نهم تا پانزدهم مهرماه، هفتهی کتابهای ممنوع است. بیایید با سانسور بازی کنیم. از کتابخانهی خود کتابی را که دیگر اجازهی چاپ ندارد، بردارید و جملهای دلخواه از آن را به اضافهی نام کتاب و نویسنده یا مترجم آن برای دیگران بنویسید. این توضیح را هم زیر آن اضافه کنید تا دیگران هم در این بازی شرکت کنند. اگر هم خودتان نویسنده یا مترجم اید، میتوانید در کنار این کار، مواردی از سانسور کتاب یا کتابهایتان را هم برای خوانندگان بنویسید.
چندی پیش در حاشیهی انتقاد من از یک بازیِ کتابیفیسبوکی، مریم نبوینژاد به هفتهی جهانی کتابهای ممنوع اشاره کرد که مناسبتِ خوبی ست برای درانداختن یک بازی با این موضوع. همان زمان محمدحسن شهسواری یادداشتی نوشت در بارهی برخی از موارد کلی و جزئی سانسور دولتی در کتابهای خودش. پیشنهاد مریم و نوشتهی محمدحسن را حفظ و در هم کردم برای امروز تا در این چند روز هم بازی کنیم، هم سانسور را به بازی بگیریم!
یادداشتِ جذاب و البته تلخ شهسواری را در بارهی برخی بلاهای دولتی که بر سر آثارش آمده، در پنجرهی پشتی خوابگرد بخوانید.
برای شرکت در سانسوربازی لازم نیست حتماً وبلاگ داشته باشید؛ فیسبوک و گوگلپلاس هم جاهای خوبی برای این کار اند. اما اگر نویسنده یا مترجم اید و وبلاگ ندارید، فضای خوابگرد در اختیار شما ست تا یادداشتتان را در آن منتشر کنم. اگر خواستید، حداکثر تا آخِر همین هفته برایم ایمیل کنید یا در همینجا کامنت بگذارید.
در بارهی خودِ «هفتهی کتابهای ممنوع» هم لازم است بنا به توضیحات مریم بگویم که این هفتهی خاص اغلب در امریکا و کانادا برگزار میشود، پیشینهی سیساله دارد و در آن با تکیه به اصل یکم قانون اساسی امریکا مبنی بر آزادی بیان، کتابهایی که انتشارشان با مشکل و سانسور مواجه شده گرامی داشته میشود. سازمان عفو بینالملل هم هر سال از این مناسبت استفاده میکند و در بارهی کسانی که به خاطر کتابها و عقایدشان در جهان آزار دیدهاند یا تحت پیگیرد قرار گرفتهاند، اطلاعرسانی میکند. البته این مناسبت در خودِ امریکا بیشتر در موردِ کتابهایی ست در بارهی مسائل جنسی و موارد مربوط به اقلیتهای جنسی که با زبانِ اصطلاحاً غیربهداشتی نوشته شدهاند و برای همین، زیر فشار بنیادهای خانواده و والدین محافظهکار (نه دولت) جلو انتشارشان گرفته میشود و از این نظر، یعنی هم موضوع و هم ساز و کار سانسور، با دیگر جاهای دنیا و خصوصاً ایرانِ خودمان فرق دارد. در هر حال، مرگ بر امریکا، خصوصاً دلار!
یادداشت پرویز جاهد در پاسخ به درخواست خوابگرد:
روزگاری در سالهای اوایل دهه هفتاد، همراه با جمعی از اهل قلم در دفتر دانشنامهی ادب فارسی که با حمایت احمد مسجدجامعی و زیر نظر معلم نازنین ام حسن انوشه، مترجم متون تاریخی و پژوهشگر، منتشر میشد، کار میکردم.
آقای مسجدجامعی آن زمان معاون فرهنگی وزارت ارشاد بود و هنوز خود به مصدر وزارت گمارده نشده بود. مجلهای هم منتشر میکرد به نام «کلمه» که ویژهی ادبیات، فرهنگ و هنر بود و سردبیری آن را مرتضی رضوانفر به عهده داشت. آقای انوشه هم مرا برای همکاری به آقای مسجدجامعی معرفی کرد. «کلمه»، نشریه ای بسیار وزین و پرمحتوی بود و نویسندگان و محققان برجستهای چون کامران فانی، بهاءالدین خرمشاهی، ابراهیم اقلیدی و خیلیهای دیگر در آن قلم میزدند. اما «کلمه» با این که نشریهای دولتی و متعلق به وزارت ارشاد بود، جز ۱۰ شماره دوام نیاورد و جلو انتشار آن گرفته شد. علت آن هم به گفتهی آقای مسجد جامعی، مقالهای از من بود با نام «ادبیات فارسی و سینما» که در آن به مرور فشردهی اقتباسهای ادبی در سینمای ایران پرداخته بودم و با عکس بزرگِ سیاه و سفیدی از بهروز وثوقی در فیلم «خاک» مسعود کیمیایی که اقتباسی از داستان «آوسنه باباسبحان» محمود دولتآبادی بود، تزئین شده بود.
