سلب حق حاکمیت، منشاء فساد در حاکمیت ملایان
فساد سیاسی، اقتصادی و… در حاکمیت ملایان امری است که دیگر بر کسی پوشیده نیست. چرا حاکمیت ولایت فقیه به فاسدترین حکومت تاریخ ایران تبدیل شده است؟
هر دم از این باغ فساد بری میرسد. کمتر روزی است که در رسانهها یا شبکه اجتماعی و فضای مجازی اخباری از فساد حاکمیت ملایان منتشر نشود. ابعاد این فساد نیز بسیار گسترده است. تمامی سلسلهمراتب قدرت و وابستگان به آنها را شامل میشود. به عبارت دیگر فاسدین در حاکمیت ملایان در تمامی قامت حاکمیت صف بستهاند.
برای چرایی این فساد و بروز فاسدین دلایل مختلفی ذکر میشود. اما این سوال بر جای میماند که چرا ریشه این فساد خشک نمیشود؟ چرا پایانی بر صف طولانی فاسدین در حاکمیت ملایان متصور نیست.
میتوان برای این موضوع دلایل اقتصادی را ذکر کرد. این امری بیهوده و عبث است. چرا که هرم فساد و فاسدین از بالا به پایین است و نه پایین به بالا. به عبارت دیگر دلایل اقتصادی عامل و فاعل فساد در حاکمیت ملایان نبوده و نیست. سخن دیگر آنکه ریشه این فساد و صف طولانی فاسدین، سیاسی است.
امری که شاید در دههها و سالیان گذشته کمتر کسی در درون حاکمیت ملایان اجازه میداد انگشت بر روی آن بگذارد. اما در حال حاضر آن چنان عیان گشته است که دیگر کسی از اعتراف و اذعان به آن ترسی به خود راه نمیدهد.
علی صوفی «دبیر کل حزب پیشروی اصلاحات» قلابی در گفتگویی با جهان صنعت انگشت بر این موضوع گذاشته است. صوفی در این گفتگو اعلام میدارد که دولت رئیسی و [در مقیاس بزرگتر حاکمیت ملایان] به بنبست رسیده است. صوفی البته از موضع جنگ جناحی به دولت رئیسی میتازد و وی را آماج حملات خود قرار میدهد.
صوفی دلیل عدم حسابرسی مجلس از دولت رئیسی را قرابت سیاسی [بخوانید همان فساد سیاسی] اعلام میکند. اما همگان میدانند که در این بین بین تر و خشک ملایان فرقی نیست.
جنگ فاسدین با هم بر سر قدرت
به دیگر بیان حاکمیت ملایان با نخ نبات «ولایت فقیه» رأسا به معنای غصب حق حاکمیت مردم میباشد. زیر چتر غصب حق حاکمیت مردم، هر نوع غصب دیگری، «مباح و پاک» میشود و صف فاسدین از این جا آغاز میشود.
صوفی برخی نمودهای فساد در دولت رئیسی مانند فساد هزار و ۱۷۱ میلیارد تومانی در موضوع نهادههای دامی را برمیشمارد. وی استدلال میکند وقتی با آن برخوردی صورت نگرفت معلوم بود که فاسدین بعدی در نوبت هستند. وی سپس به اختلاس کلان چای دبش میپردازد.
وی سپس انگشت بر روی قلب موضوع فساد و صف طویل فاسدین در حاکمیت ملایان میگذارد. صوفی اعلام میدارد که منشاء اصلی فساد، سلب حق حاکمیت مردم است. وی میافزاید وقتی حاکمیت مردم تحت عناوینی چون خالصسازی و یکدستسازی ضایع میشود فساد امری کاملا طبیعی میشود. یعنی در حاکمیت ترسی برای حسابرسی وجود ندارد. یعنی فاسدی از پی دیگری میآید و فسادی از پی دیگری رخ میدهد.
وی قدرتگرفتن باندهایی چون جبهه پایداری و انجمن حجتیه، آنهم بدون هیچ نظارتی را دلیل فساد ذکر میکند. صوفی ذکر میکند که وحیدی، وزیر کشور رئیسی آشکارا دولت را، مجری افکار و آراء مصباح یزدی معرفی میکند!
صوفی میافزاید امروز باندهای مافیای فاسدین چنان قدرتی دارد که کسی نمیتواند کوچکترین ایرادی به آنها وارد کند! وی در ادامه اظهارات مطولش مستمرا بر فقدان نظارت بر عملکرد دولت رئیسی انگشت میگذارد. یعنی دامنه زمانی سلب حق حاکمیت مردم را تنها در دوران دولت رئیسی ترسیم میکند.
وی عامدانه این دامنه زمانی را به پیشتر نمیبرد. چنان صوفی بخواهد این کار را نجام دهد، یقه اسلاف رئیسی و دوستان نزدیک صوفی درگیر میشود. یعنی وی و دوستانش باید پاسخگوی حقهبازیهای اصلاحطلبان قلابی و اعتدالیون قلابی و فساد در آن دوران نیز باشد.
فاسدترین حکومت از ابتدا تا انتهاء
البته صوفی اشارهای کوچک به بود نظارت در آن دوران میکند. جنگ بین ناطق نوری در مجلس و محمد خاتمی در ریاست جمهوری ملایان. منتهی به این امر اشاره نمیکند که آن نظارت نبوده و جنگ قدرت جناح خامنهای با جناح مغلوب و نقطه آغاز پروژه خالصسازی و یکدستسازی بوده است.
در آن هنگام کسی در اردوی ملایان صدایش برای سلب حق حاکمیت مردم از سوی ملایان در نمیآمد. چون سهم جناح مغلوب پرداخت میشد. اما حالا که پروژه خالصسازی به منتها رسیده و جناح مغلوب دستش از قدر کوتاه شده، وافریادای سلب حق حاکمیت مردم سر میدهد؛ شیادی دیگر از جنس اصلاحات و اعتدال قلابی! [فساد چگونه در حاکمیت ولایت فقیه فراگیر شد؟]
به بیان دیگر نکتهای که صوفی به آن هیچ اشارهای نمیکند این است که وی دوره رئیسی را به عنوان سلب حاکمیت مردم میداند. در حالی که این یک حقهبازی بزرگ است. ملایان حاکم بر ایران، از روز نخست حق حاکمیت مردم را با شعار و اصل «ولایت فقیه» که البته نه «ولایت» دارد و نه «فقاهت»، ربودند.
از آن پس بود که سلب حق حاکمیت مردم به فساد از هر گونه منجر شد. اما حالا که جراحیها بسیار بالاتر گرفته و ترس از سرنگونی، داد سخن از سلب حق حاکمیت مردم و منشاء فساد بودن آن و صف فاسدین سر میدهند.
این یک حقهبازی آشکار از سوی اصلاحطلبان قلابی است چرا که اگر بخواهند به سلب حق حاکمیت مردم از ابتدای استقرار ملایان انگشت بگذارند باید در جبهه مقابل خامنهای، یعنی در جبهه براندازی ثبتنام کنند. امری که در محتوا با ماهیت عوامفریبانه آنان که تمامی این روزگار همکاسه خامنهای بودهاند تعارض دارد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.