مسئولان اصلی نابودی اسلام و تشیع در ایران؟، زندهمانی بشریت در میان وحوش ضد بشریت! // در مطالب متعدد من نوعی و امثال من نوعی (امثالهم)، اشارت مستقیم و غیر مستقیم به تعداد نفوس معتقد عملی به اسلام و تشیع و بقیه مذاهب وفرق اسلامی شده، برآوردهای تخمینی بر اساس دادههای درز کرده آماری از سوی خود رژیم ج.ا ولایت فقیهی و دیگر بررسیها، از میزان بالای خروج عملی از اسلام و مذاهبش و بخصوص تشیعه امامیه (دوازده امامی) دارد، خروج عملی با خروج نظری فرق دارد، خروج نظری (اسمی و رسمی) دارای عواقب خطرناک برای جان و مال و زدگی افراد و اشخاص دارد، چه آنهایی خروج عملی میکنند از بابت بیاعتقادی نظری پنهانی از روی خردگرایی اخلاقی و حقوق بشری و چه آنهایی خروج میکنند از روی منفعتطلبی و حب مادّیپرستی مبتذل و پستگرایی ضد اخلاقی و ضد عدالت و ضد اجتماعی و برای توجیه توحشی خودشان در انواع دزدی (سرقت، گلاهبرداری، اختلاس، چاپ پول و خلق نقدینگی بدون پشتوانه توسط حکومت و سیستم بانکداری فاسد بعنوان یکی بدترین و خطرناکترین فسادهای تاریخ بشریت تاکنون، انواع رانتخواری، ندادن مزد منصفانه و یا قانونی و حداقل دستمزد قانونی به کارمندان و کارگران که این مورد یکی بدترین ستمهای ناشی حکومت ج.ا ولایت فقیهی و آخوندیستی و نظامیان حامی این رژیم است، توحش اجحاف در حق مزد کارکنان بخش خصوصی عمدتا صنفی که با انواع ترفند چون قراردادهی موقت و بدون قرارداد و حقّۀهایی چون استخدام بازاریاب و مشارکت و پورسانتبگیری و یا تصویب اصلاحات ضد اصلاحاتی در قانون کار که مجاز کرد بنگاههای اقتصادی زیر ده نفر از برخی موار قانون کار معاف بشوند و عملا راه برای استثمار وحشیانه کارکنان در بخش خصوصی و پیمانکاران حکومتی باز کرد، به طوری امروزه با انحاطاط فرهنگی و اجتماعی خانوادههای فرودست ایران، اکثر مشاغل ساده و کم زحمت از نظر یدی توسط دختران زنان مجرد از مردان گرفته شده و این بانوان فرودست و محروم طبقات پایین تر ا متوسط با مزدی گاه یک سوم کمتر از حداقل قانونی کار میکنند و در کنار مردانی به دلایل مختلف توان یا تمایل به انجامهای کار سختی بدنی ندارند، مزد زیر حداقل مصوب قانون کار و نداشتن بیمه تامین اجتماعی و بازنشتگی یکی اقدامات شبه جنایت و ظالمانه در حکومت ج.ا است که توسط قانونگذران رژیم حکومت احکام اسلامی به وقع پیوسته است!
توحشی در مراکز آموزشی تحت مجوز وزات کار و ارشاد بعنوان مهارتآموزی است و دروسش بعنوان واحد درسی توسط مدارس خصوصی و غیر انتفاعی تا دولتی فاسد پذیرفته شده و این مدارس از جمله از راه دور و انواع و اقسام دیگرش در یک مشارکت ضد علمی اقدام به مدرک دادن به کمتری سطح کیفی و بلکه صروی میکنند، البته این انحطاط آموزشی در اثر غفلت نظارتی و اشتباهات اجرایی و بی مبالاتی در دادن نمرات مستمر و توحش صابان مراکز و حذف مربیان ومعلمان متهعد و استخدام مدرک داران و نامدرک داران غیر متعهد به تخصص و تجربه و عقلانیت تحصیلی و ناکارآمدی سیستم آموزشی است و اما دلیل مهمترش شیوع و ترویج عمدی مدرکگرایی توسط محافل مفافیایی و فاسد درون حکومتی و نزدیک به حکومت در بخش خصوصی است که عامدا با این قوانین مدرکگرایی، مردم تشویق و حتی مجبور به گرفتن مدرک تحصیلی بکنند در اموری که اساسا نیازی به این مدرک تحصیلی و یا مهارتی نیست مانند مجوز تاسشی شرکت و واحد صنفی و استخدام در اغلب مشاغل دولتی و غیره و القای وجهه اجتماعی با عناوی مهندس و دکتری و کارشناسی مدرکیبه جای کارشناسی تجربی و اینها عامل انحطاط شدید اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ایرانیان شده است و غیره)، توحشی بری از زیر مسئولیت خارج شدن منجر به خروج عملی و پنهانی از اسلام و تشیع شده است.
