متن سخنرانی شیرین عبادی، حقوق‌دان و برنده جایزه صلح نوبل در نشست «عدالت در دوران گذار؛ چالش‌ها و راهکارها» که در تابستان امسال در نروژ برگزار شد:

شیرین عبادی

با سلام خدمت هم‌وطنان گرامی و با یاد تمام عزیزانی که در ۴۴ سال گذشته به خاطر رسیدن به دموکراسی و آزادی، جان عزیزشان را از دست دادند. در دور اول این گفتگو ابتدا عدالت انتقالی و سازوکارهای آن را به طور مختصر مرور می‌کنم. این که عدالت انتقالی چیست؟ علم حقوق سابقه دیرینه‌ای دارد اما عدالت انتقالی مفهوم جدیدی است در علم حقوق به نسبت سایر مفاهیم. عدالت انتقالی مجموعه اقدامات قضایی و غیرقضایی است برای عبور بدون خشونت و طراحی آینده ای صلح‌آمیز، باثبات و دموکراتیک با امکان توسعه پایدار و بدون امکان تولید یا بازتولید استبداد در آینده. در حقیقت منظور ما از عدالت انتقالی این است که چه کنیم تا مثل گذشته نباشیم و آینده تکرار تاریخ برای ما نباشد.

متاسفانه در کشور ما هر آینده‌ای که مردم برای خودشان تصور می‌کردند دوباره تکرار همان تاریخ شد. هر سلسله‌ای رفته و سلسله و گروه دیگر آمده ،دوباره همان تاریخ تکرار شده است. حالا یک بار ببینیم می‌شود آینده ما با گذشته‌مان فرق داشته باشد. در واقع این روند عدالت انتقالی است.

این مطلب را در شماره ۲۰۶ مجله حقوق ما بخوانید

عدالت انتقالی سازوکارهایی دارد که شدت و ضعفش در برخی از کشورها متفاوت است. عدالت انتقالی را فقط برای ایران ننوشته‌اند و مفهومی است حقوقی. اولین چیزی که در تمام حالت‌های پیش بینی شده پیش می‌آید این است که تمام افرادی که در مخالفت با رژیم زندانی یا تحت تعقیب هستند بایستی آزاد شده و پرونده‌هایشان بسته شود. این اولین شرطی است که تقریبا در تمام کشورها یکسان اجرا می‌شود. چون عدالت انتقالی فقط در زمان فروپاشی یک رژیم نیست، گاهی زمان بن‌بست رژیم هم وجود دارد. به عنوان مثال  کلمبیا را مطرح می‌کنم، در آنجا رژیم عوض نشد همان سیستم ادامه یافت اما آن‌قدر گروه‌های مختلف با هم جنگیدند و ۶۰ سال این جنگ ادامه یافت که به بن بست رسیدند. نه دولت پیروز می‌شد و نه فارک‌ها در نتیجه به مذاکره نشستند. این مذاکرات یک مدال صلح نوبل برای رئیس جمهور وقت به ارمغان آورد و در انتخاباتی که یکی دو سال بعد برگزار شد رهبر گروه مخالف به ریاست جمهوری رسید و رئیس جمهوری کنونی کلمبیا از گروه فارک است.

اما گاهی ضرورت دارد رژیم کاملا عوض شود مثل رژیم استبداد دینی ایران.  ما در آن فرخنده روز که بتوانیم دوران عدالت انتقالی را شروع کنیم قرار نیست دوباره یک حکومت دینی داشته باشیم. حکومتی می‌خواهیم که هر دینی آزاد باشد. وقتی من به عدالت گذار در زمان فروپاشی رژیم اشاره می‌کنم یا بن‌بست سیاسی، حالت‌های مختلفی وجود دارد که ممکن است این سازوکارها در آن اعمال شود. اولین سازوکار این بود که مخالفان رژیم باید آزاد شوند و اگر پرونده‌ای دارند بسته شود. دومین سازوکار پی‌گردهای کیفری است. یعنی مجازات ناقضان حقوق بشر که عاملان و آمران را دربرمی‌گیرد و این کار باعث می‌شود جامعه آرام بگیرد. جامعه‌ای که عدالت نبیند همیشه آماده شورش است. شما نمی‌توانید بچه کسی را بکشید و انتظار داشته باشید در خانه بنشیند و حرف نزند. می‌توان مدتی با زندان و کتک و اعدام آنها را ساکت کرد ولی مردم ساکت نمی‌شوند. فایده پی‌گردهای قانونی آرامش جامعه است. اگر این مرحله از دوران گذار به خوبی طی نشود هرگز جامعه آرام نمی‌شود.

