سخنرانی برای سمینار “امپریالیسم، جنگ و فاشیسم” در هند
منتشرشده در ۲۳ فوریۀ ۲۰۲۳
فایل PDF مقاله را از اینجا دانلود کنید.
رفقای عزیز،
با تشکر از رفقای «حزب کمونیست هند (مارکسیست-لنینیست) ستارۀ سرخ» که این سمینار را با مشارکت بینالمللی برگزار کرده و از ما برای حضور دعوت به عمل آوردند. ما از این حزب بسیار تشکر میکنیم که فارومی را نیز برای مباحثۀ حقیقی در مورد مسائل جنجالی ارائه کرده و در گذشته هم این کار را انجام دادهاست.
گرایش به جنگ و ارتجاع ریشه در قانون اقتصادی بنیادین امروزی امپریالیسم دارد. اشتفان انگل در کتاب «غروب خدایان بر فراز نظم نوین جهانی» این قانون را چنین بیان میکند:
“تسخیر و دفاع از موقعیت سلطه در بازار جهانی توسط انحصارات بینالمللی؛ تأمین حداکثر سود با ساختن نظامهای تولید بینالمللی، با افزایش مستمر استثمار طبقۀ کارگر بینالمللی، با ویران کردن یا نابودی پایههای زندگی کل خلقها در همۀ کشورهای کرۀ زمین بدون استثنا، با غارت کل دولتها تا سرحد ورشکستگی، با توزیع مجدد ثروت اجتماعی در مقیاسی عظیم به نفع انحصارها و به ضرر سایر اقشار جامعه، با لغو حق حاکمیت کشورهای تحت استثمار و ستم نو-استعمارگرانه، با اقدام نظامی برای تضمین تسلط، از جمله حتی یک جنگ جهانی احتمالی برای تقسیم مجدد جهان.” (ص ۲۶۵)
با وقوع جنگ اوکراین، یک بحران جهانی سیاسی، اقتصادی، زیستمحیطی و نظامی علنی آغاز شد و امروز جنگ جهانی سوم فعالانه توسط تقریباً تمام قدرتهای امپریالیستی در حال تدارک است. این یک تهدید حاد است و میتواند در هر زمانی به وقوع بپیوندد. این خطر تا حدی در جنبش بینالمللی مارکسیست-لنینیست، انقلابی و طبقۀ کارگر دست کم گرفته میشود و جنگ اوکراین، جنگی که از هر دو طرف ناعادلانه است، توسط برخی به عنوان معضلی کاملاً اروپایی نادیده گرفته میشود. با این حال، برای اولین بار پس از پایان جنگ جهانی دوم، رویارویی نظامی بین قدرتهای امپریالیستی و بلوکهای قدرت مستقیماً تشدید میشود. تاریخ نشان میدهد که موقعیتهایی که در آن یک قدرت بزرگ توسط یک قدرت در حال ظهور به بیرون رانده شدن از جایگاهش تهدید میشود، مرتباً به جنگ منجر شدهاست.
امروز ما با تعداد زیادی از قدرتهای در حال ظهور سروکار داریم که حوزههای قدرت موجود کشورهای امپریالیستی “قدیمی” را زیر سؤال میبرند. بروشور جدید نوشتۀ اشتفان انگل، گابی فشتنر و مونیکا گارتنر-انگل با عنوان «جنگ اوکراین و بحران علنی سیستم جهانی امپریالیستی» میگوید:
“فروپاشی ابرقدرت سوسیالامپریالیستی اتحاد جماهیر شوروی و «شورای تعاون اقتصادی» (CMEA) در سال ۱۹۹۰/۱۹۹۱ منجر به یک بازار جهانی یکپارچه شد. این امر مستلزم سازماندهی مجدد تولید سرمایهداری بینالمللی بود. این فرآیند تجدید نظم اقتصادی و سیاسی جهان، کل نظام جهانی امپریالیستی قبلی را بهطور ریشهای تغییر داد. همۀ کشورهای امپریالیستی و انحصارات بینالمللی پیشرو در جهان برای برتری در بازار جهانی نوظهور درگیر رقابتی شدید بودند. در این میان، در چین و چندین کشور پرجمعیت که سابقاً به صورت