متن سخنرانی حسین رئیسی، وکیل دادگستری، مدافع حقوق بشر و استاد گروه حقوق و مطالعات حقوقی دانشگاه کارلتون در اتاوای کانادا در نشست «عدالت در دوران گذار؛ چالش‌ها و راهکارها» که در روزهای ۱۱ و ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ به میزبانی سازمان حقوق بشر ایران در اسلو برگزار شد:
حسین رئیسی

پیش از هر چیز از سازمان حقوق بشر ایران به خاطر برگزاری این کنفرانس ارزشمند و دعوت از من سپاس‌گزاری می‌کنم و سپس با یک هدف مشخص صحبت‌هایم را تقدیم می‌کنم به دختران بلوچی که قربانی هوتک و گاندوها شدند. آن‌ها فقط در جست‌وجوی جرعه‌ای آب  سالم بودند. همچنین یاد می‌کنم از زندانیان محیط زیستی؛ زندانیانی که فریاد می‌زنند اما کسی نمی‌شنود و متهم به جاسوسی شده و ناعادلانه مجازات می‌شوند.

من ابتدا مفهوم عدالت محیط زیستی را به طور مختصر توضیح می‌دهم. سپس نسبت عدالت محیط زیستی به مسئله حقوق بشر و موارد نقض حقوق بشر از دیدگاه محیط زیستی را مطرح می‌کنم و در انتها به مسئله کودکان و آینده آنان و عدالت محیط زیستی می‌پردازم و در آخر نتیجه گیری می‌کنم.

این مطلب را در شماره ۲۰۷ مجله حقوق ما بخوانید

مفهوم عدالت محیط زیستی به یک جنبش اجتماعی برمی‌گردد که از دهه ۸۰ میلادی شروع شده و یک جنبش عدالت‌خواهانه و پسا استعماری است که در نهایت وارد حقوق بین الملل و حقوق بشر شده است. از این نظر پسا استعماری است و وارد حقوق بین‌الملل شده که کشورهای برخوردار کشورهای کم برخوردار را غارت کردند و اکوسیستم را برهم زدند، در واقع هم منابع را غارت کردند و هم مشکلات متعددی ایجاد کردند و سبب فقیر شدن و ضعف در تامین عدالت اجتماعی برای همه شهروندان در مناطق مختلف جهان شدند. موضوع گسترش مشکلات و تهدیدات اقلیمی که در جهان رخ داده درون سرزمین‌ها هم رخ داده است. مسئله توسعه هم با این موضوع ارتباط جدی پیدا کرده است. یعنی کشورها با افزایش جمعیت‌شان سرعت توسعه‌شان را افزایش دادند برای این‌که از یکدیگر عقب نمانند. در افزایش سرعت توسعه، کسانی زیر چرخ‌های این توسعه له می‌شوند از جمله افراد کم برخوردار.

در توسعه ناپایدار، نظام قدرت بدون توجه و مطالعه دقیق سعی می‌کند شرایطی برای توسعه فراهم کند در حالی‌که نادیده می‌گیرد چه کسانی در این مسیر آسیب می‌بینند. عدالت محیط زیستی می‌گوید تبعیض در حوزه عدالت اجتماعی در جایی که سبب آسیب به شهروندان کم برخوردار می‌شود باید به طریقی جبران شود. ایجاد برابری با جبران خسارت ناشی از مشکلات اقلیمی، سرعت توسعه، سوء استفاده و سوء برداشت از منابع آب و منابع طبیعی و تخریب محیط زیست به نحوی باید جبران شود. جبران خسارت تمام افرادی که در این حوزه قرار دارند از نظر عدالت محیط زیستی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

وقتی نگاه می‌کنیم به گزارش‌های سازمان ملل به این نتیجه می‌رسیم که بزرگ‌ترین تهدید برای جان و حیات بشر در حال حاضر تغییرات اقلیمی و تخریب محیط زیست است. تغییرات اقلیمی، تخریب محیط زیست و نادیده گرفتن مدیریت منابع آب انواع مختلف حقوق بنیادین بشر را مورد تهدید قرار داده است. اصل محیط زیست بر حفظ منابع طبیعی استوار است که به عنوان حقوق همبستگی در حقوق بشر جهانی به رسمیت شناخته شده و مورد توجه قرار گرفته است.  کشور ایران نیز متعهد است به اجرای حقوق اقتصادی/اجتماعی/فرهنگی ولی به هیچ وجه آن را اجرا نکرده است. این موضوع ما را به سمت نقض حیات شهروندان می‌برد. مساله آلودگی هوا به آرامی و بی‌سروصدا انسان‌ها را بیمار می‌کند و می‌کشد. آمارهای متعدد این را نشان می‌دهد. وقتی ما از جان‌ها حرف می‌زنیم، از حقوق مدنی/ سیاسی حرف می‌زنیم، از شکنجه و زندان و اعدام حرف می‌زنیم، انسان‌ها هدف ما هستند. در این میان افراد کم‌برخوردار بیشتر مواجه با آسیب هستند و جانشان را از دست می‌دهند.

پیش‌بینی سازمان بهداشت جهانی می‌گوید تا سال ۲۰۵۰ آمار کشتار ناشی از تغییرات اقلیمی و آلودگی‌های محیط زیستی بسیار افزایش می‌یابد. کشور ما هم درگیر تغییرات اقلیمی است وما دعای نیاکان خود را فراموش کرده‌ایم که می‌گفت سرزمین ما از دروغ و خشکسالی دور باشد. حالا ما هم گرفتار دروغیم و هم گرفتار خشکسالی. ما هم گرفتار کشوری با مدیریت سراپا دروغ هستیم و هم کم آبی و دعای نیاکان‌مان مستجاب نشده است. خشک‌سالی جان‌ها را می‌گیرد و علاوه بر آن منابع غذایی و کشاورزی ما را از بین می‌برد و سبب جابه‌جایی می‌شود. حتی امکان خودآیینی و خودمختاری انسان‌ها به عنوان حقوق فردی به خطر می‌افتد.