آرژانتین را می‌توانیم مثال بزنیم که گاه عده‌ای را عفو می‌کنند و یک گروه دیگر برمی‌گردد و باز عده ای را عفو می‌کنند ولی جامعه آرام نمی‌شود. چون به عدالتی که آرزو داشته و در جستجویش بوده نرسیده و هنوز ملتهب است. چون نتوانستند پی‌گردهای کیفری را به خوبی مدیریت و از این مرحله عبور کنند. این پی‌گردها باعث می‌شود چنین جرایمی دوباره تکرار نشود.

سازوکار سوم برنامه‌های متنوع جبران خسارت است که می‌تواند بر اساس امکانات و شرایط متنوع و متعدد باشد، از پرداخت غرامت به قربانیان و بازماندگان جنایت و حمایت‌های مالی از آنها گرفته تا استفاده از موقعیت‌های اجتماعی مثل اولویت در استخدام با احراز شرایط.  منظور من اولویت در کسب دانش نیست که عده‌ای بی‌سواد را ببریم دانشگاه‌ها که از خانواده جانبازان و شهدا هستند. هر کسی برای وطنش جنگیده محترم است اما چه ارتباطی به علم فرزندش دارد که ما باید سهمیه بگذاریم. ما در ایران همیشه سهمیه دانشگاه و اساتید داشتیم، بگذریم از این که اخیرا همه اساتید را به بهانه‌ای پاکسازی کردند و یک عده‌ا‌‌‌ی که معلوم نیست کجا و چگونه تحصیل کرده‌ا‌ند جای آنها آورده‌اند. مثلا الله کرم سال‌هاست تدریس می‌کند و قدیمی‌ها بهتر او را می‌شناسند، او استاد ژئوپلتیک سیاسی است اما این‌که چه می‌خواهد درس بدهد خودش بهتر می‌داند. منظور من از امکانات شامل این موارد نیست، بعضی چیزها امکانات نیست. اما امکانات اجتماعی را می‌شود به قربانیان یا بازماندگان داد تا کمی آرام شوند و جامعه از تنش‌ها و التهاب بیفتد.

یکی دیگر از راه‌های آرامش جامعه این است که بعضی مدارس یا دانشگاه‌ها، خیابان‌ها یا شهرهایی را به نام جان‌باختگان نام‌گذاری کنیم. نه این‌که هر خیابان و مدرسه‌ای را به نام دوستان و آشنایان خود بگذاریم. مثلا اسم دانشگاه شریف جا افتاده اما بسیاری از اسم‌ها جا نیفتاده است. قطعا در فردای آزادی این اسم‌ها را عوض می‌کنند.

از همه مهم‌تر اسکان افرادی است که مجبور بودند خانه‌هایشان یا کشورشان را ترک کنند. الان در سوریه بیش از یک میلیون نفر بی‌خانمان شده‌اند. اگر سوریه زمانی به عدالت انتقالی رسید آیا اینها تا ابد باید بی‌خانمان بمانند. بعضی از سازوکارها در تمامی کشورها و در هر حالتی باید اجرا شود ولی بعضی موارد برحسب مورد اجرا می‌شود.

یکی دیگر از سازوکارها کمیسیون‌های حقیقت‌یاب است برای دانستن آنچه اتفاق افتاده و بررسی علل وقوع آن. اگر جنایتی اتفاق افتاده باید بدانیم چه عواملی باعث به وجود آمدن آن جنایت هولناکی شده است. این‌ها برای رضایت خاطر بازماندگان است تا بدانند سر عزیزانشان چه بلایی آمده است و بعد برای جلوگیری از وقوع مجدد این جنایات است. اگر ما بدانیم چه اتفاق‌هایی می‌تواند منجر به حوادث دردناک بشود در آینده امکان پیشگیری آن راحت‌تر است.

