رضا چ. در مورد مذاکرات دیروز مجلس نوشته است [۱] که نتیجهی آن جلسه این بوده که «نابینایان همچنان نمیتوانند کاندیدای انتخابات مجلس شورای اسلامی بشوند… قرار بود با تصویب طرحی که از سوی کمیسون شوراهای مجلس با موافقت کمیسیون بهداشت به صحن علنی رفته بود، با حذف کلمهی نابینایی و با اضافه کردن تبصره که در صورت استفاده از ابزار رافع معلولیت بینایی و سالم بودن دستها، به قول سخنگوی کمیسیون مربوط، این محرومیت از نابیناها برداشته شود». [پایان نقل قول]
یک: اگرچه اختلال جسمی مربوط به آناتومی بدن است، اما معلولیت امری سیاسی-اجتماعی است، یعنی مجموعهای از شرایط سیاسی-اجتماعی است که یک اختلال بدنی را به معلولیت تبدیل میکند.
دو: دلایل شرط سالم بودن دستها در لایحه مشخص نشده است: به عنوان مثال، توضیح داده نشده است که چرا اگر کسی قادر به نوشتن با عضو دیگری از بدناش باشد یا به واسطهی دستگاهی قادر به نوشتن باشد، قابل قبول نیست؟ نکتهی دیگر این است که حتی با شرط رفع اختلال بینایی هم این طرح در مجلس تصویب نشده است. به نظر میرسد که آنچه این گفتمان، بر هم خوردن نظم اجتماعی در نظر میگیرد، نمایش پتانسیلهای موجود بدن و نمایش عدم ماهیت ذاتی داشتن بدن توسط اشخاص با اختلال بدنی است.
منظور از پتانسیلهای موجود بدن این است که اگر فردی با اختلال بدنی با تبدیل کلمات به صوت با گوشهایش (به جای چشمهایش) ببینید و یا با دهانش (به جای دستهایش) اشیا را نگه دارد این اجراگری او به جامعه نمایش میدهد که با گوشها هم میتوان دید و اعضای بدن ذات تعیین شدهی کارکردی ندارند. از این روست که مثلا چون با دست نوشتن هنجارمند در نظر گرفته شده است، اگر کسی از دهاناش برای نوشتن استفاده کند، از قرار معلوم برای نمایندگان مجلس غیر قابل قبول بوده است. یا مثلا اگر کسی اختلال بیناییاش را هم با تجهیزات موجود رفع کند، همچنان برای نمایندگان مجلس حضورش در مجلس غیرقابل قبول در نظر گرفته میشود. این لایحه تصویب نشده است زیرا که گفتمان برای اعضای مختلف بدن کارکردی را در نظر میگیرد و چنانچه کسی از عضوی برای کارکردی استفاده کند که (طبق هنجارسازیهای گفتمان) غیرهنجارمند تلقی شود، جامعه و قانون علیه آن شخصْ خشونت اعمال میکنند و او را طرد یا حتی حذف میکنند.
این خشونت و حتی نفرتِ فرهنگی که علیه اشخاص با اختلال بدنی اعمال میشود، در واقع از جنس نفرتِ فرهنگی از افرادی است که دیگریِ دگرجنسگرایان تلقی میشوند (که این خشونت بر اساس تصور استفاده از اعضای بدن برخلاف هنجارهای جنسیای که برای اعضای بدن در نظر گرفته شده اعمال میشود) و یا افرادی که اجراگری جنسیتی شان غیر «عادی» تعبیر میشود (مثل نفرت از مردهایی که طرز حرکت دادن بدنشان در حین صحبت کردن یا راه رفتن در یک جامعه زنانه تلقی میشود). همانطور که استفاده از تجهیزات برای رفع اختلال در بینایی موجب طرد نابینایان توسط نمایندگان مجلس شده است، حرکتهای بدن در حین راه رفتن یا صحبت کردن که غیرهنجارمند تلقی میشوند نیز موجب خشونت علیه مردانی میشود که اجراگری جنسیتیشان زنانه تلقی میگردد یا زنانی که اجراگری جنسیتیشان مردانه تعبیر میشود (کوییرهای جنسیتی)؛ که نتیجهی آن تنگتر کردن محدودهی حرکاتی است که بدن اجازه دارد انجام دهد.
سه: مشکل جامعهی امروز این است که حضور تسهیلات موجود (و بارها و بارها بیش از نیاز) برای اینکه زندگی فعلی برای اشخاص بدون اختلال بدنی در جریان باشد به عنوان شرایط عادی تلقی میشود، یعنی تمامی این تسهیلات و تجهیزات در زندگی اشخاص بدون اختلال بدنی نامریی شدهاند (به عنوان مثال آسانسورهایی که به طبقات سیام و بالاتر میروند و یا سطح هموار جادهها و پیادهروها که حضور اجتماعی فعلی را برای افراد بدون اختلال بدنی ممکن میکنند، همه به عنوان «طبیعت» تلقی میشوند نه تجهیزاتی خارج از حوزهی بدن که به عملکرد آن کمک میکنند)، اما به یکباره حضور وسیلهای که نوشته را به صوت تبدیل کند برای اشخاص با اختلال بدنی به عنوان برهمزنندهی نظم عمومی تلقی میشود.