نواستعمارگرانه وابسته بودند، انحصارات داخلی و ساختارهای انحصاری دولتی تکامل یافتند. این منجر به ظهور تعدادی کشورهای نو-امپریالیستی شد. تا سال ۲۰۱۷ حداقل ۱۴ کشور جدید امپریالیستی وجود داشت. بیش از نیمی از جمعیت جهان در این کشورها زندگی میکرد. آنها به طور فزایندهای بر سر بازارهای فروش و حوزۀ نفوذ با ایالات متحدۀ آمریکا، ژاپن و کشورهای اتحادیۀ اروپا رقابت میکردند. برخی از این کشورها یک هژمونی امپریالیستی منطقهای ایجاد کردند. آنها شامل هند، ترکیه، روسیه، آفریقای جنوبی، عربستان سعودی و برزیل هستند. آنها رؤیای برتری امپریالیستی خود را دنبال میکنند، ساختارهای قدرت نظامی به سرعت رشدیابنده را توسعه میدهند، و مراکز قدرت ایدئولوژیک-سیاسی را برای دستکاری افکار عمومی در سراسر جهان شکل میدهند.” (ص ۶ f)
چین در این میان به یک ابرقدرت اقتصادی تبدیل شده و در تلاش است تا از نظر سیاسی و نظامی نیز به یک ابرقدرت تبدیل شود. بروشور فوقالذکر در اینباره مینویسد: “در همین حال، رقابت بین ایالات متحده و چین بهطور کلی در میان تضادهای بیناامپریالیستی غالب است، که توسعۀ آن در عین حال خصلتی چندقطبی دارد.” (ص ۷ f)
جنگ اقتصادی جهانی در نتیجۀ جنگ اوکراین باعث ایجاد بلوکها میشود و بحران آشکار سازماندهی مجدد تولید بینالمللی از قبل آغاز شدهاست. با این حال، هند نو-امپریالیست، درست مانند ترکیه یا برزیل، تمایلی به پیوستن شتابزده به هیچ بلوکی ندارد. هند از قرار گرفتن در تحریمهای غرب و حتی منفعت حاصل از واردات و فروش مجدد نفت روسیه پرهیز میکند. هند به همراه چین و روسیۀ نو-امپریالیستی، عضو ائتلاف نظامی شانگهای است، اما در عین حال، به همراه ایالات متحدۀ آمریکا، استرالیا و ژاپن در ائتلاف “کواد”[۱] نیز عضویت دارد. این نشان می دهد که بر اساس منافع امپریالیستی خود عمل میکند و آنگونه که امروزه هنوز هم گاهی اوقات ادعا میشود، نه تابع و نه “شریک کوچک” امپریالیسم ایالات متحده نیست. پیوستن هند به ائتلافهای مختلف بیناامپریالیستی دلالت بر منافع امپریالیستی مستقل هند دارد. این ائتلافهای موقت و متناقض برای منافع متقابل هستند. وابستگی یکطرفۀ سابق هند به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالامپریالیستی و ابرقدرت امپریالیستی ایالات متحده بهطور فزایندهای جای خود را به یک نفوذ متقابل میدهد، هرچند هند هنوز هم نقش رهبریکنندهای را در اتحادهای امپریالیستی جهانی ایفا نمیکند.
البته هند هنوز از نظر اقتصادی، سیاسی و به لحاظ سیاست-قدرت، از تنها ابرقدرت کاملاً توسعهیافتۀ کنونی، ایالات متحدۀ آمریکا فاصلۀ زیادی دارد و همچنین پایینتر از چین قرار میگیرد. این دقیقاً پیچیدگی تحولات کنونی را نشان میدهد که در آن، در کنار ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ، کشورهای امپریالیستی متوسط و کوچک نیز وجود دارند. در اینجا وجه مشخصه این است که بین آنها، علیرغم همۀ رقابتهای تند، یک وابستگی متقابل وجود دارد که بهعنوان مثال بیان خود را در انبوههای از ائتلافهای جدید پیدا میکند.