سازوکار بعدی حذف و اصلاح نهادهایی است که باعث نقض حقوق بشر شده‌اند. مانند سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی که باید منحل شود چون وظیفه‌اش حفظ نظام جمهوری اسلامی است و هیچ ارتباطی به ایران ندارد. اینجا اعلام کنم که انحلال سپاه پاسداران ضرورت است. اما آیا این امر به منزله آن است که هر کسی در سپاه پاسداران بوده تنبیه کنیم؟ البته آنها که مرتکب جرایمی شده‌اند حتما باید مجازات شوند اما افرادی هم هستند که نوع کارشان چیز دیگری بوده است. متاسفانه مدت‌هاست تمام اقتصاد ایران دست سپاه پاسداران است و در تمام کارها دخالت می‌کند از سدسازی، راه‌سازی و شهرسازی گرفته تا کشتار مردم. حالا یک عده مهندسان متخصص راه‌سازی و شهرسازی هم هستند. اگر اینها مرتکب جنایتی نشده‌اند آیا باید بی‌کارشان کنیم یا زندانی‌شان کنیم یا می‌شود با گزینش‌های اخلاقی و سیاسی دوباره اینها را به خدمت بگیریم. مهندسی بوده استخدام شده و راهی ساخته است آیا عدالت قبول می‌کند این را زندانی کنیم چون از سپاه پاسداران حقوق می‌گرفته است. مثال‌های دیگری در کشورهای دیگر وجود دارد اما من سعی می‌کنم بیشتر مثال‌ها را از کشور خودمان بزنم.

سازوکار دیگر اصلاح فوری قوانینی است که باعث ایجاد نقض حقوق بشر شده است. ما جزو اولین کارها باید قوانین را اصلاح کنیم. آیا باز هم می‌خواهیم سنگسار داشته باشیم یا مجازات شلاق و اعدام داشته باشیم؟ در پی‌گرد قانونی که قبلا به آن اشاره کردم و یکی از مهم‌ترین سازوکارهای عدالت انتقالی است، اصولی باید رعایت شود از جمله ممنوعیت قطعی اعدام یا مجازات جسمانی و شکنجه. اگر ما می‌خواهیم ناقضان حقوق بشر را مجازات کنیم باید در یک دادرسی عادلانه با حق دسترسی به وکیل برای متهم این کار را بکنیم و این پی‌گرد می‌تواند دردادگاه‌های بین‌المللی یا ملی باشد. اما باید طبق ضوابطی صورت گیرد نه اینکه مثل مدرسه رفاه مردم را ببریم پشت بام و ظرف ۵ دقیقه دستور تیرباران بدهیم. سازوکار عادلانه مستلزم قوانینی است که باید قبلا پی‌ریزی شده باشد.

چیزی که عدالت انتقالی را تکمیل می‌کند این است که حق انتخاب به مردم بدهید. یعنی امکان برگزاری انتخابات که ناظر بر سیستم سیاسی ایران باشد. یکی از انواع عدالت انتقالی حق انتخاب حیات سیاسی است. ما باید بتوانیم آزادانه انتخاب کنیم در چه سیستم سیاسی می‌خواهیم زندگی کنیم.

این خلاصه‌ای بود از سازوکارهایی که باعث عبور از یک رژیم فروریخته یا گرفتار بن‌بست سیاسی می‌شود. در حالی که امکان بازتولید استبداد در آینده نباشد و امکان توسعه فراهم شود. هیچ توسعه‌ای بدون عدالت و بدون قوانین و بدون دادگاه‌های مستقل امکان پذیر نیست. امیدوارم ما مردم ایران روزی شانس این‌را داشته باشیم که پای میز عدالت انتقالی بنشینیم و حرف‌های خود را بزنیم. تا آن روز وظیفه یکایک ما است که کارهایمان را ادامه دهیم. ما به آن فرخنده روز خواهیم رسید.   

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)