وقتی میزان بالای محرومیت جنسی و طولانی شدن محرومیت از رابطه جنسی – گاه به چند دهه!- آخر سر به این نتیجه اشخاص میرسند مشکل اساسی از دین اسلام است، دینی که به صراحت دزدی (سرقت) و عمل لواط (همجنسبازی)و تجاوز جنسی محکوم و مجازات سنگین از شلاق و قطع اندام بدن تا حد مرگ در نظر گرفته، چرا این همه نقض احکام اسلامی و قانونی میشود؟!، پاسخ به این سوالات میتواند به مئولان اصلی برساند، حاکمان بر اثر قدرتطلبی و شهوت قدر و ثروت و ماندن بر مقام و جایگاهی که دارند، موجب میشود به شدت به تظاهر و ریاکاری شود، و تبدیل ظواهر به هویت نظام و رژیم سیاسیشان شود، در حالی بیش از یک و نیم سال کشور ایران بواسطه پوشش و حجاب به مرز نابود فروپاشی برده اند، حاضر نیستند در این زمینه کوتاه بیاند، در حالی اساسا این امو به شخص و زندگی خصوی اشخاص برمیگردد، توحشی در سرکوب مردم معترض کردند، علاوه بر نقض بدیهات حقوق بشری است.
موارد متعدد از قانون اساسی (اسم خُدعه ای که بر کتات حاکمیت احاکام اسلامیو شعی گذاشتند!) نقض کرد، از معدود قوانین مترقی در این قانون اساسی پرمتناقض و عملا ناقض حقوق بشر، و ممنوعیت تفتیش عقیده و همچین آزادی داشتن عقیده و ابرازش است، اما این اندک قوانین به قوانین بالاتری که عملا مقام ولایت فقیه به دیکتاتوری و استبداد و خودکامگی سلطانیسم مادام العمر و نامحدود زمانی بدون پاسخگویی کردهداست و این مقاوم ولایت فقیه، مستقیم و غیر مستقیم بر تمام نهادها کنترل و توان نصب و عزل و تایید و عدم تایید و برکناری آنها دارد و شورای نگهبان عامل اصلی ولایت فقیه در تصویت قوانین و یا عدم قانی لازمۀ و اصلاحی است، مسئولیت مسقیم و نخست بر گردن شخص ولی فقیه و آن دین و مذهبی است که این ولی فقیه مدعی حفاظت و مشروعیت از آن دارد و مدعی است احکام و قوانین حکومتش از آن دین و مذهب وفرقه است طبیعی است مردمان عادی این همه ظلم و جنایت و فسد در نهیت مربوط به دین و مذهب حکومت کنند، در نهایت خروج از اسلام تشیع به وقوع میپیوندد.
اگر تا زمان حکومت دیکتاتوری ج.ا یا هر حکومتی شبیه آن بر کشوری نظیر ایران باشد، مردمان نامعتقد به شلام و تشیع مجبور تظاهر کنند (ریاکاری اجباری) از برای حفظ جان و مال و زندگی خویش، اما ای وضعیت ضد حقوق بشری، منجر به انحطط وحشیانه و تراژیک اخلاقیات و تعهد به وجدان بشریت میشود، کار اشتباهی که فلاسفه و عقلای دوران اسلامی ۱۴۰۰ ساله کردند ( و گاه شاید واقعا چاره نداشتند) که همه نکات مثبته در قالب توجیحات اسلامی برده اند، کار بدانجا کشیده ز باب توجیه دموکراسی، مجبور به خلق اصطلاح اشتباه “مردمسالاری اسلامی” شده اند!، اما همین ولی فقیه و عوامل دیکتاتوری مردمسالاری دینی، تبدیل به پوششی برای دیکتاتوری و حکومت ظلم وجنایت و فسادشان کرده اند!، در مقولات دیگر همین گونه است.