چهار: برای خدشه وارد کردن به گفتمانهای خشونتآمیزِ هنجارساز بدنی (و جنسیتی)، نیازمند تکثرگرایی در اجراگریهای بدنی (و جنسیتی) هستیم. برای این اجراگریهای متکثر در حوزهی عمومی نیازمند فراهم کردن تسهیلات لازم هستیم که زندگی در فضای عمومی برای اشخاص با اختلال بدنی تبدیل به معلولیت نشود و آنها هم بتوانند تسهیلات لازم برای حضور در فضای عمومی را مانند اشخاص بدون اختلال بدنی داشته باشند. برای به وجود آوردن این تسهیلات نیازمند سازماندهی و شکلگیری فعالین اجتماعی-سیاسی در حوزههای اختلال بدنی و اجراگری جنسیتی هستیم که بدون آنها تغییر در قوانین و طرح قوانین لازم هم میسر نخواهند بود. همانطور که رضا چ. توضیح داده است «یکی نبود که بگه بابا حضور شخصی از این قشر [با اختلال بینایی] میتونه به تعامل بین نمایندگان و و جامعهی معلولین کمک کنه»: برخورد نمایندگان مجلس به وضوح نمایش میدهد که آنچه که اشخاص با بدنهایشان میتوانند انجام بدهند و اجازه دارند که انجام بدهند، تنها وابسته به آناتومی نیست، بلکه توسط گفتمان و شرایط پیرامونی تعیین میشوند که محدود به بدن نیست. به همین دلیل است که گرچه اختلال در بدن حضور دارد ولی معلولیت خشونتی ست که توسط شرایط سیاسی و اجتماعی بر بدنهای با اختلال تحمیل میشود و آنها را از داشتن زندگی اجتماعی-سیاسی محروم میکند.
۱۵ آذر ۱۳۹۲
پانوشت:
[۱] رضا چ: «نابینایان همچنان نمیتوانند کاندیدای انتخابات مجلس شورای اسلامی بشوند. الآن از اتاقم جیم زدم تا نتیجهی مذاکرات مجلس را که از رادیو فرهنگ پخش میشود در این مورد بنویسم. قرار بود با تصویب طرحی که از سوی کمیسون شوراهای مجلس با موافقت کمیسیون بهداشت به صحن علنی رفته بود، با حذف کلمهی نابینایی و با اضافه کردن این تبصره که در صورت استفاده از ابزار رافع معلولیت بینایی و سالم بودن دستها، به قول سخنگوی کمیسیون مربوطه این محرومیت از نابیناها برداشته بشه که کلیات طرح تصویب نشد. آنچه من برداشت کردم با توجه به اینکه دیروز روز جهانی معلولین بوده و طبق سخنان موافقین و مخالفین طرح همچنان بحث ترحم و به قول خودشون دلجویی اینبار به شکل سخیفتر در سطح مجلس مطرح شد. از این لحاظ باید به موافق و مخالف گفت دو دو دو دو دو. موافقین امکان استفاده از نابینایان از ابزار دیجیتال و تبدیل نوشته ها به صوت را دلیل اصلی میدانستند. مخالفین هم نابینایی را مانعی بر سر راه انجام وظایف نمایندگی میدانستند. هر دوی این گروه هم بر این مورد تأیید کردند که در عرصه های دانشگاهی و برخی شوراها، نابیناها به موفقیتهای فراوانی دست یافتند. سخنگوی کمیسیون یکی دیگه از دلایل ۴گانهی ارائهی طرح را بالا بردن وجههی بینالمللی جمهوری اسلامی ذکر کرد. به نظر من خب معلومه با این شرایط سرنوشت این طرح چیه. گفته های نسنجیدهی موافقین و مخالفین طرح مذکور نشان میدهد این عصاره های فضائل ملت تسلطی به مسئله ندارند. یک مخالف با بیان آیهای از قرآن دلیل برگزیده شدن تالوت را به عنوان پیامبر از سوی خداوند، توانایی ذهنی و جسمی او میدونه و یکی از مخالفین هم دور موندن از وسوسه های شیطانی به نسبت او و امثال ایشون. یکی نبود که بگه بابا حضور شخصی از این قشر میتونه به تعامل بین نمایندگان و و جامعهی معلولین کمک کنه. همه به عدم اجرای بخش عمدهی قانون موجود حمایت از معلولین اشاره کردند و حتی یکی میگفت چون این مجلس از وجود همهی اقلیتها بهره میبره پس میشه این اقلیت را هم وارد مجلس کرد. کسانی که من را از نزدیک میشناسند میدونند که به طور کلی آدم شاکی ای نیستم اما این واقعیت وجود داره که علاوه بر تبعیضهای جنسی، مذهبی، قومی با نوع دیگری از تبعیض مواجهایم به نام تبعیض جسمی. این نمایندگان خود را از بهرهگیری از تجربیات کشورهای مختلف هم در این مورد بینیاز می بینند. همین سال گذشته بود که نابینایی ایرانیتبار از حزب دموکرات به سنای امریکا راه یافت. دیوید بلانکت وزیر آموزش در دولت کارگری بریتانیا بود. فرانکلین روزولت تنها رئیسجمهور آمریکا بود که پیش از تغییر قانون ۴ دوره به این سمت برگزیده شد و از ۱ چشم دارای معلولیت بود. البته این تنها باری نبوده که تلاشهایی برای رفع این محرومیت شد اما سرنوشت همه یکی بود و آن هم عدم تصویب.» [پایان نقل قول]
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.