در شرایط کنونی در جنبش بینالمللی مارکسیست-لنینیست، انقلابی و طبقۀ کارگر، اهمیت بحث و توافق در مورد ارزیابی از ظهور کشورهای نو-امپریالیستی افزایش مییابد. بهعنوان مثال، رویزیونیستهای علنی بهشدت شخصیت امپریالیستی روسیه را انکار میکنند و فرمانبردارانه و مشتاقانه از رژیم فاشیست پوتین حمایت به عمل میآورند. در کتاب اشتفان انگل با عنوان «بحران ایدئولوژی بورژوایی و اپورتونیسم» اشاره شدهاست:
“در بحرانها، زمانی که هزینهها و بار آن به تودهها منتقل میشود، زمانی که بورژوازی با تحولات انقلابی میجنگد یا در مسیر جنگ است – به طور خلاصه، وقتی تضادها تشدید میشوند، به عنوان قانونی برای توسعه، اپورتونیسم به سوسیال-شوونیسم تبدیل میشود.” (ص ۲۲۶)
اگر ما واقعیت ظهور کشورهای نو-امپریالیستی را انکار کنیم یا زیر سؤال ببریم، نمیتوانیم وضعیت جهانی را بهدرستی تحلیل کنیم و حتی در مورد استراتژی و تاکتیک به نتیجهگیری اشتباهی خواهیم رسید. البته این بر عهدۀ احزاب انقلابی هند است که خط ایدئولوژیک-سیاسی خود را تعیین کنند که ما در آن دخالت نمیکنیم. با این حال، ما میخواهیم یافتهها و تفکرات خود را در این بحث مشارکت دهیم و در عین حال استدلالهای نقض مختلفی را برایشان ارائه کنیم.
اگر از لنین آغاز کنیم، آنطور که شهرت دارد، توسعۀ امپریالیستی به لحاظ اقتصادی، سیاسی و سیاست خارجی دارای سه ویژگی اصلی است.
بهلحاظ اقتصادی، به گفتۀ لنین، شکلگیری انحصارها و این واقعیت که آنها موقعیت مسلط را در حیات اقتصادی اشغال میکنند، نشاندهندۀ ویژگی امپریالیستی یک کشور است. هند در میان ۵۰۰ ابرانحصار بزرگ جهان دارای ۹ ابرانحصار است[۲]، که از سال ۲۰۲۱ یکی دو تا بیشتر شدهاست: «ریلاینس اینداستریز»، «شرکت نفت هند»، «شرکت نفت و گاز طبیعی»، «بانک مرکزی هند»، «بهارات پترولیوم»، «تاتا موتورز»، «تاتا استیل»، «راجش اکسپورتز»، «شرکت بیمۀ عمر هند». این ابرانحصارها در آخرین گزارش سالانه که به سال ۲۰۲۱ مربوط است، گردش مالی ۴۴۴.۳ میلیارد دلاری داشتند. برای مقایسه، تولید ناخالص داخلی هند در سال ۲۰۲۱ برابر با ۳.۰۴۲ میلیارد دلار آمریکا بود. هند در فهرست ۲۰۰۰ انحصار فوربس (مربوط به ۲۰۲۲) در مجموع دارای ۵۵ انحصار است.[۳] این در حال حاضر بیشتر از آلمان امپریالیستی است که ۵۲ انحصار را داراست. بخش بزرگی از انحصارات دقیقاً در نتیجه سیاستهای نئولیبرالی با خصوصیسازی بخش دولتی ایجاد شد. البته «سینگ» با کمال میل هند را به روی انحصارات بینالمللی خارجی باز کرد. اما او همچنین زمینهای را برای رشد انحصارات هندی ایجاد کرد که به نوبۀ خود میتوانستند از این واقعیت منتفع شوند که سرمایۀ مالی بینالمللی خارجی در کشورهایی مانند چین یا هند به دنبال راهی برای خروج از انباشت بیش از حد سرمایه میگردد.
