندهگی جامعه میباشد.
نه آغاز کارش، منطبق بر وعده و وعیدهای داده شده است، و نه در آینده، طرح تازهای برای بهبودی زندهگانی و سازندهگی جامعه دارد. افزایش اقلام اولیهی زندگییی همچون ماست، پنیر، برنج، لویبا قرمز، گوشتِ گاو و گوسفند و مرغ و شکر و غیره و آنهم در همان سه چهار ماههی اوّل حکومتداریاش، حکایت از آن دارد که روحانی را در رأس دولت قرار دادهاند تا امورات نظام کمی بهتر از گذشته به پیش رود؛ روحانی را بر سر کار آوردهاند تا افکار عمومی را منحرف سازند و خیابانهای پُر از تنش و التهاب سیاسی را “آرام” نگه دارد. با این اوصاف روحانی نه تنها برنامههای کوتاه مدتاش در خدمت به کاهش اقلام ابتدائی و بدیهی مردم و سلامتی و سازندهگی جامعه نیست بلکه مدافعی بالا بُردن قیمتها و تخریبی هر چه بیشتر زندهگانی میلیونها کارگر و زحمتکش و دیگر اقشار محروم و کم درآمد جامعه و هکچنین به یغما بُردن اموال عمومیست. به عنوان نمونه در لایحهی بودجهی سال نود و سه خود دارد، خبر از افزایش حقوق هیجده درصدی کارمندان و آنهم در قبال نرخ تورم چهل درصدی میدهد؛ نرخ تورمی که بیتردید و به دلیل افزایش بیرویهی قیمتها و از جمله بنزین و دیگر کالاها در سال آینده، از مرز پنجاه درصدی هم عبور خواهد کرد
آری، نقشهی سیاسی – اقتصادی دولت “تدبیر و امید” برای مردم و جامعه اینگونه ریخته شده است و در کنار اینها و چنانچه بهخواهیم بر سقف و بر تعیین چند درصدی بودجهی سال نود و سه، به ارگانهایی همچون شورای نگهبان و دیگر نهادهای حافظ بقای سرمایه نگاهی بیاندازیم، آنوقت و بهراحتی پی خواهیم بُرد که روحانی و دولت “امید”ش، وظیفه و رسالتی جز خدمتگذاری به طبقهی حاکمه و آسانی دستاندازی هر چه بیشتر سرمایهداران بینالمللی به اموال عمومی و منابعی طبیعی ایران بر عهده ندارد.
همچنین و مازاد بر اینها و در زیر سایهی “دولت اعتدال” استکه کارخانهها دارند یکی پس از دیگری روبه ورشکستهگی کامل کشیده میشوند و کارگران «کارخانۀ ایران برک رشت» هم پنج ماهیست که هیچگونه حقوقی دریافت نهکردهاند؛ همچنین نُه و پنج ماهیست که کارفرمایان دارند از پرداخت حقوق «کارخانۀ آزمایش شرق تهران» و «آفتاب اورمیه» سر باز میزنند و صد البته که، عدم پرداختِ بهموقعی حقوق کارگران صرفاً و صرفاً، به این سه کارخانه خلاصه نمیشود و صدها کارگر کارخانهی دیگر هم، در انتظار و بعضاً در ستیز و در مبارزه با کارفرمایان و کارخانهداران بهمنظور دستیابی به حقوقهای ناچیز و معوقهیشاناند.
متآسفانه زندگی در ایران برای میلیونها کارگر و زحمتکش بسیار و بسیار تنگ شده است. دههها و سالهاست که مردم و بخش عظیمی از جوانان فاقد شغل و تأمین نیازهای اولیهی زندگیاند و در عوض، عدهای محدود و به یُمن اهرمهای سرکوب، اندوختهاند و اندوختهاند و جامعه را به میدان تاراج خود تبدیل نمودهاند. رشوهخواری و رشوهدهی به سیاست رایج و ابتدائی تبدیل گشته است و فساد سراپای نظام را فرا گرفته است. چند روز قبل و بنابه درج خبر خودیهای رژیم، بیش از نیمی از نمایندهگان مجلس – و در چهارچوبهی تضادهای درونی نظام – توسط مرتضوی، این جانی و مدافعی بیچون و چرای نظام خریداری شدهاند، تا جائیکه خود وی اعلام نموده است که ابعاد حاتمبخشی اموال عمومی، فقط به نمایندهگان مجلس خلاصه نمیگردد و ردههای بالای نظام را هم در بر میگیرد.
این سیمای حقیقی ایرانِ زیر نفوذ سردمداران فاسد رژیم جمهوری اسلامیست؛ سردمدارانی که فضای جامعه را برای میلیونها انسان دردمند تنگ و خیابانها را مملو از کودکان کار نمودهاند و بیش از هشت میلیون نیروی کار هم در خیابانها به دنبال کاراند و در عوض، سرمایههای مملکت دارد به جیب این و آن مزدور, بیخاصیت و مفتخوار نظام سرازیر میشود. پُر واضح استکه وجود چنین بلایا و دهها مصائب اجتماعی دیگر به امری طبیعی مبدل میگردد؛ چرا که بندها و سیاست نظام اینگونه ردیف شده است و بیگمان هر کس و یا هر جناحی و آنهم با هر شعار و با هر رنگ و لعابی بر سر کار آید، مأمور و مجری آنچه را که تاکنون بر سر مردم و جامعه آوردهاند، میباشد. همهی دولتها و تاکنون اینگونه عمل نمودهاند و اسناد و بیلان کار دولتهای گذشتهی نظام هم، در خلاف این ادعا نیست. فراموش نه شده است که دُورهای بر آن بودند تا “نفت را بر سر سفرۀ مردم ببرند” و ریشهی “مفسدان بزرگ” را بسوزانند و این دُوره هم بر آنند تا “عدالت و اعتدال” را در درون جامعه برقرار نمایند؛ عدالت و اعتدالی که نمودارهای آنرا میتوان با روشنی تمام در زندگی روزمرهی مردم به عینه مشاهده نمود.
آری، چاره و بردوامی نظام با پیگیری و با شتاب بخشیدن به سیاست استثمارگرایانهی آن گره خُورده است و در مقابل، راه علاج جامعه و بهبودی زندهگانی میلیونها کارگر و زحمتکش در به پائین کشیدن رژیم جمهوری اسلامی و آنهم با تمامی جناحهای رنگارنگاش مربوط میشود. اساساً خشت این نظام با چپاول و با غارت اموال عمومی توآم با سرکوب و خشن ریخته شده است و تا زمانیکه طبقهی سرمایهداری و آنهم به عنوان طبقهی غارتگر بر سر کار است، جامعه روی خوشی و آسایش، و روی تغییر و بهبودی زندهگانی مردمی را بهخود نهخواهد دید و تنها با خشکاندن ریشهی این نظام و با کاری سازمانیافته و هدفمند کمونیستها و آنهم در درون جامعه است که میتوان آسایش و آبادانی را برای کارگران و زحمتکشان و جامعه را ارمغان آورد.
۲۰ دسامبر ۲۰۱۳
۲۹ آذر ۱۳۹۲
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.