“ادارهی شورایی امر در دسترس ماست و میتوانیم آن را به راحتی محقق کنیم.”

🔵 ادارهی شورایی از چه لحظهای شروع میشود؟ زمانی که کلیهی نهادهای ارائه دهندهی تولید و خدمات به مردم دیگر خصوصی یا دولتی نیستند. با لغو مالکیت خصوصی و دولتی این نهادها، ادارهی آنها به دست ذینفعانشان میافتد. برای مثال در یک کارخانه، بیمارستان، مدرسه یا محله، حاضران در آن به صورت مشارکتی اقدام به ادارهی نهاد مربوطه میکنند.
پس برای آلترناتیو ما دیگر مالک خصوصیای در کار نخواهد بود که فشار ناشی از سودآور بودن بنگاهش را بر سر کارکنان آوار کند. همچنین مدیریت و تیم اجرایی را نه او و نه مجموعهی سهامداران نخواهند چید.
آنان برای ادارهی چنین نهادی چه باید بکنند؟
🟢 خیلی ساده ابتدا اقدام به تشکیل یک مجمع عمومی میکنند. این مجمع هر زمان که نیاز باشد میتواند با حضور کلیهی ذینفعان تشکیل جلسه بدهد و بالاترین نهاد سیاستگذار باشد که مصوباتی را از نظر میگذراند.
در مرحلهی بعدی مبتنی بر قواعد و ضوابط کلی مصوب مجمع عمومی، یک «شورای اجرایی» تشکیل میشود تا اجراییات مطابق مصوبات مجمع انجام پذیرد.
🟠 اینکه برای اداهی هرچه مشارکتیتر و بهتر واحدهای خدماتی و تولیدی و محل زندگی میشود بنا بر ابتکارات و خلاقیتهای مردمی چه کمیتههای دیگری تشکیل داد امری ست که برعهدهی خود ذینفعان است.
از تشکیل «کمیتهی نظارت» بر عملکرد «شورای اداری» گرفته تا «کمیتهی زنان»ی که نسبتبه برابری جنسیتی حساس باشد؛ و از تشکیل «کمیتهی سیاسی-فرهنگی» برای امورات ترویج ایدهی ادارهی شورایی گرفته تا «کمیتهی اجتماعی» برای رسیدگی به مسائل زندگی افراد.
خصلت پویای ادارهی شورایی این است که میتواند تمامی این موارد در آن بسته به نیاز و خلاقیت تودهها شکل بگیرد یا به نحو دیگری به آن جامهی عمل پوشانده شود.
🟣 زمانی که بشود چنین سیستم ادارهای بین تعداد زیادی از واحدهای خدماتی و تولیدی یک صنف ایجاد شود، میتوان اتحادیهی شوراهای یک صنف را بوجود آورد که دربارهی مسائل درون صنف تصمیم میگیرند و به اجرا میگذارند. آنچه در جریان این تصمیمگیریها غیرقابل رأیگیری است واگذاری حق تعیین سرنوشت اعضا و مشارکتی است که در تصمیمسازی دارند. به عبارت دیگر شورا نمیتواند کاری کند که وجود شورا زیر سوأل برود و اختیارات آن به یک یا چند نماینده فروکاسته شود.
⚫️ به همین ترتیب آنچه تحت عنوان بازوهای هماهنگی بین انبوه شوراهای ذیل یک موضوع شکل میگیرند، منبعث از رأی از پایین این اتحادیههای شورایی است. این بازوها در چنین سازوکاری نقش هماهنگساز بین انواع اتحادیهها و تسهیلگری در رابطه با دیگر حوزههای خارج از اتحادیهها را دارد. برای مثال هماهنگی جهت رعایت شدن مسائل زیست محیطی در فعالیت یک کارخانه یا هماهنگسازی برای عدد تولید و … .
در واقع در اینجا از درون مجموعهی شوراهایی که پیرامون یک موضوع شکل میگیرد، کمیتهی اجرایی کُلی مُستقر میشود که به هیچ وجه تصمیمساز نیست و تنها نقش هماهنگی میان شوراها را برعهده دارد. سیاستگذاری امری ست برعدهی شوراها.