اشاره به مشارکت خارجی در برخی از این شرکتها، تا حدی ویژگی هندی بودن این ابرانحصارها را زیر سؤال میبرد. با این حال، در واقعیت، اکثریت این ابرانحصارها (مانند خانوادۀ امبانی در «ریلاینس»، خانوادۀ تاتا در «تاتا» -از طریق بنیادهای خود یا مستقیماً از طریق مدیریت ارشد یا هیئت مدیره- یا خانوادۀ میتال در «آرسلور میتال») متعلق به مولتیمیلیاردرهای هندی یا خانوادههای آنهاست و یا (مانند «شرکت نفت هند» یا «بهارات پترولیوم» که دولت ۵۱ درصد سهام آن را در اختیار دارد) تحت مالکیت دولتی هستند. عامل تعیینکننده، سهام اکثریت یا سهام کنترلکننده است که سهام شناور بزرگی در آن وجود دارد. اینکه انحصارها دارای مالکیت خارجی بالایی باشند، امروزه در اقتصاد جهانی امری عادی است. بخش بزرگی از صادرات سرمایۀ جهان به سمت چنین شکلی از سهامداری هدفگذاری شدهاست که انحصارات کشورهای مختلف از طریق آن در سود غارتگرانۀ سایر انحصارها شریک میشوند. این یک روش سرمایۀ مالی بینالمللی است که امروزه برای تقسیم جهان بین خود ضرورت دارد. در آلمان، در سال ۲۰۱۹، سرمایهگذاران خارجی حداقل ۵۰ درصد از سهام ۲۳ شرکت از ۳۰ شرکت «دَکس»[۴] را در اختیار داشتند. در مورد مرسدس بنز، «گروه بایک» (BAIC) چین بزرگترین سهامدار منفرد است که ۱۰ درصد از حق رأی را در اختیار دارد، و «لی شوفو» سرمایهگذار چینی ۹.۷ درصد و «صندوق ثروت حکومتی کویت» نیز ۶.۸ درصد سهام را دارا میباشند. با این وجود، هرگز به ذهن کسی نمیرسد که آن را یک انحصار آلمانی توصیف نکند. این گروه در آلمان تأسیس شده، دفتر مرکزی آن هنوز در اینجاست و حتی دولت آلمان خدمات ویژه برای مرسدس بنز ارائه میدهد.
این امر برای انحصارات هندی عادی است که به ابرانحصارهایی بینالمللی تبدیل شوند که حتی کارگران کشورهای مختلف امپریالیستی و وابسته به نواستعمارگری را استثمار کرده و منابع طبیعی آنجا را از آن خود کنند. ثابت شدهاست که این یک افسانه است که شرکتهای چندملیتی فقط در غرب وجود دارند و بر همۀ شرکتهای هندی مسلطاند. در واقع تاتا با ۳۰ شرکت خود در بیش از ۱۰۰ کشور در هر شش قاره فعالیت میکند. «پسران تاتا» شرکت هلدینگ کنترلکنندۀ «گروه تاتا» است و ۶۶٪ آن از طریق مدلهای بنیادی که در آلمان نیز گسترش دارد، به خانوادۀ تاتا متعلق است. «گروه تاتا» اکنون بیش از ۹۸ شرکت را، از بخش فلزات گرفته تا مخابرات و صنعت خودرو، شامل میشود. تاتا ۰۰۰ ,۹۳۵ کارمند دارد. هیچ شرکت خصوصی در هند بیشتر از تاتا کارگران یقهآبی و سفید استخدام نمیکند. ارزش بازار سهام شرکتهای فهرستشدۀ تاتا در بورس ۳۱۱ میلیارد دلار است. درآمد ترکیبی ناقص بزرگترین شرکتهای تاتا حداقل ۱۲۸ میلیارد دلار است.[۵]
«آرسلور میتال» بزرگترین شرکت فولاد جهان است که آهن خام را در مقیاس تُناژ تولید میکند. ۳۹ درصد از حق رأی متعلق به شرکت امانیِ «اچاسبیسی» (HSBC Trustee (C.I.) Limited) است که نمایندۀ خانوادۀ هندی «لاکشمی میتال» محسوب میشود. این خانواده همچنین مدیریت ارشد گروه را تأمین میکند. این واقعیت که این گروه به دلایل مالیاتی در لوکزامبورگ مستقر شده، این واقعیت را تغییر نمیدهد که ابرانحصاریست که ریشۀ اصلی آن در هند واقع شدهاست. مقرهای «آرسلور میتال» در لوکزامبورگ، یا «میتال استیلِ» سابق در روتردام، بیش از هر چیز به خاطر تسخیر بازار اروپا و دستیابی به تصرف خصمانۀ شرکت «آرسلور» توسط شرکت «میتال» اهمیت داشت. همانطور که تصرف شکستخوردۀ شرکت «تیسنکروپ» توسط شرکت «تاتا» نشان داد، این امر برای انحصاری که در اتحادیۀ اروپا مستقر نیست به سختی امکانپذیر بود. «ماهیندرا» نیز یک ابرانحصار بینالمللی است. این شرکت حدود ۳۸ درصد از بازار تراکتور هند را در اختیار دارد و بسیار از «جان دیر» که چهار کارخانه در هند دارد جلوتر است.
«بانک مرکزی هند» بزرگترین بانک هند است که از سال ۱۹۵۵ در مالکیت دولت قرار دارد. با این حال بانکی بینالمللی است که در تمام کشورهای بزرگ امپریالیستی شعبه دارد.
