تشدید روند اخراج استادان دانشگاه در ایران
در پی سیاست خالصسازی ملایان که همه عرصههای جامعه ایران را فرا گرفته است، حاکمیت ملایان در ۲ سال اخیر ۶۶ استاد دانشگاه را اخراج کرده است.
پس از شروع اعتراضات ۱۴۰۱، طیف وسیعی از اقشار مختلف کشور، آماج تصفیه و حذف قرار گرفتند. گستردگی اعتراضات ۰۱ از حیث اقشار، بر ملایان ایران گران آمد.
متعاقب فروکشکردن اعتراضات، نوبت به تصفیه معترضان در اقشار مختلف رسید. دانشگاه نیز مانند همیشه در خط مقدم نبرد با ملایان بود. از رو در خط مقدم تصفیهها نیز قرار گرفت.
بسیاری از اساتید و دانشجویان به بهانههای مختلف یا تعلیق یا اخراج شدند. اخبار رسانهییشده حکایت از آن دارد که از آغاز اعتراضات ۰۱ حداقل ۶۶ استاد دانشگاه در دانشگاههای مختلف کشور اخراج شدهاند.
منابع خبری ۲۶ نفر از این اساتید را مربوط به دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران دانستهاند. همچنین ۱۴ استاد از دانشگاه آزاد و ۵ استاد نیز از دانگشاه علامه در این لیست قرار دارند. برخی از این اخراجها نیز تحت عناوینی چون تعلیق یا استعفاء جلوه داده شدند.
با این وجود مقامات دانشگاهها مزبور، انگیزههای سیاسی و مخالفت با نظام و همراهی با معترضان را به عنوان دلیل اخراجها رد کردهاند. اما شهریور ۰۲ بود که مرکز اطلاعرسانی وزارت کشور طی بیانیهیی، غیرمستقیم دلایل سیاسی را برای این اخراجها تایید کرد.
موضوعی که مورد تایید حسین شریعتمداری نیز قرار گرفت. وی اخراجها را «کمترین و پیش پا افتادهترین مجازات» برای استادان عنوان ساخته بود.
همچنین برخی از استادان دانشگاهها فردوسی مشهد، دانشگاه کرمان، اصفهان، حکیم سبزواری نیز اخراج شدهاند. در تهران نیز علاوه بر دانشگاههایی که پیشتر ذکر شد برخی استادان دانشگاههای هنر نیز اخراج یا تعلیق شدهاند.
اخراج استادان چرا؟
اجرای سیاست انقباض و سرکوب در محلهایی مانند دانشگاه که در تاریخ ایران به عنوان سنگر آزادی شناخته میشود، کارساز نیست. آیا ملایان در آغاز تأسیس خود با کودتای «انقلاب فرهنگی» مخالفین خود را از دانشگاه تصفیه نکردند؟ آیا در آن زمان، آخوندها به صورت گستردهیی اساتید و دانشجویانی که مخالف حکومت و آزادیخواهی بودند را از دانشگاه اخراج نکردند؟
پس چرا اکنون دانشگاه، استادان دانشگاه و دانشجویان مجدداً در مقابل دیکتاتوری ملایان قرار گرفتهاند؟ چرا دوباره اساتید اخراج شده و انقباض در دانشگاهها رخ میدهد؟ [اخراج اساتید دانشگاه مرهم کدام درد خامنهای؟]
برای پاسخ به این سوال، میتوان دو گزینه را مطرح کرد. اولین گزینه این است که دانشگاه در واقع محل تولید و پرورش نخبگان و استعدادهای یک کشور است. یعنی نمیتوان در یک پروسه تاریخی آن را به قهقرا برد و آن را مطیع دیکتاتوری کرد.
وجود دانشگاه به طور طبیعی باعث رشد و تولید اندیشههای علمی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره میشود. این روند با حکومت دیکتاتوری ملایان در تضاد است.
از این رو، هر چه بیشتر دانشگاه با بگیر و ببند و تصفیههایی همچون آنچه در گذشته رخ داد، مواجه شود، پس از مدتی دوباره به وضعیت قبلی برمیگردد.
در سوی دیگر، سیاست قبض و یکپایگی در حکومت ملایان احتمالاً در آغاز آن قادر بود تا با سرکوب و ارعاب عمومی، برای مدتی سکون و استقرار را به همراه داشته باشد.
اما در دنیای امروز، این سیاست نتایج معکوس را به همراه دارد. سیاست سرکوب و انقباض در دانشگاهها باعث ایجاد نارضایتی و اعتراضات در بین اساتید و دانشجویان میشود.
چند نکته در مورد اخراج اساتید
از دیدگاه حکومت ملایان، استادان و دانشجویان مخالف به عنوان تهدیدی برای حکومت و نظام قدرت شناخته میشوند. آنها معتقدند که انتشار اندیشههای آزاد و مستقل در دانشگاهها میتواند به تحولات و تغییراتی در جامعه منجر شود که منافع و قدرت حاکمان را تهدید میکند.
به علاوه، حکومت ملایان از منابع قدرت اجتماعی خود استفاده میکند تا کنترل بیشتری بر دانشگاهها و اعتراضات دانشجویی داشته باشد. این منابع شامل نیروهای امنیتی، سازمانهای اطلاعاتی، محدودیتهای قانونی و تعیین محدودیتهای سیاستی برای انتصاب مدیران دانشگاهی میشود.
بنابراین، به طور خلاصه میتوان گفت که دلایل ادامه سیاست انقباض و سرکوب در دانشگاهها عبارتند از:
یک: نگرانی حکومت ملایان از استادان و دانشجویان مخالف که تهدیدی برای نظام قدرت به شمار میروند.
دو: استفاده از منابع قدرت اجتماعی برای کنترل بیشتر دانشگاهها و اعتراضات دانشجویی.
سه: ناکارآمدی سیاست قبض و یکپایگی در کنترل انتشار اندیشههای مستقل و آزاد در دانشگاهها.
چهار: نارضایتی و اعتراضات اساتید و دانشجویان به دلیل سرکوب و محدودیتهای اجتماعی و سیاسی.
مجموع این عوامل نیز دوباره باعث میشود دانشگاه، استادان و دانشجویان در مقابل حاکمیت قرار گیرند.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.