🔔 به این ترتیب اولا شوراها قابلیت این را دارند که در مواجهه با خارج از کشور اقدام به گفتگو و تبادلات کنند و ضرورتا نیازی به یک وزارتخانه و رئیس جمهور نیست، اما با این حال بازورهای اجرایی کل به عنوان نهادهای هماهنگ کننده میتوانند نقش سخنگو و تبیینگر سیاستهای مصوب اتحادیههای شوراها را برعهده داشته باشند.
🔔 در کنار این با خودگردانی استانها به واسطهی نیروهای محلی و بومی، نوع دیگری از تقسیم قدرت به شکلی دموکراتیک انجام میپذیرد. هر منطقه مبتنی بر ویژگیها و مختصات آن توسط شوراهای محلی آنجا اداره خواهد شد که طبیعتا ویژگیهای اتنیکی از جملهی مهمترین این ویژگیها و مختصات خواهد بود.
📣 در این میان سرنوشت منابع ملی چه خواهد بود؟ نفت، گاز، آب، برق، دریا، کوهها و محیط زیست به طور کلی.
روشن است که ذینفع این منابع کلیهی آحاد ساکن در سرزمین ایران است. از اینرو فارغ از شیوهی ادارهی مثلا پالایشگاهها که بر عهدهی کارگران خواهد بود، لاجرم باید مسائل بینالمللی انرژی و نیازهای داخل را درنظر گرفت.
آن بازوهای اجرایی کُل در واقع اساسیترین نقش تسهیلگری و هماهنگسازیشان را میتوانند در ارتباط با منابع ملی انجام دهند. هماهنگی میان سیاستهای بینالمللی و منافع شوراها و نیازهای داخل. در واقع آنچه تحت عنوان نیازهای داخلی هست از سمت شوراها به اتحادیهها و از آنجا کمیتهی اجرایی میرود و وضعیت محدودیتهای منابع و سیاستهای بینالمللی هم از همین طریق به پایین انتقال مییابد و در جریان این دو دسته از دادههای تصمیمسازی جمعی اتفاق میافتد.

🖊 بدیهی است که این سیاستها از سوی مردم در قالب شوراهایی که در آن عضو هستند قابل به چالش کشیده شدن است. هر فرد میتواند به فراخور محل زندگی و کار و مسائل فرهنگی و سیاسی در بیشمار شورا عضو باشد.
بنا نیست در شوراها اختلاف بروز نکند و بنا نیست که شوراها همیشه تصمیم درست بگیرند اما پُر واضح است که تصمیمگیری در جریان چنین سازوکار اشتراکی و جمعیای دقیقتر و با پذیرش مسئولیت بیشتر است.
✔️ این نمونههای اداره در جهان کم نبوده و نیست. امروز تعاونی موندراگون با بیش از ۲۵۷ شرکت در اسپانیا به چنین شیوهای در حال اداره شدن است.
✔️ در چیاپاس مکزیک به همین قیاس به اتکای مجموعهای از شوراهای محلی یک منطقهی خودگردان علیرغم وجود دولت مکزیک شکل گرفته و مردم در حال ادارهی امور خویشاند.
✔️ در منطقهی روژآوا (کردستان سوریه) خودگردانیای برقرار است که زنان در آن نقش پُررنگی دارند. این خودگردانی علیرغم وجود دولت سوریه به حیات خویش ادامه میدهد.
✔️ در ایران خودمان، اوایل انقلاب برای نزدیک به ۹ ماه در کردستان و ترکمن صحرا چنین سیستمی حاکم بود و مردم فارغ از سیاستهای دولت خود مشغول ادارهی زندگی خویش به بهترین شکل ممکن بودند.
(برای دسترسی به منابع جهت مطالعهی این نمونههای تاریخی به کانال تلگرام رجوع کنید).
ادارهی شورایی امر در دسترس ماست و میتوانیم آن را به راحتی محقق کنیم.
متن از گروه نویسندگان #سرخط
#اداره_شورایی
#مجمع_عمومی
#حق_تعیین_سرنوشت
#آلترناتیو
@sarkhatism
تبریز
نه شاه میخوایم نه ملا
قدرت به دست شورا
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.