ریوار آبدانان

مشارکت چهل‌درصدی در دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری نشانگر شتاب‌گرفتن روند افول نظام جمهوری اسلامی در میان جامعه و منفورشدن بیش‌ازپیش این نظام مستبد است. رژیم، همین مشارکت چهل‌درصدی را با به‌میدان‌آوردن اصلاح‌طلبان و خوش‌رقصی آن‌ها رقم زد. زیرا جنبش «ژن ژیان ئازادی» عملا جایگاه ملیت‌های مختلف ایران و زنان را به سطح دشمن شماره‌ی یک رژیم ارتقاء داد و جای هیچگونه سازشی بین جامعه و حکومت باقی نگذاشت. عرضه‌کردن کالای بنجل اصلاح‌طلبی و ایجاد فضای «ناگزیربودن از انتخاب میان بد و بدتر» آخرین حربه‌ای است که رژیم می‌خواهد از طریق آن، اندکی از مشروعیت ویران‌شده‌ی خود را بازسازی کند.

کارنامه‌ی اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد که بیشترین حجم فساد، رانت‌خواری، افزایش تورم اقتصادی و سرکوب اجتماعی در دوران اصلاح‌طلبان رخ داده است. اصلاح‌طلبی ایرانی یک تفکر انحرافی و فریبنده است که نقاب دموکراسی و تحول‌خواهی به صورت زده اما کاربرد اصلی‌اش عقیم‌کردن جامعه و جلوگیری از مبارزات دموکراتیک و رادیکال مردمی است. اصلاح‌طلبان از عاملان اصلی جلوگیری از پوست‌اندازی و تغییر نظام سیاسی ایران هستند. بنابراین کوردی صحبت‌کردن یک کاندیدای اصلاح‌طلب تنها یک نمایش تبلیغاتی است و به‌معنای به‌رسمیت‌شناختن حقوق ملیت‌های مختلف ایرانی نیست، آن‌هم در کشوری که حکومتش حتی قانون اساسی نادموکراتیک خود را در زمینه‌ی حقوق فرهنگی و زبانی ملیت‌های مختلف با وقاحت تمام زیر پا می‌گذارد. طراح اصلی قانون حجاب اجباری و حذف آزادی‌های زنان نیز همین باند اصلاح‌طلبان بوده‌اند.

با در نظر گرفتن اینکه جمهوری اسلامی کوچکترین نرمشی در مقابل خواسته‌های مشروع و دموکراتیک مردم ایران نشان نمی‌دهد و از آنجا که هیچ ابزار سیاسی دیگری در دست مردم نیست، بایکوت‌کردن انتخابات و عدم مشارکت در دور دوم این انتخابات، می‌تواند بهترین گزینه برای مردم ایران باشد تا موضع‌گیری شفاف خود را در مقابل رژیم با صدای بلند اعلام کنند. این تنها رفتار سیاسی دموکراتیک و اخلاقی است که در دوران سیاه خفقان و سرکوب می‌توان در پی گرفت.

به هر حال جمهوری اسلامی یکی از مهره‌های سرسپرده‌ی خود را بر سر کار خواهد آورد اما عدم مشارکت در این بازی قدرت، مرز بین حاکمیت و مردم را پررنگ‌تر خواهد کرد. کمااینکه خامنه‌ای نیز به‌دلیل این عدم مشارکت گسترده احساس ضعف می‌کند و به شکستی که از لحاظ پایگاه اجتماعی به آن دچار شده اعتراف کرده است. شاید رأی ندادن و عدم مشارکت در انتخابات یک کنش منفعلانه به نظر برسد اما حقیقت این است که در دورانی که خفقان و سرکوب در گسترده‌ترین شکل خود صورت می‌گیرد و اختاپوس حکومت به همه‌ی زوایای زندگی مردم دست‌درازی می‌کند، عدم مشارکت می‌تواند تنها سلاح مردم برای دفاع از خود باشد. با رأی ندادن و عدم مشارکت شاید نظام دیکتاتوری از میان نرود، اما رأی ندادن یعنی واژگون‌کردن میز بازی دیکتاتور و این برای ملیت‌های مختلف ایرانی و زنان و جوانان آزادیخواه یک پیروزی محسوب خواهد شد.