هند همچنین به صادرکنندۀ مهم سرمایه تبدیل شده که به گفتۀ لنین معیار اصلی توسعۀ امپریالیستی است: “وجه مشخصۀ سرمایهداری قدیمی، زمانی که رقابت آزاد قدرتی منسجم داشت، صادرات کالا بود. وجه مشخصۀ آخرین مرحلۀ سرمایهداری، زمانی که انحصارها حکومت میکنند، صادرات سرمایه است.” (لنین، «مجموعه آثار»، ج ۲۲، ص ۲۴۰) سرمایهگذاری مستقیم خارجی هند در سال ۲۰۲۰ برابر با ۱۹۱ میلیارد دلار آمریکا بودهاست. سرمایهگذاری مستقیم خارجی هند پس از دورهای کاهش در طول بحران اقتصادی و مالی جهانی ۲۰۰۸-۲۰۱۴ در سال ۲۰۲۱ به ۱۵.۵۲۲ میلیارد دلار رسید[۶] که نسبت به سال ۲۰۱۶ سه برابر شدهاست. شرکتهای هندی در حال حاضر نیز در زمرۀ بالاترینها برای تصاحب زمین، بهویژه در آفریقا قرار دارند.
یکی دیگر از ایرادها به ویژگی نو-امپریالیستی هند این است که هند از یک پایۀ صنعتی و تولیدی همهجانبۀ توسعهیافته برخوردار نیست. اما بهدلیل مرحلۀ کنونی تقسیم کار بینالمللی، پایگاه تولیدی همهجانبه بودن، دیگر معیاری تعیینکننده برای قضاوت دربارۀ ویژگی امپریالیستی یک کشور نیست. کشورهای امپریالیستی و انحصارات بینالمللی آنها بر روی مناطقی تمرکز میکنند که میتوانند به رهبری بازار جهانی دست بیابند، قیمتهای انحصاری را دیکته کنند و سایر کشورها -از جمله کشورهای امپریالیستی- را به خود وابسته سازند. به عنوان مثال، آلمان بهطور کامل استخراج زغال سنگ را کنار گذاشتهاست، در حالی که بریتانیا بر نقش خود به عنوان یک مرکز مالی بینالمللی تمرکز کردهاست. تقسیم کار در تولید بینالمللیشده منجر به وابستگیهای متقابل متعدد میشود. انحصارات هندی نیز بر پایۀ فناوری بسیار توسعهیافته، در زمینههای مهمی رهبران بازار جهانی هستند. «ماهیندرا» بیشترین تراکتور را در سراسر جهان میفروشد؛ «ویپرو» در فناوری اطلاعات و «کرامپتون گرِیوز» در ترانسفورماتورها. «آرسلور میتال» بزرگترین شرکت فولاد جهان است.
هند پس از سازماندهی مجدد تولید بینالمللی، وزن اقتصادی خود را در جهان بهطور تعیینکنندهای افزایش دادهاست. قبل از شروع استعمار، هند ۲۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار داشت که تا سال ۱۹۸۰ به ۲.۷۸ درصد کاهش یافت. این عدد به گزارش بانک جهانی، امروز به بالای ۷ درصد رسیده و هند را به پنجمین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کردهاست.
البته، در هند تضادی خیرهکننده بین ابرانحصارهای بینالمللی بسیار پربازده، گرسنگی و فلاکت غیرقابل تصور، و بخشهای عقبماندۀ نیمهفئودالی در کشاورزی وجود دارد. اما این استدلالی علیه ویژگی امپریالیستی کشور نیست. لنین در سال ۱۹۱۷ در موقعیتی مشابه در مورد ویژگی امپریالیستی روسیه گفت: ”علاوه بر این، در مورد روسیه، ارائۀ امپریالیسم به عنوان یک کل منسجم اشتباه خواهد بود (امپریالیسم به طور کلی یک کل نامنسجم است)، زیرا در روسیه زمینهها و شاخههای کمی از کار وجود ندارد که هنوز در وضعیت گذار از اقتصاد طبیعی یا نیمهطبیعی به سرمایهداری قرار داشتهباشند.” (لنین، مجموعه آثار، ج ۲۴، ص ۴۶۵) او بهصراحت روسیه را به عنوان یک کشور امپریالیستی معرفی کرد، اگرچه بدون شک این کشور در بسیاری از زمینهها «توسعهنیافته» بود و تنها بخش کوچکی از آن صنعتی را داشت که بهعنوان مثال هند امروزی صاحب آن است.
