خط‌مشی نفی تمامیت نظام ولایت فقیه، در کف خیابانهای ایران پاسخ گرفته است. تأکید بر «نفی تمامیت نظام» به‌معنیِ سر و ته یک کرباس بودن باندهای حاکمیت تحت عناوین اصول‌گرا، اصلاح‌طلب، اعتدالی و نو اصولگرا است. همه‌ٔ این‌ها در کف خیابانهای ایران تعیین‌تکلیف نهایی شده‌اند. از قضا بحران درون حاکمیت و تشدید تضادهای آن در آستانه‌ٔ نمایش ۸ تیر، بر اثر نفی کل آن در کف خیابان، شتاب مضاعف گرفته است.
اکنون این اقشار اجتماعی هستند که فراخوان به تحریم سراسری می‌دهند.
اکنون دیوار بین مردم و نظام ملایان روزبه‌روز قطورتر و مرتفع‌تر می‌شود.
اکنون رابطه‌ٔ اقشار اجتماعی ایران با حاکمیت بر طرد اشغال‌گران ولایی ــ آخوندی استوار شده است.
اکنون اصلاحاتی‌های سامریِ دل‌خوش کرده به گندم ری ولی‌فقیه، از میلیون‌ها پنجره‌ٔ آگاه به فساد تمام باندهای حاکمیت، نظاره شده و در کف خیابانهای ایران با قاطعیت طرد و نفی می‌شوند:
«اصلاح طلب اصول‌گرا ــ دیگه تمومه ماجرا.» (تجمع بازنشستگان تأمین اجتماعی در کرمانشاه، ۲۹ خرداد ۱۴۰۳)
این روزها دستگاه تبلیغاتی و رسانه‌ییِ حاکمیت ملایان بسیار تلاش می‌کند که مثلاً فضای دوقطبی برای نمایش ۸ تیر دست‌وپا کند تا به‌خیال خودش بازار مکاره‌ٔ رقابت ایجاد شود و از مردم، مهره‌های بازی برای نمایش نظام جور نماید. این در حالی‌ست که سیاست‌گذاران نظام وقتی از اتاق اوهام بلاهت‌بارشان بیرون می‌آیند، در کف خیابان با سیلیِ محکم اقشار اجتماعی درمی‌یابند که دوران رأی‌کشی از مردم تمام شد، سوخت و ایران‌زمین فقط با «تحریم» و «طرد» و «نفی»، با حاکمیت سخن می‌گوید. اکنون کف خیابان، بیانیه‌ٔ تحریم و نفی کل باندهای نظام را طنین می‌دهد:
«برای رسیدن به اهداف شوم و پلید قدرت‌طلبی و حقه‌بازی ثروت‌اندوزی، سر و ته یک کرباسند. هرازگاهی یک گرگی از گرگ‌هایی را که ۴۵ سال است سر در توبره بیت‌المال دارد و دزدی و غارت می‌کند و در مناصب کلیدی جا خوش کرده است با عوام‌فریبی برای جلب آراء و مشارکت مردم به میدان می‌آورند. بنابراین برادر و خواهر! مردم بیدار! مردم آگاه! همان‌طور که مردم در انتخابات مجلس سیلی محکمی بر گوش خودکامگان و مستبدان زدند، این‌بار هم می‌طلبد یک سیلی محکم‌تری بر این حاکمیت و بر این مزدوران و بر این جبارانی که بر مردم سایه افکنده زده شود.» (تجمع بازنشستگان تأمین اجتماعی در کرمانشاه، ۲۹ خرداد ۱۴۰۳)
اکنون در مرحله‌ٔ تعیین‌تکلیف کل حاکمیت، نشانی‌های آن در جای‌جای وقوف و آگاهی سیاسی و اجتماعیِ اقشار مردم ایران هویداست. جور کردن عروسک‌های کوکیِ میان‌تهی، تحت عنوان اصلاحاتی در این‌دور از نمایش حکومتی و حلوا‌حلوا کردن آن توسط رسانه‌های باندی‌شان، در نزد مردم ایران چنین وضعیتی دارند:
«آویزان شدن به طناب کهنه و پوسیده اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان و روحانیت مبارز و روحانیان مبارز، افتادن در چاه عمیق و ویلی است که برای رهایی و نجات از آن راهی وجود ندارد.» (همان)
یکی از بنیادهای آشتی‌ناپذیریِ جامعهٔ ایران و حاکمیت سیاسی، تفاوت دو الویت میان مردم و حکومت آخوندی است. نشانی این تفاوت را نیاز به تشریح و توصیف نیست. مسأله‌ٔ مبرم کف خیابان را فریادهای اعتراضی معرفی می‌کنند: فریادهایی که زمین تا آسمان با اولویت‌های حاکمیت فرق دارند؛ فریادهایی که می‌گویند دغدغه‌ٔ اکثریت مردم ایران چیست و نظام ملایان با چه قدرت ریشه‌دار و دامنه‌داری طرف است:
«روسری رو رها کن ــ فکری به‌حال ما کن
معلم زندانی آزاد باید گردد
کارگر زندانی آزاد باید گردد
اتحاد اتحاد ــ علیه فقر و فساد.» (همان)

تعمیق و گسترش مرزبندی با حاکمیت ملایان، ویژ‌گی بارز دوران جدید است که نمود عینی و برجسته‌ٔ آن را در فعالیت‌های مستمر اقشار اجتماعی شاهدیم. تحریم قاطع دو نمایش حکومتی در اسفند ۱۴۰۲ و اردیبهشت ۱۴۰۳ از نشانه‌های برجسته‌ٔ دامنه و ژرفای این مرزبندی است. بی‌شک گسترش مضاعف سیلیِ تحریم در نمایش ۸ تیر، رقم خوردن یک کیفیت جدید را به خزانه‌ٔ انزوا و طرد اشغال‌گران ایران می‌افزاید. اینک جامعهٔ نوین ایران خط‌مشی سرنگونی را نشانی و فراخوان می‌دهد. این کیفیت عبور از تمامیت نظام تمامخواه ولایی ــ آخوندی است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)