بعد از چاپ این مقاله بود که سیل اعتراضهای کتبی و شفاهی به دفتر مجلهی «کلمه» سرازیر شد و روزنامهها و نیروهایی که به اصطلاح خود را قیم فرهنگ و مطبوعات کشور و «پاسدار خون شهدا» و «ارزشهای نظام مقدس» میدانستند، شمشیرها را تیز کرده و به جان من و مجلهی کلمه افتادند.
روزنامهی جمهوری اسلامی در مطلبی با عنوان «تهاجم فرهنگی را جدی بگیرید» به قلم هـع در این باره نوشت: “نشریهی «کلمه» مبادرت به چاپ تصویر دو صفحهای از بهروز وثوقی در ذیل مقالهی (ادبیات فارسی و سینما) نوشتهی پرویز جاهد کرده است. نویسنده در این مقاله، به بهانهی فیلم «شب قوزی» از فرخ غفاری یاد میکند و فیلم او را درخور توجه میداند. همچنین نویسنده از هوشنگ گلشیری به خاطر کتاب «شازده احتجاب» تجلیل میکند. کاری به اصل مقاله که در ستون هنر مجله آمده است نداریم، اما میخواهم بپرسم چاپ عکس بهروز وثوقی یکی از بدنامترین چهرههای سینمایی دورهی طاغوت که هم اکنون فراری است چه معنا دارد و یا این که از فرخ غفاری که مدتی مسئول برگزاری جشن هنر شیراز و یا زمانی مسئول رادیو و تلویزیون دورهی طاغوت بود، چه پیامی دارد. کتاب «شازده احتجاب» نیز برخلاف تمجید و تحلیل نویسنده، یک اثر ضد اخلاقی است که چیزی جز استفراغ نویسندگان آثار سکسی و مبتذل غرب نیست.”
نشریهی یالثارات نیز در نوشتهای با عنوان تأملی در باب «کلمه»، با «ضد انقلاب» و «ضد اخلاق» خواندن بهروز وثوقی، فرخ غفاری و هوشنگ گلشیری، به انتقاد از احمد مسجدجامعی، به خاطر انتشار این مقاله پرداخت و نوشت: « کتاب شازده احتجاب (برخلاف تمجید و تحسین نویسندهی مقاله) به عنوان یک اثر ضد اخلاقی که در آن عشقبازیهای نامشروع و بی حد و حساب و اوباشگری ترویج میشود و چیزی به جز استفراغ نویسندگان آثار سکسی و مبتذل غرب نیست که نویسنده مجدد آن را نشخوار نموده است. قابل ذکر است که گلشیری هم اکنون در نشریات وابستهی داخلی، رمانهای ضد اخلاق مینویسد…»
نشریهی کیهان هوایی نیز در یادداشتی با عنوان «لیست سیاه ابتذال» به نشریهی کلمه حمله کرد و چنین نوشت:
“نشریهی کلمه که مدیر مسئول آن معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است در شمارهی ۹ و ۱۰ سال ۱۳۷۲ خود اقدام به درج مقالهای تحت عنوان «ادبیات فارسی و سینما» کرد… نویسندهی مقاله به کرات از افرادی که در ابتذال سینمای قبل از انقلاب سهم اساسی داشتهاند نام برده و بدون اشاره به درجهی ابتذال تعدادی از فیلمها به تعریف و تمجید برخی از آنها نیز پرداخته است… روشن است که پرداختن این قبیل افراد معلومالحال به ادبیات در سینما نه به خاطر بهرهگیری از عمق و محتوای فلسفی و عرفانی قصهها بلکه به دلیل استفادهی سوء از قالب عشقی آنها و همراه کردن آنها با رقص و پایکوبی و موسیقی کابارهای و سکس و… در نهایت ایجاد اثری انحرافی با عنوان پرطمطراق اقتباس ادبی است. آقای پرویز جاهد در ارزیابی چندخطی خود از فیلمهای سال ۱۳۵۷ به بعد فقط به یک فیلم آن هم به طور تلویحی اشاره میکنند و به این ترتیب میکوشد این نظریه را القاء کند که در سینمای بعد از انقلاب به ادبیات بیتوجهی شده است.”
روشن است که در جامعهی امروز ایران، کمترین مجازات برای نشریهای که متهم به درج مقالهای در تمجید از عناصر «معلومالحال»، «ضد اخلاق» و «ضد انقلاب» است، تعطیلی و توقیف آن نشریه برای همیشه است، هرچند آن نشریه متعلق به خود دولت باشد. و این بود سرنوشت مجلهای به نام «کلمه» که قربانی سانسور گروههای فشار شد و از صحنهی روزگار محو گردید.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.