رژیم مودی یک ارائهدهندۀ خدمات برای ابرانحصارات هند است. این رژیم با سیاست “ساخت هند” خود، به طور مشخص گسترش انحصارات هندی، و به ویژه “قهرمانان” تحت مدیریت خصوصی در بازارهای انرژی و مخابرات را تقویت میکند.
تحت دولت مودی، یک سیاست تهاجمی تخریب محیط زیست مورد اجرا قرار میگیرد. میگیرد. به عنوان مثال، مودی در حال پیگیری طرحی برای افتتاح ۵۵ معدن جدید زغال سنگ، توسعۀ ۱۹۳ معدن موجود و تولید سالانه ۱ میلیارد تن زغال سنگ است. معادن زیرزمینی بسته شده و معادن سطحی گسترش یافتهاست. ۸۰ درصد معادن جدید در سرزمین «آدیواس»[۷] قرار دارند؛ جایی که تخریبی عظیم از سرزمین و معیشت دهها هزار نفر در جریان است.
سلب مالکیت دهقانان نیز به پیش میرود و مسیری برای افزایش صنعتیسازی سرمایهدارانه و انحصارگری در کشاورزی تعیین میشود که ناآرامیهای خشونتآمیز دهقانی علیه آن بهراه افتادهاست.
همۀ اینها همچنین منجر به تغییرات مهمی در ساختار طبقاتی هند میشود. بنا بر آماری که بر ما معلوم است، امروزه هنوز هم حدود ۴۲ درصد از نیروی کار در کشاورزی مشغول به کار هستند. این نسبت حتی در سالهای اخیر در ارتباط با کرونا و بحرانهای اقتصادی و مالی جهان دوباره افزایش یافتهاست. اما طبق آماری که داریم[۸]، حدود یک چهارم شاغلان کشاورزی را کارگران مزرعه تشکیل میدهند که تعداد کل آنها بیش از ۳۶ میلیون نفر گزارش شدهاست. پس از مدتها افزایش، سهم کارگران صنعتی در پنج سال گذشته در اثر بحرانهای اخیر تا حدودی کاهش یافته، اما دوباره در حال رشد است. گفته میشود که در مجموع در تولید صنعتی، معدن و ساختوساز، حدود ۸۱.۸۸ میلیون شاغل وجود دارد.[۹] بر اساس گزارش بانک جهانی، کل اشتغال صنعتی حتی ۲۶.۲ درصد از مجموع اشتغال را تشکیل میدهد. گزارش شده که تنها تولید صنعتی در هند حدود ۲۱.۴ میلیون نفر کارگر صنعتی دائمی یا قراردادی دارد؛[۱۰] که باید به آن بخشی از کارگران روزمزد را که در صنعت کار میکنند نیز اضافه کنیم. حدود ۴۰ میلیون کارگر ساختمانی نیز میبایست در معنایی محدودتر در طبقۀ کارگر قرار بگیرند. بخش بزرگتری از شاغلان در بخشهای بهاصطلاح خدماتی نیز که حدود ۳۲.۳ درصد از کل افراد شاغل را تشکیل میدهند، بایستی بهعنوان بخشی از طبقۀ کارگر در معنای وسیعتر به شمار بیایند.[۱۱]
بنابراین به نظر ما باید این سؤال را مطرح کرد که در مورد نیروی اصلی انقلاب چه برمیآید؟ در هر صورت، بهویژه در مناطق صادراتی، یک پرولتاریای صنعتی بینالمللی شکل گرفته که میباید در صف مقدم مبارزۀ طبقۀ کارگر و همۀ ستمدیدگان قرار بگیرد. این نشان میدهد که در هند نیز ویژگی انقلاب بهطور عینی پرولتری است. هند در سراسر جهان مرکز اعتراضات و قیامهای دهقانی و جنبش عظیم زنان است؛ در اینجا بهطور ویژه اعتصابات عمومی بزرگ جنبش طبقۀ کارگر بهوضوح خودنمایی میکند. در ۲ سپتامبر ۲۰۱۶ حدود ۱۸۰ میلیون نفر؛ حدود ۲۰۰ میلیون در ۹ ژانویه ۲۰۱۹؛ و ۲۵۰ میلیون کارگر همراه با میلیونها دهقان در نوامبر ۲۰۲۰ علیه رژیم تحت حکومت فاشیست مودی در چنین اعتصاباتی شرکت کردند. مسلماً وظایف مهم انقلاب ارضی، غلبه بر عقبماندگی و عدم تعادل در اقتصاد و غلبه بر بقایای فئودالی هنوز هم وجود دارند. به نظر ما، عوامل سوبژکتیو ممکن است ایجاد یک نظم نو-دموکراتیک ضدامپریالیستی را بهعنوان مرحلۀ میانی ضروری سازند.
