بحران در ایران در پی سیاستگذاری آبی غلط ملایان
سیاستگذاری آبی غلط توسط حاکمیت ملایان در سالهای اخیر، باعث بروز بحران آب در ایران شده است. به نحوی که در روزهای اخیر عنوان شد، خطر کمبود آب جدی تهران را تهدید میکند.
سمبل و شاخصهای شوم ویرانگریاند. بر هر کجا که انگشت میگذارند، به هر جا که پایشان میرسد، ویرانگری، اولین محصول و منتج آنان است. صحبت از حاکمیت ملایان است. این بار در موضوع آب و کمبود آب.
برداشت بیش از اندازه از منابع آبی، کشاورزی ناپایدار، اصرار به تولید محصولاتی که به آب زیادی نیاز دارند. رشد روزافزون صنایع آببر، باعث کمبود جدی منابع آبی شده است. در این بین حاکمیت ملایان برای جبران کمبود آب، اقدام به انتقال آب بینحوضهیی کرده است. آخرین راهکاری که در حاکمیت ملایان به عنوان اولین راهکار مورد استفاده قرار گرفته است.
بدین معنا که با صرف هزینههای کلان، آب را از مناطق مختلف به اهداف صنعتی و کشاروزی انتقال میدهد. البته واضح است که در این سیستم سیاستگذاری آبی، سود و منافع زودگذر حاکمیتی در نظر گرفته میشود و نه منافع اقشار مردم و منافع زیستمحیطی درازمدت. روشهایی مانند تونلزدن برای انتقال آب در سالهای اخیر در استانهای مختلف صورت گرفته است.
نمونههای آن نیز به اندازهیی زیاد است که بینیاز از هر توضیح مینمایاند. در نگاه سادهسازانه، انتقال آب بین حوصهیی امری طبیعی و بدون ضرر به نظر میرسد. اما برخی ابعاد پنهان، هزینهبر و زیانبار این امر از افکار عمومی پنهان نگاه داشته میشود.
ضایعات سیاستگذاری آبی غلط ملایان همواره پنهان نگاه داشته میشود
هزینههای کلان انتقال یکی از این موارد است. مخاطرات محیط زیستی چنین انتقالهایی نیز عموما نادیده انگاشته میشوند. بدین معنا که اکوسیستم هر منطقهیی در طی قرون با مولفههای ثابت آن منطقه تعریف میشود. حال وقتی این مولفهها تغییر میکند و به هم میخورد، خسارات جبرانناپذیری به بار میآورد که عموما به آن توجهی نمیشود.
به بیان دیگر انتقال آب بینحوضهیی، باعث قطع اتصال سیستم رودخانهیی و جریان طبیعی آب میشود. هم در منطقه مبدا و هم در منطقه مقصد. تعادل محیط زیست و حیات آبزیان و پرندگان مناطق مبدا و مقصد، در این نحوه انتقال به هم میریزد. متعاقب آن زنجیره غذایی این مناطق است که تحت تاثیر قرار میگیرد و این توالی مکررا ادامه مییابد.
نتیجه، خسارات جانبی بسیار زیانباری است که ضرر آن بسیار بیشتر از منافع کوتاهمدت آن میباشد. همچنین انتقال بدین روش، کشاورزی منطقه مبدا را دچار دگرگونیهای اساسی میکند. در این سیستم سیاستگذاری آبی، مخاطرات، در مجموع بسیار بیشتر از مزایا میباشد.
یکی دیگر از عوارض چنین سیاستی، تغییر بافت جمعیتی مناطق مبدا و مقصد میباشد. بدون آن که برنامهریزی و کنترلی روی آن باشد، این مولفه در یک روند خودبهخودی تغییر مییابد. چنین سیاستگذاری آبی، تنها در سیستمهای غیرشفاف و آلوده اتخاذ میشود که قدرت سیاسی، ارجح بر هر منافع زیستمحیطی میباشد.
عوارض زیست محیطی و اجتماعی انتقال آب بینحوضهیی
از دیگر عوارض مخرب چنین سیاستگذاری آبی، بحران ریزگردهاست که این مقوله نیز بینیاز از توضیح است. استانهای مختلف کشور که روز به روز بر تعداد آنها افزوده میشود که به این عارضه مبتلا میشوند. امری که خسارات جانی بسیاری نیز به همراه داشته و دارد.
از دیگر عوارض سیاستگذاری آبی ملایان میتوان به پیامدهای اجتماعی چنین انتقالهای غیرمتعارفی اشاره کرد. اعتراضات سالهای اخیر نسبت به مقولهی انتقال آب، ناشی از بین رفتن منافع منطقهیی، بینیاز از هر توضیحی میباشد.
یکی از دلایل این وضعیت چیزی است که از آن به عنوان «اقتصاد سیاسی» نام میبرند. به بیان دیگر میل به ثروتاندوزی و استحصال بیرویه ثروت از منابع آبی، بدون در نظرگرفتن عواقب زیست محیطی آن. در این بین اما هیچ اقدام عملی تاثیرگذار برای بهبود حال زمین و آب کشور صورت نپذیرفته است.
وضعیت ناشی از سیاستگذاری آبی غلط در حاکمیت ملایان به گونهیی شده است که آب شرب که ضروریترین این بخش است نیز دچار علائم بحرانی شده است. [بحران بیآبی؛ تابستان سختی در انتظار ایران است]
کلانشهر تهران را بیآبی تهدید میکند. علیرضا فخاری، استاندار تهران در روزهای اخیر اعلام کرد وضعیت آب در استان تهران قابل قبول نیست و کمبود آب در استان جدی میباشد. همچنین اخیرا عنوان شده که سد لار خشک شده است. سدهای دیگر تامینکنندهی آب تهران نیز با کسری ۳۰۰ میلیون متر معکبی آب روبرو میباشند!
ذخائر ۳ سد از ۵ سد اصلی تامینکنندهی آب تهران زیر ۲۰ درصد میباشد. به نحوی که در هفتههای اخیر و آن هم در زمستان، بحث جیرهبندی آب در تهران مطرح شده است.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.