بگمان امثالهم، این دوره طلانی و در واقع مملو از مقاطع فرصتای طلایی و استثنائی برای تعالی مادّی و معنوی تمام مردمان داخل ایران بوده است، توسط دوران خمین و خامنه ای به بدترن فرصتسوزیها شده است و حتی به ضرر موجودیت دین اسلام و مذاهب و فرقههایش و به وطر دینداری و خداباوری، فرصتی که خمینی و خامنه ای و بقیه آخوندهای حکومتی و غیر حکومتی میتوانستند صرف ارائه یک ورژن سکولار دموکراسی مترقی و منعطف و خوداصلاحی و پیشرو به جهانیان کنند و به معنای واقعی دین بیّنه شود (نمونه برزش عدم حذف مادّیپرستی در ازدواج همچون مهریه!، و عدم تعادل متوسویانه در ارثبری و توحشی و انحططا توحشی وراث در نقض حقوق یگدیگر، گاه ده یابیست سال فوت والدین گذشته و برخی وراث بر اثر طمع و حرص و حسد حاضر به دان حق بقیه نشده و مثلا اگر پدر و مادر کتبا تمام بخشی از ارث در زمان حیاتشان به فرزند یا فرزندانی بخشیده بنا بر صلاح دید، بقیه با نقض آشکار بدیهات مالکیت خصوصی و ارث بری اجازه تصاحب و استفاده از مال بخیده نمیدهند چرا؟!
چون حکومت ج.ا ولایت فقیه عرضه جُربُزه و شجاعت ندارد این نواقص برطرف و حامی مظلوم در ارث باشد، وضع مالیات بر اث بدون سفق و کف فروستی و معافیت منصفانه و فقر وارث و انبوه پرونده ها و وحشت سیستم پلیس یو قضایی الوده به فساد و باج گیری و اخاذی و غیره باعث محرومیت وارثان از جمله مجردان شده و املی دیگر بر خروج ا دین و مذهب است! چرا که این مردمان عادی با جان و مال و زندگی خویش ضربات حکومت اسلامی و شیعی چشیده و یده اند و تجربه کرده اند دروغ و ناکارامدی دین و مذهب و ملایان را!ف هر روز که جان و زندگی خویش توحش حکومت ملایان و اسلامگرایی میچشند از خود سوال میکنند، براستی انسان و بشریت چه احتیاجی به این دی و مذاهب وفرقههایش اد؟!، آیا خدا واقعا وجود داد و اجاز داده چنین ظلم و جنایت و فسادی به نام خدا از قلب دین و مذاهب وفرق بر مردمتحمیل کند؟!، مگر خدا دانای کل و عادل نیست که چنین رویدادی قرنها روی داده و اعراب شبه جزیره عربستان به اسم اسلام، ادامه به گشورگشایی و فتوحات و غنایم و کنیزان و غلامان و غصب اموال و کشتن مدمان ناسلامی کردند؟! این چه خدایی است که موجب ترویج -کذایی ارزشمندی- بزرگی آلت مردان شده و القای دروغین بزگر آلت عرب و القای نژادپرستی مبتذل و منحط آلتپرستی عربی و ضد فرهنگ توحشی بدیو عربی شهوتپرستی و زنباگی و ملایی-لاتیسم عربی به اسم اسلام، و در میان دختران زنان آلتپرستی و تن دادن به حرمسراداری مردان نخبه مالی و حکومتی و لاتها شده است؟! و در حالی مردمان و مردان عادی و فقیر و طبقات فرودست و کم جذاب باید تا آخر عمر و یا عمده عمر تنها به سر برند؟! این چه توحشی است؟! و اسلام به چه در میخورد براستی؟! ) و مجبور نباشند مردمان به زور و روشهای نابخردانه احکام القای ارثی بودن و ژنتیکی بودن دین و برتری فکری و معنوی و مادّی از اسلام و تشیعو سدات کنند!، کارهایی که قبلا توسط رژیمهای نژادپرستی متهم مانند نازیسم امتحا شده و شکست خورده است ادعای برتری و داشتن امتیازت خاص بواسطه سیادت (وابستگی خونی و نسبی و ژنتیکی به به قریش و بنیهاشم و فرزندان محمد و علی و فاطمه) یکی نابخردانهترین کراهایی بوده که توسط جریان مذهبی و تشیع شده است، بارها همین سادات مرکب اعمال ظالمانه و جنایتکارانه و فاسدانه شده اند که حتی خود حکومت ج.