دومین ویژگی امپریالیسم در مقابل سرمایهداری رقابت آزاد، این است که بهمعنای ارتجاع سیاسی در همهجاست. لنین توضیح داده: “ارتجاع سیاسی در همهجا، ویژگی بارز امپریالیسم است”. (لنین، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۱۰۶) از سال ۲۰۱۶ یک پیشروی راستگرایانۀ کلی در کشورهای امپریالیستی گسترش یافته که با جنگ اوکراین بر شدت آن افزوده شدهاست. در هند، رژیم مودی موقعیت خود را تثبیت کرده، حقوق و آزادیهای دموکراتیک را با شدت فزاینده محدود نموده، و فاشیستیسازی تهاجمی دمودستگاه دولتی را دنبال کردهاست. مودی یک فاشیست است و از نظر جهانبینی، از ایدئولوژی «هندوتوا»[۱۲]یبهشدت ارتجاعی متمایل به فاشیسم حمایت میکند که بر اساس آن هند کشوری متکثر و سکولار نیست، بلکه منحصراً کشور هندوهاست که بهعنوان افراد برجسته بر دیگران برتری دارند. ناسیونالیسم هندو نوعی نژادپرستی و ضدکمونیسم افراطی است.
سوم اینکه امپریالیسم یعنی تلاش برای تسلط بر جهان در سیاست خارجی. لنین آن را اینگونه خلاصه کرد: “«سلطۀ جهانی»، بهطور خلاصه، جوهر سیاست امپریالیستی است که جنگ امپریالیستی ادامۀ آن است.” (لنین، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۳۵) مودی یک “قرن هندی” را در ذهنش مجسم میکند. گذشته از این، هند ۱.۳۹ میلیارد جمعیت دارد و چند سال دیگر از چین پرجمعیتتر خواهد شد. هند در حال گسترش موقعیت مسلط منطقهای خود، بهعنوان مثال به زیان نپال است. در حال حاضر در سیاست هند، تلاش برای تسلط بر جهان بیان خود را در تلاش برای برتری منطقهای پیدا میکند. ایفای نقش به عنوان یک قدرت منطقهای نمیتواند برای اعتراض به ارزیابی هند بهعنوان یک قدرت امپریالیستی مورد استفاده قرار بگیرد. دیگر قدرتهای امپریالیستی نیز، مانند ترکیه، امروز عمدتاً قدرتهای منطقهای هستند. برخی از امپریالیستهای کوچک، برای مثال لوکزامبورگ یا لیختناشتاین، امروز حتی پتانسیل این را ندارند که بهعنوان قدرتهای منطقهای عمل کنند. آنها به وابستگی خود به اتحادیۀ اروپا متکی هستند و از این طریق در استثمار سایر کشورها مشارکت میکنند. این تفاوتها را بدون شک باید در نظر گرفت، اما هرگز نباید دلیلی برای دفاع مارکسیست-لنینیستها از هیچ امپریالیستی باشند. در روزگار لنین کشورهای امپریالیستی کوچکتری مانند سوئیس نیز که لنین بهصراحت آنها را امپریالیستی توصیف میکرد وجود داشتند، که در موقعیت کنترل مستقیم سایر کشورها نبودند.
