این دفتر چهارم است از سه دفتری از “دفترهای زندان” آنتونیو گرامشی که من ترجمهی آن را تقبل کرده بود. مجلد پنجم مطابق گفتهی ناشر احتمالأ در بهار سال بعد منتشر میشود.
سال پیش در بحبوحهی جنبش آزادیخواهی مردم و در اوج آن، همراه رفیق جوانم قارن سوادکوهی، عضو هیئت دبیران آن زمان کانون نویسندگان ایران، در یازدهم دیماه به وزارت اطلاعات احضار شدم. طی پنجساعت بازجویی پرکشاکش، پرتنش و فشرده، بازجو اشتلمکنان تهدید کرد که “خودت را آماده کن باید بروی شش سال زندان بکش”». در جواب گفتم: “هیچ باکی نیست، زندان ندیده نیستم، اصلا همین الان برویم، فقط تهدید نکن!”
باری، به خانه که آمدم بزرگترین دغدغهام بازبینی و بازنگری متن این سه جلد “دفترهای…” بود. زندان جای این کارها نبود و من همینطوری هم ناشر را کم معطل و لنگ کار نکرده بودم. موضوع را با رفیقم حسن مرتضوی، که سرپرستی این دوره را بهعهده داشت، و نسترن جانم در میان گذاشتم. هر دو گفتند خیالت راحت باشد، ما از کار دقیق و پُروسواس روی متن کم نمیگذاریم.
یکروز تمام فقط در هال کوچک خانهام راه میرفتم، نفیر میکشیدم و بدترین فحشها را نثار روزگار میکردم. آماده دریدن هر تنابندهای بودم. من کسی نبودم که مسئولیت “کلمه” را بهکسی بسپارم، حتی به عزیزترین کسانم. در مورد کلمه، در اطوار مختلف، با احدی شوخی نداشتم. ادبیات واگذار کردنی نیست، دست کم برای من هرگز نبوده و نیست.
فردا به هر دو به صراحت جواب رد دادم: “فکرش را هم نکنید، هرطور شده باید خودم کارش را بکنم، به احدی اعتماد ندارم، همین”.
از قضای اتفاق در همان ایام بار سنگینی هم برداشته بودم و به کمردرد بیپیری گرفتار آمده بودم، با این حال همهی کارهای دیگر را کنار گذاشتم و فقط بهکار این سه جلد پرداختم.
صبحها زود از خواب برمیخاستم و چون از شدت کمردرد نمیتوانستم پشت میز بنشینم، درازکش روی تخت، لپتاپ روی سینه، یکسره از ساعت هشت صبح تا نُه شب روی متن کار میکردم. البته برای منی که فقط چند سالی است که قلم و کاغذ را کنار گذاشتهام بسیار دشوار بود اما سرانجام با طیب خاطر کار را تمام کردم و در آخرین روز فریاد زدم: “آهای! من آمادهام، دِ بیایید بگیرید، دیگر باکی نیست: کار را تمام کردم و روحم را از دغدغه رهانیدم”.
و بقیه روز را به یللی تللی گذراندم، شعر خواندم، داستان خواندم و دریغ خوردم که چرا بشکنزدن بلد نیستم!
@akbar_masoumbaigi
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.