ا ولایت فقیه مجبور شده است برخی از آن سادات به زندن و شلاق و حتی اعدام محکوم کنند!، این تناقض برتری سادات و مجرمیت آنها توسطخود حکومت ج.ا، در نزد مردمان عادی قابل قبول نبوده و از عوامل دیگر خروج از سالام و تشیع است!، تقریبا میتوان گفت عامل اصلی خروج اسلام از جمله مذهب تشیع، خود حاکمان مدعی حکومت اسلامی و شیعی هستند، عملا مردمان با عقل و خرد عادی و هوش معقول و معمول (نرمال) خود دین و به عینه متوجه اشتاه بدن احکام اسلامی و عدم لیاقت حکومت توسط ملایان و آخوندها شدند، مردمان عادی عملا متوجه شدند ۱۴۰۰ سال به آنها دروغ تجویل دادن در کامل بودن دین اسلام و شیعه، نائبی از امام عصر و معصوم، اینها موجب خروج از سالم شده است، مشکل به گردن اجانب و دشمنان و معاندان اسلام انداختن کاری از پیش نمیبرد و مشکل ریزش شدید و سنگین از اعقتاد به اسلام و مذاهبش مانع نمیشود، هر چند حکومت سعودی- متولی اسلام اقتصادی و تجارت پرسود زیارت و حج است (سال گذشته بالغ بر ۲۵۰ میلیارد دلار درآمد گفته اند بدست آوردند سعودیهای عربستان!)، در واقع- موجودیت و ادامۀ حیات ننگین و منحوس ضد بشری حکومت ج.ا و ولایت فقیه- خطر جدی برای تجار و کاسبی عظیم حکومت و مردمان عربستان است، حکومتهای اسلامگرایی مانند ج.ا در ایران و طالبان در افغانستان و غیره، باعث ننگ و شرمساری کشورهای موسوم به سلامی هستند و موجب خروج تودههای زاده شده از والدین موسوم به مسلمان شده (مسلمانزادگی؟!/ اسلام و هیچ دی قابلیت ارث بری ندارد و اتقاد اکتسابی است و هر آن میتواند از بین برود در ذهن شخص)، این امر در آینده نه چندان دور کاسبی حکام و مردمان عربستان بقیه کشورهایی که مراکز زیارتی و عبادی مورد عنای گردشگری مذهبی دارند مورد خطر قررا خواهد داد، به مانند کاسبی بزرگ عتبات در عراق و زینبیه د دشمق و غیره، کاسبی عظیم و زندگی و معاش چه بسا دهها ملیون تن از مردمان عادی و البته حکومتهای عراق و عربستان و سوریه به التزام عملی به اعتقادات اسلامی و شیعی و غیره است!، بآوردها د مرود عراق اینجانب نمیدانم و اما ممکن است بر حدس به ۵۰ میلیارد دلار برسد!، در خود ایران تا همین چند سال پیش گردش مالی از محل زیارت و مراکز مذهبی چند میلیارد دلار درآمد ریالی و ارزی داشته است، سقوط این وجهه مالی و درامدزایی اعتقاد به دین اسلام و تشیع و دیگر مذاهب، ضربات مهلک به ساختار موجودیت انگلی و بیهودۀ آخوندیسم و ملایان اسلامی خواهد زد.
بگمام نزدیک به یقین، با توضیحات فوق، ادامۀ موجودیت حکومت اسلامی و عدم استقرار حکومت سکولار دموکراسی در ایران و افغانستان و کشورهای مشابه، مستقیما زیان هنگفت مالی و از دست دادن پایگاه اعتقدی عمومی و مردمی خواهد شد و در رأسش حکومتهای عراق و سوریه و بهویزه عربستان خواهد بود، این تسری و پخش اخبار و شواهد انحطاط و توحش و ضد تدمدن مثبته جهانی در ایران و افغانستان ناشی حکومت اسلامی و ملایان اسلامی، برای عربستان سعودی و عراق و سوریه در نهایت به حذف عمده درآمد کاسبی دینی خواهد شد.