هند یک سیاست خارجی تهاجمی را دنبال میکند. اولین ناو هواپیمابر ساختهشده در هند به تازگی نامگذاری و راهاندازی شد، و بدین ترتیب هند هماکنون دارای دو ناو است. هند دارای دومین ارتش بزرگ جهان و ۱.۴۵ میلیون سرباز آماده به خدمت است. به این عدد ۱.۱۵ میلیون نیروی ذخیره، ۸۷۰۰۰ شبهنظامی و همچنین ۱.۴ میلیون پلیس تحت کنترل وزارت کشور را نیز اضافه کنید. هند هماکنون شروع به شرکت در مسابقۀ تسلیحاتی در فضا و مسابقۀ تسلیحاتی دیجیتال نیز کردهاست. از نوامبر ۲۰۱۸، هند به سهگانۀ هستهای متوسل شدهاست؛ یعنی میتواند سلاحهای هستهای را با موشک، با هواپیما و یا با زیردریایی پرتاب کند. هند امروز هنوز هم یکی از بزرگترین واردکنندگان تسلیحات در جهان است، اما قصد دارد در میانمدت تا بلندمدت یک صنعت صادرات تسلیحات به لحاظ بینالمللی رقابتی را بهعنوان ستون مرکزی برنامۀ «ساخت هند» مودی ایجاد کند.
هند سیاست امپریالیسم فرهنگی را نیز با بازاریابی جهانی فرهنگ بالیوود دنبال میکند. هند همچنین از تلویزیون و اینترنت برای تأثیرگذاری بر اقلیتهای هندی خارج از کشور استفاده میکند. مودی بهطور مشخص بر اعضای دیاسپورای هندی که تعداد آنها حداقل ۲۰ میلیون نفر تخمین زده میشود، تأثیر میگذارد.
بنابراین به نظر ما انقلاب هند امروز دیگر نمیتواند مستقیماً علیه سرمایههای مالی بینالمللی خارجی فعال در کشور باشد، بلکه باید مستقیماً بورژوازی انحصاری ملی و بقایای زمینداریهای بزرگ فئودالی و نیمهفئودالی را هدف قرار دهد. از سوی دیگر، آیا فراخوانی برای رهایی هند از امپریالیسم که ویژگی نو-امپریالیستی هند را –بهصورت فکرشده تا به آخر- بهطور عینی نادیده بگیرد، حمایت از امپریالیسم هند نیست؟
[۱] QAD مخفف «گفتوگوی چهارجانبۀ امنیتی» متشکل از ایالات متحدۀ آمریکا، ژاپن، استرالیا و هند. م
[۲] «فورچون جهانی ۵۰۰»، ۲۰۲۲، محاسبات خودمان. (فهرستی از ۵۰۰ شرکت بینالمللی فعال در صنایع مختلف که سالیانه توسط مجلۀ «فرچون» Fortune رتبهبندی و منتشر میشود. م)
[۳] «فوربز جهانی ۲۰۰۰»، (فهرستی از ۲۰۰۰ شرکت سهامی عام که سالیانه توسط مجلۀ «فوربز» رتبهبندی و منتشر میشود. م) قابل دسترسی در:
https://www.forbes.com/lists/global2000/?sh=533bfbb15ac0
[۴] DAX یک شاخص سهام متشکل از ۴۰ شرکت بزرگ آلمانی که در بورس فرانکفورت معامله میکنند. م
[۵] قابل دسترسی در: https://www.tata.com/stockdata
[۶] گزارش کشوری «اتاق اقتصاد اتریش»، ژوئیۀ ۲۰۲۲، بر اساس داده های «بانک جهانی»
[۷] آدیواسی اصطلاح جمعی برای قبایل شبه قارۀ هند است که ادعا میشود قبل از گروههای موسوم به دراویدی و هندوآریایی مردم بومی هند بودهاند. م
[۸] بولتن «مرکز تحلیل و دادههای اقتصادی» (CEDA)-«مرکز پایش اقتصاد هند» (CMIE)، شمارۀ ۱۰، ۷ آوریل ۲۰۲۲.
[۹] «بیزینس استاندارد»، «مرکز تحلیل و دادههای اقتصادی» (CEDA)، ۷ مه ۲۰۲۱.
[۱۰] «مرکز پایش اقتصاد هند» (CMIE)، «اینداستریال ریکاوری»، ۲۳ مه ۲۰۲۲.
[۱۱] ارقام مربوط به کارکنان در بخش کشاورزی، خدمات و صنعت بهعنوان درصدی از کل کارکنان، به نقل از data.worldbank.org، خلاصهشده توسط de.statista.com، شاغلان برحسب بخشهای اقتصادی در هند تا سال ۲۰۲۰؛ ۱ اوت ۲۰۲۲.
[۱۲] Hindutva، ایدئولوژی ملیگرایانۀ هندو که به برتری هندوها بر دیگر شهروندان این کشور باور دارد و حزب حاکم از آن پیروی میکند. م
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.