از نظر حقوق بشر انسان‌ها در هر منطقه اقلیمی باید بتوانند در مورد شرایط زیست خود تصمیم بگیرند؛ این‌که چگونه زندگی کنند، کجا پلی بسازند و کدام پارک و باغی ساخته شود یا چه کارخانه‌هایی تاسیس شود. ولی وقتی همه دستورات از بالا و بدون توجه به شرایط مردم بومی هر منطقه صادر شود این سبب جابه‌جایی مردم و تخریب محیط زیست می‌شود و انسان‌ها امکان خود آیینی و خودمختاری را از دست می‌دهند و بر شرایطشان تسلط نخواهند داشت. در حقیقت بحران زیست محیطی یک تهدید قطعی برای سرزمین ما است.

ایام گذار و اجرای عدالت انتقالی در یک ساختار دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر محقق نخواهد شد بدون توجه به آن‌چه تهدید محسوب می‌شود و بدون توجه به عدالت محیط زیستی. ممکن است بتوانیم از یک حکومت استبدادی گذار کنیم اما با سرزمین سوخته مواجه خواهیم شد. اگر برای این موضوع برنامه ریزی نکنیم، اگر منابع غذایی و منابع طبیعی برای زندگی نداشته باشیم، تغییر به چه درد ما می‌خورد. گذار زمانی ارزشمند است که در این سرزمین با چند هزار سال پیشینه تاریخی بتوانیم ساختاری شایسته بنا کنیم؛ ساختاری که شرافت انسانی تک تک ایرانی‌ها به آن وابسته است.

ما باید به موضوع حقوق بشر و اصول دموکراتیک در دوران گذار بی‌نهایت توجه کنیم. مساله حقوق بشر از مساله عدالت محیط زیستی به هیچ وجه قابل تفکیک نیست. چون هم حق بر زندگی در این شرایط تهدید می‌شود و هم حق تعیین سرنوشت و حق توسعه. مطابق اسناد حقوق بشر همه انسان‌ها حق دارند هم در امور شخصی و هم در امور اجتماعی در امر توسعه مشارکت داشته باشند. مشارکت در امر توسعه جایی که منابع لازم در اختیار نیست یا به صورت تبعیض آمیز تقسیم میشود امکان پذیر نیست. پس راهی جز تامین عدالت محیط زیستی و توجه به آن نداریم.

مساله دیگر حق تامین سلامتی است. حق بر سلامت یکی از مهم‌ترین اصولی است که در کنوانسیون حقوق اجتماعی/اقتصادی/فرهنگی آمده است. مسائلی از جمله آب سالم، غذای سالم و مسکن مناسب به عنوان حقوق بنیادین در نظر گرفته شده است. آب و غذا را کنار بگذاریم و برویم سراغ حق مسکن، چون بدیهی است که انسان بدون آب و غذا نمی‌تواند زندگی کند. الان ببینید شرایط تامین مسکن برای نسل جوان در ایران چگونه است. البته در سایر نقاط جهان هم گلستان نیست و هیچ بهشتی وجود ندارد اما جامعه ایران در چه شرایطی است؟ وقتی صحبت از گذار می‌کنیم  ما نیروی انسانی لازم داریم. نیروی انسانی که معطل نان و مسکن است، آب و کشاورزی‌اش در خطر است، چگونه می‌تواند به گذار بپردازد.

دادخواهی محیط زیستی یعنی وقتی خسارتی ایجاد می‌شود باید خسارت زننده و قربانیان آن شناسایی شوند و جبران خسارت شود. دادخواهی محیط زیستی معمولا دادخواهی جمعی است مثلا روستایی که زیر آب سد رفته یا بخشی از کشور که از سیاست‌های نادرست آسیب دیده یا افرادی مانند دختران بلوچ که در ابتدا اشاره کردم. جامعه باید خود را آماده کند برای این بخش، همان طور که دادخواهی برای سایر قربانیان و بازماندگان‌شان بسیار حائز اهمیت است، دادخواهی در حوزه زیست محیطی هم حائز اهمیت است.

 سپاه پاسداران هم در زندان‌ها آدم کشته است و هم در کشور سدسازی کرده که موجب تغییرات آبی شده و هم در تولید خودروهای آلاینده نقش داشته است. همه جا پای سپاه در میان است و مسئول همه اتفاقات از کشتار ۶۷ تا سقوط هواپیمای اوکراینی و جنبش مهسا تا امروز است. می‌توانیم به سادگی بگوییم سپاه مسئول تک تک آسیب‌هایی است که به سرزمین ما و شرایط اقلیمی وارد آمده است.

در آخر راه نجات در حقوق بشر است و باید بر اساس آن راهی پیدا کنیم که بتوانیم کودکان‌مان را نجات بدهیم چون مهم‌ترین کسانی که در این شرایط آسیب می‌بینند کودکان و افراد کم برخوردار هستند. ضمن این‌که کودکان هیچ نقشی در تولید انبوه آلاینده ها و آسیب‌هایی که زندگی‌شان را تهدید می‌کند ندارند. بیش از هر گروه انسانی دیگر کودکان باید مورد توجه قرار گیرند به خصوص که هم زندگی حال و هم آینده شان در خطر قرار می‌ گیرد.   

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)