عقل و خرد میگوی، بر اساس تجربۀ مردمان عادی در حکومتهای متعدد اسلامی (عربی و پان..ایسم اسلامی عربی از عثمانی وصفوی تا طالبان افغانی و ج.ا در ایران و…)، توجیه خروج اسلام ارتدادعملی است، همچنین انحططا متخلفان و مجرمان بری توجیه اعمال فاسدانه ظالمانه و جنایتکارانه شان، باز مهمتر اینکه چه خدا باشد و چه نباشد، عقل و خرد حکم میکند به همزستی صلحمیز و روادرای و اخلاقی زستن و این این اسلام و مذاهب و فرق اسلامی و حکومتهای اسلامی ربطی به خدا ندارند و اساس برای خداباوری نیازی به این ادین و حکومتهای دی نداشته، میخواهد اسلامی باشد و چه زرتشتی و دیگر ادیان، خدا اگر عالم و توانایی بر هر چیزی است تفاوت و فرق ندارد در اسلام و بسیاری مستقیم و غیر مستقیم یان محتوا و چیزها برگرفتن که این بساخته انسانند و آن داتسانهای بسیار که معاندان و اسلامستیزان میگویند برای اهل خرد و عقلانی گواهی و یا شایدی است که چه بسا همه آن قرانهای برچیده و این قران همانطور برگفته اند محمد خود گفته انسانی عادی است و گفته محمد انسانی ساده دل و چوبانی امی و بیسواد بوده و برخی از جمله سه سار دبستانی و یا شخصی از شاهزدگان و یا مخالفان ساساینی او را برکشیدند یا بساختن جنی نامی تا دینی منتقد زرتشتی و بقیه ادیان ابراهمی بروردند و بهانه طغیان هجوم عرب کنند و تمدن اعم مثبته و منفیه در بلاد پارسی و رومی و مصری برگیرند و غارت مال و زن و بچگان کنند به اسم محمد امی شبان مورد سوءاستفادل اپوزیسیون روم و پارس و بلاد یهودنشین عربستان و شام و…! و چنانکه در ساحل بنبع تا جده زبان فارسی دری رواج داشت و فرهنگ وزبان و ادبیات پارسی به گویش دری زبان سراسر شاهنشاهی ساسانی بود بر خلاف پارسی ستیزان و خراسان نامی بر جغزافیای سیاسی ود و هموچون آذرپایگان و شوشیان (از غرب کرمان پراس تا به رود دجله) و سیستان بزرگترین از هلمند تا سواحل مکران، مکران از تفتان تا به کوهستان سلیمان و کنار غرب رود سند جاگاه اولیه قوم اغان/پشتون بوده و هندوپارتیه را میراثی است، و همگی نه نامی قومی زبانی و حق انحصاری ترک زبان و فاسی زبان خوراسان و آذرپایگان!، اخلاق جنبۀ ای متغیر و نسبی در مباحث تمدن مثبته جهانی است و احمقانه است آن در بند دین یا حکومت دین کرد، اخلاق پرکننده شکاف و ایجاد انعطاف بین حکومت و زندگی اجتماعی است، و از نظر کاربردی، نوع خویشکاری و احسس وظیفۀ شخصی است و اگر اجبار حکومتی بیاد و حکومت بشد پلیس اخلاقف از اولین قربانش اخلاق خواهد بود، اخلاق منبعی برای الهام وضع قوانین عرفی و قابل تغییر است، انحطاط اخلاقی، مسقیما به زندگی نرمال بشریت به خطر میانداز، توحش مالپرستی و مالاندوزی به هر قمیت، از عوامل آلوده کردن هر چیز عقلانی واخلاقی به اسم و رسم دین و مذاهب است.
و همۀ این گمانهجات و بیشتر که نگفته ایم، ودیگران گفته اند، عاملش پرسشگری و طرح دعاوی و حدسیات برمیگرد به شور زدن دیگ منجلاب اسلام سیاسی ملایان قدرتپرست وعرق در دنییا شهوانی زن بارگی و مالی اندوزی و عوامل و مریدان و پیروان نابخرد و منحطشان و پان..ایسلامیسم توسط حکومت ملایان، و عاقبت برافتاده اتقاد به سلام درمیان مردمان عادی انتظاری غیر منتظره ای نخواهد بود.
آتئه ایسم و بیشتر احتمالا ندانمگرایی خدادوستانه و وجدان جهانشمولیگرایی اعتقاد و آیین جهانی مردمان ایران کشورهای مشابهش چه بساد خواهد بود د ایندۀ نزدیک.
https://www.tribunezamaneh.com/archives/371901
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/ensaniat
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.